به گزارش خبرنگار خبرگزاری«حوزه» از مشهد، حضرت آیت الله جعفر سبحانی، از مراجع تقلید، امروز در ادامه سلسله جلسات مسائل جدید کلامی در مدرسه علمیه عالی نواب به تبیین مساله وحی در چشم انداز غربیان پرداختند.
ایشان بیان کردند: گروهی از فلاسفه غرب به سبب انکار ماوراء الطبیعت از یک طرف و اعتقاد به صداقت و درست گویی پیامبران از سوی دیگر ناچار شدند تا برای جمع میان این دو نظر، به توجیه وحی بپردازند به شیوه ای که با اصالت ماده هماهنگ باشد.
نظریه وحی نتیجه نبوغ فکری است
این مرجع تقلید با بیان این که در طول تاریخ همواره دستگاه آفرینش افراد نابغه و خیرخواه را در دامان خود پرورش داده که اینان علاوه بر افکار عالی و بلند، جامع اعمال نیک نیز بوده اند، تصریح کردند: وحی پیامبران منبعی جز خرد انسانی ندارد و در طول تاریخ و هر قرنی نوابغی پرورش و رشد یافته و خدماتی نیز به جهان و جهانیان عرضه شده است.
حضرت آیت الله سبحانی افزودند: البته گروهی نیز گام را فراتر نهاده و وجود نبوغ را نیز معلول سلسله حوادث و اتفاقات روانی دانسته و می کوشند تا با بررسی های وهمی و پنداری این علل را در زندگی پیامبران الهی نیز پیدا کنند.
اختلاف در مبدا
ایشان در پاسخ به این سوال که چرا برخی از نوابغ جهان، اصول، قوانین و معارف علوم خود را به عوالمی دیگر نسبت داده و از این که مربوط به خود آنان باشد به طور واضح خودداری می کنند، تصریح کردند: پیامبر اسلام(ص) در بیانی این چنین می فرمایند إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا يُوحَىٰ إِلَيَّ یعنی من فقط از آنچه که به من وحی می شود پیروی می کنم و این وحی نیز حاصل ارتباط با عوالم بالا است.
این مرجع تقلید با بیان این که در جهان دو نوع مصلح وجود دارد، گفتند: گروهی تنها داعیه اصلاح داشته و همه طرح ها و نقشه ها را معلول اندیشه خود و یا حزبی که آن را به وجود آورده می دانند در صورتی که در برابر آنان گروهی دیگر به نام خداوند قیام کرده و مردم را به سوی او دعوت می کنند و با ایجاد شوق به پاداش و بیم از کیفر برنامه اصلاحی خود را طرح و اجرا می کنند.
حضرت آیت الله سبحانی افزودند: بنابراین دلیلی ندارد که وجود تفاوت میان این دو نوع مصلح در جهان، هر دو گروه را از شاخه های یک درخت واحد دانسته و همه را زائیده بلوغ معرفی و اعلام کنند.
اختلاف در هدف
معظم له با بیان این که این دو گروه همچنانی که از نظر مبدا از یکدیگر تفکیک می شوند، در زمینه اهداف نیز اختلاف روشنی دارند، بیان کردند: برای گروه نخست هدف و مقصد در مرحله ابتدایی خود شخص بوده و اگر دارای فضائل اخلاقی باشند، هدف اصلاح نزدیکان، یا قبیله، یا هموطن و یا همنوعان است که همه چیزهای جهان را برای خود و برای انسان ها می خواهند اما گروه دوم دارای مکتب معکوس بوده و برای آنان مرکز و مقصد خداوند است و معتقدند بشر در سایه اعتقاد به خدا سعادتمند می شود.
نظریه وحی نفسی
ایشان با بیان این که دومین توجیه متقن آنان از وحی، دین می باشد، عنوان کردند: آنان معتقدند پیامبران سال ها درباره خداوند و اصلاح جامعه می اندیشند به نحوی که روح آنان با این اندیشه اشباع می گردد؛ سپس آن اندیشه ها به صورت واقع درآمده و در جان کسی که پیوسته در اندیشه ای فرورفته، صدایی طنین افکنده و فرشته را که همان صورت طنین ناخودآگاه اوست می بیند.
این تفسیر ریشه در جاهلیت دارد
حضرت آیت الله سبحانی با بیان این که این توجیه نیز تازگی ندارد و مشرکان عهد رسالت وحی محمدی را از همین طریق توجیه می کرده و چنین می گفته اند که آنچه می گویید افکار پریشانی است که زاییده خیال شما می باشد، ابراز کردند: در حقیقت آنان قرآن را یک رشته افکار نامنظم می دانستند که بی اختیار بر مغز راه پیدا می کند؛ هر چند گروهی نیز این گام را فراتر نهاده و او را نیز به دروغ متهم می کردند که البته این نوع تفسیر ریشه در جاهلیت دارد.
معظم له ادامه دادند: خداوند متعال در قرآن مجید، سوره والنجم که موضوع وحی آنجا مطرح گردیده، پرده از روی حقیقت وحی برداشته و این نظریه را از مشرکان نقل کرده می گوید گروهی قرآن را زائیده خیال دانسته و می گویند او خیال می کند که وحی بر او نازل می شود و یا فرشته ای را می بیند و چنین چیزی جز در محیط خیال او وجود ندارد.
وحی نفسی و القاء شعور باطنی اصطلاح جدیدی بر یک اندیشه جاهلی است
ایشان با بیان این که قرآن در این سوره که آیات آن از یک نظم و انسجام بدیعی برخوردار است و بیانگر روحانیت مردی است که در مواقع خاصی در هاله ای از موهبت معنوی خدا قرار می گیرد، به رد این نظریه می پردازد، بیان کردند: خداوند در قرآن بیان می کند که دل آنچه را دیده دروغ ندیده و اشتباهی نکرده و وحی نفسی یا القاء شعور باطنی اصطلاح جدیدی بر یک اندیشه جاهلی است که در میان اعراب نسبت به وحی وجود داشته و به مرور با پوشش علمی بیان گردیده است.
حضرت آیت الله سبحانی با بیان این که عرب جاهلی در عین این که وحی الهی را به صورت های دیگر نیز توجیه و پیامبر را مفتری و دروغگو و یا ساحر و جادوگر معرفی می کرد، اصرار داشت تا ایشان را مجنون، دیوانه و کاهن نیز معرفی کند، گفتند: آنان با این توجیه این چنین می گفتند که سخنان یک مجنون و دیوانه و یا کاهن و غیب گو مربوط به شخص او نیست بلکه القایی از جانب جن است که بر ذهن و زبان او جاری می شود هرچند که خود او متوجه آن نباشد.
عرب جاهلی همواره رویاروی پیامبر می ایستاد
معظم له با بیان این که عرب جاهلی بر اثر دوری از علم و دانش و فریبکاری و دیپلماسی غربی، آنچه را که در دل داشت عاری و برهنه می گفت و رویاروی پیامبر می ایستاد، افزودند: آنان همواره به پیامبر گرامی اسلام(ص) اتهاماتی را وارد می آوردند که این اتهامات اختصاص به رسول گرامی اسلام(ص) نداشت بلکه به گواهی تاریخ بشریت پیوسته گروه اصلاحگر را، افراد جاهل، مجنون و دیوانه می خواندند و انتخاب این نسبت نیز برای آن است که مردم را از دور آنان پراکنده ساخته تا به سخنان آن گوش ندهند.
انتهای پیام ۳۱۳/۴۹