به گزارش خبرگزاری «حوزه» آیت الله علوی بروجردی از اساتید حوزه، به تقارن و پیوند 22 بهمن با شهادت صدیقه کبری (سلاماللّهعلیها) اشاره و مباحثی مطرح نمود که به این شرح است: ما در آستانه شهادت صدیقه کبری (صلواتاللّهوسلامهعلیها) قرار داریم. افرادی که در حوادث تاریخی غور کردهاند این نکته را توجه دارند؛ همیشه در طول تاریخ اینگونه بوده است وقتی یک نهضتی بین مردم قوّت میگیرد و رواج پیدا میکند در هر حدی که باشد، زایل کردن و به هم ریختن آن راحت نیست.
رسول اکرم(صلیاللّهعلیهوآله) در شبه جزیره مبعوث به رسالت شدند. قرآن میفرماید:
لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنينَ إِذْ بَعَثَ فيهِمْ رَسُولاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ إِنْ كانُوا مِنْ قَبْلُ لَفي ضَلالٍ مُبين[1].
اصحاب رسول اکرم (صلیاللّهعلیهوآله) هم به بقاء اسلام اطمینان نداشتند
پیغمبر اکرم (صلیاللّهعلیهوآله) در دوران مکه کتک خورد، اذیت شد، او را از شهر بیرون کردند، تبعید کردند، آخر هم هجرت کرد، هجرت یعنی فرار چون در راه هم در تعقیب و دنبال او بودند پس این هجرت یعنی فرار. فرار کرده و به مدینه آمده است. اما در ده سال دوران مدینه جنگها واقع شد. اسلام کم کم قوّت گرفت. بسیاری از مسلمانانی هم که ایمان آورده بوند باور نمیکردند اسلام باقی بماند.
شما فقط در مسائل مربوط به امامت و ولایت سراغ روایات مستقیمی که پیغمبر اکرم (صلیاللّهعلیهوآله) نصب میکند، نروید. اینها از واضحات است و تحقیق شده است. شما همین جنگهایی که در دوران مدینه واقع شده است، مانند جنگ احد را دقیق بررسی کنید، منابع شیعه را هم نیاورید فقط منابع عامه را بیاورید. تنها چند نفر محدود و کم آنجا کنار پیامبر اکرم (صلیاللّهعلیهوآله) ایستاده بودند. اما آن کسانی که در روز احد نه تنها یقین کردند همه چیز تمام شده؛ نه تنها پیغمبر اکرم (صلیاللّهعلیهوآله) را تنها گذاشتند و رفتند که اکثر و همه بودند، بلکه بی خبر مانده بودند تا خبر بگیرند که اگر مشرکین مسلّط شدند برویم از آنها امان بگیریم و رفاقت کنیم یا اگر پیغمبر اکرم (صلیاللّهعلیهوآله) در جنگ پیروز شده، برویم یک عذری بیاوریم که حالا ما مریض شدیم و چه مشکلی بود که نبودیم. این جنگها و این قضایا را در نظر بگیرید این حیثیت و حد افراد را مشخص میکند و لذا اصحاب پیغمبر اکرم (صلیاللّهعلیهوآله) هم حتی در روزهای مدینه مطمئن نبودند اسلام باقی بماند.
این قصه ـ مطمئن نبودند باقی ماندن اسلام ـ طول کشید تا فتح مکه اتفاق افتاد. بعد از فتح مکه پیغمبر اکرم (صلیاللّهعلیهوآله) در کل جزیره العرب استیلا پیدا کرد. دیگر حرف اول را میزد مخالفتها در مقابل پیغمبر اکرم (صلیاللّهعلیهوآله) شاید مشهود بود اما کمرنگ بود.
یکپارچگی جزیرة العرب تحت نام اسلام و در لوای توحید به وجود آمد
در این شرایط یک مسأله ای تحقق پیدا کرده و آن یکپارچگی جزیرة العرب و تمدن اسلامی است. چون زمان حضرت ابراهیم که آنچنان سلطنت و استیلایی پیدا نکرده بود. تا آن موقع در بین عربها و در بین شبه جزیره و آن منطقه یک تمدن به اصطلاح با قدرت وبا اعتباری جان نگرفته بود. نه در زمان گذشته و نه آن موقع. الان برای اولین بار پیغمبر اکرم (صلیاللّهعلیهوآله) یک عنوانی درست کرده که تمام جزیره العرب در مقابلش سر خم کردند. قبلا که اینگونه حکومتی بدین نبود. کسانی که در مکه بودند برای خودشان بودند، آنهایی هم که در مدینه بودند برای خودشان بودند، ملوک الطوایفی بود. این یکپارچگی، تحت نام اسلام و در لوای توحید به وجود آمد. در این میان یک کسانی هستند که هنوز به پیغمبر ایمان نیاوردند و فقط مسلمان هستند، "یا ایها الذین امَنوا آمِنوا" یعنی چه؟! هر که شهادتین گفت در اسلام وارد بشود، اما شهادتین گفتن غیر از آن التزامی است که انسان تا آن آخر مثل حمزه و جعفر ابن ابی طالب برود. این تفاوت میکند.
بعد از رحلت پیغمبر اکرم (صلیاللّهعلیهوآله) یک عده به حکومت اسلامی طمع کردند
پیغمبر اکرم (صلیاللّهعلیهوآله) از دنیا رفت با این سلطه و این سلطنت و با این عظمت؛ طبیعی است که نه تنها در این موقعیت بلکه در موقعیت مشابه در نقاط دیگر دنیا هم کسانی به طمع میافتند، همان کلامی که از امام هادی (صلواتاللّهوسلامهعلیه) داریم؛ کسانی به طمع میافتند. منتهی به طمع افتادن چه طوری است؟ زحمتی که پیغمبر اکرم (صلیاللّهعلیهوآله) کشیده و اینها را به توحید دعوت کرده، زیر پرچم توحید جمعشان کرده است، این عربهایی که دائم با هم میجنگیدند، اینهایی که میآمدند به پیغمبر اکرم (صلیاللّهعلیهوآله) میگفتند: این بهشتی که تو میگویی چه جوری است؟ بعد سوال میکردند: در این بهشت جنگ و کشتار و غارت هم هست؟! حضرت فرمود: جنگ و این حرفها نیست. گفتند: "لا خیر فیها" یعنی ما این بهشتی که جنگ و غارت نداشته باشد را نمیخواهیم. پیغمبر اکرم (صلیاللّهعلیهوآله) بر چنین فرهنگی استیلا پیداکرده و فرهنگ الهی را حاکم کرده است. حال این طبیعی است یک کسانی طمع داشته باشند، تا این سلطه که اولین بار است در بین عرب پیدا شده را تصاحب بکنند. منتهی این افراد نمیتوانند کودتا بکنند، یعنی بگویند مسجدها خراب شود، بت هبل را بیاورند آنجا بگذارند. نمیتوانستند این کار را بکنند و این کار عملی هم نبود. جاهلیت عرب، نمی توانست بگوید کتاب ما مثل کتابهای زمان جاهلیت یا قانونهای نانوشته جاهلیت است؛ ابو سفیانها به وسیله همان جوانهای مؤمن و معتقدی که در جنگها درخشیده بودند منکوب شده بودند.
افراد طمّاع کودتای نرم کردند، اصحاب هم سکوت کردند
اینجا اگر بخواهند این حیثیت و این عظمت را تصاحب کنند باید چه کنند؟ باید تحت این عظمت و حیثیت بیایند. در تاریخ هم نمونه دارد، باید تحت لوای همین توحید و رسالت پیغمبر اکرم (صلیاللّهعلیهوآله) جلو بیایند، گریه و زاری هم برای آن حضرت بکنند، بر سرشان هم بزنند و به نام قرآن و اسلام وارد بشوند اما خودشان مسلّط بشوند، مسلّط که شدند آرام آرام شروع کنند ریشه ها را بزنند. ما با یک چنین مسألهای در صدر اسلام ما مواجه هستیم. اغلب مردم هم متوجه نیستند، حتی متدینها و افراد غیوری که در جنگها برای اسلام شمشیر زدند، آنها هم متوجه نیستند و نمیدانند چه دارد میگذرد. آنهایی که متوجهاند صدا در میآورند و لذا زور برای مقابله میخواهد، زور یعنی کتک. از آن طرف آن کسانی که معتقدند باید پا جای پای پیغمبر اکرم (صلیاللّهعلیهوآله) بگذارند جلوی آنها ایستادند تا خودشان را نشان بدهند که در همان مسیر هستند و هر دوی اینها اتفاق افتاد. در رحلت پیغمبر اکرم (صلیاللّهعلیهوآله) آن قبائلی که برای دادن زکات و... آمده بودند را نگه داشتند، تطمیع و مسلح کردند و به دستشان چوب دادند، اینها را ما نقل نمیکنیم در کتاب «سقیفه» عبدالفتاح عبدالمقصود که از اهل تسنن هم هست نوشته است.[2] بعد از رحلت پیغمبر اکرم (صلیاللّهعلیهوآله) آنهایی که میگفتند چه خبر شده، زیر بار کتک میگرفتند. تعداد آنهایی که در مدینه مضروب شدند موجود است. ببینید چه خبر بوده است.
یک عده در ابتدا با هم دعوا کردند، پیغمبر اکرم (صلیاللّهعلیهوآله) هم که میگوید برابری، تا حالا ریاست در بین قریش بوده پس الان در بین مهاجر باشد. بین این عده که دعوا شد که این ریاست بین مهاجر باشد یا بین انصار؟! در این دعوا اصلا به آن اصولی که قرآن داشت اشاره نشد. این کودتاست اما یک کودتا و براندازی نرم و زیبایی که یک عده محدود متوجه شدند. اما این عده اصلا صداشون در نیامد که اینها ساکتین هستند. یک عده که مردّد بودند، وقتی خواستند بپرسند که چه شده کتکشون زدند. بقیه مردم هم میخواهند زندگی بکنند، آرامش و آسایش میخواهند. اینها هم که از اصحاب پیغمبر اکرم (صلیاللّهعلیهوآله) هستند اینطوری بودند.
فاطمه زهرا (سلاماللّهعلیها)، تنها کسی که به پاخواست و صدا بلند کرد
تنها کسی که در این شرایط به پاخواست و صدا بلند کرد، فاطمهی زهرا (سلاماللّهعلیها) بود. اگر آن حضرت نبود، اگر این حرکت ایشان نبود واتفاق نمیافتاد، امروز اسلام بر همان روالی می چرخید که آنها میخواستند بچرخد. کما اینکه اکثریت مسلمانان، امروز بر همان روالی میچرخند که آنها میخواستند بچرخد. این واقعیت دنیای اسلام است.
فاطمهی زهرا (سلاماللّهعلیها) در آن روزگار این ندا را بلندکرد، علی بن ابیطالب (علیهالسلام) بیعت نمیکند، فاطمهی زهرا به بهانه در خانه آمدن و بردن امیرالمؤمنین به مسجد یا به بهانه فدک، آن خطبه را میخواند، آن صحبتها را برای مهاجر و انصار میکند که راه را غلط میروید و انحراف ایجاد میکنید، اسلام این نبوده، چیزی که پدرم گفت این نیست، این را بعد از پیغمبر اکرم (صلیاللّهعلیهوآله) شروع کرد، ولی افراد متوجه نشدند. در دلشان علاقه به فاطمهی زهرا دارند. حتی آن حال نحیف فاطمهی زهرا(سلاماللّهعلیها) را میدیدند که در کوچه یا در خیابان به سمت بقیع یا به سمت قبور شهدای احد میرفت و گریه می کردند، زنهای مدینه وقتی برای عیادت خدمت فاطمهی زهرا (سلاماللّهعلیها) میآمدند، گریه میکردند. دلشان با حضرت بود اما بالأخره حالا داریم زندگیمان را میکنیم، اینها باشند یا شوهر تو چه تفاوتی میکند؟! مگر فرقی هم میکند؟! و به این صورت گذراندند. اما فاطمهی زهرا این حرکت را آغاز کرد و این رسالت شروع شد. رسالتی که تا به امروز ما آن را بر دوش میکشیم.
فعالیتهای حاکمان صدر اسلام برای از بین بردن رسالت فاطمه زهرا (سلاماللهعلیها)
رسالتی که برای اینکه موفق نشود، نقل حدیث از پیغمبر اکرم (صلیاللّهعلیهوآله) ممنوع شد که نکند اشاره به غیر وضع موجود باشد. به طور کلی حدیث حتی در احکام و سنت پیغمبر اکرم (صلیاللّهعلیهوآله) را نقل نکنند و ممنوع شد. خود آقایان اهل سنت نوشتهاند، لازم نیست ما بنویسیم. البته ما نوشتیم، اما آقایان نوشتهاند و استناد ما به حرفهای آنهاست. حدیث ممنوع شد، هر کسی نام علی داشت منکوب شد، هر کسی از اهل بیت بود منکوب شد، در دوران علی (علیهالسلام) یک کمی گذشت آن وقت نام علی نامی شد که باید مورد لعنت قرار بگیرد. قتل عامهایی که انجام شد. در هزار و چهارصد سال چه به شیعه علی بن ابی طالب گذشته است؟ همین زمان نزدیک به خودمان، عثمانیها در همین ترکیه امروزی سه یا چهار بار شیعه را آنجا قتل عام کردند. همین علویها همانهایی هستند که از زیر تیغ آنها در رفتند. آنها را قتل عام کردند.
ادلّهی فاطمه (سلاماللّهعلیها) بعد از هزار و چهارصدسال باقی است و رسالت آن بر دوش ماست
بعد از هزار و چهارصد سال این نغمه و صدای فاطمه (سلاماللّهعلیها) نه تنها خاموش نشد، بلکه ادلّهی فاطمه (سلاماللّهعلیها) باقی است؛ قبر گمشده فاطمه، دفن مخفیانه فاطمه، اینها هست. این دلایلی است که تا به امروز هم باقی مانده است. امروز این حرفها در بین دنیای اسلام مخاطب دارد و در بین دنیای اسلام هم کم نیستند، غریب هم نیستند، هر جا کشور اسلامی هست، یک حسینیه و یک مسجدی هست که اینجا ندای فاطمهی زهرا (سلاماللّهعلیها) را بلند کند. حتی من نوار دارم از این کسانی که قاری قرآن درمصر هستند که خطبه صدیقه کبری را در رادیو قاهره خوانده است. این صدا باید بماند و ما این رسالت را داریم، ائمه اطهار (علیهمالسلام) داشتند، سیدالشهدا (علیهالسلام) داشت، چون ریشه برای همه چیز فاطمهی زهرا بود، امام حسین (علیهالسلام) را در کربلا کشتند، مرحوم حاج شیخ میگوید:
"و ما رماه اذ رماه حرملة و انما رماه من مهّد له"
«این حرمله نبود که در کربلا تیر پرتاب میکرد، بلکه کسی تیر میزد که زمینهاش را برای حرمله فراهم کرده بود»
کجا مهّد له؟! و هکذا تا به امروز عزیزان این رسالت را داریم به دوش میکشیم.
پیوند و تقارن 22 بهمن با شهادت صدیقه کبری (سلاماللّهعلیها) سرمایه نظام اسلامی
روز جمعه 22 بهمن و روز شنبه شهادت صدیقه کبری است.
22بهمن و حرکت اسلامی و نظام اسلامی سرمایهای دارد که یک مرجع تقلید، برای این حرکت و برای اینکه این جریان پیش بیاید، خرج کرده است. آیا میدانید این سرمایه چه بوده است؟
این سرمایه، آبروی هزار و چهارصد سالی است که از زمان پیغمبر اکرم (صلیاللّهعلیهوآله) و فاطمه زهرا (سلام الله علیها) تا به امروز کسب شده است. آیا متوجه این آبرو و سرمایه هستیم؟! آیا کسانی که مسئول هستند متوجهاند؟!
مراقب باشیم از سرمایه خرج نکنیم
مرحوم آیت الله العظمی بروجردی در همین منبر مسجد اعظم نشسته بودند، مرحوم آقا میرزا سید علی یثربی (رضوان اللّه تعالی علیه) از دنیا رفته بود و خبر رحلت را به ایشان دادند، برایشان فاتحه خواندند و بعد فرمودند: «آقایان فضلا دیگر داریم از مایه میخوریم چون آقا میرزا سید علی یثربی فوت کرده است».
حالا کار ما به جایی نرسد که از مایه بخوریم. نباید از این سرمایه عظیم خرج کنیم. آدم عاقل سرمایه را حفظ میکند و به کار میگیرد و از سودش استفاده میکند. آیا آدم عاقل سرمایهاش را خرج میکند؟
رسالت ما حفظ ندای فاطمهی زهرا سلاماللهعلیها است
ما امروز این رسالت را برای حفظ این اساس داریم. این اساس همان ندایی است که فاطمه زهرا (سلام الله علیها) بلند کرده "وابشروا بسیف صارم" (بشارت باد شما را به شمشیرهای کشیده)، آن شمشیرها هنوز بالای سر این آقایان هست. "ابشروا بسیف صارم" را داعش کاملا نشان میدهد. این چیزی است که فاطمهی زهرا (سلام الله علیها) پیش بینی کرد و فرمود: "و استبداد من الظالمین" گوشه و کنار ممالک اسلامی را ببینید چه اتفاقی افتاده است؟ دور شدنها از اهل بیت این نتیجه را دارد. فاطمهی زهرا در مدت چند ماه، این رسالت را به خوبی ادا کرد. مگر چند ماه بعد از رحلت پیغمبر اکرم (صلیاللّهعلیهوآله) حیات داشتند؟ 75 روز را قبول کنیم؟! یا 95روز را؟! یک خانم جوان و دردمند در یک فاصله کوتاه اما رسالت را به خوبی رساند. رسالتی که به همه ائمه اطهار (علیهم السلام) رسید. حتی آقا حجة ابن الحسن (ارواحنافداه) میفرمایند: "اسوه من فاطمه زهرا است". لذا اسوه ما نیز صدیقه کبری است.
در این رسالت خلل ایجاد نکنیم
این واقعیت است ما این رسالت را داریم. اگر به نام فاطمهی زهرا، اگر به نام سیدالشهدا حرف میزنیم، اگر در رادیو و تلویزیون دعای فرج میخوانیم یا زیارت جامعه بسیار خوب است، ما گذشته این مملکت را هم دیدیم که چه خبر بوده، امروز را هم داریم میبینیم. اما این رسالت ما، و آبرویی را که ما داریم صرف میکنیم، نکند با کارهایی که انجام می دهیم، در این حرکت و این رسالت خلل ایجاد کنیم.
بقای انقلاب اسلامی به حفظ آن سرمایه است
38 سال از انقلاب گذشته است. از درون حوزه علیمه، همین حوزه قم، یک مرجع تقلید حرکت کرده و این جریان را به وجود آورده است. اما اخوان المسلمین صد سال سابقه تفکر داشتند، آیا نداشتند؟! خود ما بالای منبرها اخوان المسلمین را به رخ میکشیدیم، وقتی جمال عبدالناصر سید قطب رهبر اخوان المسلمین را اعدام کرد، آیت الله العظمی حکیم اعلامیه داد و علما درنجف محکوم کردند. این حرکت اخیر در مصر را اخوان المسلمین ایجاد نکرد، جوان ها ایجاد کردند. اخوان المسلمین استیلا پیدا کردند وبه قدرت رسیدند. اما اخوان المسلمین در حکومت چقدر دوام آوردند؟! کمی بیشتر از یک سال. ولی ما 38 سال است که مسلّطیم و این حکومت در اختیار ماست، چرا؟! چون اخوان المسلمین آن مایه و آن سرمایه و آن آبرو را نداشتند، ولی ما این آبرو را داریم. جنگ تحمیلی هشت سال طول کشید، جنگ، تنها جنگ عراق و صدام با ما نبود، روسیه هواپیمایش را داد، آمریکا اطلاعات کذاییاش را داد، اروپا مواد شیمیاییاش را داد و همه دنیا با ما داشتند میجنگیدند. این بچههای ما که جبهه میرفتند، سربند یا حسین و زهرا به پیشانیشان بسته بودند. حسین (علیهالسلام) در آنجا از ما دفاع میکرد. این عقیده و سرمایه است. اینهایی که آنجا روی زمین میافتادند، میگفتند: "السلام علیک یا ابا عبداللّه" آیا اینجور نیست؟! ما اینطوری نگه داشتیم. این سرمایه است.
رسالت ما رسالت فاطمی و علوی است، اقلّ این رسالت حفظ سرمایه است
امروز در این اقتران عجیبی که پیش آمده است. اقتران 22بهمن با شهادت فاطمهی زهرا (سلاماللّهعلیها). عزیزان به این اقتران توجه داشته باشیم. اهیمت دارد. رسالت ما رسالت فاطمی است، رسالت ما رسالت علوی است. اقلّ این رسالت فاطمی حفظ سرمایهای است که فاطمه زهرا سلامالله علیها برای ما میراث گذاشته است. آخر خطبه اش را ببینید، میفرماید: "فانتظروا إنی معکم من المنتظرین" آخر خطبه است.
شما را به خدا میراث فاطمه زهرا (سلاماللّهعلیها) را حفظ کنید
شما را به خدا این میرات را حفظ کنید. شما را به خدا بدانید این اختلاسها، این حرفهای بیمایه، این پریدن به یکدیگر، اینها به اعتقاد این مردم صدمه میزند، مردم از این لباس توقعی دارند که از علی بن ابیطالب داشتند. این لباس برای مردم، لباس علی بن ابیطالب و لباس فاطمهی زهرا است. حرمت آن را نگه داریم. باید بدانیم تنها این نیست که بنده فقط خودم یک خلافی میکنم، بلکه من که خلاف میکنم، این خلاف من گران تمام میشود و لذا این آقایی که این لباس مذهب را بر تن دارد، اگر با آن کار خیر میکند چند برابر با او حساب میکنند و اگر با این عمامه و لباس دین گناه میکند، با عنوان دین گناه میکند، چند صد برابر برای او محسوب خواهد شد. این را توجه داشته باشید امروز همه کسانی که کوچکترین تلبسی به جمهوری اسلامی دارند، تنها هم روحانیت نیست، هر کسی هر تلبسی دارد به هر نحوی در این امر شریک است، مردم میگویند مأمور یا گماشته یا مسئول نظام است. لذا این سرمایه را حفظ کنیم، فاطمهی زهرا (سلاماللّهعلیها) از ما میخواهد در راه رسالتی که بر دوشمان گذاشته است استوار و محکم باشیم. باید حرکت فاطمی را ادامه بدهیم.
خدا حجت را بر ما تمام کرده است، وسائل تبلیغ برای ما تمام است چه میخواهیم بکنیم؟!
امروز خدا موقعیتی در اختیار ما گذاشته است. خدا رحمت کند آقای آقاشیخ عباسعلی اسلامی (رضوان الله تعالی علیه) در تهران منبر میرفت. چندین بار از ایشان شنیده بودم خصوصی هم شنیده بودم که میگفت این شاه اگر جرات دارد یک ساعت این رادیو را در اختیار من بگذارد ببیند چه میکنم. آن موقع رادیو تهران بود. اما حالا خدا عنایت کرد نه تنها رادیو بلکه دهها و صدها ایستگاه تلویزیونی و چقدر تریبون در اختیار ما گذاشت. چه میخواهیم بکنیم؟! خدا حجت را بر ما تمام کرده است وسائل تبلیغ برای ما تمام است چه بکنیم؟ چه میخواهیم بکنیم؟ آیا این مردمی که اگر در گذشته بعضیهایشان گریزان از دین بودند، امروز دیگر گریزان نیستند؟! آیا دسته دسته سراغ ما میآیند؟! من با کشورهای دیگر هم تماس دارم، با دانشگاههای دیگر هم تماس دارم، پیش من میآیند اما من متاسفم از اینکه بگویم حتی در عراق خودمان جوّ مذهب در دانشگاههای آن خیلی قویتر است از جوّ مذهب در دانشگاههای جمهوری اسلامی. و این چیزی است که تأسف بار است.
ما به رسالت فاطمی عمل نکردیم، اگر کج بروید خدا مجازات میکند
این رسالت فاطمی را ما عمل نکردیم. این رسالت، رسالتی است بر دوش ما. همانطور که نعمت دادند، همانطور که فرمودند: نعمت جمهوری اسلامی، اما اگر این نعمت را پاس نداریم توی سرمان خواهند زد، خدا باکسی قوم و خویشی ندارد. اگر کفران نعمت کنیم توی سرمان خواهند زد و کفران نعمت به صوَر مختلف است. ما این را توجه داشته باشیم. حتی خدا با پیغمبرش هم قوم و خویشی نداشت. در جنگ بدر بردند اما در جنگ احد چی شد؟! کج بروید خداوند مجازات میکند. "إن ربک لبالمرصاد".
والسلام علیکم ورحمة اللّه وبرکاته.
[1]. آل عمران/ 64.
[2] . کتاب به نام سقیفه دو نفر تالیف کردند، یکی را مرحوم مظفر نوشتهاند که بسیار کتاب خوبی است. ودیگری را کتاب عبدالفتاح عبدالمقصود.