به گزارش خبرگزاری«حوزه»، این روزها در یکی از کانال های تلگرام، پیشنویسی از پیشنویس های دهه 1330 منسوب به شهید مطهری منتشر شده است. این یادداشت که در عنفوان جوانی شهید مطهری نوشته شده و شاید بی تاثیر از آفات جوانی نبوده در شرایطی خاص و درباره روحانیان مشخصی که آن روزها آرزوهای دوران جوانی شهید مطهری را تأمین نمی کرده اند، نوشته شده است. وضعیت حاکم بر متن، گونه ای است که امروز اگر شهید مطهری در قید حیات بود، آن را در آلبوم خاطرات خود نگه می داشت و لااقل با این وضعیت به انتشار عمومی نمی رساند.
انتشار تلگرامی این یادداشت و قرار دادن آن در دسترس همگان، موجب شده است چند نکته زیر یادآوری شود:
یکم) کتاب سازی با پیش نویس های غیر آماده؛ روشی ناپسند
پیش نویس های خصوصی شهید مطهری نیز مانند یادداشت¬های همه محققان دیگر غالباً چیزی بیش از یک مشت فرضیه نیست و خاصیت فرضیه این است که در فرایند تحقیق ممکن است تغییر کند. اگر به معنای « اندیشه» و «کتاب» و رابطه این دو عنصر توجه کافی بشود، تصدیق خواهد شد که انتشار یادداشت های خصوصی و پردازش نشده یک محقق اولا برخلاف فرهنگ صحیح کتابخوانی است (ای کاش متولیان انتشار صدرا از اول مرتکب این قصور نمی شدند!) ثانیاً چون چنین یادداش-های معمولا خام و پردازش نشده هستند، انتشارشان ظلم آشکاری به آن شهید گرامی نیز است زیرا چنین عملی به این می ماند که شخصی را با لباس خواب از خانه بیرون بکشند و درست به همان جایی ببرندش که در آنجا همیشه با لباس رسمی و آراسته ظاهر می شده است (ضُرب مثلٌ فاستعموا له)!
دوم) تعمیم مغالطه آمیز و ناروا در خود یادداشت
در این پیشنویس ادعا شده است که روحانیت تقسیم کار کرده و کارهای بی زحمت و منفعت طلبانه ای مانند جمع آوری وجوهات را با علاقه انجام می دهد ولی کارهای پرزحمتی مانند اصلاحات اجتماعی را انجام نمی دهد(!) اگر (چنانکه منتشر کنندگان این یادداشت در حال القا کردن آن هستند) این قضاوت درباره ی کلیت سازمان روحانیت باشد پس در طول تاریخ روحانیت، شهید اول و ثانی برای چه اعدام شدند؟ قاضی نور الله تستری برای چه بر دار رفت؟ جلوی ستم آشکاری که در قرار داد تنباکو بر مردم شده بود را چه کسی گرفت؟ شیخ فضل الله نوری در تهران به صورت جهری و آخوند خراسانی در نجف به صورت إخفاتی برای چه به شهادت رسیدند؟ سید حسن مدرس را در غربت کاشمر برای چه شهید کردند؟ محمد تقی بافقی را در قم چرا تازیانه زدند؟ اگر روحانیت وظایف خود را انجام نمی داد، در همان دهه 30 که این یادداشت تحریر شده، شاه ایران تا پایان عمر آیت الله بروجردی از خوف چه کسی اصلاحات ارضی و سیاست های دیگرش را اجرا نمی کرد؟ و سرانجام خون چه کسانی بود که بر هیبت دو هزار و پانصد ساله شاهان ایرانی مهر بطلان زد و انقلاب اسلامی ایران را به پیروزی رساند؟ روحانیون تصمیم گیر و تصمیم ساز و سازمان دهنده روحانیت در زمان نوشتن این یادداشت ناستوده از اساتید و همراهان شهید مطهری آیا آن گونه که در این یادداشت آمده، تقسیم کار کرده بودند؟!!!
سوم) مغالطه زمان پریشی در انتشار یادداشت!!
بی تردید این پیش نویس شهید مطهری در شرایط سیاسی – اجتماعی خاصی نوشته شده و درباره کوتاهی های خاصی که ایشان با مشخصات شخصی خودشان ( به ویژه جوانی) فکر می کرده اند در بخشی از روحانیت وجود دارد، به صورت خام (و به غیر قابل عرضه) تحریر شده و این حق ایشان ( فقط ایشان) بوده است که پیش نویس های مقدماتی خودشان را پردازش، ویرایش و اصلاح کنند و اگر صلاح دیدند آماده انتشار عمومی بکنند.
چنین پیش نویس پردازش نشده ای که در زمانی دیگر تحریر یافته و نوک پیکان انتقاداتش متوجه گروه خاصی بوده، در این زمان آن هم فضای مجازی (که اغلب کاربرانش به مشخصات آن زمان آگاهی کافی ندارند)، منتشر می¬شود و نوک پیکان انتقادش به سویی دیگر تغییر داده می شود! چنین عملی مصداق روشنی از «مغالطه زمان پریشی» است و از هر کس صادر شود، نارواست.
ابوالقاسم علیدوست
حوزه علمیه قم
25/12/1395