دوشنبه ۵ آذر ۱۴۰۳ |۲۳ جمادی‌الاول ۱۴۴۶ | Nov 25, 2024
حضرت آیت الله مظاهری

حوزه/ من در خوی طلبه بودم و کسی آمد و قرآن را در تاريکی می ‌خواند. ما اطرافش را گرفتيم که اين چه معجزه ‌ايست. مثل کربلايی کاظم نور قرآن را می ‌ديده است. مرحوم آیت الله خوئی از وی تقاضا کرده بودند يک دستورالعمل به ايشان بدهند.

به گزارش خبرگزاری «حوزه» حضرت آیت الله مظاهری در بحث معرفة ‌النفس درس اخلاق هفتگی خود دربارۀ «رابطۀ انسان با خدا» اظهار داشتند: اگر رابطۀ انسان با خدا محکم و جداً عالی باشد، شخص می ‌تواند به جايی برسد که به جز خدا نداند.

«وَ الَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَ إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ»[1]‌ و كسانى كه در راه ما كوشيده ‏اند، به يقين راه ‌هاى خود را بر آنان مى ‏نماييم و در حقيقت، خدا با نيكوكاران است.

قرآن فراوان به همۀ ما دستور می ‌دهد که اگر راه را می‌ خواهي، مجاهدت کن. مجاهدت يعنی به همۀ واجبات و مخصوصاً نماز اهمیت بده. از نماز لذت ببرد. اگر نماز بخواند و نماز برايش سنگين باشد، به جايی نمی ‌رسد. بايد نماز شب بخواند و از نماز شب رابطۀ کامل با خدا را پيدا کند. بايد به فکر ديگران باشد و به هر اندازه می ‌تواند حاجت مردم را برآورده نماید؛ خدمت به خلق خدا بالاترين چيزها و دوش به دوش نماز است. بالاتر از این دو، اجتناب از گناه است.

گناه انسان را زمين می ‌زند. اگر کسی با مجاهده و با عمل به جايی هم برسد، اگر يک گناه به سوی او بیاید، سقوط می ‌کند. زياد ديده ‌ايم از اهل دل که به جاهايی رسيده ‌اند، اما ناگهان به خاطر يک گناه سقوط کردند يا به خاطر يک شبهه يا غذای شبهه ‌ناک سقوط کردند.

* دستورالعملی که آیت الله العظمی خویی از یک عارف گرفتند

مرحوم آيت ‌الله العظمی خوئی (ره) انصافاً مرد بزرگ و اهل دلی بود. ايشان گفته بودند: من در خوی طلبه بودم و کسی آمد و قرآن را در تاريکی می ‌خواند. ما اطرافش را گرفتيم که اين چه معجزه ‌ايست. مثل کربلايی کاظم نور قرآن را می ‌ديده است. مرحوم آیت الله خوئی از وی تقاضا کرده بودند يک دستورالعمل به ايشان بدهند و او يک دستورالعمل داده بودند.

ایشان گفته بودند: آن فرد، دستورالعمل چهل روزه به من داد؛ اما يک امتحان برايم شخصی کرد. ایشان دستور داده بود روزه بگيرم و از غذایی که برایم می ‌آورد، افطار کنم، امّا روزی برای افطار نيامد و من نتوانستم تاب بياورم و به کبابی رفتم و غذا خوردم؛ تا غذا تمام شد، ديدم آنچه در این مدّت به دست آورده‌ ام، تمام شد. بعد آن مرد آمد و تبسمی کرد و گفت: نتوانستی در امتحان نمره بياوري! هر وقت توانستی در امتحان نمره بياوري، می ‌آيم و به تو کمک می ‌کنم.

اگر بخواهيم می ‌شود و خداوند رُسُلش را می ‌فرستد. قرآن می‌ گويد ملائکه می ‌آيند و می‌گويند ما نوکر شما هستیم: «إِنَّ الَّذينَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلائِكَةُ أَلاَّ تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتي‏ كُنْتُمْ تُوعَدُونَ ، نَحْنُ أَوْلِياؤُكُمْ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ فِي الْآخِرَةِ»[2]

کسانی که جداً می ‌گويند الله؛ يعنی رابطه با خدايشان محکم است و اهميّت به واجبات می ‌دهند و با لذّت اهميّت به مستحبّات می ‌دهند و اجتناب از گناه دارند، قرآن می ‌گويد ملائکه بر اينها نازل می ‌شوند و به اينها دلداری می ‌دهند که‌ از آينده نترسید و از گذشته غم و غصّه نداشته باشید؛ ما در دنيا و آخرت کمک کار شما هستيم.

فقط در آخرت نیست که دست شما را می‌ گيريم و فقط در آخرت نیست که به اذن اميرالمؤمنين شما را پای حوض کوثر می ‌بريم، بلکه در دنيا نيز به شما کمک می‌ کنيم.

جوان ‌ها! بياييد و تجربه کنيد. جداً اهميّت به همۀ واجبات دهيد. برسد به آنجا که وقتی موقع نماز شد، دگرگونی در شما پيدا شود. قرآن می ‌گويد بايد چنين باشد که وقت نماز در خيابان ‌ها ترافیک نباشد. خيابان ‌ها و بازارها صددرصد خلوت بوده و مسجد پر از جمعیت باشد.

* توبه، لطف خدا به بنده

يکی از الطاف خدا توبه است: «قُلْ يَا عِبَادِی الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ لاَ تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ»‌[3] بگو: اى بندگان من كه بر خويشتن زياده ‏روى روا داشته ‏ايد، از رحمت خدا نوميد مشويد. در حقيقت، خدا همه گناهان را مى ‏آمرزد، كه او خود آمرزنده مهربان است.

خداوند به گنهکار و به آنکه روسياه و دل سياه است، خطاب می ‌کند: ای بندۀ گنهکارم که خيلی گناه کرده ‌اي! مأيوس نشو و جداً‌ توبه کن. کسی از رحمت خدا نااميد نمی ‌شود و گناه هرچه بزرگ و فراوان باشد، اگر توبه کند، خدا حتماً می ‌آمرزد. اين راهی است که خدا جلوی پای ما گذاشته است.

به ‌راستی صد بار هم اگر توبه شکستید، بازآیید و در راه باشید. خداوند وعده داده، دست انسان را بگيرد. خدا به ملائکه وعده داده که به ما کمک کند.

قرآن می ‌فرمايد: «لَهُ‏ مُعَقِّباتٌ‏ مِنْ‏ بَيْنِ‏ يَدَيْهِ‏ وَ مِنْ‏ خَلْفِهِ‏ يَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ»[4] براى او فرشتگانى است كه پى در پى او را به فرمان خدا از پيش رو و از پشت سرش پاسدارى مى ‏كنند.

یک دسته از ملائکه مواظب ما هستند. معنای اين آيه اين است که اگر حرفشان را بشنوي، ‌آنها محيط هستند و شيطان فرار می ‌کند. شيطان با کسی است که حرف شيطان را بشنود و الاّ قرآن می ‌فرمايد شيطان حق ندارد کسی که خدا را دارد، وسوسه کند. شيطان وقتی راندۀ درگاه خدا شد، به خدا قسم خورد و گفت خدايا من همه را گمراه می ‌کنم، اما با مخلصين هيچ کاری نمی ‌توانم بکنم و مخلصين از دست من رها شدند و در صورت من زدند و من از آنها مأيوسم.

بنابراین يک دسته ملائکه منتظر اين انسان هستند و کمک کار او هستند. می ‌رسد به اينجا که اين ملائکه با او حرف می ‌زنند و می‌ گويند: «نَحْنُ أَوْلِياؤُكُمْ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ فِي الْآخِرَةِ» به او می ‌گويند هم در دنيا و هم در آخرت به تو کمک می ‌کنيم. رابطۀ با خدا آدم را به اينجا می‌ رساند.

* عالمی که به خاطر ترک یک نماز شب گریه می کرد!

حاج ميرزا علی آقای شيرازی يکی از علمای بزرگ اصفهان بود. مرحوم شهيد آيت الله مطهری عاشق او بود و ايام تعطيلی برای درس نهج ‌البلاغۀ محضر اين آقا می‌ آمد. ايشان به قم آمده بود و يک شب نماز شبش تعطيل شده بود و علت آن هم مهمانانی بود که به دیدنش آمده بودند و موجب شد، ایشان در وقت مشخص نخوابد، لذا در خواب ماند و از خواندن نماز شب محرو شد. فردای آن روز به خاطر قضا شدن نماز شبش مثل باران گريه می‌ کرد، معلوم است که چنین شخصی به جاهايی می‌ رسد و راه را پيدا کرده و می‌ تواند در اين راه برسد به جايی که به جز خدا نداند.

پاورقی:

[1]. [2]. العنكبوت‏، 69.

[2]. فصلت‏، 30 و 31. در حقيقت، كسانى كه گفتند: پروردگار ما خداست سپس ايستادگى كردند، فرشتگان بر آنان فرود مى ‏آيند [و مى‏ گويند:] هان، بيم مداريد و غمين مباشيد، و به بهشتى كه وعده يافته بوديد شاد باشيد، در زندگى دنيا و در آخرت دوستانتان ماييم.

[3]. الزمر، 53.

[4]. الرعد، 11.

برچسب‌ها

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha