به گزارش سرویس علمی فرهنگی خبرگزاری «حوزه»، على نصيرى در مقاله ای با استناد به آیات قرآن به بررسی عوامل و زمينههاى آدمربايى و نقش آرامش در زندگی انسان از نگاه قرآن پرداخته است .
آدمربايى مصداق بارز ناامنى:
در آيه 26 انفال/8 پناه دادن مسلمانان در مدينه، در برابر خطر آدمربايى كه پيش از هجرت در معرض آن بودند، قرار گرفته و در دو آيه ديگر (عنكبوت/29،67 و قصص/28، 57) در كنار اعلان مكّه به صورت حرم امن، از اين پديده ياد شده كه مردم اطراف مكّه به آن مبتلا بودند؛ در حالى كه در نگاه اوّل، به نظر مىرسد در مقابل جاىگاه امن داشتن، مىبايست از عنوان كلّى ناامنى ياد مىشد؛امّا قرآن، به جاى آن، در هر سه آيه، مصداقى از ناامنى، يعنى آدمربايى را ذكركرده است. اين امر نشان مىدهد كه آدمربايى، شاخصه بارز ناامنى و هرج و مرج اجتماعى است.
عوامل و زمينههاى آدمربايى
* استضعاف:
باتوجّه به اينكه آدمربايى بر قبايل اطراف مكه و دولتهاى قاهر، چون فارس و روم و مشركان تطبيق شده مىتوان يكى از زمينههاى آدمربايى را استضعاف*، كمى تعداد و امكانات دانست. «وَاذكُروُا إِذ أَنتُم قَليلٌ مُستَضعَفونَفِىالأَرضِ تَخافونَ أَن يَتَخَطَّفَكُمُ النَاس.» (انفال/8،26)
* سيطره جاهليّت:
«أَوَ لَم يَرَوا أَنّا جَعَلنا حَرَماً ءَامِناً وَ يُتَخَطَّفُ النَّاسُ مِن حَولِهِم.» (عنكبوت/29،67) از انتساب آدمربايى به مردم اطراف مكّه براساس آيه 26انفال/8 شايد بتوان استفاده كرد كه سيطره جاهليّت، زمينهساز قتل، غارت، نا امنى و آدمربايى در جامعه آن روز بوده است.
* مبارزه با اسلام:
قرآن، در برابر عذر حارثبن عثمانبن نوفل بن عبد مناف يا گروهى از قريش[1] كه از ترس ربوده شدن، از گرويدن به اسلام سرباز زدند، فرمود: خداوند، شما را در حرم امن مكّه حفاظت خواهد كرد. اين امر نشان مىدهد كه ايجاد ناامنى و ربودن انسانها به صورت ابزارى براى مقابله با اسلام از سوى دشمنان، امرى شناخته شده بوده است. از شأن نزول آيه[2] 106 نحل/16 نيز به دست مىآيد كه مشركان مكّه، با آدمربايى و آزار، قصد مبارزه با اسلام و پيشگيرى از گسترش آن را داشتند؛ البتّه برخى، به بهانه ربوده شدن به پيامبر ايمان نمىآوردند و به حضرت گفتند: «إِن نَتَّبِعِ الهُدى مَعَكَنُتَخَطَّفْمِنأَرضِنا = اگر هدايت را همراه تو پذيرا شويم، ما را از سرزمينمان مىربايند». (قصص/28،57) خداوند، در ردّ ادّعاى آنان و براى اثبات اين مطلب كه سخن آنها بهانهاى بيش نبوده، درادامه مىگويد: «أَوَلَم نُمكِّن لَهُم حَرَماًءَامِناً= آيا آنها را در حرمى امن جاى نداديم؟» آيه 67 عنكبوت/29 نيز بر امنيّت مكّه دلالت دارد.
ايمنى مكّه از آدمربايى:
براساس آيات، آدمربايى در اطراف مكّه رايج بوده و مكّه از اين جهت امنيت* داشته است: «أَوَلَم يَرَوا أَنّا جَعَلنا حَرَماً ءَامِناً وَ يُتَخَطَّفُ النَّاسُ مِن حَولِهِم = آيانديدهاند كه ما [براى آنان]حرمى امن قرار داديم و حال آن كه مردم ازحوالىآنان ربوده مىشوند؟» (عنكبوت/29،67) خداوند، بهدنبال دعاىابراهيم دربارهمكّه (رَبِّ اجعَل هذاالبَلَدَ ءَامِناً = پروردگارا! اين شهر را ايمن گردان) (ابراهيم/14،35) امنيّت اين شهر را تضمين كردهاست.[3]
ايمنى ازآدمربايى،نعمتى شايان ذكر و سپاس:
قرآن، خطاب به مؤمنان مدينه مىگويد: «وَاذكُرُوا إِذ أَنتُم قَلِيلٌ مُستَضعَفُونَ فِى الأَرضِ تَخافُونَ أَن يَتَخَطَّفَكُمُ النَّاسُ فَـَاولَـكُم ... لَعَلَّكُم تَشكُرون = و به ياد آريد هنگامى را كه در زمين [مكّه]گروهى اندك و مستضعف بوديد و مىترسيديد مردم شما را بربايند؛ پس خدا به شما پناه داد...؛ باشد كه سپاسگزارى كنيد». (انفال/8،26) مقصود آيه، پيش از هجرت است كه شمار مؤمنان بسيار اندك بود و پيوسته در اضطراب به سر مىبردند؛ به ويژه زمانى كه در شِعب ابى طالب در محاصره كافران بودند كه هر لحظه احتمال ربوده يا كشته شدن وجود داشت.[4] به احتمال ديگر، مخاطب اين آيه، ساكنان جزيرةالعرب است كه پيش از اسلام، قومى حقير، ذليل و مدام در معرض قتل و غارت دولتهاى قدرتمند فارس و روم بودند؛ ولى اسلام به آنها قدرت و عزّت داد و در پناه آن امنيّت يافتند كه قرآن به همه آنان مىگويد: موقعيّت گذشته خود را از ياد نبريد و در مقابل نعمت امنيّتى كه خداوند به شما داده، شكرگزار باشيد.[5] در آيه 67 عنكبوت /29 نيز از غفلت مشركان درباره امنيّت مكّه در مقابل ناامنى حاكم بر اطراف آن، با لحن عتابآميزى ياد، واز اينكه مشركان در برابر اين نعمت، ناسپاسى مىكنند، نكوهش شده است.[6]
آرامش از نگاه قرآن:
احساسامنيّت* و آرامش در دين اسلام در سطحى گستردهتر مورد توجّه قرار گرفته و بخش وسيعى از آموزههاى اين دين به آن اختصاص يافته و افزون بر ارائه تعريفى جامع از آن به راهكارهاى روانى و رفتارى فراوانى براى دستيابى به اين نياز اصيل بشرى پرداخته شده است. بر اين اساس، دانشمندان اسلامى به آرامش، نگاهى قدسى افكنده و آن را پديدهاى الهى شمردهاند كه از سوى فرشتگان بر دلهاى مؤمنان فرود مىآيد و زمينهساز تقويت ايمانشان است؛ همانگونه كه اضطراب* و نگرانى از جانب شيطان بر دلهاى آلوده به گناه چنگ انداخته و زمينهساز فسق و كفر است.[7]
ايمان در جایگاه جامعترين مفهوم دينى در اسلام، از ريشه «أمن» به معناى آرامش جان و رهايى از هر گونه هراس و اندوه است[8] كه ارتباط ميان پذيرش گفتار خداوند و دستيابى به آرامش روح و روان را نشان مىدهد.[9] آنان كه ايمان آورده، آفت ناپاكى را به حريم آن راه ندهند، آرامش از آنِ ايشان است و آنها همان هدايت يافتگانند: «اَلَّذينَ ءَامنوُا و لَم يَلبِسُوا إيمَـنَهم بِظُلم أولـلـِك لَهُم الأَمنُ و هُم مُهتَدُون». (انعام/6، 82) واژه اسلام نيز بيانگر تسليم محض انسان در برابر خداوند همه جهانيان است كه احساس امنيّت و آرامش از پيامدهاى آن به شمار مىرود: «بَلى مَن أسلَمَ وَجهَهُ لِلّه و هُو مُحسِنٌ فَلَهُ أَجرُه عندَ رَبِّه و لاَ خَوفٌ عَليهِم ولاَ هُميَحزَنُون». (بقره/2،112) پس اى مؤمنان! همگىدرصلح وآشتى درآييد وازگامهاى شيطان پيروى نكنيد كه او دشمن آشكار شما است: «يـأيُّهَا الّذِينَ ءَامنوُا ادخُلوُا فِى السِّلمِ كافَّةً و لاَ تَتّبِعُوا خُطُوتِ الشَّيطـنِ إنّهُ لَكُم عَدُوٌّ مُبين.» (بقره/ 2، 208) خداوند به سوى ديار آرامش و سلامت مىخواند و هركه را بخواهد، به راه راست هدايت مىكند: «واللّهُ يَدعُوا إلى دارِ السّلَـمِ و يَهدِى مَن يَشاءُ إلى صِرط مُستقيم» (يونس/10،25) او به واسطه پيامبرانش فقط كسانى را كه راه خشنودى او را در پى گيرند، به سوى جادههاى سلامت، رهنمون مىسازد: «يَهدِى بِهِ اللّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضونَهُ سُبُلَ السَّلَـم». (مائده/5،16) هدايت خداوند فقط نصيب كسانى مىشود كه سينهاى فراخ و آرام براى پذيرش اسلام داشته، در مقابل، كسانى كه سينهاى تنگ و سراسر نگران دارند،از آن هدايت بىبهره مانده، به جاىآن، پليدى برروانشان فرود مىآيد: «فَمَن يُرِدِ اللّهُ أن يَهدِيَهُ يَشرَح صَدرَه لِلإسلـمِ و مَن يُرِد أن يُضِلَّهيَجعَل صَدرَه ضَيِّقًاحَرَجًا كَأنّما يَصَّعَّدُ فى السَّماءِ كَذلك يَجعلُ اللّهُ الرِّجسَ عَلَىالّذِينَ لاَ يُؤمِنُونَ». (انعام/6،125)[10] خداوند، جهان آخرت را براى هدايت شدگان، سرزمين امن و امان قرار داده: «لَهُم دَارُ السَّلـمِ عِندَ رَبِّهم و هُوَ وَلِيُّهم بِما كَانوا يَعمَلُون» (انعام/ 6، 127) از اين روى خداوند خود را «سلام» و «مؤمن» به معناى ايمن دهنده ناميده است :«لاَ إلـهَ إلاّ هُوَ المَلِكُ القُدُّوسُ السَّلـمُ المُؤمِنُ» (حشر/59، 23) و رویكرد توحيدى را در زندگى، يگانه راه دستيابى به امنيّت روح و روان مىشمرد: «وكَيفَ أَخافُ مَا أشرَكتُم و لاَ تَخافُونَ أنّكُم أشرَكتُم بِاللّهِ ما لَم يُنزِّل بِه عَليكُم سُلَطـنًا فَأىُّ الفَرِيقَينِ أحقُّ بِالأَمنِ إِن كُنتُم تَعلَمُون». (انعام/6، 81) انسان يكتاپرستى كه در زندگى فقط يك هدف و يك مقصد را دنبال مىكند، هرگز از اين جهت با انسان چندگانهگرايى كه روح و روانش را در ميان اهداف و مقاصد گوناگون تقسيم كرده، يكسان نيست: «ضَرَبَ اللّهُ مَثلاً رَجُلاً فِيه شُرَكاءُ مُتشكِسُونَ و رَجُلاً سَلَماً لِرَجل هَل يَستَوِيانِ مَثلاً الحمدُ لِلّه بَل أَكثَرُهُم لاَ يَعلَمُون». (زمر/39، 29) ارضاى نياز فطرى آرامشخواهى و امنيّتگرايى انسان در سطوح ديگر از مفاهيم دينى قرآن نيز مورد توجّه قرار گرفته است. مفاهيم توكّل، فلاح، تقوا، نجات، صبر، توبه، ولايت، رضا و... همگى به گونهاى با موضوع آرامش ارتباط دارند. افزون بر اين، واژگان «سكينه» و «اطمينان*» به طور ويژه درباره آرامش بحث مىكنند.
* تهیه وتدوین :على نصيرى
*منابع:
تفسيرالتحرير و التنوير؛ تفسير المنار؛ جامعالبيان عن تأويل آى القرآن؛ روضالجنان و روحالجنان؛ عللالشرايع؛ الفرقان فى تفسير القرآن؛ لسانالعرب؛ مجمعالبيان فى تفسير القرآن؛ النّهاية، ابنأثير.
[1] روضالجنان، ج15، ص154.
[2] همان، ج12، ص104؛ مجمعالبيان، ج6، ص597.
[3] الفرقان، ج20 ـ 21، ص104.
[4] الفرقان، ج9 ـ 10، ص182.
[5] المنار، ج 9، ص 640.
[6] جامعالبيان، مج11، ج21، ص18.
[7] الروح، ابن قيم، ج1، ص256 و 257.
[8] العين، ص55؛ مفردات، ص90؛ لسان العرب، ج1، ص223. «اَمَن».
[9] بيضاوى، ج1، ص211.
[10] مجمع البيان، ج4، ص560؛ فى ظلال، ج5، ص3048.
نظر شما