دوشنبه ۲۶ مهر ۱۳۹۵ - ۱۴:۳۸
مبغوض ‌ترين افراد و شريف ‌ترين مردم چه کسی است؟

حوزه/ اگر کسی اسراف و تبذير کند، اين اسراف و تبذير حرام است. فرق نمی ‌کند اسراف در پرخوابی باشد یا در سایر نعمت ‌ها.

به گزارش خبرگزاری«حوزه»، حضرت آیت الله مظاهری درسلسله مباحث مربوط به «معرفه النفس» با اشاره به «اصالة الصّحه»، راجع به اعضا و جوارح گفتند: شکر نعمت اعضاء بدن اين است که انسان اعضا و جوارح را در آنچه خدا برای آن خلق کرده، صرف کند. به عبارت ديگر صرف کردن اين بُعد مادی در گناه و در آن چيزی که خدا راضی نيست، گناهش بزرگ است به اندازه ‌ای که: «لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزيدَنَّكُمْ وَ لَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابي‏ لَشَديدٌ»[1]؛ اگر شکر کنيد خدا چشم، گوش، مغز، قلب و ساير اعضا را نگاه می ‌دارد و اما اگر کفران نعمت کنيد و آن را صرف در گناه کنيد، عذاب خدا بزرگ است؛ و در بعضی اوقات می ‌فرمايد: کفر است. در همين آيه می ‌فرمايد: کفر است: «لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزيدَنَّكُمْ وَ لَئِنْ كَفَرْتُمْ»؛ کفر نعمت يعنی ناسپاسي، يعنی نشنيدن حرف خدا و صرف کردن اعضا در گناه.

* اصالة الصّحۀ اعضا و جوارح

« اصالة الصّحه» راجع به اعضا و جوارح به این معناست که بايد مواظب باشيم اين اعضا و جوارح را سالم نگاه داريم؛ اين خيلی مهم است. اين از آن اصالة‌ الصّحۀ فقها خيلی بزرگ ‌تر است. ما بايد مواظب چشم، گوش، مغز، قلب و همۀ اعضا و جوارح مان باشيم و متأسفانه عموم مردم اين مواظبت را ندارند. مثلاً بايد مواظب اين اعضا و جوارح باشيم در اينکه سالم بمانند. اگر بخواهيد سالم بمانند، پس پرخوری موقوف است. پيغمبر اکرم صلی الله علیه وآله می ‌فرمايند: «أَبْغَضُكُمْ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى كُلُّ نَئُومٍ وَ أَكُولٍ وَ شَرُوب‏»[2]

* مبغوض ‌ترين افراد نزد خداوند کیست؟

مبغوض ‌ترين افراد پيش خدا آن است که خيلی بخورد. اين پرخوری ما را چاق می ‌کند و اين چاقی اعضا و جوارح ما را مريض می‌ کند و ما را بدبخت و گوشه ‌نشين می ‌کند. متأسفانه هشتاد درصد ما چاق هستيم. به عبارت ديگر باید از نعمت های الهی مثل: گوش، چشم، قلب، پا، دست و اعضای ديگر که شماره ندارد «وَ إِنْ‏ تَعُدُّوا نِعْمَتَ اللَّهِ لا تُحْصُوها»[3]؛ نگهداری کنیم. اگر بخواهيم نگهداريم اول چيزی که بايد خيلی مراعات کنيم اين است که به اندازه ‌ای که اينها احتياج دارند، خوراک به آنها بدهيم، لذا اين پرخوری که الان در ميان ما مشهور شده و همه را فلج کرده و بدبخت کرده است، در اثر اين است که ما نعمت پروردگار عالم را بايد مواظبت کنيم اما نمی ‌کنيم. برای اينکه لذت از غذا ببريم، چه پرخوري ‌هایی داريم و در نتيجه چه بدبختي ‌هایی داریم. بالاتر از اين پرخوری، تنبلی ‌هاست. اين اعضا و جوارح بايد متحرک باشد. اگر اين اعضا و جوارح متحرک نشد، مريض و بدبخت می ‌شود. حتی می ‌گويند اگر درِ چشم را مدتی ببندي، کور می ‌شود يا درِ گوش را مدتی ببندی کر می‌ شود و معلوم است اين تنبلی ‌هايی که ما داريم چه می ‌شود. مبغوض ‌ترين افراد پيش خدا آدم‌ های تنبل هستند: «جِيفَةٌ بِاللَّيْلِ بَطَّالٌ‏ بِالنَّهَار»[4]؛ كسى كه شب همچون مردارى افتاده و روز، فردى بیهوده گرا و با بطالت عمر خود را بگذراند.

* اسراف در پرخوری و پرخوابی

در روایت داریم: «إِنَّ اللَّهَ جَلَّ وَ عَزَّ يُبْغِضُ الْعَبْدَ النَّوَّامَ الْفَارِغَ»[5]؛ خداوند، از بندۀ پرخواب و بیکار بدش می ‌آید.

تنبل در کارشان و تنبل در نگاه داشتن اعضا و جوارحشان. لذا بايد متحرک باشيم. بايد همين ‌طور که از چشم کار می ‌کشيم، از دست و پا هم کار بکشيم و بالاخره اين ورزش واجب و لازم است و اين پياده ‌روي ‌ها واجب و لازم است؛ اين اعضا و جوارح را بايد تغذيه کنيم و بالاترين تغذيه اين است که متحرک باشد. متأسفانه هشتاد درصد مردم تنبل هستند. لذا کار  به جایی رسيده که آدم سالم کم داريم. بعضی اوقات پيش می ‌آيد فردی  هفتاد هشتاد سال دارد، اما بانشاط و سالم و خندان است؛ اعضا و جوارحش از چشم، گوش، قد و قامت، دست و پا سالم است. برای اينکه متحرک است، برای اينکه مواظب اين اعضا و جوارح است؛ اين از واجبات است. واجب است که ما شکر نعمت کنيم و نعمت خدادادی را به هدر ندهيم. همين طور که اگر کسی اسراف و تبذير کند، اين اسراف و تبذير حرام است. فرق نمی ‌کند اسراف در پرخوابی باشد یا در سایر نعمت ‌ها. در روايت داريم: «إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى لَيُبْغِضُ الْعَبْدَ النَّوَّامَ‏»[6]؛ مبغوض ‌ترين افراد پيش خدا کسانی هستند که خيلی بخوابند؛ اما شريف ‌ترين مردم کسانی هستند که: «الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ» و اين عبارت مکرّر در قرآن آمده است. عمل صالح فقط اين نيست که انسان نماز بخواند و عمل صالح فقط اين نيست که انسان روزه بگيرد، بلکه يک عمل صالح همين است که انسان، اعضا و جوارحش را سالم نگاه دارد. پرخواب و پرخور نباشد بلکه پرتحرک باشد. حتی بعضي ‌ها این قضیّه را به ‌صورت علمی مطرح کرده ‌اند، یعنی از صورت فرضی به صورت علمی آورده ‌اند و می ‌گويند: مرگ غيرطبيعی است. انسان اگر مواظب خودش باشد، نبايد بميرد. حتی راجع به حضرت بقية ‌الله می ‌گويند مواظب خودشان هستند پس مرگ ندارند. حال تا اين اندازه صحّت آن را نمی ‌دانم، اما صورت علمی دارد که مرگ امر غيرطبيعی است. اين سکته ‌ها از کجا پیدا شده است؟ از بطالت ‌ها و عدم تحرک ‌ها پيدا شده است. از غم و غصه و دلهره و اضطراب ‌خاطر و نگرانی پیدا شده است که جسم را می ‌پوساند و نابود می ‌کند.

قرآن می‌ فرماید: مؤمن غم و غصه ندارد. مؤمن، نه از گذشته غم و غصه دارد و نه از آينده ترس دارد: «أَلاَ إِنَّ أَوْلِيَاءَ اللَّهِ لاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لاَ هُمْ يَحْزَنُونَ»[7]

 پاورقی:

 [1]. ابراهیم، 7: اگر واقعاً سپاسگزارى كنيد، [نعمت‏] شما را افزون خواهم كرد، و اگر ناسپاسى نماييد، قطعاً عذاب من سخت خواهد بود.

[2]. مجموعة ورّام(تنبيه الخواطر)، ج 1، ص 100.

[3]. ابراهیم، 34: و اگر نعمت خدا را شماره كنيد، نمى ‏توانيد آن را به شمار درآوريد.

[4]. بحار الانوار، ج 13، ص 354.

[5]. الكافى، ج 5، ص 84

[6]. من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص 169.

[7]. یونس، 62: آگاه باشيد، كه بر دوستان خدا نه بيمى است و نه آنان اندوهگين مى ‏شوند.

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha