به گزارش سرویس بین الملل خبرگزاری «حوزه» دکتر علی الشعیبی از مسلمانان متولد رقه سوریه است که از کودکی علاقه و استعداد سرشاری در یادگیری و تبلیغ اسلام داشت و از زمان 12 سالگی تحت تاثیر شیوخ وهابی رقه به این فرقه مذهبی گرایش پیدا کرد و جوانی خود را در سوریه و عربستان با اعتقاد به وهابیت و تعالیم محمد بن عبدالوهاب گذراند و سال ها نیز به عنوان مشاور ملک فهد پادشاه عربستان فعالیت کرد تا اینکه به دروغگو بودن محمد بن عبدالوهاب و ابن تیمیه پی برد و با آشنایی با حدیث غدیر خود را بر سر دوراهی بهشت و جهنم یافت.
آنچه در ادامه می خوانید ترجمه گفتگوی شبکه الکوثر با این اندیشمند جهان اسلام و کارشناس وهابیت است. علی الشعیبی در این حلقه از گفتگو درباره تفاوت های میان اهل سنت و وهابیت در مسائل مختلف اعتقادی به ویژه در نقد نظر وهابیت در مورد زیارت قبر مطهر پیامبر سخن می گوید.
- همان طور که می دانید برخی از مسائل به اتفاق تمام مسلمانان فقهی است، اما وهابی ها این مسائل را در زمره مسائل اعتقادی قرار داده اند و بر اساس آن دیگران را تکفیر می کنند و می کشند. نظر شما چیست؟
پیامبر(ص) مسلمانان را در ابتدای رسالت از زیارت قبور نهی کرد و من می خواهم بحث خود را با این مساله آغاز کنم. پیامبر در سال های بعد به مسلمانان فرمود: من در گذشته شما را از زیارت قبور نهی کرده بودم، اما اکنون می توانید قبور را زیارت کنید. پیامبر فرمود: از خداوند برای زیارت قبر مادرم اجازه گرفتم و به زیارت قبر مادرش آمنه رفت. همچنین هنگامی حضرت حمزه شهید شد، پیامبر مشاهده کرد که زنان انصار و مهاجران برای شهدای خود گریه می کنند، اما کسی بر سر قبر حمزه گریه نمی کند و پرسید چرا کسی برای حمزه گریه نمی کند و در آنجا تعدادی از زنان انصار و مهاجران برای حمزه گریه کردندو حضرت فاطمه علیها سلام الله نیز پیوسته به زیارت قبر حمزه می رفت.
اکنون این وهابی ها از کجا این فکر را آورده اند که می گویند خداوند یهود و نصارا را لعنت کند که قبور پیامبران خود را مسجد قرار دادند؟ کتاب های سیره پیامبر و کتاب هایی که تاریخ پیامبر را ثبت کرده نوشته اند که پیامبر(ص) در آخرین روزهای عمر خویش و برخی گفته اند چهار روز پیش از وفات خویش از ام سلمه شنید که با ماریه همسر پیامبر درباره روزهای حضور خود در حبشه و کلیساها و تزئینات آنها سخن می گوید در حالی که پیامبر به پشت دراز کشیده بود و پارچه نازکی روی صورت خود کشیده بود که در این هنگام پارچه را برداشت و یهود و نصارا را که قبور پیامبران را مسجد قرار داده اند لعنت کرد.
درباره این روایت ما می دانیم که حضرت مسیح قبر ندارد و همین طور می دانیم که تنها پیامبر دین مسیح است و این قرینه ای است که باعث می شود این حدیث نزد ما متزلزل شود و به آن تردید کنیم و پس از آن بسیاری از پیامبران یهودی نیز قبرشان غیر معروف است. زمانی ابن قیّم جوزی در شهر الخلیل مشغول تدریس بود که گفت: من در الخلیل هستم اما به زیارت قبر حضرت ابراهیم نمی روم و همین سخن کافی بود مردم از او شاکی شدند و خواستند او را بکشند و والیِ الخلیل مانع آنها شد و هنگامی که خبر به دمشق رسید، فقها او را حاضر و محاکمه کردند و ابن قیم از سخن خود عذرخواهی کرد و مردم می گفتند، اسلام او را پذیرفته اند گویی با این سخن از اسلام خارج شده است.
این موضوع از چند جهت قابل بررسی است.
اول اینکه اهل بیت پیامبر دشمنانی دارند و خود پیامبر هم دشمنانی دارد. ما می دانیم پیامبر ما قبری دارد و دشمنان او زیاد هستند و دشمنان وی بارها تلاش کردند قبر ایشان را نبش کنند. برخی فرماندهان نظامی فرنگی تلاش کردند قبر ایشان را نبش کنند. علاوه بر این ما می دانیم قبر برخی از نوه های پیامبر در بقیع است.
هنگامی که سعودی ها خانه پیامبر را در مکه تخریب کردند، حتی بسیاری از دانشمندان آثار باستانی اروپایی و آمریکایی ناراحت شدند و اعتراض کردند. آنها خانه پیامبر را تخریب کردند و در محل آن سرویس بهداشتی عمومی ساختند. دانشمندان گفتند این خانه فقط متعلق به مسلمانان نیست، بلکه متعلق به تمام بشریت است، اما سعودی ها می خواستند تمام آثار مربوط به پیامبر(ص) را از بین ببرند. آیا این باور کردنی است که خانه پیامبر تخریب شود، اما خانه کعب الاحبار رها شود؟!
- نظر مسلمانان درباره روضه شریف و مبارک پیامبر(ص) چیست؟ حرمی که همه آرزوی زیارت آن را دارند و در مقابل، نظر وهابی ها درباره این روضه چیست؟
حرم پیامبر(ص) مکان مقدسی که هرکس مراسم حج یا عمره به جا می آورد آروزیش این است که دو رکعت نماز در این مکان به جا بیاورد و دعا کند و در آنجا در کنار قبر پیامبر به آرامش برسد، اما وهابی ها به این مکان اعتقادی ندارند و من در اینجا به تمام مسلمانان می گویم آیا یک مسلمان وجود دارد که آرزو نداشته باشد در این روضه شریف حضور پیدا کند؟
- البته در لابلای سخن شما باید بگویم ما وهابی ها را کافر نمی دانیم و بر این باوریم آنها مسلمان هستند.
آنها ادعای مسلمان بودن دارند و ادعا با واقعیت فرق دارد. کسی که مسلمان باشد، یک مسلمان موحد را نمی کشد. مسلمانی را که لا اله الا الله می گوید و نماز و روزه و حج به جا می آورد و زکات می دهد و قبله او کعبه است به دست اینها کشته می شود و به راحتی سر از تن او جدا می کنند.
برگردیم به سخن خود درباره زیارت قبور.
آیا قبر حضرت اسماعیل در کعبه نیست و هزاران مسلمان بر سر این قبر نماز نمی خوانند؟
درباره حدیث منسوب به پیامبر در مورد لعنت یهود و نصارا به خاطر زیارت قبور پیامبران هم که گفتیم بسیار مورد تردید است و غیر صحیح است.
من روزی در نسخه های خطی استانبول کتابی دیدم با عنوان "النبراس الصحیح علی أن لیس کل ما في الصحاح صحیح" و گمان کردم این کتاب متعلق به یکی از فرقه های مخالف اهل سنت باشد، اما دیدم مؤلف آن هبة الله بن عبدالرحیم عراقی است که امام حنبلی های بغداد و متوفای سال 605 هجری است. پس صرف این که روایتی در صحاح آمده باشد دلیل بر صحیح بودن آن نیست. هنگامی که از یحیی بن معین درباره حدیث افتراق امت پرسیدند، گفت غیر صحیح است.
مساله قبور مساله ای صوری است. همان طور که خوارج با آیات قرآن بازی می کردند و آنها را مطابق نظرات خود تاویل می کردند و نظر خود را به قرآن تحمیل می کردند، وهابی ها نیز همین کار را با روایات می کنند. انگلستان از قبور در فلسطین استفاده کرد و قبرها و زیارتگاه هایی در فلسطین ساخت و زیر آنها سلاح مخفی کردند. این سلاح ها متعلق به گروه های نظامی صهیونیست بود که در اروپا آموزش می دید و وهابی ها این را می دانستند. چرا وهابی ها این قبور را خراب نکردند؟ همین وهابی ها در همان زمان یعنی در آغاز جنگ جهانی اول دندان های خود را برای تخریب قبر پیامبر(ص) تیز می کردند. هنگامی که گروه های صهیونیست آموزش دیده در اروپا به فلسطین آمدند، این قبور را تخریب کردند و سلاح ها را بیرون آوردند چون سازمان ملل که در آن زمان نام کنونی را نداشت به آنها اجازه نمی داد با سلاح وارد فلسطین شوند و انگلستان این سلاح ها را در خاک فلسطین برای آنها فراهم کرد. اما پس از آن همین انگلیسی ها کمر همت بستند تا قبور اسلامی واقعی و حقیقی را تخریب کنند و هر چیزی را که ارتباطی با اسلام دارد نابود کنند و به محمد بن عبدالوهاب دستور دادند این قبور را ویران کند که با مخالفت های جهان اسلام روبرو شدند و گرنه قصد جدی داشتند که گنبد حرم پیامبر را تخریب کنند، اما نتوانستند.
اکنون من به مسلمانان هشدار می دهم که آنها زمانی که قبور را تخریب کردند هدف آنها زمینه سازی برای تخریب مسجد الاقصی بود و همین توطئه امروز نیز در تخریب قبور در سوریه ادامه دارد. آنها قبر حجر بن عدی را تخریب کردند و استخوان های درون قبر را بیرون آورده و آتش زدند. در رقه قبر عمار بن یاسر، ابی بن کعب و اویس قرنی را خراب کردند و اینها زمینه سازی برای این است که یهودی ها جرات کنند و مسجدالاقصی را ویران کنند
- لطفا از تفاوت های اهل سنت و وهابیت برای ما بگویید.
در ابتدا باید بگویم هدف ما از این برنامه بیان واقعیت های تاریخی است که آثار آن تا کنون نیز موجود است و واقعیت خونباری را برای مسلمانان رقم زده است.
درباره تفاوت های میان اهل سنت و وهابیت می توان گفت 60 یا 65 فرق اساسی میان آنها وجود دارد که بیشتر آنها را در اعتقادات است و من جدولی از این تفاوت ها تهیه کرده ام و در اینجا بخشی از آن را ذکر می کنم.
درباره اعتقاد وهابیت به جسمیت خداوند و اعتقاد به جلوس مادی او روی عرش و همچنین درباره اعتقاد به جوارح برای خداوند و تشبیه خدای متعال در جلسات گذشته مطالبی بیان شد و گفتیم که وهابی ها به کسانی که جسمیت خدا را انکار می کنند، معطّله می گویند و گفتیم که آنها اعتقاد به جسمیت خداوند را از مسلمة الیهود گرفته اند یعنی از یهودیانی که مسلمان شده اند و ابن تیمیه هم زیاد به سخنان آنها استناد می کند. این اعتقادات همچنین از ابن کرام سجستانی گرفته شده و گفتیم که اعتقاد وهابی ها درباره خداوند قبل از آفرینش مخلوقات چیست و همچنین درباره مخلوق بودن عالم یا قدیم بودن آن سخن گفتیم. همچنین درباره "لا اله الا الله" میان اعتقاد اهل سنت و وهابیت فرق هست. علاوه بر این موضوع آتش جهنم و فرق میان اعتقاد اهل سنت و وهابیت را در این زمینه داریم. تفاوت اساسی دیگر میان اهل سنت و وهابیت، توسل به پیامبر(ص) یا اهل بیت(ع) یا اولیاء است.
مساله دیگر قابل بررسی، نظر شرع درباره وهابیت است و باید ببینیم نظر اهل سنت درباره وهابیت و نظر خود علمای وهابی درباره خودشان چیست؟
موضوع دیگر اختلافی میان وهابی ها و اهل سنت مساله رفتن زنان به زیارت قبر پیامبر یا قبور مسلمانان است و ما در این باره گفتیم که حضرت فاطمه زهرا زهرا زهرا علیها سلام الله به زیارت قبر حضرت حمزه می رفت و من کلمه زهرا را عمدا تکرار کردم چون وهابی ها با این کلمه هم دشمنی دارند و داعش در سوریه نام یک مدرسه را که فاطمة الزهرا بود تغییر دادند و نام آن را فاطمه بنت محمد گذاشتند یعنی فرهنگ آنها در برخورد با نام های پیامبر و اهل بیت درست همانند فرهنگ عرب جاهلی است که افراد را با نام صدا می کند.
مساله دیگر مهم و اختلافی میان اهل سنت و وهابیت مساله زیارت قبر پیامبر و تبرک جستن به آن و ایستادن مقابل قبر مطهر پیامبر می باشد. ابن عثیمین فتوایی دارد که در آن می گوید هرکس در مقابل قبر پیامبر بایستد و دعا کند کافر است و این کار را شرک اکبر و موجب خروج از اسلام می داند و من هنگامی که ملک عبدالله پادشاه عربستان روبروی قبر پیامبر و پشت به قبله ایستاد و دعا کرد در خانه بودم و فریاد زدم ابن عثیمین کجایی که بیایی و در تلویزیون بگویی ملک عبدالله کافر است و فیلم این زیارت نیز موجود است اما آیا ابن عثیمین و مدرسه تکفیری او جرات کردند ملک عبدالله را تکفیر کنند؟
یکی دیگر از موضوعات اختلافی میان اهل سنت و وهابیت موضوع حقیقت و مجاز و محکم و متشابه است. وهابی ها در بسیاری موارد متشابهات قرآن را به عنوان محکمات مورد استناد قرار می دهند با محکمات را به عنوان متشابه فرض می کنند و خداوند در این رابطه می فرماید: «هُوَ الَّذي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتابَ مِنْهُ آياتٌ مُحْكَماتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتابِ وَ أُخَرُ مُتَشابِهاتٌ فَأَمَّا الَّذينَ في قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ ما تَشابَهَ مِنْهُ ابْتِغاءَ الْفِتْنَةِ وَ ابْتِغاءَ تَأْويلِهِ وَ ما يَعْلَمُ تَأْويلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنا وَ ما يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُولُوا الْأَلْبابِ»؛ (اوست كه اين كتاب را بر تو نازل كرد. بعضى از آيهها محكماتند، اين آيهها أم الكتابند، و بعضى آيهها متشابهاتند. امّا آنها كه در دلشان ميل به باطل است، به سبب فتنهجويى و ميل به تأويل از متشابهات پيروى مىكنند، در حالى كه تأويل آن را جز خداى نمىداند. و آنان كه قدم در دانش استوار كردهاند مىگويند: ما بدان ايمان آورديم، همه از جانب پروردگار ماست. و جز خردمندان پند نمىگيرند). (آل عمران، 7).
از دیگر موارد اختلاف میان اهل سنت و وهابیت می توان به سرمدیت خداوند متعال، جواز تراشیدن ریش برای مردان، تلقین میت، رؤیت خداوند و احترام به پیامبر اشاره کرد.
آیا جنگ های وهابی ها علیه مسلمانان از آغاز تا کنون توجیهی شرعی داشته است؟ پشتوانه آنها برای این همه کشتار چیست؟
وهابی ها از همان ابتدای حکومت خود مسلمانان را می کشتند و به هیچ کس رحم نکردند و کشتار آنها هولناک بود و اموال مردم را هم غارت می کردند و میان افراد خود توزیع می کردند و آنقدر آدم کشتند که فکر آنها زائل شد. وهابی ها از سویی با صوفیه مخالفند و دلیلی هم برای مخالفت خود ندارند و تنها دلیل آنها این است که ابن تیمیه با صوفیه مخالفت کرده است، اما از سوی دیگر همین ابن تیمیه با صوفی گری ابن کرام موافق است و سخنان و افکار عجیب آنها را قبول دارد و علاوه بر این با صوفیان پیرو عبدالقادر گیلانی موافق است. چرا؟
جالب است بدانید همین ابن تیمیه به ایزدی ها نامه ای نوشته و در آن نامه ایزدی ها را به نام اهل سنت و جماعت مخاطب قرار می دهد و این در حالی است که خود ایزدی ها هم خود را اهل سنت نمی دانند. پس چرا ابن تیمیه با تصوف ابن کرام و عبدالقادر گیلانی و با ایزدی ها مخالت نمی کند؟! اینها سرنخ هایی است که نشان می دهد اینها انگیزه دینی نداشته اند و از انگلستان دستور می گرفته اند. من به مخاطبان محترم عرض می کنم و به همه مسلمانان به ویژه وهابی ها و پیروان آنها می گویم فریب ها و سخنان باطل امپراتوری رسانه ای صهیونیستی و علمای خودفروخته و گمراه را نخورید و بدانید روزی در پیشگاه خداوند حاضر و محاسبه خواهید شد. نگاه کنید به این همه خون که ریخته می شود. نگاه کنید به سیل خونی که جاری شده و از خدا بترسید.
محمد بن عبدالوهاب در تمام موارد از ابن تیمیه پیروی کرد و البته در 120 مساله فقهی با او مخالفت کرد، اما در عقاید و آدمکشی و تکفیر با او موافق بود و بر این اساس اولین پایگاه فکری تکفیری ها و تروریست ها ابن تیمیه است و ابن عبدالوهاب هم آمد و خشت دیگری بر این بنای باطل گذاشت و اندیشه باطل و تکفیری ابن تیمیه را عملی کرد و امروز تمام گروه های تروریستی مختلف سوریه و عراق که ادعای اسلامی بودن هم دارند، مجری برنامه ابن تیمیه و محمد بن عبدالوهاب هستند و در جنایت و آدمکشی هیچ حد و مرزی نمی شناسند تا جایی که در شهر حمص 34 دختر دانشجو را با بدن عریان آوردند و در ملا عام آنها را کشتند و خیابان های حمص از خون آنها رنگین شد سپس و از نوک سینه های آنها تسبیح ساختند. بگذارید مردم اینها را بدانند، چون خداوند هم در قرآن فرمود که «إن الله لا یستحیی من الحق» . وقت آن فرا رسیده که از خدا بترسیم و جلوی این فکر خونبار و گرگ های وحشی را بگیریم.
ترجمه: سید احمد احمدزاده
نظر شما