به گزارش خبرگزاری «حوزه»، فصلنامه امامت پژوهی در مقاله ای با موضوع: بررسی شواهد نصب الهی امام با تکيه بر روايات کتاب کافی، شواهد روایی نصب الهی امام در مباحث مورد اتفاق امامیه به ویژه با اشاره به روایات کتاب کافی کلینی به عنوان منبع اصلی اعتقادی و فکری شیعه را مورد بررسی قرارداده است ، برش هایی از این مقاله تفصیلی تقدیم می شود.
در این مقاله شواهد روایی نصب الهی امام در مباحث مورد اتفاق امامیه به گونه ای ذکر شده اند که جایگاه الهی امام در اندیشه شیعه به صورت واضح تبیین و نشان داده شود که نگاه شیعیان به امام به عنوان حجت الهی و خلیفه خداوند به گونه ای است که نمی تواند حاصل انتخاب فرد توسط دیگران و یا اهل حل و عقد باشد. همچنین چنین جایگاهی نمی تواند حاصل سیر طبیعی پیشرفت معنوی بشر ـ که در نظریه علمای ابرار مطرح می شود ـ باشد.
*موضوع شناسی نصب الهی امام
قرآن مجید، اهمیت ویژه ای برای امامت قائل است و آن را بالاترینِ مقامات انسانی شمرده است؛ مقامی که تنها پیامبران اولوالعزم به آن می رسند:
(وَ إذِ ابْتَلی إبْراهِیمَ رَبُّهُ بِكَلِماتٍ فَأتَمَّهُنَّ قالَ إنِّی جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إماماً قالَ وَ مِنْ ذُرِّیتِی قالَ لا ینالُ عَهْدِیالظَّالِمِینَ)؛[1]
(هنگامی که خداوند ابراهیم را با وسایل گوناگون آزمود و او به خوبی از عهده آزمایش برآمد، خداوند به او فرمود: من تو را امام و رهبر مردم قرار دادم. ابراهیم عرض کرد: از دودمان من [نیز امامانی قرار بده] خداوند فرمود: پیمان من به ستمکاران نمی رسد [یعنی تنها آن گروه از فرزندانت که از هر گونه ظلم، پاک و معصوم باشند شایسته این مقامند].
متأسفانه مسأله امامت پس ازپیامبر صلی الله علیه وآله وسلم مورد اختلافات زیادی واقع شد؛ این اختلافات، بیشتر از انكار نصب الهی امام و تحریف در مفهوم امامت نشأت می گرفت. بنا بر برداشت شیعی از آیه مذکور، امامت همانند نبوّت، مقام و منصبی الهی است و همان طور که خداوند متعال باید نبی و پیامبر را تعیین کند و هرگز امکان ندارد فردی از طریق گزینش مردم به مقام نبوت برسد، مقام امامت نیز مقامی الهی است که هرگز فردی با انتخاب مردم یا انتخاب اهل حل و عقد به این مقام نمی رسد.
امامت، ایجاد حقیقت وجودی و واقعیتی در شخص امام و موهبتی خدادادی است؛ همچنان که نبوت حقیقتی در نبی است و به همین دلیل، شناخت مصداق نبی و امام به شناختِ پیدایش این حقیقت در شخص مصداق بستگی دارد. این همان حقیقتی است که موجب پدید آمدن صفاتی مانند عصمت در شخص می شود؛ اما به دلیل اینکه مردم، ابزار تشخیص آن را ندارند، فرد مصداق باید با شیوه ای چون معجزه یا نصِ نبی یا امام پیشین از«جانب خدا» به مردم معرفی گردد؛ این امر در امامت خاصه معمولاً با نص پیامبر اکرم( و امام پیشین و گاه با ظهور معجزاتی اتفاق افتاده است. درحقیقت، نص یا معجزه تنها شواهدی هستند که حقیقت ایجادشده در نفس امام را ـ که حاصل نصب او از جانب خدا به عنوان حجت الهی است ـ به مردم معرفی می کنند. در این مقال با توجه به کتاب شریف کافی و دیدگاه امامیان، ویژگی هایی که می توانند دلیل یا شاهدی در انتصاب امام از جانب خدا باشند، بررسی می شوند.
*مفهوم شناسی :
«امام» و«امامت» دو واژه عربی به معنای «پیشوا» و «پیشوایی» هستند. «اِمام» و «اَمام» یک ریشه دارند؛ اَمام یعنی سمت جلو و اِمام کسی است که در جلو قرار دارد و عدهای پشت سر او حرکت میکنند.[2]
اما در اصطلاح، امام یعنی رهبر عموم مسلمانان در کارهای دینی و دنیوی؛ امام جانشین پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم است و طبق عقیده امامیه از سوی خدا تعیین و به وسیله پیامبر یا امامی که رهبری جامعه را بر عهده دارد، به مردم معرفی میگردد. امام صفاتی خاص دارد و تا جهان باقی است وجود وی نیز واجب خواهد بود.[3]
در معنای لغوی نصب گفته شده است:
نَصَبَ: نصباً الشیءَ رفعه و اقامه؛ وضعه وضعاً ثابتاً؛ و الکلمه: ألحقها علامه النصب أو تلفَّظ بها منصوبه و الأمیرُ فلاناً: ولاّه منصباً وله رأیاً: أشار علیه برأی لا یعدل عنه؛ وله الشرَّ. أظهره له.[4]
النون و الصاد و الباء أصل صحیح یدل علی اقامه شیءٍ و اهدافٍ فی استواء.[5]
بین مسلمانان در اینکه امامت مقامی انتخابی است یا انتصابی، اختلاف وجود دارد؛ بیشتر اشاعره، معتزله و خوارج بر این عقیده اند که طریق ثبوت، اختیار امت به اجتهاد اهل اجتهاد است و ثبوت امامت به نص هم رواست؛ اما نصی در مورد امامت بر شخص معینی وارد نشده است. در مقابل، شیعه امامیه به اتفاق آرا چنین اعتقاد دارند که امامت، یک مقام انتصابی و تنصیصی از سوی پروردگار متعال و پیامبر است؛[6] زیرا اولاً: تعیین امام، لطفی است از جانب خدا برای اصلاح امور بندگانش و هر لطفی بر خداوند لازم است؛ پس خدای متعال، خود، امام را تعیین می فرماید؛ ثانیاً: امام باید ویژگی های خاصی داشته باشد تا شایستگی مقام امامت را از جانب خداوند احراز کند و جز خداوند ـ که بر زمین و زمان احاطه دارد ـ کسی عالم به عصمت و افضلیت افراد نیست؛ پس به سبب اینکه امت به امور غیبی علم ندارند، نمی توانند شخصی که چنین صفاتی دارد را شناسایی کنند؛ در نتیجه خداوند بر امامت امام، تصریح می فرماید؛ با تصریح خداوند هیچ گونه شک و شبهه ای در اختصاص این مقام به فرد باقی نخواهد ماند. در واقع، شیعه تصریح می کند که جایز نیست امر خلافت را در اختیار افراد امت یا افرادی از مردم که اهل حل و عقد هستند واگذار نمود؛ زیرا عقل سلیم حکم می کند که انتخاب و انتصاب امامی که حجت خداست ـ و باید ویژگی هایی چون عصمت، افضلیت، علم، معجزه، ایمان و شجاعت را دارا باشد ـ نمی تواند به عهده افرادی قرار داده شود که خود از این ویژگی ها یا بی بهره اند یا بهره اندکی دارند.
*ویژگی های اختصاصی امام که لازمه نصب الهی هستند :
در اندیشه امامیان، مقام امامت مستلزم ویژگی هایی است که تنها در فرد منصوبِ خدا می توانند ظهور یابند و همان طور که پیش تر اشاره شد، شناسایی این ویژگی ها تنها از عهده خداوند برمی آید ـ که نسبت به تمام انسان ها آگاه است؛ لذا تصریح بر این صفات در برخی روایات، شاهدی بر پذیرش نصب الهی است و نیز نصب فرد به مقام امامت، با اثبات این صفات محقق خواهد شد .
*معصوم بودن را تنها خدا می تواند تشخیص دهد
در کتاب شریف کافی آمده است که ائمه علیهم السلام معصوم هستند.[7] همچنین در بخش دیگری از این کتاب می خوانیم: «امام مطهر از گناهان و مبرا از هرگونه عیب است».[8]
با توجه به روایات، امام از گناهان مبراست و این ویژگی در افراد عادی وجود ندارد؛ در نتیجه کسی می تواند رهبر جامعه شود که عاری از گناه باشد و این ویژگی را نیز تنها خدا می تواند تشخیص دهد.
امامیه معتقدند جز نص وسیله دیگری در تعیین امام وجود ندارد؛ چون عصمت که شرط اساسی در امامت است، امریست پنهانی و درونی و فقط خداوند از آن مطلع است. پس آگاهی از عصمت برای هیچ كس ممكن نیست؛ مگر اینكه عالم الغیب آن را اعلام نماید؛ این اعلام به دو صورت تحقق مییابد:
1ـ به وسیله معصومی مانند پیامبر خدا اعلام شود و او امام پس از خویشتن را تعیین كند و ما را از معصوم بودن او آگاه سازد.
2ـ معجزهای به دست آن شخص آشكار شود كه بر صدق او در ادعای امامت دلالت كند.[9]
یکی دیگر از ویژگی های مورد اختلاف، «افضلیت» است؛ بنا به نظر شیعه، امام باید افضل باشد و مفضول حق امامت ندارد و خداوند کسی را به امامت منصوب می کند که از سایر مسلمانان، افضل باشد. اعلم بودن امام نیز از صفات معتبر در افضلیت است. این اعلمیت اختصاص به علوم شرعی ندارد و علوم غیرشرعی را هم دربرمی گیرد؛ یعنی امام باید در امور غیرشرعی هم اعلم باشد. از آنجا که خداوند متعال نظام آفرینش را به گونه ای قرار داده است که اعمال و رفتار آدمیان ـ و بلکه همه پدیده های آسمانی و زمینی ـ نسبت به یکدیگر تأثیر متقابل دارند، لذا هدایت خلق را بر عهده کسی می گذارد که با «اعطای الهی» به عالم خلقت و قوانین حاکم بر آن احاطه داشته باشد؛ شخصی که شایستگی لازم برای رهبری مادی و معنوی امت و خلافت الهی را با تضمین الهی، یافته باشد و علم پدیده های آسمانی و زمینی را بر اساس مخزن علم الهی ـ که علمی بدون خطا و اشتباه است ـ دارا باشد.[10]
پس بنا به نظر شیعه، امام از جانب خدا معین و بدین مقام منصوب می گردد و سپس پیامبر با نصّی صریح، مهر صحت بر امامتش می نهد و در نتیجه این امر بر مردم آشکار می شود. اگر همه مردم از نص آگاهی پیدا نکنند و یا بعضی آن را حمل بر وجوه مختلف نمایند، امام معجزهای را برای مردم ظاهر و آشکار می کند تا امامت خویش را اثبات کند و حجت را بر مردم تمام کند. به دیگرسخن دلیل نصب الهی امام همان دلیل نصب الهی نبی است و عصمت، علم و... از نشانه های الهی بودن این سِمت است؛ چون امام از سوی خدا منصوب است.
*شواهد اثبات نصب الهی ائمه در روایات و آیات
در کتب امامیه برای اثبات نصب الهی امام ـ به شکل متواتر ـ به دو دسته از روایات و بالتبع تفسیر آیات قرآن اشاره شده است:
دسته اول روایاتی هستند که در فضایل و مناقب آنان صادر شده اند؛ طوری که درباره احدی از امت به میزان این دوازده نفر ـ هم به لحاظ کیفی و هم به لحاظ کمّی ـ منقبت و فضیلت ذکر نشده است. از آنجا که در دیدگاه امامیان و حتی عدلیه، امامت برای افضل امت است، به طور طبیعی نتیجه می گیریم این افراد بر اساس همین روایات افضل امت اند و از سوی خاتم النبیین( برای امامت معرفی شده اند.
دسته دوم بیانات و نصوصی هستند که به صورت خاص به خلافت، وصایت، امامت و ولایت ائمه علیهم السلام اشاره دارند. بنابراین روایات نیز معلوم می شود كه خداوند متعال به وسیله خاتم انبیا( تنها علی بن ابیطالب علیه السلام و یازده نفر فرزندان او را برای امامت تعیین و نصب نموده است.[11]
*شواهد قرآنی صریح :
بنابر آنچه در کتاب های کلامی، روایی، تفسیری ـ و حتی گاه فقهی و اخلاقی ـ شیعیان آمده، آیات زیادی در قرآن به نصب الهی امام تصریح دارند. در این آیات تصریح شده است که خداوند، نبی و امام را خلیفه خود در زمین قرار داده است و چون نبوت و امامت هر دو مقاماتی الهی اند و معرّف خلیفه الله و حجت الهی هستند، در نحوه انتصاب ایشان از جانب خدا تفاوتی نیست و تعیین و نصب الهی امام همانند نصب الهی پیامبر است. از جمله این آیات می توان به این موارد اشاره کرد:
(إنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَه)؛[12](وَ جَعَلْناهُمْ أئِمَّه یهْدُونَ بِأَمْرِنا)؛[13] (یا داوُدُ إنَّا جَعَلْناكَ خَلِیفَه فِی الْأَرْضِ)؛[14] (وَ جَعَلْنا مِنْهُمْ أئِمَّه یهْدُونَ بِأَمْرِنا لَمَّا صَبَرُوا)؛[15] (إنِّی جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إماماً)[16] و (اللهُ أعْلَمُ حَیثُ یجْعَلُ رِسالَتَهُ).[17]
در این آیات دلالت الفاظ «جعلنا» «جاعلک» و «یجعل رسالته» بر نصب الهی امام مورد استناد قرار گرفته است.
در اثبات نصب الهی به آیه «اولی الامر» نیز بسیار استدلال شده است: (أطِیعُوا اللهَ وَ أطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأمْرِ).[18] در این آیه اطاعت از اولی الأمر، هم تراز اطاعت از خدا و رسول معرفی شده است؛ پس اولی الامر ـ که دلالت آن بر ائمه اطهار علیهم السلام در کتب امامیه گاه به عنوان قطعیِ بدیهی و اصل موضوع پذیرفته شده و گاه به عنوان تواتر در مصداق اولی الامر بر آن استدلال رفته ـ باید همانند نبی از طرف خدا تعیین شود تا فرامین او عاری از اشتباه و قابل اتّباع باشد.
* الهی بودن مقام نبوت و نصب امامت درنگاه کلینی
کلینی رحمه الله در کتاب کافی، بین الهی بودن مقام نبوت و نصب نبی از جانب خدا و الهی بودن مقام امامت و نصب امام از جانب خدا، تفاوتی نمی بیند و هر دو موضوع را در عنوان واحدی با نام «کتاب الحجه» ذکر نموده و مانند برخی متکلمان، کتاب نبوت را از کتاب امامت جدا نکرده است. این خود نشان می دهد که از دیدگاه کلینی رحمه الله ـ که تفکرش به عنوان پایه و مبنای اعتقادی شیعه است ـ حقیقت حجیت الهی( علیرغم تفاوت در مراتب و تفاوت ماهوی میان نبوت و امامت) حقیقتی یکسان و همگون است و تنها از سوی خداوند معین و معرفی می شود.
در این کتاب روایات فراوانی در باب نصب الهی امام وجود دارد؛ این مسأله با توجه به جایگاه کافی در اعتقاد امامیان و تأثیر آن در انسجام و تبیین فکر شیعی، می تواند نشانگر عمق نفوذ اعتقاد به نصب الهی در تفکر امامیه باشد.
پی نوشت ها :
1. بقره/124.
2. ابن فارس، معجم المقاییس فی اللغه، 1/48؛ ابن منظور، لسان العرب،1/157.
3. صدر حاج سید جوادی، دائره المعارف تشیع، 2/331.
4. لویس معطوف، المنجد فی اللغه و الأعلام، 2/811.
5. ابن فارس، معجم مقاییس فی اللغه، 1/99.
6. بغدادی، اصول دین، 148.
7. کلینی، کافی، باب الحجه، «فی الائمه بمن یشبهون ممن مضی و کراهیه القول فیهم بالنبوه»، روایت 6.
8. همان، «نادر جامع فی فضل الإمام و صفاته» روایت 1.
9. فاضل مقداد، شرح باب حادی عشر، 173.
10. در مورد صفات و ویژگی های امام نیز ر.ک: همان، بخش مربوط به صفات امام.
11. تهرانی، میزان المطالب، 175.
12. بقره/30.
13. انبیاء/73.
14. ص/26.
15. سجده/24.
16. بقره/124.
17. انعام/124
18. نساء/59.
فهرست منابع :
قرآن کریم.
ابن خلدون، عبدالرحمن، مقدمه ابن خلدون، مصر، مکتبه التجاریه، 1410ق.
ابن مغازلی، علیبن محمد، مناقب الإمام علی بن ابیطالب علیه السلام ، ترجمه محمدجواد آیه الله زاده، قم، بینا، بی تا.
ابن منظور، محمدبن مکرم، لسان العرب، بیروت، دارصادر، 2000م.
ابن نارلس، احمد، معجم المقاییس فی اللغه، تحقیق شهاب الدین ابو عمرو، بیروت، دارالفکر، 1418ق.
اشعری، ابوالحسن، مقالات الإسلامیین، بیروت، مکتبه المصریه، 1369ق.
برقی، احمدبن محمدبن خالد، المحاسن، قم، المجمع العالمی لأهل البیت علیهم السلام ، 1413ق.
بیابانی، محمد، معرفت امام، تهران، انتشارات نباء، 1381ش.
تفتازانی، سعدالدین، شرح المقاصد، تصحیح عبدالرحمن عمید، قم، منشور الشریف الرضی، 1370ش.
تهرانی؛ میرزا جوادآقا، میزان المطالب، قم، مؤسسه در راه حق ، 1374ش.
حاکم حسکانی، عبیدالله بن احمد، شواهد التنزیل لقواعد التفضیل فی الآیات النازله فی اهل بیت علیهم السلام ، تحقیق محمد باقر محمودی، مجمع احیاء الثقافه الاسلامیه، 1385ش.
حسینی استرآبادی نجفی، علی، تأویل الآیات الظاهره، قم، مدرسه الامام مهدی، 1407ق.
راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غرایب القرآن، تهران، مکتبه المرتضویه، بی تا.
سلیمی سمرقندی، محمدبن مسعود بن عیاش، تفسیر عیاشی، تهران، انتشارات علمیه اسلامیه، بی تا.
سماوی، شیخ مهدی، امامت در پرتو کتاب و سنت، ترجمه حمید رضا آژیر و حسین صابری، مشهد، آستان قدس رضوی، 1378ش.
سیوطی، عبدالرحمن بن ابیبکر، الدرالمنثور فی تفسیر بالمأثور، بیروت، دارالفکر، بی تا.
شریعتی، محمدتقی، خلافت و ولایت از نظر قرآن و سنت، انتشارات حسینیه ارشاد، 1351ش.
صدرحاج سید جوادی، احمد، دائره المعارف تشیع، تهران، بنیاد دائره المعارف، 1366ش.
صدوق، محمد بن علی، ابن بابویه، علل الشرایع، قم، داوودی، بی تا.
ــــــــــــــــــــ ، خصال، قم، مؤسسه النشر الاسلامی، بی تا.
ــــــــــــــــــــ ، معانی الأخبار، تصحیح علی اکبر غفاری، قم، مؤسسه نشر اسلامی، 1361ش.
ــــــــــــــــــــ ، عیون أخبار الرضا، تصحیح مهدی حسین، قم، رضامشهدی، 1363ش.
صفّار قمی، محمدبن حسن بن فروخ، بصائر الدرجات، قم، مکتبه آیه الله مرعشی نجفی، 1404ق.
طبرسی. فضل بن حسن، مجمعالبیان فی تفسیر القرآن، قم، مکتبه آیه الله مرعشی نجفی، 1361ش.
طوسی، نصیرالدین، التبیان فی تفسیرالقرآن، بیروت، داراحیاء التراث العربی، 1963م.
ــــــــــــــــــــ ، رساله الامامه، بیروت، دارالاضواء، 1405ق.
طیب، عبدالحسین، کلمه الطیب در تقریر عقاید اسلام، تهران، کتاب فروشی اسلامیه، 1363ش.
علم الهدی، سید مرتضی، رسائل شریف مرتضی، تحقیق سید مهدی رجایی، قم، دارالقرآن، 1405ق.
ــــــــــــــــــــ ، الذخیره فی علم الکلام، تحقیق احمدحسینی، قم، مؤسسه نشر اسلامی، 1411ش.
فاضل مقداد، شرح باب حادی عشر، ترجمه دکتر عقیقی بخشایشی، قم، نوید اسلام، 1368ش.
قمی، علیبن ابراهیم، تفسیر قمی، قم، دارالکتاب للطباعه و النشر، 1362ش.
کلینی، محمدبن یعقوب، اصول الکافی، چ پنجم، تهران، دارالکتب الإسلامیه، بی تا.
کمپانی، فضل الله ، علی کیست، تهران، دارالکتب الإسلامیه، 1376ش.
لاهیجی، عبدالرزاق، گوهر مراد، تهران، چاپخانه اسلامیه، 1377ش.
ماوردی، ابوالحسن علی بن محمد، الأحکام السلطانیه، بغداد، مکتب الأعلام الإسلامی، 1406ق.
مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، داراحیاء التراث العربی، 1403ق.
ــــــــــــــــــــ ، حیوه القلوب، تحقیق سید علی امامیان، قم، انتشارات سرور، 1376ش.
مصباح ، محمدتقی، راهنما شناسی، تهران، سپهر، 1375ش.
مظفر، محمدحسن، دلایل الصدق، قاهره، دارالعلم للطباعه، 1396ق.
مفید، محمدبن محمدبن نعمان، اوائل المقالات، تحقیق ابراهیم انصاری، بیروت، دارالمفید، 1411ق.
موحدی، عبدالعلی، امامت تطبیقی، قم، انتشارات دادنگار، 1385ش.
نعمانی، محمدبن ابراهیم، غیبت، ترجمه محمدجواد غفاری، تهران، نشر صدوق، 1363ش.
هندی، علاء الدین بن حسام الدین، کنزالعمال فی سنن الأقوال و الأحوال، تحقیق محمود عمرالدمیه طی، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1383ش.
*منبع : فصلنامه امامت پژوهی - شماره 6 بررسی شواهد نصب الهی امام با تکيه بر روايات کتاب کافی - سید هادی سید وکیلی ، صفیه سهرابی