به گزارش خبرگزاری «حوزه»، پاسخ به شبهات از وظایف مراکز حوزوی و دینی است که این خبرگزاری در شماره های گوناگون به ارائه برخی از شبهات قرآنی و پاسخ های آن، برگرفته از «درگاه اینترنتی مرکز آموزش تخصصی تفسیر و علوم قرآن» خواهد پرداخت.
- سؤال
مكر خدا در قرآن به چه معناست؟ «و يمكرون و يمكر الله والله خير الماكرين»
- پاسخ
«مكر»، در لغت به معني چارهانديشي و تدبير مخفي، براي بازداشتن كسي از مقصودش، يا ضرر زدن به او ميباشد و در اصطلاح نيز به همان معناي لغوي خود به كار رفته است و به اين جهت ميتوان آن را به دو قسم تقسيم نمود.
1- مذموم و ناپسند
2- ممدوح و پسنديده
مكر ناپسند آن است كه چاره انديشي و نقشهكشي و تدبير براي انجام عملي قبيح مانند ضربه زدن به دين خدا، پيامبر خدا، افراد صالح و... صورت گيرد.
اما چنانچه تدبير و نقشهكشي به منظور عمل صحيح و پسنديدهاي، مانند از بين بردن نقشههاي شوم مفسدان، كفار، منافقان و ضربه زدن به آنها انجام شود، ممدوح و پسنديده خواهد بود، و مكر خداوند از اين قسم است (كه بيان خواهد شد).
يادآوري اين نكته ضروري مينمايد كه قرآن كريم گاهي مكر را به «سيء» (بد و ناپسند بدون) متصف مينمايد و ميفرمايد: و لا يحيق المكر السيئ الا باهله(فاطر/43). در نتيجه فهميده ميشود كه پسند يا ناپسند بودن در معناي مكر دخالت ندارد، بلكه مكر به معناي مطلق چارهانديشي و تدبير است، ولي گاهي مورد پسند و گاهي مذموم است.
مكر در آيات الهي
مكر در قرآن مجيد گاهي به انسان ها وگاهي به خداوند سبحان نسبت داده شده است و در همه موارد مقصود از آن، همان معناي لغوي يعني چاره انديشي و نقشه كشي و تدبير مخفيانه جهت ضربه زدن و بازداشتن كسي از مقصودش ميباشد.
به عنوان مثال در مورد چارهانديشي خداوند، قرآن كريم ميفرمايد: و مكروا و مكر الله و الله خير الماكرين، آنها نقشه كشيدند و خداوند نيز چارهانديشي كرد و خداوند بهترين چاره جويان است(آلعمران/54).
و در رابطه با نقشه كشي انسان ها فرموده است: و اذ يمكر بك الذين كفروا ليثبتوك اويقتلوك او يخرجوك، (به خاطر بياور) هنگامي كه كافران نقشه كشيدند كه تو را به زندان بيفكنند و يا به قتل برسانند ويا از مكه خارج سازند(انفال/30).
تفاوتي كه ميان مكر خدا و انسان وجود دارد اينكه چارهانديشي و تدبير در انسان نياز به فكر و فراهم آمدن اسباب، مقدمات، زمان و ... است، ولي از آنجا كه خداوند متعال، بينياز، عالم و قادر مطلق است، نيازي به مقدمات ندارد، بلكه هروقت او كاري را اراده كند تحقق خواهد يافت. (انما امره اذا اراد شيئاً ان يقول له كن فيكون (يس/82).
كافران و منافقان براي ايجاد خلل، فساد، تضعيف و نابود كردن حق هميشه در فكر چاره انديشي و نقشهكشي و تدبير (مكر) هستند، در حالي كه از تدبير تام، علم و قدرت و ارادة مطلق پروردگار (كه همة امور به دست اوست و احاطه بر همه چيز دارد) غافلند، و خداوند با تدبيرش در يك لحظه همه نقشههاي آنان را نقش بر آب ميكند؛[1] چراكه اراده و تدبير خداوند بالاتر از همه تدبيرها است، چنانكه قرآنكريم ميفرمايد: و قد مكر الذين من قبلهم فلله المكر جميعاً يعلم ما تكسب كل نفس،پيش ازآنان نيز كساني طرحها و نقشهها كشيدند؛ ولي تمام طرح ها و نقشه ها از آن خداست او از كار هركس آگاه است (رعد/42).
بنابراين تدبير كلي از آن خداست و تدبير ديگران در مقابل تدبير خدا هيچ است و كاري از پيش نميتوانند ببرند، و او «خير الماكرين» (بهترين چاره جويان و تدبير كنندگان) است. (انفال/30).
معنايي كه براي مكر گذشت از آيات قرآنكريم نيز استفاده ميشود. خداوند متعال ميفرمايد: قد مكر الذين من قبلهم فاتي الله بنيانهم من القواعد، كساني كه قبل از ايشان بودند از اين توطئهها داشتند ولي خداوند به سراغ شالوده (زندگي) آنها رفت و آن را از اساس و يران كرد و سقف از بالا بر سرشان فرو ريخت(نحل/26).
منظور از ويران كرد شالوده زندگي از بين بردن و خنثي نمودن طرح ها و نقشههاي آنان است.
بنابراين مراد از مكر الهي ويران و واژگون نمودن ساختههاي آنها از اساس و ريشه ميباشد چه ساختههاي فكري يا غير آن و از آنجا كه بازگشت مكر آنها به خودشان است، ميفرمايد: و ما يمكرون الا بانفسهم و ما يشعرون، خودشان را فريب ميدهند و نميفهمد(انعام/123).
و درآيه ديگر ميفرمايد: و لا يحيق مكر السي الا باهله،نيرنگهاتنها دامان صاحبانش را ميگيرد(فاطر/43). بنابراين مراد از «مكر الهي» ويران نمودن نقشههاي بد و بازگرداندن شر آن به خودشان است.[2]
فلسفه مكر الهي
خداي مهربان منزه از آن است كه ابتداءً بر ضرر كسي نقشهكشي تدبير (مكر) كند؛ اما گاهي عدالت و حكمتش كه بر اساس مصالح و مفاسد و نيز جهت تحقق دين حق و توحيد است، اقتضاء ميكند كه نقشههاي مفسدان و كفار و منافقان را كه به تباهي دين، عدالت و انسانيت ميانجامد، خنثي نمايد و يا آن را به خودشان برگرداند و گاهي نيز آنها را به خاطر اعمال و تدبير شومشان به عذاب گرفتار كند و لطف و توفيق و رحمتش را از آنان سلب نمايد، كه اين در واقع نتيجه عمل خود آنهاست.[3] نه اينكه خداوند از آغاز چنين ميخواسته است. بنابراين نقشه كشي خداوند براي از بين بردن افكار و نقشههاي مفسدان، منافاتي با عدالت او ندارد، بلكه عين عدالت است.
نمونه هايي از مكر الهي
در موارد متعددي از آيات قرآن كريم سخن از «مكر الهي» به ميان آمده است كه به برخي از آنها اشارت ميكنيم.
1- امر به هجرت و حفظ پيامبر اكرم از شر مشركان
و اذ يمكر بك الذين كفروا ليثبتوك أو يقتلوك او يخرجوك و يمكرون و يمكر الله و الله خير الماكرين، (به خاطر بياور) هنگامي را كه كافران نقشه ميكشيدند كه تو را به زندان بيفكنند، يا به قتل برسانند و يا (از مكه) خارج سازند، آنها چارهاي ميانديشيدند (و نقشه ميكشيدند) و خداوند هم تدبير ميكرد، و خدا بهترين چاره جويان و تدبير كنندگان است(انفال/30).
در اينجا مقصود از «يمكر» و «يمكرون» نقشه و تدبير مشركان است كه ميخواستند حضرت رسول را بكشند، يا زنداني و يا تبعيد نمايند، و مقصود از «مكر خدا» (و يمكر الله) همان تدبير خداوند است كه آن حضرت را مأمور به هجرت نمود و با نجات دادن او طرحهاي آنان را نقش بر آب كرد و با سادهترين وسيله (تار عنكبوت) او را از چنگال مشركان حفظ نمود.[4]
2- نجات حضرت عيسي و حفظ دينش
و مكرو و مكر الله و الله خير الماكرين، و (يهود و دشمنان مسيح، براي نابودي او و آئينش) نقشه كشيدند، و خداوند (براي حفظ او و آيينش) چاره جويي كرد، و خداوند بهترين چارهجويان است(آلعمران/54).
مقصود از مكر (و مكروا) نقشه و طرحهاي دشمنان است دربارة كشتن وضربه زدن به دين و پيروان حضرت عيسي و مقصود از «مكر الله» نجات دادن و بالا بردن حضرت عيسي به سوي خود ميباشد، چنانكه در آيه بعد (آلعمران/55) و آيات ديگر، به اين مطلب اشارت رفته است.[5]
3- نابود كردن مفسدان
و مكروا مكراً و مكرنا مكراً و هم لا يشعرون، آنها نقشه مهمي كشيدند و ما هم نقشه مهمي در حالي كه آنها درك نميكردند(نمل/50).
در اينجا مقصود از «مكروا مكراً» تدبير و طرحهاي دشمنان حضرت صالح است، كه نقشه كشيده بودند، حضرت صالح و خانوادهاش را بكشند، بعد بگويند ما از هلاكت او و خانوادهاش خبر نداريم، چنانكه در آيه 49 سوره نمل بيان شده است.
و منظور از «مكرنا مكراً» همان تدبير خداست به ضرر مفسدان است كه آنها در گوشهاي از كوه كمين كرده، كوه ريزش كرد و سنگ بزرگي از بالاي كوه سرازير شد و آنها را در لحظهاي كوتاه در هم كوبيد و نابود كرد.[6] چنانكه قرآن كريم ميفرمايد: فانظر كيف كان عاقبة مكرهم انا دمّرنهم و قومهم اجمعين، بنگر عاقبت توطئة آنها چه شد، كه ما آنها و قومشان همگي را نابود كرديم!(نمل/51).
4- عذاب و بلاهاي ناگهاني
أفأمنوا مكر الله فلا يأمن مكر الله الا القوم الخاسرون، آيا آنها خود را از مكر الهي در امان ميدانند؟ در حاي كه جز زيان كاران، خود را از مكر (و مجازات) خدا ايمن نميدانند(اعراف/99).
چنان كه از سياق اين آيات روشن است، مقصود از «مكر الهي» در اينجا همان تدبير الهي در مورد كيفرها و بلاهاي ناگهاني و بيچاره كننده است كه خداوندمجرمان را به وسيله آن از هدفهاي خوشگذراني و زندگي مرفهشان باز ميدارد.[7]
پی نوشت ها:
[1]- اقتباس از: التحقيق في كلمات القرآن الكريم، حسن المصطفوي، واژه «مكر»
[2]- التمهيد، ج3،ص323. با تلخيص و تصرف
[3]- اقتباس از: التحقيق في كلمات القرآن الكريم
[4]-اقتباس از قاموس قرآن، سيد علي اكبر قرشي، واژه «مكر» - تفسير نمونه، ذيل آيه مذكور
[5]- قاموس قرآن، همان، تفسير نمونه، ذيل آيه مذكور
[6]- اقتباس از قاموس قرآن، سيد علي اكبر قرشي، واژه «مكر» - تفسير نمونه، ذيل آيه مذكور
[7]- تفسير نمونه، همان، ج6، ص271