یکشنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۵ - ۰۹:۲۹
منازعات سياسى و جناحى بر وحدت حوزه و دانشگاه سايه افكنده است

حوزه /بحث وحدت حوزه و دانشگاه با فراز و نشيب‏هاي بسياري همراه بوده است، به رسميت نشناختن هم، رقابت ناسالم و تخريبی، نداشتن ظرفيت تحمل شنیدن حرف همدیگر و کاستي تواضع و فروتني و رعایت نکردن ادب گفت وگو از آسيب‏هاي جدّي وحدت حوزه و دانشگاه است .

به گزارش خبرگزاری «حوزه» آیت الله اعرافی درادامه بحث وحدت حوزه و دانشگاه به بررسی آسیب های اين دو نهاد علمي- تربيتي پرداخته است .

  برخي آسيب‏های  وحدت حوزه و دانشگاه

* ايستايي و جمود در سطوح ظاهري

بحث آسيب‏شناسي روابط حوزه و دانشگاه در دو سطح مطرح می‏شود:

*سطح ظاهری: شامل بحث های اجتماعی، سیاسی و... .

*سطح بنيادى و هسته  اصلى: شامل بحث معرفتي گسترده، پيچيده و تاريخى علم و دين.

تعيين نوع نقش و ارتباط حوزه و دانشگاه و ساختار آموزشى و پژوهشى اين مراكز و همكارى‏هاى اجتماعى  آن ها و بسيارى از مسایل ديگر، در نظريات معرفتى و اصول روابط علم و دين ریشه دارد؛ بنابراين اگر کسی دین را يك «دين حداقل» در نظر بگيرد، نقش دين و روحانيت هم محدود خواهد بود؛ اما اگر «حداكثري» بداند، وضع به گونه‏ای ديگر خواهد شد. درباره روابط علم و دين شايد ده تا دوازده نظريه موجود باشد كه هر كدام نظريه هايى بنيادى در حوزه  روابط علم و دين می‏باشند و تأثير زيادى در تعيين نقش حوزه و دانشگاه و در نهايت بر تقرير و فهم روابط و همكارى و ارتباط اين دو نهاد دارند، چنان كه نظرات موجود در باب رابطه  دين و سياست هم بر اين مسئله تأثير دارد.

مبناى بحث ما بر اساس يك نظريه  تقريباً متعادل و ميانه می‏باشد و بر اين اصل استوار است كه ما دين را حداقلی فرض نمى كنيم تا تنها به حوزه  روابط انسان با خدا مربوط باشد و نيز امری روانى و فردى نمی‏دانيم تا از همه  موضوعات ديگر جدا شود. از سوي ديگر اين ادعاى بزرگ را نیز كه «دين می‏خواهد جاى همه  دانش هاى بشرى را بگيرد.»، نداریم و معتقدیم علم و دين در مواضع مختلف با هم تلاقى و همکاری دارند؛ البته زمينه براى تحول دانش بشر و سامان دادن به زندگى او در كارشناسى هاى دين در چارچوب شريعت وجود دارد. مجموعه  بحث ما بر اساس اصول و نظرات متعادل و ميانه است وگرنه با تغيير آن اصول و نظرها مطالب نيز عوض خواهد شد.

بعضى از آسيب‏ها و موانعى كه با آن روبرویيم به همين بحث بنيادى بر مى گردد، يعنى شخص از دينى كه حداقل فرض شده است، تلقى ديگرى دارد و بسيارى از مسایل را به صورت ديگرى تفسير می‏کند و این منشاء نوعى جدايى و واگرايى مى شود؛ البته بسيارى از موانع نيز به يك سلسله عوامل اجتماعى و سطحى برمی‏گردند. بر همين اساس مسئله حوزه و دانشگاه با مباحث بنيادين و جدى تري ارتباط برقرار كرده است. برای مثال در سال‏هاى اخير بحث حوزه و دانشگاه با بحث دين اقلى و اكثرى، بحث مناسبات علم و دين، بحث دين و سياست و تئوري‏هاى مربوط به آن ها و... ارتباط اساسي یافته است.

به هر ترتيب مقولات جديدى در حوزه فكرى و فلسفى مطرح شده است كه هر چند نمى توان و نبايد جلوى طرح آن ها را گرفت؛ اما بايد تأمل كرد كه اين مقوله بسيار مهم چه نسبتى با آن ها دارد؟ پس در آسيب‏شناسي وحدت دو نهاد نبايد به سطوح ظاهري بسنده کرد.

 * وجود منازعات سياسي و جناحي

امروزه منازعات سياسى و جناحى بر وحدت حوزه و دانشگاه به طور جدى سايه افكنده است. در عرصه مباحث فكرى، فرهنگى و اجتماعى، تفكرهای گوناگون، منازعه ها و رقابت هايى هست كه هر چند طرح آن ها در يك سطح خاص و با رعايت اخلاق علمى و سياسى لازم و طبيعى است؛ ولى جهت طرح موضوع وحدت حوزه و دانشگاه را دگرگون كرده است و چه بسا بسياري از فرصت‏ها، انگيزه‏ها و تلاش‏ها در اثر اختلاف‏ها و کشمکش‏هاي جناحي و سياسي از بين رفته و وحدت حوزه و دانشگاه را دچار فرسايش و تشريفات کرده است.

 * گسترش كمّى دانشگاه ها و حوزه‏هاى علميه

گسترش كمّى دانشگاه ها و حوزه هاى علميه از يک بُعد پديده اجتماعى مبارکي است كه در بحث وحدت حوزه و دانشگاه بايد مورد درنگ جدى قرار گيرد. يك زمانى حوزه علميه، محدوده بسته‌اى داشت و تعداد دانشگاه‏ها هم زياد نبود؛ اما امروزه گسترش دانشگاهها و حوزه‏هاى علميه به لحاظ كمّى و كيفى، مسايل جديدى را در عرصه هاى مختلف فكرى و اجرايى به وجود آورده و تأثيرات ژرفي بر بحث وحدت حوزه و دانشگاه داشته است که در صورت روزمرگي و عدم توجه کافي به اين مقوله، آسيب‏هاي همه جانبه ای، به خصوص در بخش فرهنگي و اجتماعي، بر کشور تحميل خواهد شد.

 * جهاني سازي و جهاني شدن

تحولاتى كه در عرصه جهانى شدن يا جهانى سازى در حال وقوع است، مسایلى را در عرصه هاى مختلف فرهنگى، اجتماعى، دينى، علمى، و... به وجود آورده است و می‏آورد که انتظارهای جديدى را از حوزه و دانشگاه در برابر اين مسایل طلب می‏کند. اين مسايل و انتظارهای جديد نيازمند تلقى كارآمدترى از وحدت حوزه و دانشگاه و اهتمام بيشترى به اين موضوع مى باشد و هر گونه وادادگي، تسليم و عدم آينده پژوهي و برنامه‏ريزي اجراپذیر می‏تواند آسيب‏های جبران ناپذيری بر روند حرکت رو به رشد حوزه و دانشگاه وارد کند.

* وجود گرايشهاى گوناگون در دانشگاه و حوزه

ما با گرايشهاى گوناگونى در دانشگاه و حوزه روبه رویيم. به عبارت ديگر، تنوع و تكثرى كه امروزه در گرايش هاى حوزوى و دانشگاهى به وجود آمده است، در آغاز انقلاب يا دوران پیش از آن وجود نداشت. اين تنوع و تكثر مضاعفِ گرايشات فكرى، سياسى و... در هر دو طرف بر وحدت حوزه و دانشگاه تأثير جدّی گذاشته و آن را پيچيده تر ساخته است.

 * تحولات دين‏شناسي  در غرب

پژوهش ها و نظریه های‌ جدّیدی‌ در اندیشه دینی مغرب زمین درچند دهة ‌اخیر درباره‌ ماهیت، قلمرو  و کارکرد دین، متأثر از ‌تحوّلات فلسفی و علمی آنجا شکل گرفته است ‌و در قالب کلام جدّید، هرمنوتیک، فلسفه ‌دین، زبان دین، روان شناسی دین و... نمودار شده ‌است. علاوه بر مباحث نظری درقلمرو دین شناسی، گسترش علوم‌ انسانی و اجتماعی‌ و پژوهش های فراوان ‌در حوزة انگیزش، کنش و عملکردهای‌ روانی، اجتماعی و رفتاری‌آدمی؛ سبب پدید آمدن سئوال های جدید درقلمرو معارف دینی شده‌ است.

اکنون در غرب، دین‏پژوهی به شیوه علمی و با استفاده از روش های متداول در علوم انسانی و اجتماعی را در زمرة پیشرفته‏ترین تحقیقات آکادمیک خود قرار است و دین‏ پژوهانی چون ردولف اوتو، میرچا الیاده و متکلمان و کلام‏شناسائی چون مروبز، لولیتمان، تیلخ و...به‏ عرصه آمده‏اند که آراءشان تأثیر زیادی در فکر دینی و دین‏ پژوهی قرن حاضر به جای گذارده است و پرسش‏های جدی و عمیقی را در برابر اندیشه دینی، دین‏پژوهان قرار داده است .

 اين پروسه و موج تازه در چهره ترجمه، تأليف، فیلم، موسیقی و... به فضاي فرهنگي كشور منتقل شده است. ناديده انگاري، عدم حساسیت و پاسخگویی دير هنگام به اين گونه بحث‏ها بی توجیه و ناپذيرفتنی است و در آينده نه چندان دور به يک آسيب مهم در جامعه اسلامی تبديل خواهد شد. در روزگاری که‌ هر روز بر گستره و ابعاد ‌رشته‌های گوناگون‌ دینی ‌اضافه می گردد و پژوهش‌ها و مطالعات دینی، مباحث جدیدِ چالش‌زا و انبوهی‌ از داده‌ها و اطلاعات سره و ناسره را‌ در منظر فکر و اندیشه ما قرار می دهد، اهمیّت توجه به این مسئله روشن تر می شود.

*مطالبات و پرسش‏هاي جديد جامعه با تشكیل حكومت ديني

حاكميت دينى، ساختار آن، اَعمال و رفتار حكومت و مسایل اجتماعى آن تأثير فراوانى بر وحدت حوزه و دانشگاه گذاشته است. اين واقعيتى است كه بايد منصفانه و واقع بينانه به آن توجّه کرد. قبل از انقلاب يا اوايل انقلاب كه هنوز حاكميت شكل نگرفته بود، وحدت حوزه و دانشگاه به گونه اى قابل طرح بود، ولى امروزه طرح اين موضوع اقتضائات ديگرى دارد؛ بنابراين چون در مقام واقع و مواجهه با حقايق عيني، موضوعات، مسایل، نيازها، تقاضاها و پرسش‏هاي تازه‌اي نمايان می‏شود و صاحب نظران و محققان اسلامي را به ارایه پاسخ فرا می‏خواند، اين امر نشانه‏هايي از خود در اولويت‏گذاري موضوعات، توجه به عرصه‏هاي جديد، ساماندهي و مديريت تحقيق و كاربرد روش‏ها و شيوه‌هاي جديد بر جاي می‏نهد.

به طور طبيعی انتظار بیشتر از تحقيقات علمي و ديني این است که ناظر به تحقيق‏های جاري اجتماعي ناظر باشد و بخشي از توان و ظرفيت خود را در اين عرصه متمركز نمايد و به نظريه‏پردازي در قلمرو‏هاي اقتصادي، سياسي، اجتماعي، تربيتي و... دست يابد؛ بنابراين ضمن تاكيد بر جهش‏هاي با ارزش حوزه و دانشگاه به سوی ارتقاي تحقيقات، بر اين نكته اصرار می‏ورزيم كه كشف كاستي‏ها و شناخت آسيب‏ها در اين فرايند تنها با تحقيق‏های گسترده و ميداني امکان دارد؛ از اين رو بايد مسئولان حوزه و دانشگاه اهتمام جدي به اين مسئله داشته باشند.

* بي‏اعتنایي بر اخلاق همگرایي

به رسميت نشناختن هم، رقابت ناسالم و تخريبی، نداشتن ظرفيت تحمل شنیدن حرف همدیگر و کاستي تواضع و فروتني و رعایت نکردن ادب گفت وگو از آسيب‏هاي جدّي وحدت حوزه و دانشگاه است که لطمه‏های جبران‏ناپذيري بر همگرايي اين دو نهاد علمي- تربيتي وارد می‏سازد.

 

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha