دوشنبه ۵ آذر ۱۴۰۳ |۲۳ جمادی‌الاول ۱۴۴۶ | Nov 25, 2024
نماز جمعه  هامبورگ

حوزه/ بهانه‌ی کسانی که به هیچ کسی اعتماد نمی کنند این است که اعتماد کردن معمولا هزینه دارد، در حالی‌که اعتماد نکردن غالبا در مجموع هزینه‌ی بیشتری دارد.

به گزارش سرویس بین الملل خبرگزرای «حوزه»، نماز جمعه این هفته هامبورگ با حضور ایرانیان و مسلمانان مقیم آلمان در مسجد امام علی(ع) برگزار شد.

حجت الاسلام والمسلمین ترابی مدير آکادمی اسلامی آلمان و مدیر حوزه علمیه ی هامبورگ در خطب های این هفته به بیان اهمیت و مراتب اعتماد و نکات کاربردی برای تقویت اعتماد در خانواده پرداخت.

متن خطبه های این هفته نماز جمعه هامبورگ به این شرح است:

در خطبه های گذشته از آثار و برکات خانواده و همسرداری سخن گفتیم و دانستیم هر انسان عادی در کنار نیازهای مادی، 20 نیاز عاطفی هم دارد که خانواده بهترین محمل برای به دست آوردن حمایت های عاطفی در این موارد است. تا کنون درباره ی سیزده مورد از نیازهای عاطفی سخن گفتیم که عبارت بودند از: نیاز به «محبّت»، «احترام»، «قبول عذر»، «امنیت»، «قدردانی و تشکّر»، « ابراز وجود»، «تعریف و تحسین»، «تأیید و پذیرفته شدن»، «خوب درک شدن»، «محفوظ ماندن حریم خصوصی»، «تعلّق و همبستگی اجتماعی»، «نیاز به احساس پاک بودن» و  «احساس قدرت و توانایی». و امروز بإذن الله به چهاردهمین نیاز عاطفی انسان و نقش مثبتی که خانواده در این باره می تواند ایفا کند می پردازیم. بحث این هفته در مورد نیاز به «مورد اعتماد و اطمینان بودن» است. بر این اساس همه ی ما نیاز داریم مورد اعتماد واقع شویم و به ما اطمینان کنند.

* مطلب اوّل: معنا و فائده مورد اعتماد بودن

واژه اعتماد از عمود و عمد است. این مفهوم با کیفیات مثبتی مانند یگانگی، قابلیت، وفاداری، تعهّد، صداقت و امانت داری ارتباط پیدا می کند. مورد اعتماد واقع شدن یکی از نیازهای عاطفی انسان است؛ یعنی انسان در درون خودش تمایل دارد مورد اعتماد دیگران واقع شود و دیگران روی او حساب باز کنند و بتوانند در موقع لازم به او تکیه کنند.

این احساس آثار مثبتی دارد، از جمله: 1ـ به سلامت عاطفی کمک می کمند و انرژی و احساس مثبت و شادابی و آرامش می دهد؛ 2ـ مسؤولیت پذیری و دقّت را افزایش می دهد؛ 3ـ به راندمان عملکرد می افزاید.

بر عکس، اگر انسان احساس کند کسانی که باید به او اعتماد کنند اعتمادی و اطمینانی به سخن او یا به امانت داری یا کاردانی و قابلیت و اتحاد با او ندارند و بلکه نسبت به او بدبین هستند از نظر روانی به هم می ریزد. اگر اعتماد از بین برود طرف مقابل ممکن است همه چيز را منفي ببيند.

طبق آیات قرآن جناب یعقوب بار اوّل علیرغم این که احتمال می داد با فرستادن یوسف همراه برادران مشکلاتی پیش بیاید به فرزندانش اعتماد کرد و بار دوم هم با آن که سابقه ی بدی از آنان داشت وقتی یقین کرد صادقانه حرف می زنند به آنها اعتماد کرد و بنیامین را همراه آنان فرستاد.

 

* دسته بندی افراد از نظر میزان اعتماد

می توان آدم ها را به سه دسته تقسیم کرد: 1ـ کسانی که به دیگران به سادگی و به طور مطلق اعتماد می کنند؛ 2ـ کسانی که به کسی اعتماد ندارند و به همه بدبین هستند؛ خصوصا انسان هایی که یک یا دو بار با خیانت مواجه شوند به سختی به دیگران اعتماد می کنند. 3ـ کسانی که راه اعتدال در پیشه می گیرند. در فضایی که باید اعتماد کرد به کسانی که قابل اعتماد هستند اعتماد می کنند وهوشمندانه مراقب اوضاع هم هستند.

بهانه ی کسانی که به هیچ کس اعتماد نمی کنند این است که اعتماد کردن معمولا هزینه دارد، در حالی که اعتماد نکردن اغلب در مجموع هزینه ی بیشتری دارد و زیانهای روانی و مالی زیادتری وارد می کند. پس مهم است که اقسام اعتماد را بشناسیم؛ زیرا برخی از انواع آن خوب و برخی متوسط و برخی با ریسک بالاست و تنها در اضطرار جایز است و برخی هم به طور کلّی غیر عاقلانه و ممنوع است.

* اعتماد مطلق درست نیست؛ اعتماد هوشمندانه مثبت است

البته اعتماد مطلق و چشم و گوش بسته نیز درست نیست؛ بلکه اعتماد هوشیارانه و هوشمندانه است که مثبت است؛ یعنی بر اساس شناخت و با در نظر گرفتن شرایط است و حفظ آمادگی و هوشیاری و مراقبت عقلایی است. توصیه ما در درون خانه این است که به جای بی اعتمادی یا اعتماد مطلق در درون خانواده هوشیارانه به یکدیگر اعتماد کنید.

برخی نیز به بهانه این که ما به فرزندانمان اعتماد داریم به وظایف خود عمل نمی کنند و از فرزندان هیچ سؤالی درباره کارهایشان نمی پرسند و برخی از شدت بی اعتمادی هیچ حریمی باقی نمی گذارند و به روان خود و طرف مقابل صدمه وارد می کنند. که هیچدام درست نیست. والدین باید در عین اعتماد به وظایف نظارتی خود عمل کنند. عمل به وظیفه ی نظارتی حتی باعث تقویت اعتماد می شود.

* اعتماد دارای مراتب مختلفی است

برخی از سؤلات مهم هنگام اعتماد کردن به دیگران برای خود انسان پیش می آید:  1ـ آیا واقعا من به اعتماد کردن به او احتیاج دارم یا راههای جایگزین هم وجود دارد؟ 2ـ آیا عاقلانه است و من می توانم به او اعتماد کنم؟ 3ـ در چه مورد و محدوده ای به او اعتماد کنم؟ 4ـ با وجود اعتماد چه آمادگی هایی را باید حفظ کنم؟

توضیح این که اعتماد دارای سطوح و مراتب مختلفی است. به برخی ممکن است در برخی از موضوعات و تا حدّی اعتماد داشته باشد و به دیگری در موضوعات بیشتر و به درجات بیشتر. مثلا ممکن است یک نفر به تعبیر قرآن کریم به یک «قنطار» قابل اطمینان باشد ولی نسبت به بیش از آن قابل اعتماد نباشد. توصیه این است که انسان حریم ها و دایره های اعتماد خودش را طوری تنظیم کند و بی جهت به همه اطمیان نکند ولی در جایی که لازم است به مقدار لازم به اشخاص اعتماد کند. مثلا در مورد اسرار خانه و خانواده انسان لازم است دقت فراوانی کند و به سادگی به دیگران در این زمینه اعتماد نکند. در حدیث شریف آمده است وقتی با کسی دوست می شوی همه اسرارت را به او  نگو و وقتی هم رابطه ات با کسی بر هم می خورد دشمنی را به نهایت نرسان.

* چند مثال عملی برای تقویت حس اعتماد

ـ از مظان تهمت بپرهیزید: برای آن که به شما اعتماد کنند سعی کنید مسائلی را که ممکن است موجب شک و بی اعتمادی شود به صورت شفاف و روشن بیان کنید و نشان دهید. چنان که در روایت آمده است: اتقوا مواضع التهم. در حدیث است روزی پیامبر بزرگوار اسلام با همسرش از کوچه می گذشت که مردی به او شک کرد. پیامبر او را صدا کرد و بعد فرمود: این خانم همسر من است.

ـ از نظر مالی شفاف و با سرعت عمل کنید: دخل و خرج ها را دقیق بنویسید و خیلی زود تسویه کنید. مثلا اگر پولی به شما بابت خرید داده می شود فاکتور معتبر دریافت کنید و بعد از خرید بلافاصله فاکتورها و پول اضافی را برگردانید.

ـ گزارش داوطلبانه بدهید: فعالیت های روزانه یا مأموریت ها را به صورت داوطلبانه به مسؤول بالاتر خود گزارش کنید

 

* مطلب دوم:  نکات کاربردی برای تقویت اعتماد در خانواده

اعتماد رکن مهمّی برای ایجاد رابطه ای مثبت بین زن و شوهر است. قبل از ازدواج و تشکیل خانواده و انتخاب همسر، اعتماد به طرف مقابل بجا نیست؛ بلکه در این مرحله باید با حساسیت چشم و گوش ها را باز کرد و به تحقیق در مورد طرف مقابل پرداخت. اما بعد از وقوع عقد جای اعتماد هوشیارانه است. برخی گمان می کنند صرفاً با یک ازدواج مناسب، تمام مسائل حل می شود ولی این با واقعیت تطبیق ندارد و خیلی زود نادرستی آن روشن می شود. بعد از ازدواج باید با استفاده از هر فرصتی بذر اعتماد را کاشت و آن را پروراند تا بتوان از نتیجه ی و ثمر شیرین آن بهره مند گردید. لذا زوجین باید مواظب گفته ها و علکردهای خود باشند تا مبادا به اعتماد طرفین آسیبی وارد شود و انرژی هدر نرود و مجبور نشوند برای رفع سوء تفاهم هزینه­های گزاف بپردازند.

یک زندگی زناشویی مطلوب همیشه باید یپذیریم که دیگران حق دارند به نحو معقول و متعارف بر ما نظارت داشته باشند؛ چرا که خود این نظارت از یک سو بر شفاف شدن امور کمک می کند و از سوی دیگر انگیزه بیشتری در درون خود ما برای رفتارهای استاندار در مرئی و منظر دیگران ایجاد می کند. لذا نظارت بر یکدیگر بدون این که به حدّ افراط برسد مورد تأیید عقل است. امّا باید به گونه ای همراه با اعتدال باشد که به معنای بی اعتمادی تلقّی نگردد. اعتماد چیزی نیست که همسرتان آن را به شما بدهکار باشد و مجبور به تأمین و پرداخت آن گردد؛ بلکه اعتماد  چیزی است که باید با مدیریت صحیح بر خویشتن و مراقتب دائمی بر خود و نظارت بر عملکرد طرف مقابل آن را به دست آورد.

میزان نیاز به مورد اعتماد واقع شدن به طور طبیعی، با توجه به جنسیت زن یا مرد متفاوت است. در بخش مردان اشخاص بیشتر به مورد اعتماد قرار گرفتن اهمیت می دهند همان طور که به مورد پذیرش واقع شدن و مورد قدردانی قرار گرفتن زیادتر بها می دهند. امّا در بخش زنان معمولا اشخاص بیشتر به مورد علاقه قرار گرفتن، درک شدن و مورد احترام واقع شدن بیشتر بها می دهند. به طور مشخص نیاز به مورد اعتماد واقع شدن در مردان بسیار زیاد است و در مقابل نیاز به درک شدن و توجّه در زنان بسیار بالاست. از آنجایی که اغلب خانم ها و آقایان متوجه نیستند که نیازهای اولیه آنها با یکدیگر متفاوت است اشتباه مشابهی را انجام می دهند و آن این است که هر یک از طرفین همان چیزی را که خودش نیاز دارد به همسرش می دهد. مثلاً زن به خاطر علاقه و نیازی که به توجّه و درک شدن دارد مدام به همسرش توجه میکند و گمان می کند که همسرش از این کار وی خوشحال می شود و در نیتجه به خاطر این کارش باید قدردان او باشد ولی حقیقت این است که معمولا نه تنها نیاز مرد با این عمل روا نمی گردد بلکه ناراحت هم می شود؛ زیرا گمان می کند همسرش به او اعتماد نداشته و مدام مراقب اوست.

 

از مهارتها و تکنیک های ایجاد اعتماد غافل نشویم، از جمله:

1ـ گوش شنوا داشته باشیم: حرف های همسرتان را قطع نکنید. تلاش کنید حرفش را کاملاً دریافت و درک کنید. و گاهی برای این که به او اطمینان بدهید حرفش را شنیده اید حرفش را برای خودش تکرار کنید، مثلا بگویید چه جالب پس گفتنی این طور شد.

2ـ از بیان مقصود به نحوی که بوی ملامت و نکوهش دارد یا به نحوی که موضع گیری و حمله کردن را تداعی کند دوری کنیم. گاهی بهتر است به جای شروع با قالب «تو چرا این طور گفتی» جملات خود را با «من» شروع کنیم تا پیوند و صمیمیت و اعتماد ایجاد کند. همچنین از پیام های دو پهلو یعنی اینکه کلام تان یک چیز باشد و لحن، زبانِ بدن و چهره تان چیزی دیگر پرهیز کنید.

3ـ در زندگی زناشویی‌تان صداقت داشته باشید و حقیقت را بیان کنید. چیزی به نام دروغ مصلحت آمیز یا حقیقت نصفه و نیمه وجود ندارد؛ آنچه می گویید یا حقیقت دارد یا ندارد.

4ـ از نیازها و علایق همسرتان اگاه باشید و فضا را طوری سالم بسازید که بتوانند پیوسته نیازهایتان در زندگی زناشویی را به هم اظهار کنید. برای این کار باید بر ترس رد شدن آن یا خجالت از بیان خواسته ها غلبه کنید

5ـ مثبت باشیم و حس ناخوشایند منتشر نکنیم. اگر کسی موجب رضایت خاطر نباشد، دشوار است بتوان به او اعتماد کرد. بعضی از دانشمندان معتقدند وقتی می خواهید حرفی منفی به همسرتان بزنید، نخست لازم است پنج مورد مثبت بگویید آنگاه مجاز هستید حرفی انتقادی بزنید. هرگز الفاظ ناخوشایند یا تحقیرآمیز به کار نبرید.

6ـ نگذارید مشکلات تان حل نشده باقی بماند؛ چون در این صورت به تدریج، اعتماد نیز از بین می رود.

7ـ تنها به موضوع مورد بحث بپردازید و مشکلات حل نشده گذشته را پیش نکشید.

8ـ انصاف داشته باشید. گاهی نفس مشکل اهمیت زیادی ندارد ولی بیان و تجزیه و تحلیل غیرمنصفانه ی آن کار را دشوار و دشوارتر می کند. خطاهای خود را بپذیرید و بر زبان بیاورید.

9ـ به تعهّدات و قول هایی که می دهید اهمیت قائل باشید.

10ـ در زمانی که همسرتان پیش شما نیست مثلا در مسافرت های تنها او را بی خبر نگذارید و با او مرتب تماس بگیرید.

 

برچسب‌ها

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha