به گزارش خبرگزاری «حوزه»، خبر ارتحال آیتالله محیالدین حائری شیرازی، استاد مبرز اخلاق حوزه علمیه و نماینده پیشین ولیفقیه در استان فارس، همگان به ویژه اهل دانش و اخلاق و معرفت را اندوهگین کرد. ایشان علاوه بر اخلاق عملی، صاحب دیدگاه های ژرف در حوزه مباحث علوم انسانی و اسلامی بود و خصوصیات منحصربهفرد علمی و تبلیغی داشت. در آرشیو خبرگزاری «حوزه»، چند گفتوگو با این عالم ربانی به چشم می خورد که از جمله این مصاحبهها، گفتوگوی ده سال قبل خبرنگار خبرگزاری «حوزه» با ایشان است که متن کامل این گفتوگو تقدیم خوانندگان ارجمند میشود:
* با گذشت سه دهه از پیروزی انقلاب اسلامی که روحانیون نقش ویژهای در آن داشتند، این سؤال مطرح میشود که کارکردهای نهاد روحانیت در عرصههای مختلف چیست؟
سؤال خوبی است و لازم است ما درباره شرایط فعلی حوزه و روحانیت و شرایط مطلوب آن گفتوگو کنیم، اما قبل از ورود به بحث حوزه باید به رفیق و همکار اصلی آن یعنی دانشگاه بپردازیم. حوزه و دانشگاه دو چشم نظام هستند و باید این دو چشم، باز و شکفته شوند. الان دانشگاه های ما مترجم مطالب غربی ها بوده و در یکنوع حالت جنینی قرار دارند. لذا رهبری یک پیام بسیار اساسی دادند و آن نهضت تولید علم و جنبش نرم افزاری بود. اگر دانشگاههای ما از نظر تولید علم، مستغنی از دانشگاه های اروپا و در حد معاملات پایاپای با آنها قرار بگیرند و از تجربیات یکدیگر بهره مند شوند، آن موقع دانشگاه از حالت جنینی و وابسته بودن خارج می شود. چون تا وقتی که دانشگاه های ما مترجم کتاب های آنها باشند، در جذب و دفع مانند آنها عمل می کنند. ولادت دانشگاههای ما زمانی است که به تولید علم بپردازند و روی پای خودشان بایستند.
* چه ایرادی در علوم غربی میبینید که بر استقلال مراکز علمی کشور از آن تأکید دارید؟
انسان در غرب، تکشخصیتی است، در حالی که در اسلام، تک شخصیتی نیست و ترکیبی است از یک دیو مدعی خدایی و یک فرشته و بالاتر از فرشته که عاشق بندگی است. حالا شما می توانید اسم فرشته را نور و عقل یا فطرت گذاشته و اسم دیو را ظلمت و جهل یا طبیعت بگذارید.
الان اقتصاد غربی از انسان تکشخصیتی گرفته شده است و بر این مبنا، سرمایه و سرمایهدار را آزاد می کند و نتیجهاش توسعه می شود، اما توسعه دیو، نه فرشته.
* وجود علوم غربی در مراکز علمی چه آفاتی برای جوامع داشته است؟
شما نگاه کنید آن موقع که عهد حجر بود و جز سنگ، چیزی در اختیار انسان نبود، چقدر امنیت بود و الان که موشک قارهپیما با کلاهک هسته ای وجود دارد، چه امنیتی داریم؟ ما این موشک را برای چه می خواهیم؟ مگر به جز بشر، شخص دیگری هم کنار ما زندگی میکند؟ شیر و ببر و مانند آن را که مدتها در قفس کردهایم و هیچ نقشی علیه ما ندارند، پس چرا این موشک ها را علیه خودمان درست کرده ایم؟ خب اینها را دانشگاهها درست کردند و قرار شد علم برای ما امنیت بیاورد، اما این سلاحها را آورد.
یادم هست رئیس مجلس آلمان آمده بود اینجا تا درباره گفتوگوی تمدنها صحبت کند؛ از او پرسیدم: اگر نفر سومی به دو نفر که با یکدیگر دعوا دارند، کمک کند و وسیله ای برای جنگ در اختیار آنها بگذارد، به آنها خیانت کرده یا خدمت؟ او خیال کرد منظور من فروش اسلحه از سوی آلمان به عراق و ایران در دوران دفاع مقدس است، لذا در پاسخ به سؤال گیر کرد. ولی به او گفتم که اصلاً نمیخواهم وارد بحثهای سیاسی شوم و می خواهم نتیجه دیگری بگیرم، آنگاه گفت: قبول دارم که این کار، خیانت است. من هم گفتم: اینها نتیجه دانش منهای دین است.
* شما تأکید ویژهای بر همراهی دین در کنار علم دارید. این تلازم و همراهی چه خلأیی را پر میکند؟
دین، دانش را قبول دارد و بازداشتن دیگران از تجاوز را لازم می داند، اما این برای امنیت تو، کافی نیست و تو باید خودت را هم باز داری. نکته قابل توجه این است که غرب، ابزار و دانشی برای خودبازداری ندارد و هیچ کدام از دانش های غربی منجر به خودبازداری نمی شود.
انیشتین، ابزار دیگربازداری را به آمریکا داد، اما آیا می توانست چیزی به آمریکا بدهد که خودش را از تجاوز به دیگری باز دارد؟ متأسفانه هیچ رشته ای از رشته های دانشگاه، متولی خودبازداری نیست و این، نقص انسانشناسی غربی است.
* متولی این خودبازداری که می فرمایید کجاست؟
احیای خودبازداری، رسالت حوزه علمیه است و این کاری است که از دانشگاه های جهان برنمیآید.
یک خانمی گفت: فرزند من وقتی دوم ابتدایی بود، نمازش را اول وقت میخواند، اما الان که سال دوم دانشگاه است، نمازش قضا میشود. به او عرض کردم: مادر این علم، مسئولیت است و مثل دلو آب میماند؛ دلو آب، یک بند دلو هم می خواهد که این بند متناسب با دلو، از استحکام کافی برخوردار باشد. بعد ادامه دادم که شما برای آبگیره دلو از دوم دبستان تا دوم دانشگاه هزینه کرده ای، ولی برای استحکام بند آن یعنی احساس مسئولیت فرزندت چقدر هزینه کرده ای؟
ما باید در آموزشوپرورش، مربی ویژه احساس مسئولیت داشته باشیم. ما حتی در حوزه، دروس را به رسمیت می شناسیم، ولی درس اخلاق را که ارتباط نزدیک با موضوع احساس مسئولیت دارد، جدی نگرفته ایم. ما به آن چیزی که منجر به دیگربازداری می شود، دانش میگوییم و دین را عامل خودبازداری میدانیم و حوزه، متولی دین مردم است.
حوزه باید بداند که منادی انسان شناسی و منادی خودبازداری است و این ندا، یک ندای کاربردی است. کاربرد، نیاز به تجربه؛ و تجربه، نیاز به دخالت در مسائل دارد، چون موضوع شناسی می خواهد. یک روحانی چطور می تواند بدون اینکه از نزدیک با سازوکارهای بانکی آشنا باشد، درباره پول نظر بدهد؟
حوزه باید، همان طوری که قفل عدم دخالت در سیاست را شکست، در موضوعات و عرصه های دیگر هم حضور جدی پیدا کند.
ببینید قبل از امامخمینی قدسسره می گفتند: طبق تجربه، هر وقت در سیاست دخالت کردیم، شکست خوردیم. امام گفت: سلمنا که هر وقت در سیاست دخالت کردیم شکست خوردیم، اما باید چرایی آن مورد بررسی قرار بگیرد و باید راه صحیح دخالت در سیاست را فرا بگیریم. مثل کسی که رانندگی بلد نیست و آن وقت می گوید من سوار ماشین نمی شوم چون هر وقت سوار شده ام، تصادف کرده ام. امام این روحیه را در حوزه شکست و اتفاقاً پیروز شدیم. اینکه امروز در رسانه های جهان از ایران نام برده می شود، بزرگ ترین پیروزی است. ما چه چیزی بالاتر از این می خواهیم که در دنیا به عنوان ضد آمریکا مطرح شویم؟
ما در حوزه های علمیه باید بین تجربه و تئوری ارتباط برقرار کنیم. یعنی باید آنچه به صورت تئوری از اسلام می دانیم، به تجربه بیاوریم و کاربردی کنیم تا اسلام را بهتر بشناسیم. اگر شما از تجربه و تئوری مثل دو پای چپ و راست استفاده نکنی، نمیتوانی سیر داشته باشی و حرکت کنی.
* یعنی شما می فرمایید فقیه باید موضوعشناس هم باشد؟
اصلاً چطور می تواند کسی در خصوص حکم پول، حرفی بزند و اظهار نظر بکند، اما پول را نشناخته باشد؟ مرحوم علامه شیخ محمدتقی جعفری قدسسره می گفت: در نجف بودیم، مرحوم آیةاللّهالعظمی سیدعبدالهادی، یک عده را مأمور به یادگیری مسائل جدید کرد و گفت: من هزینهاش را می پردازم تا در علوم دانشگاهی هم مسلط شوید. ما رفتیم دوره ای دیدیم و بعد از پایان دوره می خواستم به ایشان گزارش بدهم، گفتم که در سال های اخیر، هفتصد جلد کتاب درباره پول نوشته شده است. خب شما ببینید موضوعی که هفتصد جلد کتاب درباره آن نوشته شده است، با حرف این و آن شناسایی نمی شود. آیا خود حوزه درباره کسی که بدون شناخت درباره موضوعی اظهار نظر کند، تعبیر به تصدیق بلاتصور یا تکذیب بلاتصور نمیکند؟
* آیا حوزه تاکنون به دنبال تصور این موضوعات بوده است؟ چون حتماً استحضار دارید که بسیاری، موضوعشناسی را از شئون فقیه نمیدانند.
حوزه از این تصور دور بوده و دانشگاه هم در شرایط جنینی قرار داشته و لذا هر نظریه ای که داده، ناشی از انسانشناسی غربی بوده است. از همین رو وقتی فضلا و اندیشمندان حوزه و دانشگاه، بانکداری اسلامی را تدوین میکنند، نوعی عدم مغایرت با اسلام است نه مطابقت با اسلام.
* از بانکداری اسلامی نام بردید؛ موضوعی که خیلی درباره آن صحبت میشود اما همچنان شبهات زیادی دربارهاش مطرح است. به نظر شما برای تدوین بانکداری اسلامی به صورت حداکثری نیازمند چه هستیم؟
نیاز به این داریم که اولاً ببینیم پول متغیر می تواند پاسخگوی ما باشد؟ الان اگر شما سرمایه خود را در شرایط فعلی که پول، متغیر است، به کسی قرض بدهید، اگر سرکی پول میزان تغییر ارزش پول را پس نگیری، به شما ضرر وارد شده است. قرآن هم در آیه ۲۷۹ سوره بقره میفرماید: «فلکم رئوس اموالکم لاتظلمون و لاتظلمون». اگر بخواهید، بهره را به رسمیت نشناسید و تورم را ملاحظه نکنید، گرفتار لاتُظلَمون می شوید و این نهی را مرتکب می شوید و اگر بخواهید بگیرید، این بنده خدا، وام گرفته بود که مشکلش حل شود، نه اینکه سود آنچنانی به طرف بدهد. لذا می بینید که فرد، وام با سود می گیرد و کمرش شکسته می شود و لاتظلمون ایجاد می شود، لذا با این وضعیت به اِمّا تَظلمون و اِمّا تُظلمون می رسید به خاطر این که پول اسلام، پول ثابت است. ببینید دیه یک انسان در اسلام به دینار محاسبه شده است و یک دینار هم سه گرم و ثلث گرم طلاست؛ الان هم سه گرم و ثلث گرم طلا با اینکه هیچکس متولی حفظ قیمت طلا نیست، در عالم نزدیک به یک گوسفند است، پس ۱۴۰۰ سال است که نقد است و این که از چند هزار سال قبل، دینار را با گوسفند معامله می کردند، خدا میداند. ولی ما از آن پول ثابت به این پول رایج منتقل شده ایم. یادم هست که یک روزی در همین اتاق، کمیسیونی برای نرخگذاری تخممرغ تشکیل شد. در آن زمان تخممرغ، کیلویی ۱۵ تومان و ۵ ریال بود و مولّدها اصرار داشتند که ۵ ریال به آن اضافه شود و کیلویی ۱۶ تومان شده تا هر تخممرغ تقریباً دانهای یک تومان شود. در آن جلسه با نگاه منفی و بدبینانه به تولید کننده، با افزایش قیمت مخالفت شد، اما من عرض کردم که شما امروز برای ۵ ریال سخت گیری می کنید، ولی وقتی اینها مجبور شدند تخممرغ را تولید نکنند، تفاوت بین عرضه و تقاضا، بالا میرود و آن وقت قیمت تخممرغ به صورت جهشی افزایش می یابد. شما ببینید آن روز یک فرد با یکصد تومان می توانست یکصد تخممرغ بخرد، اما امروز با همین مبلغ، نمیتواند بیشتر از یک تخممرغ تهیه کند و این کاهش ارزش پول باعث شده است که برخی کشورها دست به حذف صفرهای پولی بزنند، اما پول اسلام با کمال افتخار از روز اول تا حالا، با کالا همخوانی دارد.
* آیا مجامع علمی و دانشگاهی کشور با نظریه پول ثابت موافقند؟
دانشگاه های ما، این را علمی نمی دانند، چون علمش جنینی است و به دلیل اینکه از نظر جذب و دفع، وابسته است، علمش تک قرائتی است. یعنی تعدد قرائت را در علم نمیپذیرد در حالی که علم در اروپا، دارای قرائت های متعدد است، ولی کاری که در دانشگاه های کشور انجام گرفته، نوعی کپیبرداری و ترجمه است و با مترجم نمیتوان درباره متن کتاب بحث کرد، استادان دانشگاههای ما مترجم هستند. از این جهت وقتی می خواهند علم و دین را به هم تطبیق دهند، زورشان نمی رسد که در علم، تعدد قرائت را بهوجود بیاورند، لذا تعدد قرائت را به حوزه دین می رسانند و آنگاه بین قرائت های مختلف از دین، آنچه را که با این علم ترجمه ای می سازد، انتخاب می کنند؛ این که ندای تعدد قرائت های دینی را مطرح کردند، برای این بود که سر دین را بگیرند و در دامن علم بگذارند، در حالی که این راهش نیست.
* چرا؟
چون دین از وحی الهی نشأت میگیرد. پس اصولاً اختلافهای احتمالی در برداشتها می تواند وجود داشته باشد، اما در اصل حکم و آنچه آمده، وحدت قرائت است و این اختلافهای تاکتیکی، طبیعی است؛ اساس دین، بر وحدت قرائت است و علم در اساس طبق تعدد قرائت پیش می رود.
* بسیار خوب. مباحث بسیار خوبی مطرح شد؛ اگر موافق باشید به حوزه و مباحث تربیتی در جامعه بپردازیم. به نظر شما، حوزه در تدوین نظام جامع اخلاقی و تربیتی چه نقشی می تواند داشته باشد؟
شما ببینید امام راحل، آقای شاهآبادی را داشت. ضمن اینکه نزد آقای شاهآبادی فلسفه میخواند، خودبازداری و احساس مسئولیتش نزد ایشان رشد می کرد. فقهای ما ضمن کلاسهای خود که مسئولیتآفرین بود، یک ساعت را تذکر اخلاقی میدادند که این امر، احساس مسئولیت را احیا می کرد. یادم هست که یک بار حضرت امام قدسسره یک نکته اخلاقی را حین درس در مسجد سلماسی بیان فرمود، چشم های آقای مصباح سرخ و محاسنش خیس شده بود. این تحول بالای اخلاقی در حالی بود که امام قدسسره در بیان آن نکته، نه گریه کرد و نه حالت گریه گرفت. این نظام اخلاقی حوزه بود و مدرنترین و مترقیترین کار هم همین است که استاد برجسته در علم، نمونه در عمل هم باشد.
اگر ما این الگو را بخواهیم در مدارس آموزشوپرورش اجرا کنیم، بهترین معلم ریاضی، باید معلم اخلاق هم باشد نه مربی امور تربیتی. بیچاره آقای حاجی، وزیر اسبق آموزشوپرورش که امور تربیتی را از مدارس حذف کرد ندانست که چه باید بگوید؛ وگرنه، این حرف را قبل از او، من زده و عرض کرده بودم که آموزشوپرورش بهطور ناخودآگاه همراه یکدیگرند. حال ممکن است این پرورش، مثبت یا منفی باشد. به هر جهت در حوزهها، آنهایی که از نظر علمی جایگاه ویژه ای داشتند، موقع حرف زدن تأثیرگذار بودند، چون آن شخصیت علمی، الگوی طلبه بود، اخلاقش را هم الگو می گرفت.
* این روزها سخن از تبلیغ بینالملل، بیش از گذشته مطرح میشود و طلبهها نیز اشتیاق بیشتری برای زبانآموزی و اعزام به خارج از کشور از خود نشان میدهند. شما در این زمینه چگونه میاندیشید؟
کسی که میخواهد در کشورهای خارجی حضور تبلیغی داشته باشد، باید کسی باشد که برای امرار معاش و تأمین زندگی، طلبه نشده باشد. ببینید هدف کشاورز از کاشت گندم، تامین آذوقه برای خود و خانوادهاش است ولی به طور طبیعی، کاه هم ایجاد می شود و گوسفند او از این کاه استفاده میکند. وقتی هدف فرد، خدمت به انسانها باشد، خدا هم کمک میکند. من میخواستم ازدواج کنم، هیچی نداشتم و از ناراحتی تب کردم، آقای ربانی آمد عیادتم در حالی که سرم را نمیتوانستم از بالش بردارم. از طرفی در روایات داریم که اگر انسان مشکل خود را با مؤمن در میان بگذارد، گویی با خدا در میان گذاشته است و من وضعیت اقتصادیام را به آقای ربانی گفتم. ایشان به من گفت: آقای حائری، ما اگر نوکرهای بدی نباشیم، آنها مولاهای خوبی هستند. حرف ایشان باورم شد و خدا امور را عوض کرد و کارها آبرومندانه انجام گرفت.
* با فرض بر اینکه افراد مستعد و دارای اهلیت لازم برای تبلیغ بین الملل فراهم باشد، وضعیت برای تبلیغ معارف اهلبیت علیهمالسلام در دنیا چقدر فراهم است؟
وضع خوبی داریم، یعنی امام قدسسره، پایههای خوبی قرار داد.
* و در این تبلیغ بینالملل، چقدر بستر برای معرفی همهجانبه مکتب وجود دارد؟
ببینید، امام قدسسره با الهام از آموزههای اسلامی، خبرگان را مطرح فرمود؛ لذا، با رحلت ایشان، آب از آب تکان نخورد. هر چند در کشور ما، سال ها قبل از اینکه حکومت تشکیل بدهیم، مراجع ما از طریق خبرگان انتخاب می شدند. گاهی کسی که هیچ پولی در بساط نداشت، به عنوان اعلم معرفی می شد. سفیر انگلستان در عراق، از یک مردی پرسیده بود که اینها، مراجع خود را چگونه انتخاب می کنند؟ پاسخ شنیده بود: افرادی که از آنها تعبیر به خبره می شود، مجتهد و مرجع تقلید انتخاب می کنند و در انتخاب خود توجهی به یار، طرفدار و مرید فرد ندارند و طبق معیارهای اصلی، انتخاب می کنند. آنگاه سفیر گفته بود که: این دین، دنیا را می گیرد چون نحوه انتخاب رهبری، سالم است. نحوه انتخاب رهبری ما از بدو غیبت تا حالا، سالم بوده است و حیات ما نیز به همین خاطر است.
* یعنی میفرمایید زمینه بسیار خوبی برای تبلیغ بینالملل فراهم است؟
بله
* بسیار خوب، نیمنگاهی هم به حوزه و به خصوص نظام آموزشی حوزه بپردازیم. به خصوص که این روزها برخی زمزمهها در خصوص تغییرات آموزشی شنیده می شود.
حوزه باید مراقب باشد که اگر می خواهد بخشی از نظام آموزشی دانشگاه همچون بحث امتحانات را اقتباس کند، نظام خودش را از دست ندهد. شما در حوزه، دهسال را برای اتمام سطح در نظر گرفته اید، خب شاید فردی بتواند پنج ساله تمام کند. آیةاللّه العظمی مکارم شیرازی، پنج ساله تمام کرده اند. چرا شما اجازه این کار را نمی دهید؟ حوزه نباید چیزهایی را که از قبل به صورت مترقی داشته، از دست بدهد و درجه دوم آن را بگیرد که دانشگاه های ما به صورت عقب مانده از اروپا گرفته اند. الان خود اروپا این نظام را قبول ندارد. حوزه باید استقلال خود را حفظ کند و مسائل خوب دانشگاه را بگیرد. امتحانات و نمره سرجای خودش باشد، اما امتحانات آزاد باشد و اگر کسی به صورت متفرقه خواست امتحان بدهد، مانعش نشوند. باید امتحانات شفاهی را تقویت کرد.
* وضعیت امروز حوزه ها را از نظر پژوهشی چگونه ارزیابی می کنید؟
اگر پژوهش، به معنای حقیقی باشد باید منجر به تولید علم بشود، یعنی بر مبنای انسانشناسی که عرض شد، جامعهشناسی و علومتربیتی را عرضه کنیم، ولی متأسفانه از نتیجه مناسبی در این زمینه برخوردار نیستیم. اگر ادای دانشگاه را دربیاوریم و چند کار پژوهشی انجام دهیم، کار درست نمیشود. ما نیازمند پژوهشهای استراتژیکی هستیم و باید مفاهیم کاربردی را جدی بگیریم.
* به آموزش و پژوهش اشاره کردید. به تبلیغ هم اشاره کنید. به نظر شما روحانی در مواجهه با جوانان از چه ظرافتهایی باید برخوردار باشد؟
روحانی باید به ابزار روز وارد باشد. زبان روز و بیان روز را بداند. هالیوود با فیلمهایش، جهانگیری میکند، یعنی در وضعیت کنونی قدرت نظامی، تجاری و سیاسی کار نمی کند، بلکه قدرت فرهنگی تأثیرگذار است. در این وضعیت نمی توانیم فیلم و سینما را تحریم کنیم، بلکه باید طلبه هنرمند تربیت کنیم تا بتوانیم در برابر فیلم، سایت و وبلاگ، مقابله بهمثل کنیم. الان شما به حزب اللّه لبنان توجه کنید. یک روزی همان طور که کبوتر از شاهین و عقاب می ترسد، سران سعودی و مصر از اسرائیل می ترسیدند، اما الان سیدحسن نصراللّه مثل شاهین است و سران رژیم صهیونیستی مثل کبوتر به خود می لرزند. اسرائیلیها با وجود داشتن تسلیحات گوناگون، از برخورد با سیدحسن نصراللّه نگران شده اند. روحانی، این است، روحانی سیدحسن نصراللّه است که با وجود آن همه مدح و منقبت در جهان، وقتی خدمت رهبری می رسد، دست ایشان را میبوسد و میگوید که ما عضو حزب ولایتیم. حوزهای که میتواند سیدحسن نصراللّه تربیت کند، عقب مانده نیست. حالا فرق نمی کند وی در قم یا نجف تربیت شده باشد.
* شما کارهای هنری را مورد اشاره قرار دادید. در سالهای اخیر، حضور افراد معمم در فیلمها و سریالها بیشتر شده و برخی فیلمها با محوریت روحانی تولید و اکران شده است. نظر شما در اینباره چیست؟
برخی برای پول کار می کنند که اینها به جایی نمی رسند. اگر هدف اصلی تهیه کننده پول باشد، محصولش هم پولکی میشود. باید کسانی که به هنر عشق دارند، وارد صحنه شوند و سختیهای کار را هم تحمل کنند.
* بعد از پخش فیلم مارمولک اظهارنظرهای متفاوتی از حضرتعالی درباره این فیلم در رسانهها آمد. هماکنون میخواهیم بدون واسطه از خودتان بشنویم و منعکس کنیم.
کارگردان این فیلم، خیرخواه بود و حُسننیت داشت اما حوزه با داشتن چنین دوستانی، نیاز به دشمن ندارد.
* ما در این گفتوگو از کارکردهای روحانیت سخن گفتیم. به نظر شما آیا مردم هم در برابر روحانیت، وظیفهای دارند؟
مردم، طلبکار هستند نه بدهکار؛ و علتش هم این است که مردم، امام راحل را به عنوان نماینده امامزمان عجلاللّهتعالیفرجهالشریف میشناختند و لذا اطاعت کردند. اطاعتی که مردم از امام خمینی قدسسره کردند، به مراتب بیشتر از اطاعتی است که مردم زمان ائمهمعصومین علیهمالسلام از آن بزرگواران کردند. مردم ما در دوران دفاع مقدس، امام قدسسره را هم در چهره حسنی و هم در چهره حسینی علیهماالسلام اطاعت کردند و دهها هزار شهید دادند و عملاً اعلام کردند که امام را برای عنوان و شجاعت و مانند آن نمی خواهند، بلکه برای این می خواهند که نایب امامزمان عجلاللّهتعالیفرجهالشریف است و به خوبی نشان دادند که ارزش امامت را به خوبی می دانند. از این جهت، مردم از ما طلبکارند.
* الان مهمترین آسیبی که از نظر حضرتعالی حوزه را تهدید می کند، چیست؟
این که خودباوری کم شود و تصور کند ناتوان و ضعیف است؛ این یک خطر جدی است. امام قدسسره هیچگاه خودباوریاش را از دست نداد. در نیمه خرداد دستگیر شد ولی گفت: به خدا من نترسیدم. این امر ناشی از خودباوری ایشان بود. حوزه باید مثل امام قدسسره، خودباور باشد. باور کند چیزی را دارد که هیچ کس ندارد. باور کند که می تواند به شرق و غرب بگوید: الیّ الیّ؛ بیایید پیش من که آن چیزی را دارم که شما می خواهید و البته باید در واقع حرفی هم برای گفتن داشته باشیم. آنچه ما به عنوان عدم مغایرت با احکام اسلامی می گوییم، در جای خودش خوب است، ولی نباید توقف کنیم. باید خود را به مطابقت با اسلام برسانیم و گام را از عدم مغایرت فراتر برداریم.
* آخرین سؤال مربوط به مرحوم آقای دولابی است، چون ظاهراً، قبلاً از ایشان تعبیر به استاد کرده بودید؟
آقای دولابی، رفیق ما بود. آقای بهجت استاد ماست و بین رفیق و استاد، فرق است، زیرا استاد اخلاق، باید مجتهد باشد. امام قدسسره استاد بود و کسی که جای رفیق و استاد را جابهجا کند، ضرر می کند. آقای دولابی دل کنده بود و سیر داشت اما ایشان رفیق ما بود.
* ممنون از حضور شما در این گفتوگو.
من هم از شما تشکر می کنم، موفق باشید.
گفتوگو: حسن صدراییعارف