به گزارش سرویس علمی فرهنگی خبرگزاری «حوزه»، آیت الله امینی درگفتاری با موضوع :سیره علمای ربانی در صرف بیتالمال تاکید نموده اند: با توجه به موقعیت خاصی که اسلام برای علما قائل است آنها در زندگیشان نمیتوانند مانند سایر مردم باشند؛ مخصوصا در صرف بیتالمال. عالم دینی وقتی میخواهد برای خود یک زندگی دست و پا کند، باید ببیند نوع طلاب چگونه زندگی میکنند!
آیت الله امینی در ادامه آورده است: سیره و رفتار علمای حقیقی و فقهای دین در مورد مصرف بیتالمال اهمیت ویژهای دارد، ولی قبل از آن باید بدانیم اصولاً اسلام و مسلمانان از عالمان دینی در برخورد با بیتالمال چه انتظاری دارند و آنان دارای چه موقعیتی در اذهان عمومی جامعه هستند؟ علمای دین و فقها در جامعه اسلامی موقعیت ممتازی دارند و فقط به عنوان حامل مفاهیمی از فقه و علوم دینی ارزشیابی نمیشوند بلکه اسلام و جامعه اسلامی بیش از این از آنها انتظار دارد. پیغمبر اکرم صلیاللهعلیهوآله در حدیثی فرمودند: «علماى امت من مانند انبياى بنى اسرائيلاند»1. و مردم باید در حوزه علم و عمل به درستی و خوبی از آنان استفاده کنند.
در حدیث آمده است که: «علما وارث انبيا هستند»2. به عبارت دیگر، وارث معنویات دین هستند. یا در پارهای روایات فقها امنای دین معرفی شدهاند. آنها امینِ پیغمبران هستند3 و صدها روایت دیگر از این قبیل، که از مجموع آنها استفاده میشود علمای دین در جامعه موقعیت رهبری و مقتدا بودن را داراند؛ موقعیتی که پیغمبر اسلام و امیرالمؤمنین علیهماالسلام در صدر اسلام داشتند. فکر نکنند که فقط یک سری مفاهیم و اصطلاحات کافی است بلکه عالم دین و فقیه کامل دین باید اوّلاً به تمام شئون زندگی مردم و مسلمانها توجه داشته باشد؛ یعنی نه فقط مسائل دینی بلکه سعادت دنیوی و اخروی بشر باید فراروی حرکت علمای دین باشد. زندگی آنان باید کاملاً اسلامی باشد، که وقتی مردم زندگی آنها را میبینند، به دین دلگرم شوند و عالمان دین را مقتدای خود پس از معصومین علیهمالسلام بدانند. روایات اهلبیت علیهمالسلام به خوبی شیوه صحیح زندگی کردن علمای دین و چگونگی منش اقتصادی آنها را تبیین کردهاند. علما جانشین پیغمبرانند، باید ببینند که پیغمبران چگونه زندگی میکردند آنها هم آنگونه زندگی کنند. امیرالمؤمنین چگونه زندگی میکرد، علما هم همانگونه زندگی کنند. امیرالمؤمنین علیهالسلام از بیتالمال از سایر مردم کمتر بهره میبرد و زندگی سادهتری داشت. شیفته زرق و برق دنیا مانند سایر ثروتمندان نبود؛ بنابراین، تعَدّی و تجاوز به بیت المال زیبنده یک عالم دینی نیست. عالم نمیتواند آزاد باشد و هر طور که دلش خواست زندگی کند. این خواسته پیامبر اسلام است. حضرت فرمودند: کسی که کنار تحصیل علم، تحصیل زهد و تقوا نکند، دانش فقط او را از خدا دور میکند4. امام صادق علیهالسلام فرمودند: وقتی دیدید که عالِمی دوستدار و شیفته دنیاست، نمیتواند رهبر دینی باشد و باید با احتیاط به او نگاه کنید5 البته مَحبت یک صفت قلبی است که افراد عادی نمیتوانند آن را تشخیص بدهند ولی میشود از آثارش به آن پی برد.
اگر دیده شد فلان عالم هم مانند بعضی مردم غرقِ تجملات و تشریفات است، معلوم میشود که محبِّ دنیاست. ساختن خانههای مجلل با دست داشتن در بیتالمال و هر روز منزل عوض کردن و بیتالمال را ملکِ شخصی خود دانستن، همه نشانههای انحراف یک عالم است.
گفتار عالم ربانی، دین و حرکت و رفتارش معیار دین است، اما عالم دنیا زده طوری حرف میزند که ضرری به دنیایش وارد نکند و رعایت دنیای خودش را میکند. بنابراین، بعضی مواقع حق را نمیگوید تا به دنیایش لطمه نخورد! مردم نباید فریب چنین شخصی را بخورند و دنبالهرو او باشند. روایات میگوید «كسى كه محبّ چيزى هست، به هر راهى مىرود تا به آن برسد» و دنیا دوستی یکی از نمونههای بارز آن است. از چنین احادیثی استفاده میکنیم با توجه به موقعیت خاصی که اسلام برای علما قائل است آنها در زندگیشان نمیتوانند مانند سایر مردم باشند؛ مخصوصا در صرف بیتالمال. عالم دینی وقتی میخواهد برای خود یک زندگی دست و پا کند، باید ببیند نوع طلاب چگونه زندگی میکنند! آیا سزاوار است که یک عالم دین خانههای متعدد داشته باشد، اما یک طلبه، اجارهنشین باشد و حتی پول اجاره هم نداشته باشد؟ این خیلی بیانصافی است! و اگر این ثروتاندوزیها از بیتالمال باشد، ظلم بسیار بزرگی است و هرگز با عدالت اسلامی نمیسازد.
آیا درست است که یک عالم دین و فرزندانش خودروهای متعدد داشته باشند اما یک طلبه نتواند حتی یک دوچرخه بخرد؟ این با وراثت انبیا سازگاری ندارد، چه رسد به اینکه یک عالم دین با پول بیتالمال مؤسّسه اقتصادی درست کند! اینها با آبروی عالم اسلامی بازی میکنند و با فقاهت نمیسازد. دین مبین اسلام برای علمای دین جایگاه رفیعی ترسیم نموده است و آنان باید در حفظ این جایگاه تمام توان خود را به کار برند و با زهد در دنیا و حساسیت به بیتالمال و صیانت از آن، موجب آبروی اسلام گردند. خوشبختانه در بین علما و فقها افراد ممتازی بوده و هستند که سعی کردهاند در زندگی شخصی خود، حتیالمقدور از سیره علی بن ابیطالب علیهالسلام پیروی نمایند و از جمله میتوان به امام خمینی رحمهالله اشاره کرد.
[1] . بحارالانوار، ج 2، ص 22، ح 67: عُلَماءُ اُمّتى كَأنبياء بَنى إسرائيل.
[2] . عوالى الئالى، ج 2، ص 241، ح 9: العُلَماءُ وَرَثة الأنبياء.
[3] . همان، ج 4، ص 59 ، ح1: الفُقهاءُ أُمَناءُ الرُّسُل.
[4] . بحارالانوار، ج2، ص 37، ح47: من ازداد فى العلم رشدا فلم يزدد فى الدنيا زهدا لميزدد من اللّه إلاّ بُعدا.
[5] . همان، ص 107، ح7: اذا رأيتم العالم محبّا للدنيا فاتّهموه على دينكم.
سیره علمای ربانی در صرف بیتالمال :آیت الله امینی