به گزارش خبرگزاری «حوزه» آیت الله اعرافی درادامه بحث وحدت حوزه و دانشگاه به بررسی آسیب های اين دو نهاد علمي- تربيتي پرداخته است .
برخي آسيبهای وحدت حوزه و دانشگاه
* ايستايي و جمود در سطوح ظاهري
بحث آسيبشناسي روابط حوزه و دانشگاه در دو سطح مطرح میشود:
*سطح ظاهری: شامل بحث های اجتماعی، سیاسی و... .
*سطح بنيادى و هسته اصلى: شامل بحث معرفتي گسترده، پيچيده و تاريخى علم و دين.
تعيين نوع نقش و ارتباط حوزه و دانشگاه و ساختار آموزشى و پژوهشى اين مراكز و همكارىهاى اجتماعى آن ها و بسيارى از مسایل ديگر، در نظريات معرفتى و اصول روابط علم و دين ریشه دارد؛ بنابراين اگر کسی دین را يك «دين حداقل» در نظر بگيرد، نقش دين و روحانيت هم محدود خواهد بود؛ اما اگر «حداكثري» بداند، وضع به گونهای ديگر خواهد شد. درباره روابط علم و دين شايد ده تا دوازده نظريه موجود باشد كه هر كدام نظريه هايى بنيادى در حوزه روابط علم و دين میباشند و تأثير زيادى در تعيين نقش حوزه و دانشگاه و در نهايت بر تقرير و فهم روابط و همكارى و ارتباط اين دو نهاد دارند، چنان كه نظرات موجود در باب رابطه دين و سياست هم بر اين مسئله تأثير دارد.
مبناى بحث ما بر اساس يك نظريه تقريباً متعادل و ميانه میباشد و بر اين اصل استوار است كه ما دين را حداقلی فرض نمى كنيم تا تنها به حوزه روابط انسان با خدا مربوط باشد و نيز امری روانى و فردى نمیدانيم تا از همه موضوعات ديگر جدا شود. از سوي ديگر اين ادعاى بزرگ را نیز كه «دين میخواهد جاى همه دانش هاى بشرى را بگيرد.»، نداریم و معتقدیم علم و دين در مواضع مختلف با هم تلاقى و همکاری دارند؛ البته زمينه براى تحول دانش بشر و سامان دادن به زندگى او در كارشناسى هاى دين در چارچوب شريعت وجود دارد. مجموعه بحث ما بر اساس اصول و نظرات متعادل و ميانه است وگرنه با تغيير آن اصول و نظرها مطالب نيز عوض خواهد شد.
بعضى از آسيبها و موانعى كه با آن روبرویيم به همين بحث بنيادى بر مى گردد، يعنى شخص از دينى كه حداقل فرض شده است، تلقى ديگرى دارد و بسيارى از مسایل را به صورت ديگرى تفسير میکند و این منشاء نوعى جدايى و واگرايى مى شود؛ البته بسيارى از موانع نيز به يك سلسله عوامل اجتماعى و سطحى برمیگردند. بر همين اساس مسئله حوزه و دانشگاه با مباحث بنيادين و جدى تري ارتباط برقرار كرده است. برای مثال در سالهاى اخير بحث حوزه و دانشگاه با بحث دين اقلى و اكثرى، بحث مناسبات علم و دين، بحث دين و سياست و تئوريهاى مربوط به آن ها و... ارتباط اساسي یافته است.
به هر ترتيب مقولات جديدى در حوزه فكرى و فلسفى مطرح شده است كه هر چند نمى توان و نبايد جلوى طرح آن ها را گرفت؛ اما بايد تأمل كرد كه اين مقوله بسيار مهم چه نسبتى با آن ها دارد؟ پس در آسيبشناسي وحدت دو نهاد نبايد به سطوح ظاهري بسنده کرد.
* وجود منازعات سياسي و جناحي
امروزه منازعات سياسى و جناحى بر وحدت حوزه و دانشگاه به طور جدى سايه افكنده است. در عرصه مباحث فكرى، فرهنگى و اجتماعى، تفكرهای گوناگون، منازعه ها و رقابت هايى هست كه هر چند طرح آن ها در يك سطح خاص و با رعايت اخلاق علمى و سياسى لازم و طبيعى است؛ ولى جهت طرح موضوع وحدت حوزه و دانشگاه را دگرگون كرده است و چه بسا بسياري از فرصتها، انگيزهها و تلاشها در اثر اختلافها و کشمکشهاي جناحي و سياسي از بين رفته و وحدت حوزه و دانشگاه را دچار فرسايش و تشريفات کرده است.
* گسترش كمّى دانشگاه ها و حوزههاى علميه
گسترش كمّى دانشگاه ها و حوزه هاى علميه از يک بُعد پديده اجتماعى مبارکي است كه در بحث وحدت حوزه و دانشگاه بايد مورد درنگ جدى قرار گيرد. يك زمانى حوزه علميه، محدوده بستهاى داشت و تعداد دانشگاهها هم زياد نبود؛ اما امروزه گسترش دانشگاهها و حوزههاى علميه به لحاظ كمّى و كيفى، مسايل جديدى را در عرصه هاى مختلف فكرى و اجرايى به وجود آورده و تأثيرات ژرفي بر بحث وحدت حوزه و دانشگاه داشته است که در صورت روزمرگي و عدم توجه کافي به اين مقوله، آسيبهاي همه جانبه ای، به خصوص در بخش فرهنگي و اجتماعي، بر کشور تحميل خواهد شد.
* جهاني سازي و جهاني شدن
تحولاتى كه در عرصه جهانى شدن يا جهانى سازى در حال وقوع است، مسایلى را در عرصه هاى مختلف فرهنگى، اجتماعى، دينى، علمى، و... به وجود آورده است و میآورد که انتظارهای جديدى را از حوزه و دانشگاه در برابر اين مسایل طلب میکند. اين مسايل و انتظارهای جديد نيازمند تلقى كارآمدترى از وحدت حوزه و دانشگاه و اهتمام بيشترى به اين موضوع مى باشد و هر گونه وادادگي، تسليم و عدم آينده پژوهي و برنامهريزي اجراپذیر میتواند آسيبهای جبران ناپذيری بر روند حرکت رو به رشد حوزه و دانشگاه وارد کند.
* وجود گرايشهاى گوناگون در دانشگاه و حوزه
ما با گرايشهاى گوناگونى در دانشگاه و حوزه روبه رویيم. به عبارت ديگر، تنوع و تكثرى كه امروزه در گرايش هاى حوزوى و دانشگاهى به وجود آمده است، در آغاز انقلاب يا دوران پیش از آن وجود نداشت. اين تنوع و تكثر مضاعفِ گرايشات فكرى، سياسى و... در هر دو طرف بر وحدت حوزه و دانشگاه تأثير جدّی گذاشته و آن را پيچيده تر ساخته است.
* تحولات دينشناسي در غرب
پژوهش ها و نظریه های جدّیدی در اندیشه دینی مغرب زمین درچند دهة اخیر درباره ماهیت، قلمرو و کارکرد دین، متأثر از تحوّلات فلسفی و علمی آنجا شکل گرفته است و در قالب کلام جدّید، هرمنوتیک، فلسفه دین، زبان دین، روان شناسی دین و... نمودار شده است. علاوه بر مباحث نظری درقلمرو دین شناسی، گسترش علوم انسانی و اجتماعی و پژوهش های فراوان در حوزة انگیزش، کنش و عملکردهای روانی، اجتماعی و رفتاریآدمی؛ سبب پدید آمدن سئوال های جدید درقلمرو معارف دینی شده است.
اکنون در غرب، دینپژوهی به شیوه علمی و با استفاده از روش های متداول در علوم انسانی و اجتماعی را در زمرة پیشرفتهترین تحقیقات آکادمیک خود قرار است و دین پژوهانی چون ردولف اوتو، میرچا الیاده و متکلمان و کلامشناسائی چون مروبز، لولیتمان، تیلخ و...به عرصه آمدهاند که آراءشان تأثیر زیادی در فکر دینی و دین پژوهی قرن حاضر به جای گذارده است و پرسشهای جدی و عمیقی را در برابر اندیشه دینی، دینپژوهان قرار داده است .
اين پروسه و موج تازه در چهره ترجمه، تأليف، فیلم، موسیقی و... به فضاي فرهنگي كشور منتقل شده است. ناديده انگاري، عدم حساسیت و پاسخگویی دير هنگام به اين گونه بحثها بی توجیه و ناپذيرفتنی است و در آينده نه چندان دور به يک آسيب مهم در جامعه اسلامی تبديل خواهد شد. در روزگاری که هر روز بر گستره و ابعاد رشتههای گوناگون دینی اضافه می گردد و پژوهشها و مطالعات دینی، مباحث جدیدِ چالشزا و انبوهی از دادهها و اطلاعات سره و ناسره را در منظر فکر و اندیشه ما قرار می دهد، اهمیّت توجه به این مسئله روشن تر می شود.
*مطالبات و پرسشهاي جديد جامعه با تشكیل حكومت ديني
حاكميت دينى، ساختار آن، اَعمال و رفتار حكومت و مسایل اجتماعى آن تأثير فراوانى بر وحدت حوزه و دانشگاه گذاشته است. اين واقعيتى است كه بايد منصفانه و واقع بينانه به آن توجّه کرد. قبل از انقلاب يا اوايل انقلاب كه هنوز حاكميت شكل نگرفته بود، وحدت حوزه و دانشگاه به گونه اى قابل طرح بود، ولى امروزه طرح اين موضوع اقتضائات ديگرى دارد؛ بنابراين چون در مقام واقع و مواجهه با حقايق عيني، موضوعات، مسایل، نيازها، تقاضاها و پرسشهاي تازهاي نمايان میشود و صاحب نظران و محققان اسلامي را به ارایه پاسخ فرا میخواند، اين امر نشانههايي از خود در اولويتگذاري موضوعات، توجه به عرصههاي جديد، ساماندهي و مديريت تحقيق و كاربرد روشها و شيوههاي جديد بر جاي مینهد.
به طور طبيعی انتظار بیشتر از تحقيقات علمي و ديني این است که ناظر به تحقيقهای جاري اجتماعي ناظر باشد و بخشي از توان و ظرفيت خود را در اين عرصه متمركز نمايد و به نظريهپردازي در قلمروهاي اقتصادي، سياسي، اجتماعي، تربيتي و... دست يابد؛ بنابراين ضمن تاكيد بر جهشهاي با ارزش حوزه و دانشگاه به سوی ارتقاي تحقيقات، بر اين نكته اصرار میورزيم كه كشف كاستيها و شناخت آسيبها در اين فرايند تنها با تحقيقهای گسترده و ميداني امکان دارد؛ از اين رو بايد مسئولان حوزه و دانشگاه اهتمام جدي به اين مسئله داشته باشند.
* بياعتنایي بر اخلاق همگرایي
به رسميت نشناختن هم، رقابت ناسالم و تخريبی، نداشتن ظرفيت تحمل شنیدن حرف همدیگر و کاستي تواضع و فروتني و رعایت نکردن ادب گفت وگو از آسيبهاي جدّي وحدت حوزه و دانشگاه است که لطمههای جبرانناپذيري بر همگرايي اين دو نهاد علمي- تربيتي وارد میسازد.