به گزارش خبرگزاری «حوزه» پاسخ به شبهات از وظایف مراکز حوزوی و دینی است که این خبرگزاری در شماره های گوناگون به ارائه برخی از سوالات قرآنی و پاسخ های آن، برگرفته از «درگاه اینترنتی مرکز آموزش تخصصی تفسیر و علوم قرآن» خواهد پرداخت.
- سؤال
از آنجا كه قرآن كريم دو نوع نزول دارد، در فهم من نميگنجد كه چگونه ميشود كتابي كه از قبل آماده و مطالب آن مشخص شده است، چنين تفسير شود كه فلان آيه در زماني فرستاده شده كه فلان فرد چنين كرده است، يا اين اتفاق به وقوع پيوسته است؟
- پاسخ
در ميان دانشمندان تفسير و علوم قرآن، در مورد كيفيت نزول قرآن، ديدگاه يكساني وجود ندارد، بعضي معتقدند كه قرآن بيش از يك نزول نداشته است و شروع اين نزول از ماه مبارك رمضان است و پس از آن در طول مدت رسالت رسول گرامي اسلام بر آن حضرت نازل شده است.
برخي ديگر به دو نوع نزول براي قرآن معتقد هستند، نزول دفعي و نزول تدريجي. بين اين بزرگان در مورد كيفيت نزول دفعي قرآن اختلاف نظر وجود دارد، برخي از دانشمندان از جمله علامه طباطبايي معتقدند كه قرآن داراي حقيقتي است غير از اين قرآني كه با الفاظ و عبارات عربي نازل شده است. (المیزان فی تفسیر القرآن، علامه طباطبایی، ج2، صص18-16.)
خداوند متعال ميفرمايد: حم! و الكتاب المبين انا جعلناه قرآناً عربياً لعلكم تعقلون و انه في ام الكتاب لدينا لعلي حكيم، حا، ميم، سوگند به اين كتاب آشكارا، ما آن را، قرآن (خواندني) عربي قرار داديم، باشد كه شما بفهميد، و آن در لوح محفوظ نزد ما بلند پايه و محكم اساس است (زخرف/1).
اين آيه دلالت بر وجود كتاب مبيني دارد كه حقيقت قرآن در آن است، و در مرحلة نازله الفاظ و عربي بودن، بر آن عارض شده و اين لباس لفظ و عربيت از اين جهت بر اندام آن حقيقت پوشيده شده كه مردم بتوانند آن را بفهمند و تعقل كنند، اما اصل آن در «ام الكتاب» نزد خداوند بوده و داراي مقامي بس بلند است كه دست كوتاه خرد به وي نمي رسد.
و مقصود از نزول دفعي قرآن در ماه مبارك رمضان، نزول اصل و حقيقت قرآن بدون اين الفاظ مي باشد.
آنچه از قرآن به صورت دفعي بر قلب پيامبر نازل شده، دانشي است مربوط به حقيقت قرآن كه از درك و دسترس ما خارج است، نه اين كه الفاظي مانند اين قرآن كريم باشد، اما آنچه كه به صوررت تدريجي در مناسبات و اتفاقات مختلف و يا به صورت معارف قرآن و يا داستان هاي پيامبران و ...، در طول بيست و سه سال رسالت رسول گرامي نازل شده است، نزول تدريجي است كه در قالب همين الفاظ عربي است، كه در دسترس ما قرار داده شده، و در واقع قرآن موجود، به منزلة لباس براي آن اصل ميباشد. (المیزان فی تفسیر القرآن، علامه طباطبایی، ج2، صص18-16.)
بنابراين، مي توان گفت: خداوند متعال مقداري از علم بي نهايت خود را به پيامبرش عطا كرده بود و به او آگاهي هاي از معارف و اسرار داده بود كه پس از آن قرآن موجود، به تدريج نازل شد.
آياتي در قرآن وجود دارد كه نشان مي دهد پيامبر پيش از نزول تدريجي قرآن، بر مطالب آن آگاهي داشته، چنانكه خداوند ميفرمايد: و لا تعجل بالقرآن من قبل ان يقضي اليك وحيه، پس نسبت به قرآن عجله مكن پيش از آنكه وحي آن بر تو تمام شود (طه/114).
در جاي ديگر، مي فرمايد: و لا تحرّك به لسانك لتعجل به/ زبانت را به خاطر عجله، براي خواندن آن [قرآن] حركت مده (قيامت/16).
اين عجله پيامبر نسبت به خواندن آيات، پيش از تمام شدن وحي نشان مي دهد كه او از معارف قرآني و مطالب آن آگاه بوده است.
در نتيجه هيچ ناهمگوني بين نزول دفعي قرآن (كه داراي معارف و اسرار آفرينش بوده است) كه اصل و حقيقت قرآن كريم بدون الفاظ است، با نزول آيات و سوره هايي متناسب با حوادث و وقايع وجود ندارد.