به گزارش خبرگزاری «حوزه»، دكتر ابوالقاسم فاتحي دهاقاني عضو هیئت علمی دانشگاه علامه در نشست علمي «تغيير الگوي ازدواج در ايران؛ آسيب ها و چالش ها» که به همت موسسه «آل ياسين» و با حضور فضلا و طلاب برگزار شد به تحولات خانواده و جامعه ايراني اشاره كرد و گفت: بايد در زمينه ترويج ازدواج و كاهش طلاق فرهنگ سازي بيشتري صورت گيرد.
سيماي جمعيت در هر جامعه باعث حركت و پويايي آن جامعه مي شود. در سال 55 جمعيت ايران به 6 ميليون خانوار مي رسيد و اين آمار در سال 90 به حدود 21 ميليون خانوار افزایش یافت و از اين جمعيت 3 ميليون خانواده در سال 55 شهري بودند ولي در سال 90 بيش از 15 ميليون خانوار شهر نشين شده اند. و نسبت طلاق در سال 60 الي 65 افزايش داشته و در سال 70 الي 75 رو به كاهش بوده ولي از سال 80 آمار رو به افزايش است و اين يك خطر جدي است كه جامعه را تهديد مي كند.
بالا بودن ظرفيت هاي موجود در دين اسلام براي تشكيل خانواده مطلوب، قداست نهاد خانواده، افزايش مشاركت اعضاي خانواده در تدبير امور زندگي، كانون آرامش و محبت خانواده را از نقاط قوت جامعه اسلامي است. امروزه در كشور 67 دستگاه و نهاد با بودجه فرهنگي كار فرهنگي انجام مي دهند پس مشكل كجاست؟ چرا آمار طلاق و سبك زندگي تغيير كرده است.
هر فعاليتي كه صورت مي گيرد بايد ابتدا ريشه يابي، معرفت شناسي و آسب شناسي شود و نبايد با مسائل سطحي برخورد كرد چرا كه فلسفه برخي از مسائل سال ها پيش بوجود آمده است. امروزه براي مبارزه با تهاجم فرهنگي و تغيير سبك زندگي بايد آن را شناخت و اولين مطلبي كه در اين جا مي توان به آن پرداخت به بازخوانی ریشه های معرفتی ، تاریخی و فرهنگی همباشی است. اين مسئله در قرن 17 الي 18 ميلادي توسط فرانسه و انگليس طراحي شد و پاراديم اصلي آنها طرح نظريه برابري زن و مرد بود.
مبناي فلسفي حقوق زن و مرد را مي توان در رواج افكار متفكران، فلاسفه و حقوقدانان درباره حقوق طبيعي انسان يعني حقوق آزادي هاي فردي و گروهي، قومي، مذهبي دانست و نهضت علمي- فلسفي تحت عنوان حقوق بشر كه در سال 1789 به تصويب رسيد مسير و مجراي اجرايي اين موضوع بود.
در قرن 19 میلادی يك حركت گسترده و منسجم نهضت زنان در فرانسه تحت عنوان فمینیسم "Feminism" شكل گرفت. و در قرن 20 ميلادي پس از ركود چهل ساله در ده 1960 الي 1970 مجدا فعال شد و تا كنون ادامه دارد.
همچنين هم باشی در آمریکا به جنبش آزادی زنان در دهه ۷۰ منجر شد و با شعار برقراری شرایط عادلانه و مساوی برای زنان و با هدف انقلاب جنسی و استثمار اقتصادی زنان شكل گرفت.
مهم ترین پیامد اجتماعی اين جنبش در آمريكا در دهه های 80 به بعد تغییر الگوی ازدواج، تضعیف نهادخانواده و فروپاشی تدریجی آن و افزایش آمار طلاق، پیامدهایی فاجعهباربرای زنان آمریکایی كه زنان به عنوان کالایی جنسی مطرح مي شدند، رواج الگوهای جدیدزندگی مشترک كه باعث همجنس گرایی، تشدید رواج روابط خارج از خانواده، رشد همزیستی بدون ازدواج رسمی مرد و زن و افزایش بیماری های مقاربتی و هزینه های هنگفت درمان شد.
مهم ترین نتایج هم باشي يا طلاق سیاه در اروپا باعث کاهش زاد و ولد، افزایش آمار طلاق ، تضعیف نظام خانواده، پایان ازدواج و تک همسری، پایان ایدئولوژی مادرشدن، پایان تربیت وپرورش خصوصی کودکان در خانواده، آغاز تربیت وپرورش دستهجمعی کودکان در بیرون از خانواده، آزادی انتخاب عمل در روابط جنسی، ( جنس مخالف و همجنس) باعث شد.
جريان فمينيسم در ايران را مي توان تحت عنوان جریان سکولار دفاع از حقوق زنان كه فعالان طرح مباحث حقوقی در دوران پهلوی مطرح كردند كه پس از یک رکود 10 ساله از حدود سال 68 شروع به فعالیت مجدد و با محور قراردادن مباحث حقوقی زنان با هدف جایگزینی عرف به جای شرع آغاز شد.
و مهمترین زمینههای داخلی رشد جريان فمينيسم در دهه دوم انقلاب پایان جنگ تحمیلی و فراهمشدن زمینه برای طرح خواستههای اقشار مختلف از جمله زنان، تغییر شرایط فرهنگی کشور، ایجاد فضای باز سیاسی و فرهنگی و به دنبال آن طرح دیدگاههای فمینیستی، رواج فرهنگ و ادبیات توسعهمحور که متأثر از آموزههای غربی و تغییر نگرش بسیاری از زنان مذهبی فعال در مراکز و مؤسسات فرهنگی و دستگاههای اجرایي مي توان دانست.
در سالهای 70 تا 76 حاکم شدن نگرش حقوقی بر جریانات فمينيسم فقه، شیرین عبادی و مهرانگیزکار در زمینه موضوعات ارث، دیه، شهادت و... را مشکل زنان مطرح کردند و از سال 76 به بعد با تغییر محسوس فضای فرهنگی کشور، گرایش معرفتشناسانه فمینیستی حاکم شد به عنوان مثال مقالات نوشین احمدیخراسانی با موضوعات فرودستی زنان، کار خانگی و... به راه انداخته شد.
همچين در نيمه دوم دهه 70جريان حمایت از زنان در قالب سازمانهای مردمنهاد كه به ظاهر سياسي نبوده و حکومتها انگیزه مقابله با آنها را ندارند شكل گرفت، اما سمنها در عمل زمینههایی یافتهاند که در قالب آن، مفاهیم لیبرال را در کشورهای گوناگون توزیع میکنند.
ريشه يابي ازواج سفيد
اگر بخواهيم واژه ازدواج سفيد را ريشه يابي كنيم حتي در فرهنگ آکسفورد واژه white marriage وجود ندارد. و فقط اصطلاح cohabitation در معنای هم باشی وجود دارد. كه به زندگی مشترک زن و مرد به همراه روابط جنسی بدون ازدواج اشاره مي توان كرد. و همباشي يا ازدواج سفید در فرانسه نيز به ازدواجی قانونی و بدون روابط جنسی گفته مي شود كه برای دور زدن قانون مهاجرت یا مسائل دیگر از آن استفاده ميشود. و در آلمان به زندگی مشترک بدون ازدواج نيز «رابطه شبهازدواج» گفته میشود. و در دهه ۱۹۵۰ میلادی جامعه چنین زندگی مشترکی را به سختی میپذیرفت به این نوع زندگی مشترک بدون ازدواج «ازدواج وحشی» میگفتند.
طرح یک سؤال اساسی و تامل انگیز
در اينجا يك سوال اساسي و تامل انگيز ايجاد مي شود چگونه واژه white marriage در فرهنگ آکسفورد وجود نداشته و در فرهنگ نامه واژهcohabitation به معنای هم باشی بكار برده شده است. ولي زماني واژه همباشی وارد فرهنگ و جامعه ایران می شود تغییر مفهوم می دهد و بهwhite marriage «ازدواج سفید» اطلاق مي شود؟ در جواب اين سوال مي توان به قدرت انگاره ها يا انگاره سازي رسانه اي با اهداف ويژه بار منفي واژه همباشي و بار مثبت ازدواج رسيد.
همباشي در ايران قدمتی چند ده ساله داردكه رگههایی از آن در دهه ۴۰ و نیمه اول دهه ۵۰ بویژه در شهر تهران مشهود بوده است و از آن به عنوان پیوند خاکستری یاد می شد و پس از انقلاب بشدت کمرنگ شد و در سال های اخیر دوباره روند رو به رشدی را به خود گرفت و اولین بار در ایران توسط رسانه های بیگانه، گزارش شد. همباشي يا ازدواج سياه در ايران توسط جریانات فمینیستی و سکولار به طور سازمان یافته ابتدا در لایه های خاصی از جامعه و سپس در سطح عموم جامعه تبلیغ شد.
نقش رسانه ها در انگاره سازي
قدرت انگاره ها و انگار سازي رسانه ای كه توسط رسانه های بیگانه فرامرزی ، رسانه های معاند یا جاهل داخلی صورت مي گيرد ازدواج را نوعی رابطهای خصوصی و شخصی جلو مي دهند و درصدد ايجاد الگوی زندگی مدرن با تغيير سبک زندگی اسلامي هستند و با قبح شکنی و زیبانمایی همباشي، عرفی سازی رابطه ای نامشروع، ايجاد سونامي ازدواجهاي غيررسمي و صوري، نكاح عرفي و زندگی زیر یک سقف و همزیستی بیتعهد جلوه مي دهند.
مشكلات فردي، خانوادگي و محيطي همباشي
همابشي در جامعه باعث افزایش سن ازدواج، کاهش نرخ ازدواج، افزایش طلاق (رسمی و عاطفی)، نبود مسئولیتپذیری حداقل در یک طرف، باعث ايجاد دختر مجرد و زنان مطلقه، تغییر نگرش زنان جوان به مسائل جنسی مشكلات ايجاد مي كند. و همچنين زمينه ها و عواملی كه باعث تشديد همباشي در جامعه مي شود را مي توان نیاز جنسی، خانه های مجردی، هزینه های بالای مراسم عروسی، هزینه های بالای نگهداری و اداره خانواده، رشد فردگرایی افراطی در جوانان، مهریه های سنگین، فاصله بین فقیر و غنی(شکاف طبقاتی )، مهاجرت تحصیلی، مهاجرت شغلی، تغيير و تحول در الگوهاي رفتاري و سبک زندگي، اعتقاد به داشتن زندگي آزاد و بدون تعهد دائمي، دوستي هاي خياباني، ترس از طلاق و ناهمخواني اخلاقی و رفتاری دختر و پسر ، محک زدن رابطه و آشنايي بيشتر عنوان كرد.
يكي از اساسي ترين آسيبي كه همباشي به خانواده ها مي زند چرخش و تحول در الگوی خانواده است كه باعث مي شود شکل خانواده (ترکیب و ساختار)، محتوای خانواده (تغییرات در توقعات و انتظارات اعضای خانواده از روابط و مناسبات با یکدیگر)، کاهش عنصرعاطفه مهم ترین مفهوم پایه ای روابط زناشویی و الگوی نارضایتی زن و مرد از رابطه عاطفی به نارضایتی جنسی تغییر یافته مي توان اشاره كرد.
دختران اصلي ترين قربانيان همباشي
اصلي ترين قربانيان و بازندگان همباشي دختران هستند و كه مي تواند مشکلات روان شناختی، محرومیت های اجتماعی کاهش شانس ازدواج و مادر شدن عنوان كرد. و آسيب هاي همچون، ابتلا به اعتیاد ، روسپیگری، الکلی،کارتون خوابی و اشاره كرد. و نيز شرمساری از خداوند، افت شدید سبک زندگی متعارف، بیماری های مقاربتی، سقطهای غیرقانونی و مرگ و میر ناشی از آن، طردشدگی از نظام خویشاوندی و گروه دوستان ، لطمه عاطفی ناشی از جدایی، تکرار تجربه های تلخ با ورود به رابطه های مشابه متعدد و اعتیاد جنسی وتنوع طلبی جنسی از ديگر آسيب هاي همباشي است.
راهكار ها مناسب
نقش رسانه ها(صداوسیما، شورای عالی مجازی و ...) در ارائه راهكار هاي مناسب و فرهنگ سازي بسيار مهم و موثر خواهد بود كه باعث کاهش تاثیرات منفی شبکههای اجتماعی و افزایش آگاهی والدین و جوانان نسبت به خطر و مشکلات این نوع همزیستی است.
و همچنين مي توان با ایجاد محیطهای شغلی و امکانات مالی مناسب برای جوانان، پیشگیری از مهاجرت بی رویه دختران و پسران به شهرهای بزرگ، ايجاد موقعیتهای تحصیلی و شغلی در شهرهای کوچک، ایجاد امکانات عموميبرای افراد جامعه بهویژه افراد بیوه یا مطلقه، بازبینی و تغییرات و آموزش مهارتهای ارتباط گیری والدین با فرزندان را از راهكاري ها موثر عنوان كرد.
و نيز بايد دستگاه ها و نهادهای فرهنگی و تبلیغی از سیاستگذاری و برنامهریزی در اين زمينه دريغ نكند و با توليد محتوا با استفاده از شیوه های نوین تبلیغی در اجرا (برگزاری کارگاهی، روش همدلانه، روش مفاهمه ،چهره به چهره و... ) و شناسایی و استفاده از مبلغان با توان بالا در ارتباط گیری چهره به چهره و اقناع سازی مخاطب (خوشرویی، سعه صدر و ....) اقدام تامل برانگيز انجام دهند.