خبرگزاری «حوزه»/ منظور از بومیسازی و اسلامی کردن علوم، صرف تعویض اصطلاحات نیست، بلکه تغییر جهانبینیها و استفاده از منبع وحی در تولید علم است.
گزارههایی که به نام علوم انسانی شناخته میشود و در اطرافش کتابها نوشته شده، خاستگاهش مغرب زمین است و خواه ناخواه تأثیر فرهنگ و ادبیات غرب در آنها تعبیه شده است و اصطلاحاتش با همان اصطلاحاتی که موافق فرهنگ غربی است شکل گرفته است و سردمداران و صاحبان نظریههای معروف آن، عمدتاً اهل مغرب زمین هستند. کتابهای دانشگاهی ما نیز با اندکی تغییر، ترجمه کتابهایی که در اروپا و آمریکا نوشته شده است. یک یا چند مثال اروپایی را برداشتهاند، مثال ایرانی گذاشتهاند و به اصطلاح بومیسازی شده است.
حجت الاسلام والمسلمین علی مصباح، استاد حوزه و دانشگاه در گفتگو با پایگاه طلیعه به بحث درباره کاربرد علوم انسانی اسلامی در حوزه نظری و کاربردی و بومی سازی علوم پرداخته که در ادامه می آید.
*در حال حاضر مهمترین و اصلی ترین مشکل در زمینه علوم انسانی اسلامی به ویژه در حوزه نظری و کاربردی چه چیزهایی است؟
ازجمله مهمترین مشکل علوم انسانی موجود از جهت نظری آن است که بر پایه مبانی نظری صحیحی استوار نشدهاند. مبانی فلسفی آنها را عمدتاً مادیگرایی، نسبیگرایی، و شکگرایی تشکیل میدهند، و انسان را موجودی خودبسنده و به خود واگذاشتهشده میپندارند. به همین دلیل، پدیدههای انسانی را بدون توجه به مبدء و معاد تفسیر و توجیه میکنند. در حوزه کاربردی نیز به دلیل پیروی از نسبیگرایی ارزشی و قراردادگرایی، علوم انسانی رایج از ارزشهای اصیل انسانی فاصلهگرفتهاند، و توصیهها و هنجارهای آنها با معیارهای واقعی و اهداف والای الهی زاویه دارد.
*مشخصه های علوم انسانی بومی چیست؟
علوم انسانی بومی را به شکلهای مختلفی میتوان تعریف کرد. ظاهراً آنچه معمولا از آن اراده میشود ناظر به علومی است که با صرف نظر از اشکالات مبانی و نظریات موجود، به حل معضلات جامعه ما بپردازد. در این صورت، تنها تفاوتی که میان علوم انسانی بومی با دیگر علوم انسانی رایج وجود خواهد داشت، معضلاتی است که باید حل شود. اما مسائل زیربناییتری چون اشکالات در مبانی، روشها، منابع، و اهداف این علوم نه تنها مورد توجه قرار نمیگیرند، بلکه این جنبهها صحیح فرض شده، تلاش میشود بر اساس همان مبانی به حل و فصل مسائل بومی پرداخته شود. بومیسازی به این معنا، مشکلات مهم و اساسی علوم انسانی را رفع نمیکند.
*نظر شما درباره نقش قرآن در فرایند تولید علوم انسانی چیست؟
قرآن کریم به عنوان تنها متن الهی قابل اعتماد در دست بشر که برای نشان دادن راه سعادت و رستگاری به انسانها نازل شده، و حقایق آن توسط پیامبر اکرم(ع) و اولیای معصومش صلوات الله علیهم اجمعین تبیین شده است.
این کتاب آسمانی با توجه به کامل، جامع، و جاودانه بودن تعالیماش، یگانه نسخه شفابخش دردهای بشریت و راهنمای کامل انسانها به سرمنزل خوشبختی است و علوم انسانی اگر بخواهند معضلات فردی و اجتماعی را التیام بخشند و راه صحیح کمال و سعادت را بیابند، از تعالیم حیات بخش این برنامه حیات طیبه بینیاز نیستند، و بدون راهنمایی آن، راه به جایی نخواهند برد.
انتهای پیام/