آیه:
خداوند متعال در قرآن کریم میفرماید:
وَعِبَادُ الرَّحْمَنِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا فرقان/63
و بندگان خداى رحمان، كسانىاند كه روى زمين با تواضع و فروتنى راه مىروند
آینه:
حکایت؛ آقا محمود نواده مرحوم وحید بهبهانی و از علمای بزرگ و عالیقدر است. حاج میرزا مسیح که یکی از علمای معاصر ایشان بود در اثر سوءتفاهمی، آقا محمود را تکفیر کرده بود، مدتی گذشت تا آنکه حاج میرزا مسیح به قصد زیارت آستان مقدسه حضرت معصومه (علیهاالسلام) به قم مشرف شد و در آن شهر در مسجد امام حسن عسکری(ع) نماز جماعت میخواند، از قضا آقا محمود نیز برای زیارت قبلاً به قم آمده بودند و در آن روزها هنگامیکه متوجه شد میرزا مسیح اقامه جماعت میکند، برای شرکت در نماز جماعت خاضعانه و بدون هیچ ناراحتی حاضر شد و به میرزا اقتدا نمود.
نزدیکان آقا محمود به او گفتند: میرزا شما را تکفیر کرده و شما به او اقتدا میکنید؟ در پاسخ گفت: مسئلهای رخ نداده و چیزی نیست، منافاتی ندارد که امر برای میرزا مشتبه شده باشد و مرا کافر بداند ولی من وی را عادل بدانم و طبق مبانی فقهی هر دو نفر مطابق نظریه خویش عمل نمودهایم زیرا او طبق اخبار اشتباهی که در دست دارد من را تکفیر کرد و من هم ایشان را عادل می دانم و به او اقتدا میکنم و هر دو مثاب و مأجور هستیم.
جریان که به اطلاع حاج میرزا مسیح رسید شگفتزده به دیدار آقا محمود شتافت و جدایی به دوستی تبدیل شد و همواره از اخلاق والای آقا محمود در تعجب بود.
1. با اقتباس و ویراست از کتاب قصص العلماء
نظر شما