به گزارش خبرگزاری «حوزه» از مشهد، این روزها همزمان با ایام ارتحال فقیه مجاهد آیت الله العظمی حاج سید عبدالله شیرازی(ره) است. او که دیانت و سیاست را در هم آمیخته بود و نه تنها با ایادی و عوامل استعمار در ایران و رژیم منحوس پهلوی شجاعانه مبارزه سختی کرد، بلكه از همان روزهای اوّل كه به نجف اشرف مشرّف شد، نسبت به دست نشاندگان استعمار پیر انگلیس هم ساكت ننشست.
نام آیت الله العظمی شیرازی با حادثه خونین مسجد گوهرشاد نیز گره خورده است. او را باید در زمره عالمان عاملی دانست که حتی یک لحظه هم از انجام تکلیف و رسالت الهی خود چه در عرصه تدریس و تالیف و تربیت طلاب و چه در میدان مبارزه با ظلم و ستم و دفاع از کیان اسلام کوتاهی نکرد.
به مناسبت سی و پنجمین سالگرد عروج ملكوتی آن مرجع انقلابی روشن ضمیر یادنامه «فقیه مجاهد و انقلابی» تقدیم مخاطبان گرانقدر خبرگزاری حوزه می شود.
آغاز زندگی
آیت الله العظمی حاج سید عبدالله شیرازی در شب یكشنبه 13شعبان 1309 هـ. ق برابر 3 اسفند 1271 هـ. ش در بیت علم و فضیلت و كانون گرم خانوادهای اصیل در شهر شیراز دیده به جهان گشود و در دامان پاك مادری علویّه از سلالة فاطمة زهرا (سلام الله علیها) و تبار سرور آزادگان و سالار شهیدان ابی عبدالله الحسین (علیه أفضل الصلوة والسلام) و زیر نظر والد گرامیش فقید سعید مجاهد عالی مقام مرحوم آیت الله العظمی حاج سید محمّدطاهر موسوی شیرازی كه از فقهاء بزرگ و اعاظم علماء شیراز بود، پرورش و تربیت یافت، و درسهای نخستین زندگی را كه شالوده شخصیت علمی و معنوی و انقلابیش بود فرا گرفت و در آن هنگام كه سنّ مباركش به ده سال نرسیده بود، ادبیات فارسی و فرهنگ اصیل قرآنی را فرا گرفت و با جدّیت فراوان به تحصیل خود ادامه داد تا به مراحل عالیه سطح رسید و سطح عالی و مقداری از خارج فقه و اصول را در خدمت اساتید ارجمندش مانند آیت الله شیخ علی ابوالوردی و آیت الله میرزا محمّدصادق مجتهد شیرازی و آیت الله حاج شیخ محمّدرضا ثامنی تلمّذ نمود.
در اوائل سال 1330 هـ. ق در سنّ 21 سالگی به دنبال مبارزه سرسختانه والد ماجدش آیت الله العظمی سید محمّدطاهر (رحمه الله) علیه استبداد قاجار و نفوذ استعمار پیر انگلیس به همراه پدرش برای مدّت شش ماه به سیوند (بین شیراز و اصفهان) تبعید شد و در این مدّت با شور و شوق و ارادهای راسخ در مكتب آن پیر خرد و حكمت به فراگیری علمی در زمینة آموزهای دینی و سیاسی پرداخت.
در مبارزه با طاغوت عصر خود و ستمگران وقت، بهترین یار و معین برای پدر بود و در ارتباط با همین واقعه بود كه در پاسخ به عمّال نظام حاكم كه خواستار اخذ تعهّد به منظور بازگرداندن او از تبعیدگاه به شیراز بودند، فرمود: دین یعنی پیاده كردن برنامههای اصلاحی و مصلح هرگز از تبعید و زندان و مرگ نمیهراسد.
حرکت به سوی نجف اشرف در سال 1333 هجری قمری
ایشان پس از گذراندن دوره تبعید و بازگشت به شیراز همچنان به درس و تدریس و فراگیری و تربیت طلاب فاضل حوزة علمیه ادامه داد، تا آنجا كه استاد بزرگوارش برای وی گواهی اجتهاد صادر نمود و دربارة ایشان فرمود: «... آقا سیّد عبدالله احتیاج به نجف رفتن ندارد».
در سال 1333 هـ. ق پس از طیّ مراحلی از درس خارج در حوزه علمیّه شیراز به منظور درك مراتب عالیه اجتهاد و فقاهت به نجف اشرف عزیمت كرد و از محضر پرفیض اساطین اجتهاد و فقاهت و اركان فقه و اصول و اساتید و مراجع بزرگ وقت همچون مرحوم آیةالله العظمی آقا ضیاء الدین عراقی، آیةالله العظمی سیّد ابوالحسن اصفهانی و آيةالله العظمی میرزا محمّدحسین نائینی و زمان كوتاهی در محضر آیةالله العظمی حاج شیخ محمّدحسین اصفهانی (رضوان الله تعالی علیهم اجمعین) استفاده نمود.
ایشان پس از آنكه در چندین مرحله كتابهای كفایه و مكاسب و رسائل را در حوزه علمیه نجف اشرف تدریس كرد، سرانجام به تدریس خارج فقه و اصول پرداخت و شاگردان مبرّز و دانشمندی را تربیت نموده و آنان را به جامعة اسلامی تحویل داد كه هر یك از آنان امروز مشعلی فروزان در قطری ازقطار میباشند.
دوران تلمّذ آیت الله العظمی شیرازی (قدّس سرّه) در محضر حضرت آیت الله العظمی آقا ضیاء الدین عراقی (قدّس سرّه) سیزده سال به طول انجامید و معظم له حدّ اعلای اعتقاد را به علمیّت این استاد داشت و شیفته مبانی اصولی او بود، و بر همین اساس منتهای علاقه و ارادت را به این استاد بزرگوار داشت، همچنان كه استاد نیز در میان صدها شاگرد مبرّز كه در حوزه درس او و زیر منبرش بودند، به این شاگرد علاقه وافری داشت و به وی بهاء میداد و احترام می گذاشت و در درس و مباحثات و مشاجرات فقهی و اصولی اجازه اظهار نظر علمی میداد.
در فراگیری علوم حوزوی آنچنان با اشتیاق در درس شركت میكرد و با اساتید به بحث و مناقشه میپرداخت كه ایشان در بیان خاطرات دوران تحصیلاتش فرمودهاند: «اینقدر با استاد كلنجار میرفتیم تا مسئله حلاّجی شود و گاهی به قدری این مشاجره طول میكشید كه استاد میفرمود: نفسم را بریدی...».
به خاطر آن مجاهدتها و تلاش در كسب فضائل بود كه در فاصلهای نه چندان زیاد یكی از چهرههای بارز و مشخّص حوزه علمیّه نجف اشرف و زبانزد خاصّ و عام گشت و در عین حالی كه به این مرحله رسیده بود در جلسات درس اساتید بزرگ خود شركت مینمود.
معظّم له پس از سیزده سال اقامت در نجف اشرف و فراگیریهای شایسته از اساتید بزرگ و طی نمودن مدارج فقه و فقاهت به منظور ایفای رسالت خطیر دینی خویش و رسیدگی به وضع حوزه علمیه شیراز و بررسی اوضاع خطّه گستردة فارس در سال 1345 هـ. ق از نجف اشرف به شیراز بازگشتند.
و به هنگام ترك نجف اشرف، از سوی استاد الفقهاء والمجتهدین مرحوم آیت الله العظمی عراقی (قدّس سرّه) اجازة اجتهاد مطلق و عدالت تامّه و گواهی رسیدن به عالیترین مراحل فقهی و اصولی به وی داده شد.
آیت الله العظمی شیرازی (قدّس سرّه) پس از ورود به شیراز به جنبههای علمی طلاب حوزه و مدارس علمیّه و اوضاع دینی شهر كه در اثر روی كار آمدن رژیم قلدر رضاخان وضع آشفتهای به خود گرفته بود، پرداخته و به آن سرو سامان دادند و از طرف دیگر در ارتباط با نقشههای شوم و جنایتكارانه رژیم پهلوی اوّل، كه ماهیّت تضادّ با اسلام را دارا بود با دیگر علمای اعلام و فقهای بزرگ شیراز و اصفهان و قم و به زعامت مرحوم آیت الله العظمی حاج شیخ عبدالكریم حائری یزدی مؤسّس حوزه علمیّه قم، به امر افشاگری و بیدار نمودن مردم پرداختند تا آنجا كه جبهة وسیع و عظیم مخالفین رژیم پهلوی متشكّل از كلیه طبقات ملت صورت گرفت و قم پایگاه مهمّ علمی و اسلامی، مركز تجلّی این تلاشها و كوششها بود.
بر این اساس و پس از تبادل نظرها میان علماء و رهبران مذهبی، آیت الله العظمی شیرازی (قدّس سرّه) مصمّم به سفر به مشهد مقدّس شدند كه در آنجا با مرحوم آیت الله العظمی حاج آقا حسین قمی و مرحوم آیت الله العظمی سید یونس اردبیلی (رحمة الله تعالی علیهما) مذاكراتی انجام داده و تصمیم قاطعی را اتخاذ نمایند.
حركت به سوی مشهد مقدّس
آیت الله العظمی شیرازی (قدّس سرّه) اواخر محرم الحرام سال 1354 هجری قمری پس از پایان مذاكراتش با رهبران مذهبی و علمی حوزه علمیه قم بالأخصّ مرحوم آیت الله العظمی حاج شیخ عبدالكریم حائری مؤسس و بنیانگذار حوزه به طور غیر علنی وارد مشهد مقدّس شدند و لدی الوصول پس از تشرف به زیارت مرقد مطهّر و منوّر حضرت ثامن الأئمّه أبی الحسن علیّ بن موسی الرضا (صلوات الله وسلامه علیه) با آیت الله العظمی حاج آقا حسین قمی و آیت الله العظمی حاج سید یونس اردبیلی (رحمة الله علیهما) دیدار مفصلی نموده و پیرامون اوضاع جاری كشور تبادل نظر نمودند و برای اتخاذ موضعی سرسختانه و غیر قابل انعطاف تصمیم جدّی و قطعی گرفتند كه در این تصمیمگیری دیگر علماء مبرّز شهر مقدّس مشهد همراه و همفكر بودند.
تجلّی این موضعگیری جدّی، دعوت از همه اقشار مردم جهت تحصّن در مسجد گوهرشاد و خلاصه آن تحصّن، حادثة خونین مسجد گوهرشاد بود كه در اثر حمله دد منشانه عمّال جنایتكار رژیم پهلوی با فجیعترین وضع به متحصّنین رخ داد و در اعقاب آن دستگیر نمودن هشت تن از مبرّزترین علماء و فقهاء مشهد مقدّس بود.
دستگیری آیت الله العظمی شیرازی (رحمه الله) و آیت الله العظمی حاج سید یونس اردبیلی (رحمه الله) و دیگر علماء بزرگ، موج وسیعی از خشم و نفرت مردم مسلمان ایران و دیگر كشورهای اسلامی پدید آورد و ملّت مسلمان ایران را برای یك مقابله جدّی با نظام دیكتاتوری رضاخانی آماده كرد و تحرّكاتی در كشورهایی همانند هند، پاكستان و افغانستان رخ داد و اقداماتی از سوی علماء این بلاد صورت گرفت تا آنجا كه شاه قلدر مجبور به مبادرت به آزادی بزرگان دین نمود.
ایشان پس از آزادی از زندان رضاخان قلدر در تهران، در روز سه شنبه 28 رجب المكرّم 1354 هجری قمری برابر با چهارم آبان 1314 شمسی وارد شیراز شد و پس از گذشت یك سلسله مراسم، برنامههای وسیع الأطراف خود را از سر گرفت.
با گذشت چند ماهی مجدّداً مسئله كشف حجاب به نحو علنی و عمومی مطرح گردید و رژیم جنایتكار پهلوی تمهیداتی را برای تحقق یافتن این برنامه ضدّ اسلامی آغاز نمود.
آیت الله العظمی شیرازی (رحمه الله) كه از این وضع شدیدترین عذاب روحی را متحمّل شده و راهی برای قیام و انجام وظیفه، مقابله و مبارزه نمییافت هجرت از شیراز را بر تداوم اقامت در آن شهر ترجیح داد.
تصمیم بر ترك شیراز و مراجعت به نجف اشرف
در هر صورت ایشان تصمیم به مراجعت به سوی نجف اشرف گرفت ولی این سفر با سفر گذشته تفاوت بسیار داشت؛ زیرا در سفر قبلی ایشان برای تحصیل علوم و معارف اسلامی و به دست آوردن مدارج عالی اجتهاد و فقاهت، راهی آن سرزمین مقدّس شده بود؛ اما این بار در مقام عالمی جلیل القدر و فقیهی نامدار و مجاهدی نستوه و استادی جامع كه باید بر كرسی درس تكیه زند و به پرورش محصّلان و امر مقدّس آموزش و تعلیم و هدایت جامعه همّت گمارد، به نجف اشرف آمده بود.
آیت الله العظمی شیرازی (ره) با این احساس و هدف در پایگاه عظیم علمی نجف اشرف، استقرار یافته و به تلاشهای علمی و مبارزاتی پرداخت و مورد احترام و تجلیل مراجع معظّم تقلید و زعمای حوزه، همچون آیات عظام اصفهانی، نائینی و عراقی قرار گرفت، تا آنجا كه در اتّخاذ تصمیمات اساسی در مورد حوزه از سوی اینان، ایشان یكی از طرفهای شور و اظهار كنندگان نظر قاطع در كنار دیگر علمای بزرگ همانند حضرات آیات: مرحوم حاج شیخ محمّدكاظم شیرازی، مرحوم حاج سیّد میرزا آقا اصطهباناتی، مرحوم حاج شیخ موسی خوانساری، مرحوم حاج شیخ محمّدعلی كاظمی و دیگر استوانههای عظیم حوزه بود.
بحث و تدریس، تألیف و تصنیف
آیت الله شیرازی (ره) به تلاش علمی در دو بُعد بحث و تدریس و تألیف و تصنیف، در سطح گستردهای ادامه میداد و كتبی كه در فقه و اصول تا آن تاریخ تألیف فرموده بود، در اختیار حوزة علمیة نجف اشرف قرار داد، كه خود این نیز عامل بسیار مهمّی برای تثبیت موقعیّت علمی ایشان بود و موجب آن شد كه توجه هر چه بیشتر حوزه به ایشان معطوف گردد.
آیت الله العظمی اصفهانی (ره) كه از بدو ورود ایشان (سال 1333 هـ . ق) با نبوغ علمی و خلاقیّتهای فكری وی آشنا شده بود و او را فقیهی كامل و مجتهدی جامع الشرایط و عنصری لایق مرجعیّت و رهبری امّت بعد از خود میدانست، در سال 1363 هـ. ق برابر با سال 1323 شمسی، طیّ مرقومهای ایشان را به عنوان شخصیّتی شایسته مرجعیّت معرفی نمود و از مردم خواست تا در امور دینی و احكام فقهیه خود، به ایشان رجوع نمایند.
مبارزات و مجاهدات
معظّم له در نجف اشرف یعنی پایگاه فقاهت دنیای اسلام مبارزات بیامان خود را علیه استعمار آغاز كرد، با حذف رضاخان از صحنه قدرت و روی كار آمدن پسرش، به افشاگری پرداخت و او را كه با سپردن امور سیاسی و اقتصادی مملكت به بیگانگان، كشور و ملّت را به مخاطره شدیدتری افكنده بود، مورد تقبیح و نكوهش قرار داده و با عنوان نمودن این مطلب كه «عاقبت گرگزاده گرگ شود» مردم را به مقاومت هر چه بیشتر دعوت فرمود.
حمایت از مرحوم آیت الله كاشانی، اعلام انزجار و ابراز تنفّر شدید و محكوم نمودن جنایت اعدام نوّاب صفوی، مخالفت با لایحه ننگین انجمنهای ایالتی و ولایتی، تلگرام شدید اللحن به امینی نخستوزیر وقت، احضار سفیر كبیر ایران (در بغداد) به نجف اشرف و اعلام ضرورت لغو این لایحه، برخورد تند با رفراندوم ششم بهمن (انقلاب سفید شاه و مردم) كه از توطئههای خطرناك با كارگردانی آمریكا بود، در تمامی این صحنههای سیاسی با صدور اعلامیه و مخالفتهای صریح با توطئههای استعمار، نشان میدهد كه این مرجع بزرگ چون كوهی استوار به بلندی رسالت مرجعیت دینی با صلابت ایستاده است.
مبارزات علیه رژیمهای حاكم بر عراق
آیت الله العظمی شیرازی (قدّس سرّه) نه تنها با ایادی و عوامل استعمار در ایران مبارزه سختی می کرد، بلكه از همان روزهای اوّلی كه به نجف اشرف مشرّف شد، نسبت به دست نشاندگان استعمار پیر انگلیس بر مقدّرات مردم عراق در زمان نظام سلطنتی عراق هم ساكت ننشست و پس از بروز تحولات سنگینی در عراق و سقوط رژیم سلطنتی و بر سر كار آمدن رژیم جمهوری در برابر رژیم عبدالكریم قاسم و اعمال ضدّ اسلامی و همچنین حكومت عبدالسلام عارف و خصومت او با شیعیان عراق و سرانجام با روی كار آمدن حزب بعث و آغاز جنایتهای حسن البكر و صدام، لحظهای از مبارزه و افشاگری غفلت نورزید بلكه در كنار مرحوم آیت الله العظمی سید محسن حكیم (رحمة الله تعالی علیه) در برابر رژیم ضدّ اسلامی و دیكتاتور سفّاك بعث موضعی قاطع اتخاذ نمود.
تصمیم بر مهاجرت از عراق
معظّم له در سال 1354 ش پس از یك عمر مبارزه همه جانبه با رژیمهای حاكم بر عراق بخصوص رژیم ضدّ اسلامی و سفّاك حزب كثیف بعث كه از هیچ جنایتی فروگذار نكرد، به عنوان یك مبارزه منفی و مقابله سنگین و وارد نمودن یك ضربه شدید و كوبنده، تصمیم بر مهاجرت از نجف اشرف و بیرون شدن از عراق گرفت و به هنگام ترك نجف اشرف اعلام فرمود: «میخواهم صدای ملت مسلمان و مظلوم و ستمدیده و رنج كشیده عراق را به جهان و جهانیان برسانم و مسلمانان جهان را علیه رژیم ضدّ اسلامی و عفلقی حاكم بر عراق به حركت درآورم».
بر این اساس حتی با توجه به ممانعت شدید و جلوگیری رژیم جنایتكار بعث از این حركت، معظّم له در اواخر آذرماه 1354 نجف اشرف را پس از 63 سال اقامت در آن ترك نمود و راهی ایران گردید و پس از طیّ مراحلی در آخرین روزهای دی 1354 ش آیت الله العظمی شیرازی (قدّس سرّه) وارد شهر مقدّس مشهد گردید و در جوار مرقد مطهّر و منوّر و ملكوتی و مضجع پاك حضرت ابی الحسن علیّ بن موسی الرضا (صلوات الله وسلامه علیه) رحل اقامت افكند و بساط عهدهداری مسئولیت جامعه اسلامی و برافراشتن پرچم خدمت به جامعه شیعه را گستراند و به حكم موقعیت زعامت حوزه علمیّه و مرجعیّت عامّه تقلید، ضمن اشتغال به پرورش و تربیت صدها نفر از فضلاء و عناصر بارز حوزه و تدریس و تألیف كتب علمی، پرچم مبارزه علیه طاغوت را به دوش گرفت و همگام با امام خمینی (قدّس سرّه) قاطعانه به مجاهدات و مبارزات و بسیج افكار عمومی علیه رژیم پهلوی و نقشههای شوم استعمار ادامه داد، تا با اراده خداوند متعال و استعانت از ولیّ الله الأعظم امام عصر (عجّل الله تعالی فرجه) انقلاب شكوهمند اسلامی به پیروزی رسید.
تهذیب نفس و خودسازی
مرحوم آیت الله العظمی شیرازی (قدّس سرّه) شاگرد تربیت شدة مكتبی است كه مبارزه با زشتیها و زشت سیرتان را در متن زندگی قرار میدهد. ایشان در زمینة زهد و پرهیز از زخارف و زیورهای دنیوی و تمسك به عبادت و بندگی و خدمت به بندگان حق تعالی لحظهای غفلت نورزیده، و لذائذ آخرتی را بر جرعة ناچیز لذت دنیا ترجیح میداد.
همجواری مستمرّ با مولای متقیان امیرالمؤمنین (علیه السلام) در نجف اشرف تأثیرات شگرف خود را در روح بلند این مرجع تقلید بخشیده بود و لذا معتقد بود كه اساس و پایة رشد و تكامل روحانیت در معنویت نهفته است و ما باید از زندگی ائمّة اطهار (علیهم السلام) درس عملی بگیریم و زهد و ورع را پیشة خود سازیم.
آیت الله العظمی شیرازی (قدّس سرّه) در مورد روحانیونی كه افتخار اشتهار به شاگردی مكتب مقدّس و پرافتخار امام صادق (علیه السلام) و نوكری و سربازی امام زمان (عجّل الله تعالی فرجه) را دارند، به سه اصل اهمیت فوق العاده میداد و معتقد بود كه روحانیت بیش از هر چیز باید به این اصول پایبند باشد:
1- تقوی و ورع كه حاصل تزكیة نفس و خودسازی است.
2- اهتمام أكید به اشتغال به امر تحصیل و تقویت بنیة علمی و جدّیت در این امر تا رسیدن به عالیترین مدارج كمال همراه با خلوص نیّت و قصد قربت.
3- جهاد در راه خدا و ایستادن در برابر ستمگران و ظالمان و طاغوتان، چه اینكه مبارزه با بیدادگری و ظلم و ستم و وقوف در مقابل ظلم و تعدّی اعمّ از اینكه ظلم به احكام الهی باشد یا ظلم به فرد و جامعه، و برپایی عدل و قسط اساس ادیان الهی است و احكام مقدّسة شریعت تحقق نمییابد مگر به پاك نمودن زمین از لوث وجود ظالمین و جنایتكاران.
ایشان میفرمود: «اگر در هر مقطعی از تاریخ، فردی از علماء و بزرگان دین مانند شیخ انصاری (رحمة الله تعالی علیه) در زهد و دوری از زخارف پوچ دنیا میداشتیم، میتوانستیم در ترویج مبانی دینی و تثبیت عقاید مردم و پیوند بیشتر آنان با روحانیّت عملاً گامهای بسیار بلندتری برداریم و افسوس كه ما كمتر متوجه مسئولیت خطیر و رسالت عظیم خود میباشیم».
ایشان میفرمود: «یكی از امتیازات روحانیت آن است كه این قشر در جهت كسب مادّیات حركت نمینماید چرا كه اگر قرار باشد روحانیون نیز همانند دیگر اقشار جامعه در طریق كسب مادّیات و تقویت بنیة مالی و تجملات زندگی تلاش نمایند و دائم به فكر تأمین شئون زندگی خود باشند، پس چرا آنان را روحانی بنامند؟»
ولذا آن مرجع بزرگ خود عملاً حدّ اعلای زهد را در حیاتش دارا بود. هیچ وقت لباسی برتر از لباس معمولی طلاب متوسط حوزه به تن نمیكرد، هیچگاه اجازه نداد كه اطاق مسكونیش حتی فرش ماشینی داشته باشد، و زمانی كه اقامتگاه خود را به عنوان حسینیّه وقف نمود، تعدادی فرش ماشینی با نرخ رسمی به وسیلة اداره اوقاف تهیه و وقف حسینیّه شده بود، وقتی از ایشان اجازه خواستند كه با توجّه به سردی هوا دو قطعه فرش ماشینی در اتاق مسكونیتان پهن شود، فرموده بود: «میخواهید در این آخر عمر وضع زندگی مرا تغییر دهید و آن را اعیانی نمایید؟ سبحان الله ... ابداً اجازه نمیدهم».
ایشان در زمینة عبادت و تهجّد و پارسائی لبریز از عشق به خداوند و در راز و نیاز معبودش چون عاشقی شیدا عمل میكرد، در انجام عبادات مستحبه و دعا و زیارت مداومت فوق العاده داشت، حتی برای یك بار نماز شب را ترك ننمود.
پرواز به سوی معبود
و سرانجام آن فقیه عالیمقام و مرجع عالیقدر، مجاهد نستوه و عالم ربّانی، اسطورة زهد و تقوی و شخصیت بزرگواری كه حدود یك قرن وجود مباركش منشأ خیر و درخشندگی بود، در ساعت 11:30 شب پنجشنبه مصادف با شب اوّل محرّم آغاز سال 1405 هجری قمری برابر 5 مهرماه 1363 شمسی دعوت حقّ را لبّیك گفت و دیدار معبودش را با جان و دل پذیرا شد و به مصداق آیة شریفة «يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِي إِلَى رَبِّكِ رَاضِيَةً مَّرْضِيَّةً فَادْخُلِي فِي عِبَادِي وَادْخُلِي جَنَّتِي» روح پاكش به سوی معشوقش شتافت و در جوار رحمت حق تعالی قرار گرفت.
خبر رحلت
خبر رحلت این مرجع عظیم الشأن در نخستین ساعات بامداد روز پنجشنبه نیمه اوّل محرّم الحرام از صدای جمهوری اسلامی ایران به گوش ملّت ایران رسید، و رادیو برنامه خبری ساعت 7 صبح را با تلاوت آیه شریفه «إنّا لله وإنّا إلیه راجعون» و سپس با پخش خبر رحلت ناگهانی ایشان، آغاز نمود و به دنبال آن از سوی خبرگزاریها این خبر به سراسر جهان مخابره شد.
پیام رهبر كبیر انقلاب و مراجع تقلید
پس از اعلام خبر رحلت آن مرجع بزرگوار در آن ساعات اولیّه صبح كه به یكباره ملت مسلمان ایران و دیگر ملل مسلمان را غرق در ماتم و اندوه ساخت، پیام مهمّ امام خمینی (قدّس سرّه) از رادیو قرائت گردید.
امام بزرگوار طی این پیام ضمن عرض تسلیت این مصیبت عظمی به پیشگاه حضرت ولیّ عصر (ارواحنا له الفداء) و مسلمین جهان، فقدان آن مرجع بزرگوار را ثُلْمهای بزرگ بر اسلام و مسلمین خواندند و یادآور شدند كه این ضایعه جبران ناپذیر است.
متعاقب آن، پیامهای مراجع معظم تقلید قم، ریاست جمهور، رئیس مجلس شورای اسلامی، نخست وزیر، و دیگر مقامات کشوری، شورای عالی قضائی، جامعه مدرّسان حوزه علمیّه، جامعه روحانیّت مبارز تهران، دبیرخانه مركزی أئمه جمعه، أئمه جمعه شهرستانها، علماء و مدرّسان بلاد به وسیله صدا و سیمای جمهوری اسلامی و روزنامههای كشور منتشر گردید.
تشییع پیكر پاك
از ساعات اوّلیه صبح جمعه دهها هزار تن از مردم مسلمان مشهد مقدّس و همچنین مردم دیگر شهرهای كشور كه به منظور شركت در مراسم تشییع به مشهد مقدّس آمده بودند به سوی بیت آن فقید سعید روی آورده تا آنجا كه خیابانهای اطراف مملوّ از جمعیت شده و راه عبور و مرور بر مردم بسته شد.
در ساعت 9 صبح پیكر پاك و مطهّر آن فقید سعید بر دوش دهها هزار نفر به سوی حرم مطهّر حضرت علیّ بن موسی الرضا (ع) حمل گردید و مراسم نماز میّت بر پیكر پاك آن مرجع فقید با حضور نمایندگان امام امت و مراجع معظّم تقلید قم، و صدها تن از علمای اعلام بلاد مختلف و مشهد مقدّس و انبوه جمعیت مردم شریف مشهد برگزار گردید، همچنانكه مراسم زیارت مرقد مطهّر حضرت ثامن الحجج (علیه السلام) به نحو باشكوهی صورت گرفت.
سرانجام پیكر پاك آیت الله العظمی حاج سید عبدالله شیرازی (قدّس سرّه) در ساعت 11:30 روز جمعه 2/محرّم الحرام/1405 هـ. ق برابر ششم مهرماه 1363 هـ. ق در جوار مرقد مطهّر ثامن الأئمّه (علیه السلام) در كنار مرحوم آیت الله العظمی میلانی (ره) برای همیشه در جایگاه ابدی آرام گرفت.
تهیه و تنظیم:
بخش فرهنگی مؤسسه علمی و خیری امام امیرالمؤمنین(ع)
وابسته به دفتر آيت الله حاج سید محمدعلی شیرازی