به مناسبت سالروز بزرگداشت خواجه نصیرالدین طوسی، در گفتگوی خبرنگار خبرگزاری «حوزه» در تهران، با حجتالاسلام والمسلمین سید عطاءالله ارکیان، محقق حوزوی و استاد مدرسه علمیه باقرالعلوم(علیهالسلام) به بررسی جایگاه و نقش این حکیم و فیلسوف بزرگ مسلمان در فلسفه و کلام اسلامی پرداختیم که اکنون متن آن پیش روی شماست؛
* در ابتدای این گفتگو، مختصری در مورد خواجه نصیر و زمانهاش توضیح دهید؟ چرا خواجه نصیر این قدر مشهور است، در واقع مهمترین اقدامات علمی او چه بود؟
همانطور که میدانیم خواجه نصیرالدین طوسی از علمای بزرگ قرن هفتم میباشند که مایه مباهات شیعه هستند. به رغم آن که اوضاع و زمانهی خواجه پر از آشوب بود ولی او با درایت خاص این اوضاع را مدیریت کرد و از آن به نحو احسن استفاده نمود. به عنوان مثال توحش مغولان را مهار و طایفه شیعه را از این گذر تاریخی گذر داد. مغولان که هر جا میرسیدند خرابی به بار میآوردند، به برکت وجود ایشان، کاری به شیعیان نداشتند. مثلا شهرهای شیعه نشینی نظیر حله و... را مورد تاخت و تاز خود قرار ندادند و به برکت خواجه، جهت حمله مغولان به سمت عباسیان چرخید و حق و حقوق پایمال شده شیعیان به خودشان بازگشت. تا آن زمان اوقاف شیعیان تحت تصرف اهل سنت بود که به خود شیعیان برگشت. کار به جایی رسید که تاریخ نوشته مغولان، صد سرباز را جهت پاسداری از حرم علی بن ابیطالب(ع) گماشتند.
درباره شهرت خواجه نیز باید گفت اگر امثال این بزرگان شهرت نداشتند جای تعجب بود. جایگاه رفیع علمی او در زمینههای مختلف و اقدامات او در سامان دهی عرفان، کلام و تعالیم شیعه کم نظیر بلکه بی نظیر است. ایشان عقاید کلام را تجرید کردند و عرفان خالص شیعی را تحریر کردند و از احیا کنندگان اخلاق عقلی در اسلام و تشیع بودند. اینها تنها برگی از اقدامات علمی ایشان است. خواجه تا دمِ آخر در راه علم تلاش کردند و در این راه، جان سپردند.
* حکمت در اندیشه خواجه نصیر به چه معناست و چه جایگاهی دارد؟
خواجه نصیر الدین طوسی با درک عمیق از فلسفه یونان از یک سو، و با درک و تشریح و بسط فلسفه فارابی از سوی دیگر و نیز با آشنایی عمیق با تعالیم اسلام دست به کار ابتکاری زد. قبل از ایشان، کسی نتوانسته بود بیانات فارابی را توضیح و تبیین کند. فارابی بنیان گذار فلسفه در اسلام بود. ابتکار خواجه نصیر الدین طوسی این بود که فلسفه را در خدمت کلام و عقائد در آورد. به عبارت دیگر ایشان فلسفه را از اصالت انداخته و نگاه ابزاری به فلسفه داشتند. یعنی فلسفه را آلتی برای کشف حقایق و اثبات عقائد میدانستند.
شیوه کلامی خواجه، با تمام نقدهایی که وارد است، هنوز مورد توجه است و کتب کلامیّون متأخر نیز با سبک و شیوه ایشان نوشته میشود. او حتی فلسفه را در خدمت اخلاق نیز آورد. این استخدام فلسفه در خدمت اخلاق را میتوان از کتاب «اخلاق ناصری» ایشان به روشنایی فهمید. کتاب اخلاق ناصری گرچه ترجمه آزاد کتاب «تهذیب الاخلاق جناب مسکویه رازی» است، ولی با این حال میتوان فلسفی بودن آن را مشاهده کرد. کتاب اخلاق ناصری به همراه تهذیب الاخلاق و جامع السعادات در زمره کتب اخلاقی عقلی-فلسفی است. منشأ همه این کتابها، از اخلاق یونانی و خصوصا کتاب «اخلاق نیکوماخوس» یا «نیقوماخوس» ارسطو است. کتاب اخلاقی خواجه، پیوندی میان تهذیب الاخلاق و جامع السعادات است. به هر روی، ایشان فلسفه را در خدمت علوم اسلامی آوردند.
* مهمترین کار فلسفی خواجه نصیر چه بود؟
اولاً آن که فلسفه یکی از شاخهها و شاخصههای خواجه بود. مهمترین کارهای خواجه در این بُعد، را می توان در دو بخش تقسم کرد. اولین بُعد آن است که خواجه نصیر کوشید تا با پاسخ به انتقادات متکلمین اشعری خصوصاً محمد غزالی و فخر رازی، از فلسفه مشائی دفاع کند. چرا که بزرگان اهل سنت، روی خوشی به فلسفه نشان ندادند و حتی غزالی کتابی به نام «تهافت الفلاسفه» نوشت که به معنی واقعی کلمه فلسفه را تهافت کرد و کوبید. بعد از تالیف کتاب تهافت الفلاسفه، هنوز هم فلسفه در میان اهل سنت، کمر راست نکرده و شکست خورده است.
خواجه نصیر با پاسخ دادن به انتقادات غزالی و فخر رازی، فلسفه عقلی را در عالَم اسلام احیا کردند و اگر نبود اقدامات خواجه، فلسفه در میان اهل تشیع همان سرنوشتی را داشت که در میان اهل سنت دارد. احیاگر تفکر اعتزالی در شیعه، ایشان هستند.
بُعد دوم خدمات فلسفی خواجه طوس، شرح و بسط آرای فلسفه سینوی و فلسفه فارابی بود. خواجه با این کار به آن قوتی مجدد ببخشد.
* خواجه نصیر با کتاب اخلاق ناصری هم شهره است. اهمیت این کتاب و مباحث آن تا چه حد است؟
قبلاً هم در عرائضم اشاره به این کتاب خواجه داشتم. کتاب اخلاق ناصری یا اخلاق طوسی ایشان، ترجمه آزاد «تهذیب الاخلاق» بن مسکویه است. وی این کتاب را ترجمه کرد و ترجمه این کتاب را یکی از بخشهای اخلاق ناصری قرار دادند. خواجه مباحث اخلاقی کتاب اخلاق ناصری را در سه بخش اخلاق فردی و تدبیر منزل (یا همان اخلاق خانواده) و سیاست مُدُن (اخلاق اجتماعی) تنظیم کرده است.
بعد از بن مسکویه که بنیان گذار سبک عقلی و نظری در اخلاق اسلامی بود، تا زمان خواجه کار جدی در حوزه اخلاق اسلامی نشده بود و خواجه ادامه دهنده همان سبک در اخلاق اسلامی بود. ستون فقراتِ مباحث کتاب اخلاق ناصری و به صورت عموم تمامی کتابهای اخلاق عقلی و یونانی نظیر جامع السعادات و حتی معراج السعاده بر «اعتدال» استوار است. یعنی گفتهاند افراط و تفریط بد و رذیله اخلاقی است و حد وسط و اعتدال خوب و فضیلت اخلاقی است.
* از مهمترین آثار خواجهنصیرالدین طوسی «شرح اشارات ابنسینا» است، بنابر همین اثر بعضی معتقدند وی احیاگر «حکمت مشاء» است. کمی در این رابطه توضیح دهید.
بله. وی با فلسفه اسلامی همان کاری را کرد که با اخلاق اسلامی کرد. همان طور که او مباحث اخلاقی وارداتی به اسلام را شرح و ادامه داد، هکذا مباحث فلسفی را که فارابی وارد مباحث اسلامی کرده بود، شرح کرد. به نظر میرسد اگر خدمات فلسفی ایشان نبود، فلسفه سینوی یا فلسفه در میان شیعیان رو به افول می گذاشت.
سیر حکمت در تشیع، مرهون ایشان است. فلسفهای که با تعقل شروع شد نهایتاً با خدمات ملاصدرا به عرفان ناب شیعی انجامید. در این سیر، تمامی دانشمندان از فارابی گرفته تا ابن سینا، سهرودی و ملاصدرا نقش دارند. حلقه اتصال بین فلسفه مشاء با اشراقیون از اقدامات خواجه شروع شد. وی با شرح کتاب «اشارات ابوعلی سینا»، حکمت مشّاء را احیا کردند و اعتزال را در افکار شیعی زنده کردند.
* برخی خواجه را فیلسوف و برخی متکلم میدانند، دکتر دینانی معتقد است متکلم دانستن خواجه بزرگترین جفا به اوست. با نوشتن تجرید الاعتقاد خواجه کلام را فلسفی کرد یا فلسفه را به کلام تنزل داد؟
این قضاوتها در مورد ایشان میشود. خیلی تعجب میکنم که درباره خواجه این چنین قضاوت می شود. آقای دینانی که گفتهاند «متکلم دانستن خواجه بزرگترین جفا به اوست» همانی است که در جای دیگر این طور میگوید «اگر علامه حلی نبود کسی تجرید الاعتقاد خواجه را نمی فهمید». خواجه جهت محفوظ ماندن عقائد شیعی از خرافات و بیانات بیگانه، عقائد شیعی را تجرید کردند. ممکن است مراد ایشان از آن جمله این باشد که خواجه شخصیتی جامع است.
* به نظر شما بزرگترین خدمت خواجه نصيرالدين طوسي به تشيع و ايران چه بود؟
خدمات ایشان علاوه بر تالیف کتاب در زمینه دین و مذهب و اخلاق و کلام که بنیان فکری تمدن را تشکیل میدهد، شامل تلاشهای علمی وی در زمینه علوم طبّی و طبیعی نیز می شود. خواجه بعد از آنکه حملات مغولان را به سمت عباسیان هدایت کرد و باعث شد عباسیان بعد از پانصد سال، منقرض شوند، با فراغ بال به آذربایجان و مراغه آمدند و با تاسیس رصدخانه مراغه، علمای بلاد را جمع کردند.
دانشمندان و اندیشمندان بر اثر حملات مغول پراکنده بودند و فعالیت های علمی آنها متوقف شده بود که با اقدام خواجه، علما جمع شده و فعالیت علمی خود را از سر گرفتند. همچنین او در کنار رصد خانه، کتابخانهای ساختند که بیش از چهار هزار جلد کتاب داشت. وی قصد داشت علاوه بر جمع کردن دانشمندان، کتابهای علمی را نیز جمع کند. روی این هدف، به بغداد سفر کرد و در همان سفر بود که از دنیا رفتند.
جلوگیری از ریختن خون شیعیان از خدمات ایشان بود. وی دیدگاه مغولان را نسبت به تشیع مهربان کردند. مالیات را از مردم اذربایجان برداشته و پناهگاه مردم آواره این دیار نیز بودند.
* با توجه به خدمات خواجه نصیرالدین طوسی میتوان او را میراث جهانی دانست. به نظر شما در سطح بینالمللی چه اقداماتی برای شناساندن وی صورت گرفته است؟
یکی از اهمالهای ما، عدم جدیت در این زمینه است. خیلی از کشورها فرهنگ و شخصیتهای ما را به نام خودشان ثبت جهانی میکنند و ما در قبال آنها کاری نمیکنیم. شهرت خواجه جهانی است. کتاب خواجه در زمینه هندسه، هنوز هم در اروپا و دانشگاههای هلند مورد توجه است. با این حال، ما کاری نکردهایم و اگر ایشان را در دنیا میشناسند، بخاطر نام و آوازه خود ایشان است. به نظر میآید معرفی آثار ایشان، بهترین اقدامی است که میتوان در این زمینه انجام داد.
گفتگو: مهدی زارعی