یکشنبه ۲۵ آذر ۱۴۰۳ |۱۳ جمادی‌الثانی ۱۴۴۶ | Dec 15, 2024

حوزه/ مفسر قرآن گفت: قرآن به این خاطر برای مردم قرار داده شده که آسان به دین عمل کنند. دین خداوند برای مردم مشکل ساز نیست، چون خداوند سختی بندگانش را نمی خواهد و برایتان آسانی، راحتی و آرامش می خواهد.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری «حوزه» از تهران،‌ استاد حسین انصاریان، در مسجد رسول اکرم(ص) تهران، اظهارداشت: خداوند مهربان سفرهٔ پرنعمتی را برای بندگانش آماده کرده که این سفره حدود پنجاه اسم دارد. در قرن هفتم، یعنی هشتصد سال پیش، در منطقهٔ ری که حضرت عبدالعظیم مدفون است، تفسیر قرآنی در حدود دوازده جلد نوشته شده که صاحب این تفسیر، اهل همین منطقه بود و در حرم عبدالعظیم حسنی دفن است. ایشان در جلد اول تفسیرش، این پنجاه و چند اسم را برای این سفره نوشته است. از جمله اسامی این سفره قرآن یا فرقان یا نور یا ذکر و یا شفاست.

سفرهٔ معنوی هیچ غذای روحی، قلبی و عقلی کم ندارد

وی ادامه داد: اگر کسی در این پنجاه وچند نام دقت و اندیشه کند، می فهمد که این سفرهٔ معنوی از هیچ غذای روحی، قلبی و عقلی کم ندارد؛ یعنی اگر انسان با این سفره تغذیه شود، رشد متعادل و مناسبی پیدا می کند که بدن، روح، قلب و عقلش با همدیگر رشد می کنند و خیلی زیبا، خوش قیافه، خوش باطن، خوش ظاهر و به تعبیر خود قرآن در سورهٔ مبارکهٔ ابراهیم، انسان شجرهٔ طیبه می شود. حال اگر انسان سر این سفره قرار نگیرد، بدنش با صبحانه، ناهار و شام رشد می کند؛ اما روح، عقل و باطنش بچه می ماند که همراه بدن رشد نکرده است و در روز قیامت با قیافه و شکل کَریه و بدمنظری محشور می شود که مردم از دیدن چنین هیولایی متنفر می شوند.

چه کسانی در قیامت زیبا و چه کسانی ذلیل و بدبخت هستند؟

استاد حوزه گفت: آیهٔ شریفه در سورهٔ مبارکهٔ غاشیه می فرماید: «وُجُوهٌ یوْمَئِذٍ نٰاعِمَةٌ»، شخصیت هایی در قیامت وارد می شوند که شاداب و تر و تازه هستند. چنان هماهنگی بین بدن، روح، قلب و عقلشان وجود دارد که شادابی از همهٔ وجودشان آشکار است. وقتی آدم متناسب بار بیاید، از نظر باطن و ظاهر هم زیبا می شود. اما دو سه آیهٔ قبل در همین سوره می فرماید: «وُجُوهٌ یوْمَئِذٍ خَاشِعَةٌ» تعدادی هم وارد قیامت می شوند که وقتی آنها را نگاه می کنید، به نظرت آدم های ذلیل، ورشکسته، بدبخت، لَنگ، بینوا و بیچاره هستند. «وُجُوهٌ یوْمَئِذٍ نٰاعِمَةٌ» برای انسان های باکرامت است؛ ولی آیه «وُجُوهٌ یوْمَئِذٍ خَاشِعَةٌ» برای انسان هایی است که فقط بدنشان در دنیا رشد کرده و روح ، عقل و قلبشان در همان حالت بچگی مانده است.

خداوند در روز قیامت در مورد رفتار ما با قرآن، پیغمبر(ص) و ولایت اهل بیت(ع) سؤال می پرسد

استاد انصاریان به نعمت های مادی و معنوی پرورگار به انسان ها اشاره و خاطرنشان کرد: نعمت های مادی عدد یک است؛ ولی نعمت های معنوی که خدا نصیبتان کرده، یک عدد بالا و فوق العاده ای است. امام صادق(ع) در توضیح یک آیهٔ قرآن، «ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ؛ پروردگار عالم حتماً در دادگاه محشر و روز قیامت از نعمت هایی سؤال می کند که به شما داده است» (سورهٔ تکاثر، آیهٔ 8)، فرمودند: خیال می کنید از نان، خربزه، آب، قند، شکر، میوه و سبزی سؤال می کند؟ او خیلی کریم تر از این است که روز قیامت به شما بگوید بندهٔ من، چقدر آب خوردی؟ چقدر برنج خوردی؟ چقدر سبزی خوردی؟ چقدر میوه خوردی؟ در حقیقت، سؤال پروردگار در روز قیامت از قرآن، پیغمبر(ص) و ولایت ما اهل بیت(ع) است که شما با این سفره چه کار کرده ای؟

در روز قیامت تا خداوند به کسی اجازهٔ حرف زدن ندهد، زبانش باز نمی شود

وی افزود: پیغمبر(ص) می فرمایند: اوّلین کسی که در روز قیامت بر پروردگار وارد می شود، من هستم؛ یعنی وقتی خداوند از آدم تا آخرین نفر آدمیزاد را که خلق کرده است، می خواهد وارد محشر کند، اولین نفرِ واردشونده پیغمبر اکرم(ص) است. همه که وارد محشر شدند، رسول خدا(ص) می فرمایند: اولین کسی که بر خدا وارد می شود، من هستم؛ اولین کسی که اجازهٔ حرف زدن به او می دهند، من هستم. در آیهٔ 105 سورهٔ هود آمده: «یوْمَ یأْتِ لاٰ تَکلَّمُ نَفْسٌ إِلاّٰ بِإِذْنِهِ» روز قیامت روزی است که تا خدا به کسی اجازهٔ حرف زدن ندهد، زبانش باز نمی شود و کار نمی کند. «یوْمَ یأْتِ لاٰ تَکلَّمُ نَفْسٌ إِلاّٰ بِإِذْنِهِ» باید به یکی اجازه بدهد و بگوید حرف بزن، آن وقت می تواند حرف بزند؛ تا وقتی اجازه نداده، تمام محشر سکوت کامل است.

مبلغ عرصه بین الملل اظهار کرد: میلیارد میلیارد انسان، وقتی اولین بار وارد محشر می شوند، همه ساکت هستند؛ حتی در قرآن مجید است که مردم از تماشای اوضاع محشر، صدای نفس کشیدنشان هم نمی آید! بعد در این بازار عجیب و غریب، خدا به اوّلین کسی که اجازهٔ حرف زدن می دهد، من پیامبر هستم و من هم اولین حرفی که به خدا می زنم، این است: با یک دستم قرآن را برمی دارم و با یک دستم هم دست اهل بیت(ع) را می گیرم، بعد به پروردگار می گویم: از امت من بپرس که بعد از مرگ من با این کتاب و اهل بیت(ع) من چه کار کردند؟! فقط خوردند، پوشیدند، سوار ماشین گران قیمت شدند و در ساختمان نشستند؟ هیچ کاری به قرآن و اهل بیت(ع) من نداشتند؟

تصویری از چهره کسانی که با قرآن و اهل بیت(ع) نبودند

وی، حکایتی از سرانجام دشمنی با اهل بیت(ع) را بیان و عنوان کرد: یک نفر خدمت موسی بن جعفر(ع) آمد و گفت: یابن رسول الله! من شیعه، ارادتمند و عاشق شما هستم؛ ولی پدر من جزء مخالفین بوده و شیعه نبوده است. او از مریدان سقیفهٔ بنی ساعده بوده است؛ همان هایی که به خانهٔ پیغمبر(ص) و خانهٔ صدیقهٔ کبری(س) هجوم بردند. او مرده و در همین قبرستان بقیع هم دفنش کرده اند؛ حال آقایی آمده است و به من می گوید جناب شیعه، من از بابای تو پول طلبکار بودم و مرده، پول من را نداده است. شما هم ورثهٔ آن پدر هستی، پول من را بده! یابن رسول الله! من دفترهای بده-بِستان پدرم را نگاه کردم که از چه کسی طلب دارد و به چه کسی بدهکار است، دیدم پدرم تمام حسابش صاف است. اسم این طلبکار در دفتر تجارت و مغازه اش نیست؛ ولی اسم های بقیه هست و بده-بِستان زیاد داشته است. چه کار کنم؟ من نمی دانم حالا پدرم واقعاً به این آدم بدهکار است یا نه! ناراحتم و دلم می خواهد اگر بدهکار است، بدهکاری اش را بدهم.

استاد انصاریان ادامه داد: موسی بن جعفر(ع) فرمودند: نصف شبِ امشب به قبرستان بقیع می روی، وارد قبرستان که شدی، این متنی را که به تو می گویم، بخوان؛ پدرت می آید و به تو می گوید بدهکار هست یا نیست. این جوانِ شیعهٔ ارادتمند به اهل بیت(ع) راه یافته، نصف شب به قبرستان بقیع می رود و این متنی را می خواند که حضرت موسی بن جعفر(ع) به او فرموده بود، یک مرتبه می بیند حیوانی در قبرستان ظهور کرد که شکل این حیوان را تا حالا ندیده است! صدایی از این حیوان درآمد و گفت: من به این شخص این قدر بدهکارم و یادم رفته است که بنویسم. گفتم: تو چه کسی هستی؟ گفت: من پدرت هستم. گفتم: این چه وضعی است؟ گفت: هر کس با قرآن و اهل بیت(ع) نباشد، وضع او در این طرف همین است که می بینی.

قرآن برای مردم قرار داده شد تا آسان به دین عمل کنند

وی گفت: این سفره، یعنی «القرآن مأدبة الله» به این خاطر برای مردم قرار داده شده است که مردم، آسان به دین عمل کنند.  در سورهٔ مبارکهٔ بقره می خوانید: «یرِیدُ اَللّٰهُ بِکمُ اَلْیسْرَ وَ لاٰ یرِیدُ بِکمُ اَلْعُسْرَ» (سورهٔ بقره، آیهٔ 185)، دین من برای شما مشکل ساز نیست؛ چون من سختی شما بندگانم را نمی خواهم و برایتان آسانی، راحتی و آرامش می خواهم. عمل کردن به دین من، سخت، مشکل و طاقت فرسا نیست؛ تازه اگر عمل کنید، آرامش هم به شما می دهد. خدا اسم نماز را در قرآن مجید یک جا «ذکر» گذاشته است و اصلاً خود نماز را ذکر می گوید. گاهی هم در قرآن مجید می گوید نماز بخوانید، برای اینکه یاد من باشید؛ یعنی دلتان به من توجه داشته باشد: «وَ أَقِمِ اَلصَّلاٰةَ لِذِکرِی» (سورهٔ طه، آیهٔ 14). آن وقت می فرماید: «أَلاٰ بِذِکرِ اَللّٰهِ تَطْمَئِنُّ اَلْقُلُوبُ» (سورهٔ رعد، آیهٔ 28)، باطنتان را با ذکر من آرامش دهید.

نماز راه برون رفت از گرفتاری ها و ناراحتی های درونی است

نویسنده کتاب «سیمای نماز» با بیان اینکه نماز راه برون رفت از گرفتاری ها و ناراحتی های درونی است، اظهار کرد: یک نام خدا «مؤمن» و مؤمن یکی از اسامی پروردگار است. این اسم در سورهٔ حشر آمده و به معنای امنیت دهنده است. نماز برای خداست و چیزی که حُکم آن از پروردگار صادر شده است و ما عمل کنیم، به ما امنیت و آرامش می دهد. صاحب کتاب «روضات الجنات» از مراجع بزرگ بوده است. در این کتاب دیدم که نوشته بود: ابن سینا فیلسوف و حکیم معروف، گاهی که در علم و مطالعه و درس دادن دچار مشکل سختی می شد، کتاب را مطالعه می کرد و می گفت چرا این حل نمی شود؟ چرا گره مشکل باز نمی شود؟ ابن سینا می دید که یک ربع، بیست دقیقه، نیم ساعت یا یک ساعت شد، این مشکل علمی که برای خودش هم ایجاد مشکل کرده و اعصابش را در فشار قرار داده است، حل نشد؛ از خانه درمی آمد و به مسجد جامع همدان می آمد، دو رکعت نماز می خواند و برمی گشت، مشکل حل می شد. از کجا می دانست نماز آرامش می آورد و حل مشکل می کند؟ از آنجایی که خدا در قرآن فرموده است: «وَ اِسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ اَلصَّلاٰةِ» (سورهٔ بقره، آیهٔ 45)، از نماز کمک بگیرید؛ نماز قدرت و نیروست و به قول خارجی ها انرژی است.

در مشکل ، رنج درون و ناراحتی باطن از نماز کمک بگیرید

استاد انصاریان در پایان گفت: در مشکل ، رنج درون ، ناراحتی باطن و غصه تان از نماز کمک بگیرید: «وَ اِسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ اَلصَّلاٰةِ وَ إِنَّهٰا لَکبِیرَةٌ إِلاّٰ عَلَی اَلْخٰاشِعِینَ». مسائل الهی و مسئلهٔ قرآن این است.

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha