آیتالله سیدمصطفی محقق داماد در گفت و گو با خبرگزاری «حوزه» به شخصیت علمی و مبارزاتی مرحوم آیت الله فاضل لنکرانی پرداخت و گفت: آيتالله فاضل يكي از نمونههاي كامل فارغالتحصيلان حوزه علميه مقدسه قم هستند که آثارشان نمونهاي از مكتب فقهي قم می باشد.
مکاتب فقهی شیعه
فقه شيعه از نظر روش، تحولات و مكاتب مختلفي را طي كرده است. در این مقوله فرصتی نیست كه از آغاز اشاره به تاريخ فقه شيعه كنم فقط از زمان شيخ انصاري به بعد عرض ميكنم. بعد از شيخ انصاري مكتب فقهي شيعه به نظر ميرسد كه به تدريج سه مكتب يعني سه مدرسه را پشت سر گذاشته كه هر يك از اين سه، ويژگيها و روش مخصوص به خود را داشته است.
يك مدرسه، مدرسه نجف اشرف است كه بعد از شيخ انصاري، مرحوم آخوند خراساني كه شاگرد مبرز ايشان هم هستند ادامه دادند. آثار اين مكتب که نمونهاي از آثار مرحوم آخوند خراساني واز شاگردانشان آقا ضياي عراقي است، نگارش بسيار مختصر، متننويسي و هنر در نگارش مشكلنويسي و به اصطلاح ما نگارش مختصر و موجز است.
در كنار مکتب نجف، مكتب مرحوم ميرزاي شيرازي بزرگ در سامرا است، که هیچ تألیفی ازخود باقي نگذاشتند و شاگردان ایشان از درس میرزا تقریر نکردهاند.
به نظر ميرسد روش نگارش شاگردان میرزای شیرازی كاملاً متفاوت با روش نجف است. كتاب شريف دررالاصول مرحوم شيخ عبدالكريم حائري يزدي كه فارغالتحصيل همان مدرسه است در مقايسه با كفايةالاصول نشانگر و اثباتكننده عرض بنده است. در نگارش مکتب نجف، تفكر و انديشه عقلی در عمق نگارش مرحوم آخوند نفوذ كرده و مشهود است، در حاليكه در كتاب دررالاصول چندان مكاتب فلسفي و عقلاني تجلي نميكند و جنبه عرفيت و ساده نگاري، بسيط نگاري، روشن نگاري و بدون رمزنگاري در آن كتاب مشهود است.
پس از اين دو مکتب، مکتب ديگر در صد سال قبل در حوزه علميه قم تشكيل شد. اين مدرسه و مکتب در سال 1300 يعني درست، نود و شش سال قبل و با آمدن مرحوم آيتاللهالعظمي شيخ عبدالكريم حائري يزدي تأسيس شد.
اين مدرسه كه نامش را مدرسه قم ميگذاريم، براي خود يك مكتب فقاهتي دارد، روش نگارش دارد كه از نظر نگارش كاملاً متفاوت با روش نجف و سامرا است. به نظرم در دوران آيتاللهالعظمي بروجردي حوزه علميه و مدرسه قم از نظر فقاهت و از نظر اجتهاد يك چهره جديد و كاملاً جدا از آن دو مكتب براي خود اتخاذ ميكرد. روش جديدي را در قم تأسيس ميكنند و اين بيشتر در راستاي همان بنياني است كه مرحوم آيتاللهالعظمي حائري يزدي گذاشته بودند و البته اين روش را تكميل ميكنند و نگارشها كمكم زياد ميشود.
در ميان آثاري كه ميتوان آن را محصول حوزه علميه قم دانست که بعد از انقلاب شكوهمند اسلامي ايران منتشر شده، البته تأليف مال قبل از انقلاب است. چند اثر است كه انصافاً ميتوان آن را براي حوزه علميه قم افتخار دانست. از جمله این کتابها دوره كتاب مستطاب «تفصيل الشريعه» به قلم مرحوم آيتالله فاضل است که یک دوره فقه در شرح كتاب استادشان مرحوم امام خميني تحريرالوسيله به حساب میآید.
كتاب تفصيل الشريعه في ذيل تحريرالوسيله است؛ يعني توضيحات و توجيهات فقهي كتاب تحريرالوسيله است. بنده بايستي اعتراف كنم و به ايشان هم مكرر گفته بودم که اين كتاب مستطاب همه مجلداتش از نظر عمق و طول و تفصيل به يك اندازه نيست. بعضي از مجلدات اين كتاب مستطاب بسيار راغي و عالي، و همه البته معرفيكننده روش و مكتب اجتهاد شيعي مكتب قم است. این کتاب ساده، خوش قلم، خوش بيان و طوري نوشته شده كه بسيار جاذب است و براي خواننده جلب توجه ميكند.
بنابراین كتاب تفصيلالشريعه يك دورهي فقه است، اما معالاسف اين كتاب کامل نشده است. ایشان تألیف این کتاب را دوران تبعيد در مناطق بسیار گرم و در هوای بد و آلوده شروع کردند. در مقدمه كتاب نوشتند که اين كتاب را دارم مينويسم؛ در حاليكه يك پارچ آب جلوي من است، و هر بار يك مقدار آب ميخورم و باز هم نوشتن را ادامه ميدهم.
سادهنویسی و خوش بیانی از ویژگیهای بارز ایشان بود
از توفيقات بنده این بود که از سنه 1339 يا 40 خدمت ايشان قسمتي از كفايه را در تابستان گرماي قم خوانیدم، ايشان مقيم قم بودند و منزلشان در قم بود و لذا فرصت خوبي بود كه ما در قم از ايشان استفاده كرديم و قسمت استصحاب كفايه را ما خدمت ايشان شاگردي نمودیم. به بيان ايشان بنده آشنا بودم كه ورود و خروج مطلب را چقدر زيبا وارد ميشدند و چقدر دستهبندي خوبي ميكردند. در بيان به قدري پر جاذبه بودند كه شاگردان در درس خسته نميشدند، در نگارش هم همينطور بودند.
حسن خلق و شاگردپروری
آیتالله فاضل با شاگردانش رفيق بود و من هميشه معتقد بودم كه مرجعيتي كه به ايشان اقبال کرد، بيشتر به جهت حسن خلق و دوستي ايشان با فضلايي كه در درس ايشان شركت میكردند بود. واقعاً افراد بهحدی با ايشان رفيق بودند که احساس شاگردي و استادي نميكردند. دوستي مرحوم آيتالله فاضل با ما بهگونهاي بود كه با ما به گردش و به بيرون شهر ميآمد، مهماني ميآمد، مهماني ميگرفت. بهطوری که ما احساس فاصله با ايشان نميكرديم، البته اين روش باز روشي بوده كه در قم مرسوم بود. من از مرحوم آيتالله حاج شيخ مهدي حائري يزدي كه آن وقت از شاگردان فلسفه مرحوم امام خميني(ره) بود، مكرر شنيده بودم كه میگفت: مرحوم امام خميني استاد ما بود و ما با وجود اينكه براي او مقام و شأن استادي قائل بوديم، در عين حال او با ما مأنوس بود، مانند خود ما در ميان ما بود، با ما به گردش در بيرون شهر ميآمد. در روزهاي تعطيل وقتي كه قرار بود كه ايام بهار به بيرون قم برويم، ايشان هم با ما بود، همین روش را آيتالله فاضل هم كه از شاگردان امام خميني بودند، با دوستان و شاگردان خودش داشت.
خداوند انشاءالله غريق رحمتش كند. از يك اخلاق مخصوص به خودش برخوردار بود، در عين اينكه هيبت علمي داشت، ولی به قول ما طلبهها اهل گعده و نشست و برخاست با افراد و شاگردان و دوستان جوانتر از خودش بود. ما ميپرسيم شما چه وقت موفق به كتابت و تأليف ميشوي؟ ايشان ميگفتند: وقتی که من از اينها فارغ ميشوم و به منزلم ميروم، تازه مشغول نگارش ميشوم.
نوشتن ايشان بهگونهاي بود كه يكسره مينوشتند و كم و بسيار كم، خط ميزدند.
اينكه عرض كردم، اين از نگارشهاي قم است، قم هم اينطور نوشته ميشده، نوشتههاي ديگر مکتب قم مثل تقريرات درس مرحوم آيتاللهالعظمي بروجردي است. اولين چيزي كه براي ما جالب بود این بود که دو تا تقرير از مرحوم آيتالله بروجردي منتشر شد؛ يكي «نهايةالتقرير» که كتاب مستطاب ايشان بود و دیگری هم نهايةالاصول آيتالله منتظری تقريرات اصول ايشان را نوشتند، هر دو خوش قلم، هر دو خوش بيان، بسيار به نگارش ساده و روان و بسيار جذاب و جالب است. بنابراین سبک نگارش حوزه قم، اینطور است. حالا شما به كتاب مستطاب «جامعالمدارك» نگاه کنید که يك دوره فقه آيتاللهالعظمي حاج سيداحمد خوانساري و بسيار مختصر و بدون حشو و زوائد است که فهمش براي هر كسي آسان نيست. گاهي اوقات با يك نيش قلم مختصر، به يك دنيا مطلب اشاره دارد كه تا كسي به همه مطالب آشنا نباشد و متخصص در فقاهت نباشد، نميتواند به اين زودي درك كند. مرحوم آيتالله سیداحمد خوانساري درست است كه در قم و از شاگردان حاج شيخ عبدالكريم حائري بودند، اما تحصيل كرده نجف و به هر حال جوانيشان را در نجف گذراندند و روش نگارش او، به روش نگارش نجف بوده است. اين نوع مقايسهها مهم است، و ما باید بدانیم که مكتب اجتهاد شيعي يك نوع مكتب واحد نيست، مثلاً حوزه قم چند نكته در آن هست كه حالا من براي دوستاني كه مراجعه بكنند به همين كتاب مرحوم آيتالله فاضل ارجاع میدهم.
آيتالله فاضل نقل ميكند كه چند روايت در فقه شيعي همين مطلب تحریف قرآن را استفاده ميكند كه ايشان معتقدند اين روايات، روايت ضعيفي است و تحت تأثير همان رواياتي است كه در اهلسنت است. آنچه كه من ميخواستم اشاره كنم. بحث تاريخي مسئله است كه طرح مسئله چگونه در كتب فقهي بوده، اين روش مرحوم آيتاللهالعظمي بروجردي است كه اين تأثير در چند شاگرد مبرز و محترمشان نمودار شد. یکی از آنان مرحوم آيتاللهالعظمي فاضل است، البته اينها فارغالتحصيلان حوزه قم هستند، شخصيتهايي كه در حوزه قم پرورش پيدا كردند و مفتخرند بر اينكه از قم برداشت كردند و فقاهتشان را در مكتب فقهي قم دنبال ميكنند که در رأسشان اين چند شخصيتي بودند كه اسم بردم.
نظر شما