جمعه ۲ آذر ۱۴۰۳ |۲۰ جمادی‌الاول ۱۴۴۶ | Nov 22, 2024
حجت الاسلام زمانی

حوزه/ علوم انسانی غربی بر پایه هایی بنا شده که منافع فردی را به عنوان معیار و مبنای اندیشه ها و رفتارهای اجتماعی می داند. اصولاً بر این مبانی اگر کسی سعادت را می خواهد باید منافع خود را اصل قرار دهد، هر چند حقوق دیگران را نادیده بگیرد و پایمال کند.

خبرگزاری «حوزه»/ ریشه بسیاری از فجایع حال حاضر جهان اعم از جنایات فجیع گروه تروریستی تکفیری داعش، جنایات ناراحت کننده در اروپا مثل فرانسه، استعمار ممالک شرقی بالاخص اسلامی توسط کشورهای استعماری و اثرات مخرب آن در این کشورها و جنایت ها و خون ریزی های سازمان یافته را باید در مبانی انسانی تدوین شده غربی یافت. مبانی که در آن فقط منافع شخصی و رسیدن به بهره بیشتر ولو با زیر پا گذاشتن تمامی اصول انسانی و آسمانی مورد تاکید است و این مسئله اهتمام بیشتر نسبت به اسلامی کردن علوم انسانی را گوشزد می کند.

حجت الاسلام والمسلمین محمدحسن زمانی، معاون بین الملل حوزه های علمیه کشور، در گفتگو با پایگاه طلیعه به بررسی ریشه های تروریسم و ارتباط آن با علوم انسانی غربی پرداخته است که در ادامه می آید.

*به عنوان اولین سوال بفرمایید فجایع اخیر در فرانسه، جنگ و خون ریزی های منطقه و تلاش غرب برای دست اندازی به سرزمین های اسلامی چقدر متاثر از باورهای علوم انسانی غربی است؟

 علوم انسانی غربی بر پایه هایی بنا شده که منافع فردی را به عنوان معیار و مبنای اندیشه ها و رفتارهای اجتماعی می داند. اصولاً بر این مبانی اگر کسی سعادت را می خواهد باید منافع خود را اصل قرار دهد، هر چند حقوق دیگران را نادیده بگیرد و چه بسا آن را پایمال کند. اندیشه های فردگرا و غیراخلاقی در نظام اندیشه ای غرب نهادینه شده و خود را هم در نظام سیاسی و تربیتی و اقتصادی آنجا نشان داده است.

 در آنجا منفعت سرمایه داران معیار و اصل در موفقیت است، چه بسا کالاهایی که تولید می شود مورد نظر و خواست جامعه نباشد و منجر به هدر رفتن سرمایه مردم نیز شود و یا شاید اصلاً مورد نیاز هم نباشد ولی با تبلیغات رسانه ای آنچنان به جامعه القا می کنند که مردم احساس نیاز کنند و به دنبال آن کالای فاقد ارزش برود.

گاه بدتر از این هم اتفاق می افتد و کالاهایی که ضرر هم دارند تولید و تبلیغ می شوند مثل شراب یا دخانیات و مواد مخدر، اما برای اینکه کارخانه ها سود ببرند تولید و فروش و تبلیغ این اجناس مشروعیت پیدا می کند.

یکی دیگر از این موارد که مشهود است، تروریسم است. تربیت و تجهیز تروریست های تکفیری و خونریز و درگیر کردن پیروان ادیان و مذاهب با پیروان مذاهب دیگر؛ هدف اصلی از این آتش آفروزی ها مشغول کردن مذاهب و ادیان با یکدیگر و هموار نمودن راه سلطه و غارت جوامع اسلامی است که البته این طرز تفکر در غرب نهادینه شده است.

این مباحث به رغم مخالفت عدهّ ای، تحلیل نیست؛ زیرا اندیشمندان غربی خود به آن معترف اند. بنده در کتابم که جدیداً با عنوان «شرق شناسی و اسلام شناسی غربیان» منتشر شده برخی از اسنادی را که اتفاقاً برخی از وزارتخارجه های کشورهای غربی منتشر کرده اند را نیز درج کردم.

 در این اسناد نظریه پردازان غربی صریحاً اعلام کردند "ما برای تامین منافع غرب چاره ای جز سلطه بر شرق نداریم. چاه های نفت بیشتر در کشور های شرقی قرار دارند و خداوند این منابع را برای همه بندگان آفریده، اما چون شرقی ها عرضه بهره برداری، اکتشاف و انتقال این منابع را ندارند، ما برای رساندن این منابع به کشور های غربی باید بر چاه های نفت آنها مسلط شویم".

این اسناد می گوید: شرقی ها انسان های عقب افتاده ای هستند که به قیّم نیاز دارند و ما با ملاحظات وجدانی باید آنها را سرپرستی کنیم. این تعبیرات نشان می دهد که این باورها در آنها نهادینه شده، ولی متاسفانه عده ای در داخل با نگاه خوشبینانه به نظریه پردازان غربی نگاه می کنند، غافل از اینکه باورهای غربی در جهت عکس منافع ملی و میهنی ما است.

باید توجه داشت آن روزی که شبان و گله به گرگِ در کمین نشسته، نگاه خوش بینانه داشته باشند آن روز، روز فاجعه است. نگاهی بر استعمار قرون گذشته که از طرف کشورهای استعماری مثل انگلیس با سابقه ۳۰۰ ساله استعماری و کشورهایی مثل آمریکا و فرانسه با آن سابقه سیاه که در چپاول ثروت های کشورهای دیگر دارند دلیلی است بر ماهیت خائنانه این دولت ها و اینکه نباید نسبت به گرگ حسن نیت داشت.

*با این همه معضلاتی که دنیای اسلام به دلیل علوم انسانی وارداتی به آنها مبتلا شده است، در جهت اسلامی کردن علوم انسانی موفق عمل کرده است؟

 یکی از گلایه هایی که رهبر معظم انقلاب بارها به حوزه و دانشگاه اعلام کردند، عدم اقدام لازم برای استخراج علوم انسانی از متون اسلامی است. ایشان در این باره دستور دادند که پروژه «اسلام سازی علوم انسانی» با جدیت دنبال شود، البته انتظار نداریم این پروژه در آینده نزدیک به نتیجه کامل برسد، ولی باید عالمان حوزه و دانشگاه وارد عمل بشوند و علوم انسانی را از منابع دینی استخراج کنند.

ما باید دانش اقتصاد بر پایه آموزه های قرآنی داشته باشیم همین طور ما باید علوم سیاسی قرآنی داشته باشیم، روانشناسی اسلامی داشته باشیم، منطق ما باید از منابع دینی گرفته شود، ادبیات و فرهنگ و هنر ما باید اسلامی باشد، در جامعه شناسی هم همین طور؛ ولی با کمال تاسف باید عرض کنم که در طول نزدیک به چهار دهه پس از پیروزی انقلاب اسلامی، اقداماتی که از جانب حوزه و دانشگاه صورت گرفته اندک بوده و مورد نظر رهبری نیز قرار نگرفته است.

در نشستی که با همکاری وزارت علوم و حضور روسای دانشگاه ها و اساتید علوم انسانی در محضر مقام معظم رهبری انجام شد و بنده نیز حضور داشتم گزارش هایی که از جانب روسا و اساتید دانشگاهی و کارهای انجام شده در بحث اسلامی سازی علوم انسانی (که بعضاً درخور توجه نیز بود)، خدمت ایشان ارائه شد، نتوانست رهبری را راضی نماید و ایشان ابراز گلایه کردند که به نسبت زمانی که داشتیم کار کمی انجام شده و خواستار تلاش بیشتر در این زمینه شدند.

*از نظر متون و کارهای تحقیقاتی فاصله کشور ما با کشور های اسلامی دیگر در چه سطحی است؟ و جایگاه ما با دیگر کشور ها ی اسلامی در بحث اسلامی سازی چگونه است؟

به اعتقاد بنده همت عالی در زمینه اسلامی سازی علوم انسانی باید بکار گرفته شود باید کارهای نرم افزاری و نشست های علمی با جدیت دنبال شود باید اساتید حوزه و دانشگاه و صاحباننظران گرد هم جمع شوند و راه کارهای صحیح و مبتنی بر مبانی ناب اسلامی را استخراج کنند البته ما در آغاز کار هستیم باید با جدیت این پروژه دنبال شود، البته در قیاس با دیگر کشورها باید عرض کنم در بخشی ما از آنها جلوتریم و در بخشی آنها از ما جلوترند.

در سفری که به دانشگاه «الازهر» مصر داشتم و در گفتگو با رئیس این دانشگاه آنها معترف بودند که در عرصه هایی ایران از آنها جلوتر است و به اندازه ایران پیشرفت نداشته اند و البته در عرصه هایی نیز کارهای انجام شده آنها از کارهای ما بهتر بود.

*آیا تحول علوم انسانی غربی و ایجاد علوم انسانی اسلامی را می توان پایان این دست اندازی ها و غارت گری ها دانست  و به صلح و آرامش جهانی زیر سایه  تعالیم  الهی امیدوار بود؟

البته آنچه بیان شد اسلامی سازی در کشور های اسلامی است و قائدتاً نمی تواند باورهای نهادینه شده در جوامع غربی را دگرگون کند، مگر با پروژه الهی سازی علوم انسانی در کلیه جوامع بشری.

باورهای جوامع غربی مبتنی بر فردگرایی و لذت جویی است و مدیریت و اختیار آنها در دست ما نیست، البته امیدوارم آن کار بزرگتری که باید انجام شود و آن رسیدن به این باور نزد مدیران و عالمان حوزه و دانشگاه و نهادهایی مثل وزارت علوم در اینکه پنجه در پنجه علوم انسانی غربی بیندازند، صورت بگیرد.

ما باید با همکاری علمی و قوی با کشورهای غربی و کارهای علمی مناسب در جهت تغییر اندیشه های آنها و تبدیل به باورهای الهی گام برداریم، تا انشاءالله تاثیرات علوم انسانی اسلامی بر جوامع بشری معلوم و مشهود گردد.

آن روز قطعاً روز جشن ما خواهد بود و در آن روز موضوع حمایت از تروریسم توسط غرب نیزحل خواهد شد و مبانی الهی جای منافع شخصی و فردی را خواهد گرفت.

 

 

برچسب‌ها

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha