به گزارش خبرگزاری «حوزه» پاسخ به شبهات از وظایف مراکز حوزوی و دینی است که این خبرگزاری در شماره های گوناگون به ارائه برخی از شبهات قرآنی و پاسخ های آن، برگرفته از «درگاه اینترنتی مرکز آموزش تخصصی تفسیر و علوم قرآن» خواهد پرداخت.
- سؤال
شیطان از جنّ است یا از جنس دیگر؟
- پاسخ
ضروری است به عنوان پیش نیاز واژههای «شیطان»، «ابلیس» و «جنّ»، و هم چنین تفاوت میان فرشتگان، شیطان و جن را از نظر ماهیت وجودی آنها توضیح دهیم.
واژة «شیطان» از ریشة «شطن» یا «شیط» و بر اساس دیدگاه لغت شناسان به معنای «دور» یا «باطل» است، پس «شیطان» در بارة هر موجود سرکش و شرور و دور از حق و همراه با باطل، و گمراه کننده به کار برده میشود.
امّا «ابلیس» اسم خاص و عَلَم برای شیطانی میباشد که در برابر حضرت آدم(علیه السّلام) قرار گرفت.
واژة شیطان حدود 70 بار در قرآن بهکار رفته و حدود 17 بار نیز به صورت جمع (شیاطین) و 11 مورد نیز با اسم خاص یعنی «ابلیس» به کار برده شده است.
امّا واژة «جن» از دیدگاه لغت شناسان، به مفهوم «پوشیده شدن چیزی از حواس ظاهری» است مثلاً گفته میشود: «جنّه اللیل» یا «اجنّه» یعنی شب او را پوشید، و همین واژه در زبان فارسی به «پری» خوانده میشود.
مفسران در تعریفی که برای آن موجود، آوردهاند میگویند: پریان آن گروه موجوداتی هستند که اجسامی نازک، و شکلی ویژه دارند و از آتش آفریده شدهاند.[1]
واژة «جن» و «جنّة» به همان مفهومی که بیان نمودیم در30 آیه از آیات قرآن به کار رفته است[2].
لازم به یاد آوری است که، گاهی واژة «جنّة» به کار رفته ولی به معنای «دیوانه» میباشد که ارتباطی با بحث ما ندارد.
تفاوت میان «جنّ» و دیگر موجودات: «جنّ» از چند جهت با «انسان» و «فرشته» دارای تفاوت و جهات مشترک هستند که به برخی از آنها اشارت میرود:
تفاوت ها
1- پریان از جنس آتش آفریده شدهاند «والجانّ خلقناه من قبل من نار السموم»، و جن را پیش از آن، از آتش گرم و سوزان آفریدیم(حجر/27)ولی انسان از خاکخلق شده است، «خلقتة من طین»(ص/76)، «و لقد خلقنا الانسان من صلصال من حمأمسنون» (حجر/26) اما فرشته، از نور آفریده شده است.
2- پریان پیش از انسان آفریده شدهاند، «والجان خلقناه من قبل من نار السموم»(حجر/27).
3- پریان از نگاه انسان، پنهان هستند در صورتی که آنها آدمی را میبینند: «... انه یراکم هو و قبیله من حیث لا ترونهم»، چه آنکه او (شیطان) و همکارانش شما (فرزندان آدم) را میبینند از جایی که شما آنها را نمیبینید...(اعراف/27).
4- انسان از جهت پذیرفتن رسالت الهی که بر دوش او گذاشته شده همیشه استقلال داشته، ولی پریان در انجام فرامین و تکالیف الهی، از رسولان بشری پیروی میکنند، «واذ صرفنا الیک نفرا من الجن ... یا قومنا اجیبوا داعی اللّه و آمنوا به یغفر لکم من ذنوبکم و یجرکم من عذاب الیم»، بیاد آور وقتیکه گروهی ازجن را بهسوی تو متوجه ساختیم که قرآن با بشنوند...[وگفتند]:ای قوم ما دعوت کنندة الهی را اجابت نمایید و به او ایمان آورید...(احقاف/29-37).
5- پریان، معصوم و پاک از گناه و اشتباه نیستند «و انا منا الصالحون و منّا دون ذلک کنّا طرائق قددا»، همانا در میان ما افرادی صالح و افرادی غیر صالحاند و ما گروههای متفاوتی هستیم(جن/11)، «وانّا منّا المسلمون و منّا القاسطون...»، همانا گروهی از ما مسلمان و گروهی ظالمند...(جن/14). در حالی که فرشتگان از گناه و معصیت، پاک هستند، «... ملائکة غلاظ شداد لا یعصون اللّه ما امرهم و یفعلون ما یؤمرون»، ... فرشتگانی بر آن گمارده شده که خشن و سخت گیرند، و هرگز فرمان خدا را مخالفت نمیکنند و آنچه را فرمان داده شده اجرا مینمایند(تحریم/6).
6- زندگی و مرگ پریان با فرشتگان متفاوت است، «اولئک الذین حق علیهم القول فی امم قد خلت من قبلهم من الجن والانس انهم کانوا خاسرین و لکل درجات مما عملوا و لیوفیهم اعمالهم و هم لا یظلمون»، آنها کسانی هستند که فرمان عذاب در بارة آنان همراه اقوام [کافری] که پیش از آنان از جن و انس بودند مسلّم شده، چرا که همگی زیان کارند و برای هر کدام درجاتی است بر طبق اعمالی که انجام دادهاند، تا خداوند کارهایشان را بی کم و کاست به آنان تحویل دهد و به آنان هیچ ستمی نخواهد شد(احقاف/18-19).
مشترکات میان پری و دیگر موجودات
1- پریان مانند انسانها زندگی میکنند، میمیرند و نیز دارای تکلیف هستند و در آخرت برانگیخته میشوند و پاداش میگیرند و مجازات میشوند.
2- آنان مثل انسان تولید نسل دارند و دارای پسر و دختر میباشند «وانه کان رجال من الانس یعوذون برجال من الجن فزادهم رهقا»، این که مردانی از بشر به مردانی از جن پناه میبرند و آنها سبب افزایش گمراهی و طغیانش میشوند(جن/6).
3- پریان همانند بشر به تکالیف الهی مکلف هستند و روی این جهت برخی مؤمن و عدهای کافر هستند[3]، برای نمونه به این آیه توجّه نمایید: «و انّا منّا المسلمون و منّا القاسطون فمن اسلم فاولئک تحرّوا رشدا»، همانا گروهی از ما مسلمان و گروهی ظالمند، هرکس اسلام را اختیار کند راه راست را بر گزیده است(جن/14).
4- آنان مثل بشر دارای شعور و اراده و قدرت قوی و حرکات سریع میباشند. این موضوع را میتوان از جریان داستان حضرت سلیمان و (بلقیس) به روشنی استفاده نمود.[4]
با توجّه به مطالب گذشته پاسخ پرسش شما بدین شرح است: خداوند -تبارک و تعالی- میفرماید: «واذقلنا للملائکة اسجدوا لآدم فسجدوا الاّ ابلیس کان من الجن ففسق عن امر ربّه افتتّخذونه و ذریّته اولیاء من دونی و هم بکم عدوّ بئس للظالمین بدلا»، یاد آر زمانی را که به فرشتگان گفتیم: «برای آدم سجده کنید» آنها همگی سجده کردند جز ابلیس -که از جن بود- و از فرمان پروردگارش بیرون شد، آیا او و فرزندانش را بهجای من اولیای خود بر میگزینید در حالی که آنان دشمنان شما هستند. چه جایگزین بدی است برای ستمکاران(کهف/50).
آیة شریفه، با صراحت بیانگر این نکته است که ابلیس از جنس پریان میباشد و روایاتی هم که از معصومین(علیهم السلام) وارد شده، این سخن را تأیید میکند که برای نمونه به برخی از آنها اشارت میرود: در حدیثی از امام رضا(علیه السّلام) نقل شده است که پس از ستایش هاروت و ماروت که از فرشتگان هستند میفرماید: «پناه بر خدا، فرشتگان از کفر و انجام کارهای زشت، پاک و خود نگهدارند به سبب لطف پروردگار». آنگاه به امام(علیه السّلام) عرض میشود: پس ابلیس از فرشتگان نیست؟ آن حضرت میفرماید: «از آنان نیست، بلکه از پریان است، آیا شما این گفتار پروردگار را نشنیدهاید که میفرماید: واذقلنا...».[5]
و از امام صادق(علیه السلام) روایت شده است که آن حضرت فرمودند: فرشتگان گمان میکردند ابلیس از آنان است در حالی که «درعلم خداوند» از آنان نبود، و ابلیس با این گفتهاش «خلقتنی من نار و خلقته من طین»، مرا از آتش آفریدی و بشر را از گل)، آنچه را در ماهیت خویش از تعصب و خشم بود، آشکار کرد.[6]
بنابراین، با توجّه به آیة شریفه و روایات، روشن میشود که ابلیس از جنس پریان است نه فرشتگان.
---------------------------
پی نوشت ها:
[1] - مجع البیان، ج6 ص77
[2] - آیات به ترتیب سورهها عبارتند از: انعام/100،112،128،130- اعراف/38،179- هود/119- حجر/27 - اسراء/88 - کهف/50- نمل/17،39- سجده/13- سبأ/12،14،41- صافات/158- فصلت/25،29- احقاف/18،29- ذاریات/56- الرحما/15،33،39،56- جنّ/1،5،6 - ناس/6
[3] - مراجعه شود به آیات: احقاف/31- جن/2،11،14
[4] - به آیات 42-39 از سوره نمل رجوع شود.
[5] - نورالثقلین ج3ص267ح117
[6] - همان مأخذ ح118 و همچنین ح119.