به گزارش سرویس علمی فرهنگی خبرگزاری«حوزه»، استاد محسن قرائتی در ادامه سلسله مباحث تفسیری خود با موضوع تفسیر قطره ای به تبیین وتفسیر آیه صدو هشت وصد و نه سوره بقره پرداخته است.
أَلَمْ تَعْلَم أَنَّ اللَّهَ لَهُ مُلْكُ السَّمَوتِ وَالأَرْضِ وَمَا لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ وَلِیٍّ وَ لاَ نَصِیر (108)
آیا نمىدانى كه حكومت آسمانها و زمین از آنِ خداست؟ و جز خداوند براى شما هیچ یار و سرپرستى نیست.
بدنبال آیه قبل كه در مورد نسخِ بعضى احكام الهى بود، این آیه مىفرماید: آنها كه بر تغییرِ دستورات، اعتراض مىكنند مگر به حاكمیت مطلق خداوند توجه ندارند.
مگر نمىدانند كه خداوند بر همه هستى و از جمله انسانها، حاكمیت دارد و حق دارد هرگونه تغییر و تبدیلى را به مقتضاى حكمتِ خود در قوانین و احكام بوجود آورد.
متأسفانه بنىاسرائیل، تصور نادرستى از حاكمیت الهى داشتند و دستِ خدا را نسبت به اِعمال حاكمیتش بسته مىدانستند، در حالیكه دستِ خداوند چه در آفرینش و چه در وضع احكام و قوانین یا تغییر آنها باز است.
اكنون درسهایى را كه از این چند آیه آموختهایم مرور مىكنیم:
* ایمان به تنهایى كافى نیست بلكه تقوى و مراقبت لازم است تا درختِ ایمان را از هرگونه آفت و خطرى، محافظت كند.
* دشمن ،تمام حركات و حتى كلماتِ ما را زیر نظر دارد، پس باید از انجام هر كار یا گفتن هر سخنى كه بهانه به دست دشمن مىدهد و از آن علیه، اسلام و مسلمانان سوءاستفاده مىكند، اجتناب كنیم.
* دشمنانِ اسلام مىخواهند هرگونه رشد و پیشرفتى در انحصار آنان باشد و دوست ندارند كه خیر و بركتى به شما مسلمانان برسد، پس به آنها دل نبندید و تمایل پیدا نكنید و تنها بر خداوند توكل نمایید.
* جعل احكام و همچنین تغییر و یا تأخیر آنها بدست خداست و او براساس نیازهاى ثابت و متغیر بشرى، مطابق حكمت و مصلحت، قانونى را وضع یا آنرا تغییر مىدهد.
أَمْ تُرِیدُونَ أَنْ تَسْئَلُوا رَسُولَكُمْ كَمَا سُئِلَ مُوسَى مِنْ قَبْلُ وَمَنْ یَتَبَدَّلِ الكُفْرَ بِالإیمَنِ فَقَدْ ضَلَّ سَوَآءَ الْسَّبِیلِ ( آیه109 )
آیا مىخواهید از پیامبرتان، سؤالات (و درخواستهاى نابجا) بكنید، آن گونه كه موسى، پیش از این مورد سؤالِ (بنى اسرائیل) قرار گرفت. (بدانید كه) هر كس (با این بهانهجویىها از ایمان سرباز زند و) كفر را با ایمان مبادله كند پس قطعاً از راه مستقیم، گمراه شده است.
برخى مسلمانانِ ضعیف الایمان، دوست داشتند تا هرگونه معجزهاى را از پیامبر بخواهند، پیامبر انجام دهد، مثلاً تقاضا مىكردند كه براى ما نامهاى از جانب خداوند بیاور، همانطور كه بنىاسرائیل از موسى خواستند كه خداوند را آشكارا به ما نشان بده تا به چشم خود او را ببینیم و به او ایمان آوریم.
اصولاً آوردن معجزه براى اثباتِ نبوت و اتمام حجّت است، نه آنكه پیامبر موظف باشد هر كس طبق میل و هوسش هر چه را خواست، انجام دهد چنانكه یك مهندس ساختمان براى اثباتِ ادعاى خود، چند نمونه كار ارائه مىدهد نه آنكه براى هر كس كه تقاضا كرد یك خانه بسازد.