به گزارش خبرگزاری حوزه معاونت فرهنگی و تبلیغی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، در شماره ۱۷۰ کتاب «ره توشه راهیان نور» به مناسبت ماه محرم الحرام ۱۴۴۱ به ارائه سخنرانی هایی در موضوعات گوناگون پرداخته که در شماره های مختلف تقدیم حضور شما مبلغان عزیز می گردد.
صبر و صابران در کربلا
اشاره
حادثه کربلا، نه به عنوان واقعهای غمانگیز یا مبارزهای حماسی که در گذشته اتفاق افتاده و سپری شده؛ بلکه به عنوان حادثهای که الگوی دینداری، حقمداری و باطلستیزی است؛ از این رو درسهای بسیاری دارد که میتواند برای عصر حاضر نیز الهامبخش باشد؛ درسهایی همچون: آزادگی، وفا، حقطلبی، مبارزه با ظلم، بصیرت، ایثار، شجاعت، عزّت، فتوّت و جوانمردی، شهادتطلبی، رضا و تسلیم، تکلیفمحوری، عدالتخواهی، امر به معروف و نهی از منکر، امتحان، تولّی و تبرّی، احیای دین، اقامه نماز، پیروی از امام و... .
یکی از درسهای مهم حادثه عاشورا، «صبر و استقامت» است که در گفتار، رفتار، جهاد و شهادتِ عاشوراییان جلوهگر است. بررسی عوامل صبورساز و جلوههای صبر اصحاب امام در واقعه عاشورا، میتواند الگویی شایسته برای درسآموزی از آنان و نهادینه کردن صبر در وجود هر یک از ما باشد.
الف) عوامل صبرآفرین
۱. جهانبینی صابرانه
یکی از عوامل صبرآفرین، نگاه و بینش انسان به زندگی، مسائل آن و جهان امروز و آخرت است. وقتی دنیا ناپایدار است و مرگ به سراغ همه خواهد آمد، وقتی هر کس در هر شرایطی باید این جهان را بگذارد و برود، تحمل سختیها و آمادگی برای شهادت بیشتر خواهد شد. امام حسین (ع) در یکی از سرودههای خود با این نگرش چنین میفرماید:
فَإِنْ تَکُنِ الدُّنْیَا تُعَدُّ نَفِیسَةً // فَإِنَّ ثَوَابَ اللَّهِ أَعْلَی وَ أَنْبَلُ
وَ إِنْ تَکُنِ الْأَبْدَانُ لِلْمَوْتِ أُنْشِئَتْ // فَقَتْلُ امْرِئٍ بِالسَّیْفِ فِی اللَّهِ أَفْضَلُ
اگر دنیا ارزشمند شمرده میشود، پاداش الهی برتر و شریفتر است و اگر بدنها برای مرگ پدید آمدهاند، کشته شدن انسان با شمشیر در راه خدا، برتر است.
شهدای دفاع مقدس و نیز شهدای مدافع حرم و تمام کسانی که در راه حفظ دین و اعتلای کلمةالله، دنیای فانی را با تمام زیباییها و امکاناتش رها کرده و از ایثار جان شیرین خویش نیز ابایی ندارند، در حقیقت از این آموزه بزرگ عاشورائیان الگو گرفتهاند که اینچنین مشتاقانه به سوی مرگ در راه خدا قدم بر میدارند.
۲. کسب رضایت الهی
خداوند، صابران را دوست دارد و به آنان مژده میدهد و از آنان راضی است. بنابر آیات قرآن، خوف و هراس در راه خدا و تحمل آسیبهای جسمی، جانی، ضررهای مالی، مرگ و میر عزیزان و مصیبتهای مختلف، همه امتحانهای الهی است و به کسانی که از این آزمونها رو سفید بیرون آیند و صبر کنند، بشارت داده شده است: «وَ بَشِّرِ الصَّابِرین». عرصه جهاد، تمامی این موارد را در بردارد. عاشورائیان با درسآموزی از این نکته قرآنی، اهل صبر بر سختیهای آن جهاد فی سبیل الله شدند و اجر الهی را دریافت کردند.
معاذ بن جبل، صحابی رسولخدا (ص) وقتی فرزند خود را از دست داد، بسیار بیتابی میکرد. خبر که به رسولخدا (ص) رسید، حضرت برای او نامهای نوشت و به او فرمود:
به من خبر بیتابی تو بر فرزندت که خداوند به مرگ او حکم کرده، رسیده است. همانا فرزند تو از هدیههای گوارای خدا و از عاریههای به ودیعه گذاشته او نزد تو بود. خداوند تا مدتی تو را از آن بهرهمند ساخت و در وقتی که مشخص شده بود، او را گرفت. پس ما از خداییم و به سوی خدا بازمیگردیم.
۳. صبر، پل عبور به بهشت
امام حسین (ع) برای اینکه یاران خود را بهشتی کند، چشمانداز روشن و امیدبخشی از فرجام کار صابران را به آنان نشان داد و شهادت همراه با صبر را پل عبور به آن فضای دلانگیز معرفی کرد. امام (ع) برای امیدبخشی، دلداری و انگیزهآفرینی در یاران خویش و خانوادهاش و آمادگی آنان برای تحمّل سختیهای این راه، فرمود:
صَبْراً بَنِی الْکِرَامِ فَمَا الْمَوْتُ إِلَّا قَنْطَرَةٌ یَعْبُرُ بِکُمْ عَنِ الْبُؤْسِ وَ الضَّرَّاءِ إِلَی الْجِنَانِ الْوَاسِعَةِ وَ النَّعِیمِ الدَّائِمَةِ: صبر و مقاومت کنید ای بزرگزادگان! چرا که مرگ، تنها پُلی است که شما را از رنج و سختی عبور میدهد و به سوی بهشت گسترده و نعمتهای همیشگی میرساند.
همچنین خطاب به خانواده خود و دعوت آنان به صبوری نیز فرمود: «بنگرید! اگر من کشته شدم، به خاطر من گریبان چاک ندهید و صورت مخراشید».
۴. ایمان به هدف
کسی که در انتخاب هدف و راه بصیرت نداشته باشد، راه را با تردید میپیماید و در مواجهه با مشکلات، کمطاقت میشود؛ اما آنکه «حق» را هدف قرار دهد و با بصیرت گام در راهی بنهد، نه سست میشود و نه از سختیها میهراسد، حتی مرگ در راه هدف حق را هم با آغوش باز میپذیرد.
وقتی امام (ع) در مسیر کربلا، عبارت «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ» را که گویای شهادت بود، بر زبان جاری کرد؛ حضرت علی اکبر (ع) از پدر پرسید: «أَوَلَسْنَا عَلَی الْحَقِّ: مگر ما بر حق نیستیم؟». امام فرمود: «بَلَی وَ الَّذِی إِلَیْهِ مَرْجِعُ الْعِبَادِ: آری! قسم به خدایی که بازگشت همگان به سوی اوست، ما بر حقّیم». حضرت علی اکبر (ع) گفت: «فَإِنَّنَا إِذاً لَا نُبَالِی أَنْ نَمُوتَ مُحِقِّینَ: پس ما را باکی از مرگ در راه حق نیست».
امام حسین (ع) هنگام آخرین وداع با اهلبیت خویش نیز ضمن آنکه آنان را آماده تحمل بلا و رنج ساخت، فرجام خوش این مصیبتها را نیز بیان کرد تا آنان به سلاح صبر مجهز شوند:
وَ یُعَوِّضُکُم عَنْ هَذِه الْبَلیّةِ اَنواعَ النِّعَمِ وَ الْکِرامةِ فَلاتَشْکُوا وَ لا تَقُولُوا بِاَلْسِنَتِکُم مَا یَنْقُصُ قَدْرَکُم: خداوند انواع نعمتها و کرامت را در عوض این بلا و گرفتاری به شما عطا میکند. پس شکوه نکنید و چیزی بر زبان نیاورید که قدر و منزلت شما را کم کند.
از همین رو بود که حضرت زینب (ع) در مجلس ابنزیاد و در پاسخ به وی، عزتمندانه و صبورانه فرمود: «مَا رَأَیْتُ إِلاَّ جَمِیلاً». این بیان، گویای روحیه صبر در آن بانوی کرامت و قهرمان صبر است که دشمن را در هم شکست. چنین ایمانی به درستی راه و حق بودن هدف، آستانه تحمل و صبوری انسان را در برابر همه مشکلات، از جمله کشته شدن در راه عقیده حق را بالا میبرد.
۵. حضور در محضر خدا
از دیگر عواملی که هم سبب افزایش آستانه تحمل و صبوری انسان میشود و هم برای آدمی آرامش روحی به ارمغان میآورد، خود را در محضر خدا دیدن و پروردگار را حاضر و ناظر و باخبر از احوال خویش دانستن است. همچنان که وقتی حضرت ابراهیم (ع) به آتش افکنده شد، فرشتگان بزرگ الهی میآمدند و میگفتند: آیا نیازی داری؟ آن حضرت به آنان میفرمود: به شما احتیاجی ندارم. جبرئیل گفت: پس از خدا بخواه. حضرت فرمود: «حَسبی مِن سُؤالی عِلمُهُ بِحالِی: همین که او از حال من خبر دارد، برایم کافی است».
امام حسین (ع) در اوج سختیها و بلاهای جانکاه، درباره میزان و عامل صبر و تحمل خویش فرمود: «هَوَّنَ عَلَیَّ مَا نَزَلَ بِی أَنَّهُ بِعَیْنِ اللَّهِ: آنچه این داغها و مصیبتها را برایم قابل تحمل میسازد، این است که در برابر چشم خداست و خداوند میبیند و شاهد است». یاد خدا و انس با پروردگار، قدرت تحمل شداید را بالا میبرد. از همین روست که خداوند فرموده است: «وَاسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ».
توکل نیز عنصری صبرآفرین است؛ زیرا نوعی احساس پشتوانه الهی در امور سخت و تکلیفهای سنگین و به عبارتی همان احساس حضور در محضر الهی و برخورداری از نصرت و امداد و عنایت اوست. از همین روست که سیدالشهداء (ع) در صبح عاشورا با حمله سپاه دشمن، اینگونه با خدا مناجات میکند: «اَللَّهُمَّ أَنْتَ ثِقَتِی فِی کُلِّ کَرْبٍ، وَ أَنْتَ رَجَائِی فِی کُلِّ شِدَّةٍ...: خدایا! تو در هر گرفتاری تکیهگاه منی و در هر شدت و سختی، مایه امید منی».
ب) جلوههای صبر اصحاب در کربلا
۱. صبر بر سختیهای میدان نبرد
میدان نبرد یکی از عرصههای بروز مشقتهاست. زخم شمشیر و نیزه، جراحت و خون، قطع اعضا، تشنگی، خستگی، جان باختن و یا اسیر شدن، از پیامدهای حضور در میدان مبارزه است. هر کس صبر و مقاومت بر اینها را نداشته باشد، مرد میدان جهاد نیست. حضرت سیدالشهداء (ع) از آغاز حرکت، نیروهایی را همراه خود آورد که تحمل تیغ و تیر و زخم شمشیر و مرگ در این راه را داشته و خود را برای همه اینها آماده کرده باشند. چنانکه در یکی از سخنرانیهای آغازین خطاب به آنان فرمود:
أیَّهَا النَّاسُ فَمَنْ کانَ مِنْکُمْ یَصْبِرُ عَلی حَدِّ السَّیْفِ وطَعْنِ الْاَسِنَّةِ فَلْیَقُمْ مَعَنا وَإلاَّ فَلْیَنْصَرِفْ عَنَّا: ای مردم! هر کس از شما که صبر و مقاومت بر تیزی شمشیرها و زخم نیزهها دارد، همراه ما بماند و گرنه بازگردد.
پس از نماز ظهر عاشورا نیز یاران خود را به صبر دعوت نمود و فرمود: «فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ اصْبِرُوا».
این فرهنگ در یاران آن حضرت نیز متجلی بود و در شعرها و رجزهایشان نمود داشت؛ به عنوان نمونه سعد بن حنظله چنین رجز میخواند:
صَبْراً عَلَی الْأَسْیَافِ وَ الْأَسِنَّهِ // صَبْراً عَلَیْهَا لِدُخُولِ الْجَنَّه
کسی که صبر داشته باشد، درد و مصیبت و زخم و مشقت را بهتر و بیشتر تحمل میکند؛ چنانکه امام علی (ع) فرموده است: «مقاومت و صبر، فاجعه و مصیبت را آسان و قابل تحمل میسازد».
۲. صبر بر مصیبت عزیزان
حادثه کربلا، صحنه بزرگترین داغها و عظیمترین صبرها و مصیبتها بود. عزیزترین انسانها مقابل چشم امام حسین (ع) و خاندانش پرپر شدند. محبوبترین چهرهها به شهادت رسیدند و بازماندگانشان داغ دیدند و صبوری کردند. امام حسین (ع) پس از شهادت حضرت قاسم (ع)، عموزادگان و اهلبیت خود را به صبر دعوت کرد و فرمود: «صَبْراً یَا بَنِی عُمُومَتِی صَبْراً یَا أَهْلَ بَیْتِی: ای عموزادگان، صبر کنید. ای خانواده من، صبر کنید». در روز عاشورا حضرت علی اکبر (ع) را به صبر بر تشنگی دعوت کرد و به فرزند امام حسن (ع) هم فرمود: «یا بُنیَّ اِصبِر قَلیلاً». به دخترش سکینه سفارش کرد که زبان به شکوه و اعتراض نگشاید و بر تقدیر الهی صبور باشد: «فَاصْبِرْی عَلی قَضاء الله وَ لا تَشکِی». در واپسین لحظات حیات خود نیز هنگامی که بر زمین کربلا افتاده بود، زمزه عرفانیاش صبر بر همه این مصیبتها و داغها بود: «صَبْراً عَلی قَضائِکَ یا رَبِّ! لا إِلهَ سِواکَ... صَبْراً عَلی حُکْمِکَ یا غِیاثَ مَنْ لا غِیاثَ لَهُ: خدایا! بر تقدیر تو صبورم، معبودی جز تو نیست، بر حکم تو صابرم، ای پناه بی پناهان!».
شهید اسماعیل یزدانپور، شهید مدافع اسلام و وطن است که در جاده زاهدان ـ خاش به دست اشرار به شهادت رسید. مادر این شهید بزرگوار درباره صبر بر مصیبت از دست دادن فرزند جوانش میگوید:
مدتی قبل از اینکه او شهید شود، در عالم خواب دیدم که یک عرب، یک لباس بلند سفیدی به من داد و گفت بیا، این چادر را حضرت زینب به تو دادهاند. من در همان عالم خواب گفتم: آیا این چادر بر سر حضرت زینب بوده؟ گفتند تو آن را بردار، اگر از کمر به پایین خار و خاشاک داشته باشد، حتماً همان چادر است و اگر تمیز باشد که نبوده. من چادر را گرفتم و دیدم که از کمر به پایین همه خار و خاشاک است. چادر را محکم در آغوش گرفتم و گریه کردم و گفتم: این، همان چادر است. من این خواب را نشانه این میدانم که خدا صبر شهادت پسرم را زودتر به من داده است.
۳. صبر در برابر جاذبههای دنیوی
جاذبههای دنیا و میل به راحتی، لذت، ثروت و مقام، سبب سستی بسیاری از افراد در میدان «عمل به تکلیف» و دور شدن از صحنههای خوف و خطر میشود؛ اما اگر کسی در برابر این جاذبهها صبور و مقاوم باشد و فریب دنیا را نخورد، میتواند از انصار امام حسین (ع) باشد و پای در میدان جهاد بگذارد. این، درسی برای همه تاریخ و بشریت است. اگر عمر سعد نتوانست از «مُلک رِی» بگذرد و دست به آن جنایت بزرگ زد، بسیاری هم بودند که دنیا و رفاه و زندگی خود را فدای حقگویی و یاری امتها کردند؛ از مسلم بن عقیل و هانی بن عروه در کوفه تا قیس بن مسهّر صیداوی، قاصد شهید امام، حبیب بن مظاهر، مسلم بن عوسجه، زهیر بن قین و شماری از اصحاب امام (ع) که هر کدام شأن و موقعیتی داشتند، ولی بر جاذبههای دنیوی غلبه کردند و در میدان صبر خوش درخشیدند. زندگی و شهادت حرّ، یکی از بارزترین نمونههای چنین صبری است. او که فردی شجاع و نامآور و فرمانده هزار نفر از نیروهای کوفه بود، وقتی راه را بر امام (ع) بست، از همه افتخارات دنیوی و مادی گذشت و به امام حسین (ع) پیوست و شهید راه حق شد.
امام حسین (ع) پیش از حرکت از مکه، در جمع همراهان خود خطبه خواند و فرمود: «مَنْ کَانَ بَاذِلًا فِینَا مُهْجَتَهُ، فَلْیَرْحَلْ مَعَنَا: هر کس حاضر است جان و خون خود را در راه ما نثار کند، با ما حرکت کند». آن حضرت میدانست که بعضی حاضر نیستند از جان و زندگی بگذرند. از همین رو بود که به تصفیه نیرو پرداخت تا افراد سست و بیانگیزه در میان عاشورائیان نباشند.
گفت ای گروه هر که ندارد هوای ما // سر گیرد و برون رود از کربلای ما
ناداده تن به خواری و ناکرده ترک سر // نتوان نهاد پای به خلوت سرای ما
برگردد آن که با هوس کشور آمده // سر ناوَرَد به افسر شاهی گدای ما
وقتی امام (ع) در شب عاشورا بیعت از اصحاب خویش برداشت و فرمود هر که میخواهد، برود؛ یکایک اصحاب و جوانان هاشمی برخاستند و اظهار کردند حاضرند بارها در راه یاری امام کشته شوند، زنده شوند و دوباره شهید شوند. امام (ع) نیز وفای آنان را ستود. اینگونه اظهار وفا و یاری، جلوه دیگری از همان صبر و مقاومت در برابر جاذبههای زندگی و دنیاطلبی و عافیتخواهی است.
شهیدان حبیب بدوی از اهالی خوزستان و احمد محمد مشلب از اهالی لبنان، با سرمشق قرار دادن این آموزه از آموزههای کربلا بود که به تمام جلوههای دنیایی و ثروت و امکاناتی که داشتند، پشت پا زدند و در مسیر اعتلای کلمة الله و دفاع از حرم آلالله از جان خویش نیز گذشتند.
۴. صبر بر اسارت
شرایط زندگی در اسارت دشمن، بسیار سخت است. نبودن عنصر صبر، میتواند سبب از دست رفتن روحیه اسرا شود تا آنجا که با دشمن همکاری کنند یا ذلیلانه و ملتمسانه درخواستهایی داشته باشند یا خود را حقیر و شکست خورده بدانند؛ اما اگر عامل صبر وجود داشته باشد، دوران سخت اسارت را میتوان قهرمانانه و با روحیه سپری کرد. بازماندگان حادثه عاشورا علاوه بر صبر بر آن همه داغ و مصیبت، بر سختی راه کربلا تا کوفه و کوفه تا شام، شرایط دشوار و سختگیریهای سپاه کوفه و شام، توهینها، آزارها و تحقیرهای شامیان و... هم صبور بودند و عزت خود را حفظ کردند. سر سلسله این صابران، حضرت زینب بود که در سلام بر او نیز گفته میشود: «السَلام عَلی قَلبِ زِینَبِ الصَّبور»
صبر از زبان عجز، ثناخوان زینب است // عقل بسیط، واله و حیران زینب است
ایّوب، صابر است و لیکن در این مقام // حیرت زده ز صبر فراوان زینب است
در قتلگاه، جسم برادر به روی پوست // بگرفت، کای خدای من، این جان زینب است
برهم زنِ اساس جفاکاری یزید // لحن بلیغ و نطق درخشان زینب است
حادثه کربلا و صبر قهرمانانه اهلبیت (ع) در دوران اسارت، به رزمندگان ما در دوران دفاع مقدس و به خانوادههای آنان، درس صبوری آموخت که خانوادههای آزادگان، سالها چشم به راه بازگشت فرزندان اسیرشان بودند. امام امت در ترسیم صبر و مقاومت مردم ایران در پیامی فرمود:
مبارک باد بر خانوادههای عزیز شهدا، مفقودین و اسرا و جانبازان و بر ملت ایران که با استقامت و پایداری و پایمردی خویش، به بنیانی مرصوص مبدل گشتهاند که نه تهدید ابرقدرتها آنان را به هراس میافکند و نه از محاصرهها و کمبودها به فغان میآیند... زندگی با عزت را در خیمه مقاومت و صبر، بر حضور در کاخهای ذلت و نوکری ابرقدرتها و سازش و صلح تحمیلی ترجیح میدهند.
۵. صبر بر غربت و تنهایی
برخی افراد تا وقتی در مسیر میمانند که یاران و هوادارانی داشته باشند. اگر کسی آنان را یاری نکند، عقبنشینی میکنند. بعضی نیز آنچنان به راه خود ایمان دارند و مقاوم و صبورند که اگر تنها و بییاور هم بمانند، دست از هدف و مبارزه بر نمیدارند. امام حسین (ع) و عاشورائیان اینگونه بودند و بر غربت و تنهایی صبر کردند. وقتی محمد حنفیه از روی خیرخواهی از امام (ع) خواست که به کوفه نرود و بیوفایی کوفیان را یادآور شد، امام (ع) در پاسخ او فرمود: «یا اخی! وَ اللَّهِ لَوْ لَمْ یکنْ فی الدُّنیا مَلْجَأٌ وَلا مأْوَی لَما بایعْتُ یزیدَ بنَ مُعْاوِیة: برادرم! به خدا سوگند اگر هیچ پشتیبان و پناهگاهی نداشته باشم، هرگز با یزید بیعت نخواهم کرد». در روز عاشورا نیز ضمن ردّ ذلت تسلیم در برابر دشمن، فرمود: «أَلَا وَ إِنِّی زَاحِفٌ بِهَذِهِ الْأُسْرَةِ مَعَ قِلَّةِ الْعَدَدِ وَ کَثْرَةِ الْعَدُوِّ وَ خَذْلَةِ النَّاصِر: من با همین گروه از خانواده و یارانم، با کمی تعداد و زیادی دشمنان و یاری نکردن یاران، با دشمن جنگ خواهم کرد».
امام خمینی(ره) نیز با الهام از فرهنگ عاشورایی و صبر بر تنهایی و غربت در راه انجام تکلیف الهی در هنگام هجرت به فرانسه فرمود: «اکنون که من به ناچار باید ترک جوار مولی امیر المؤمنین (ع) را نمایم و در کشورهای اسلامی، دست خود را برای خدمت به شما ملّت محروم که مورد هجوم همه جانبۀ اجانب و وابستگان به آنان هستید باز نمیبینم و از ورود به کویت با داشتن اجازه، ممانعت نمودهاند، به سوی فرانسه پرواز میکنم. پیش من مکان معیّنی مطرح نیست. عمل به تکلیف الهی مطرح است».
۶. رجزهای حماسهسازان نماد اعتقاد و صبر
رجزها و شعرهای حماسی اصحاب امام حسین (ع)، حاکی از ایمان، اندیشه، روحیه، باورها و خصلتهای اخلاقی آنان است. مروری بر رجزها، ما را با مجموعهای از مفاهیم توحیدی، اعتقادی، ولایی و جهادی آشنا میسازد؛ مفاهیمی همچون: حمله کردن و نترسیدن، پشت به میدان نکردن، اظهار عجز و بیم نداشتن، ایستادن در برابر شمشیرها و نیزهها، نهراسیدن از سختیها، حمایت از امام تا آخرین لحظه، صبر تا رسیدن به آرزوها، صبر بر مرگ و شهادت تا رسیدن به بهشت جاودان، پایداری بر سر بیعت، سر خم نکردن در برابر سپاه دشمن و ... . رجزهای حماسی حضرت عباس (ع) و شعار «اِنّی اُحامی اَبَداً عَنْ دینی» پس از قطع شدن دست راست و جنگیدن با دشمن تا شهادت، رجزهای امام حسین (ع) هنگامی که به تنهایی با آن سپاه میجنگد، گویای صبر و مقاومت و برنگشتن از راه حق است:
أنا الحُسَینُ بنُ علی // آلَیتُ أن لا أنثَنی
أَحمی عِیالاتِ أبی // أمضی عَلی دینِ النَّبی
من حسین بن علی هستم، سوگند خوردهام که از راهم برنگردم و از خانواده پدرم حمایت کنم و بر اساس دین پیامبر پیش بروم».
نتیجهگیری
حماسه کربلا، درس صبر و مقاومت به انسانهاست. شهدای عاشورا، نه از تهدیدهای دشمن و انبوه لشکریان کوفه ترسیدند و سست شدند، نه جمعیت اندک و قطع پشتیبانی کوفیان آنان را متزلزل ساخت، نه تشنگی و زخم شمشیر و سختی کارزار آنان را به ستوه آورد، نه شهادتهای متعدد، سبب ترس و وحشتشان شد، نه تن به ذلت و تحقیر و خواری دادند و نه جاذبههای مال و مقام و ریاست، آنان را در عزمشان ضعیف ساخت.
پیروان اهلبیت (ع) در طول تاریخ، با صبر و استقامتی بینظیر، مشعل عاشورا را همواره فروزان نگاه داشتند. از این رو مکتب عاشورا در همه عرصهها ـ از جمله صبر و مقاومت و پایداریـ به اسوهای ماندگار تبدیل شد. اکنون ما در مقابل تهدیدهای دشمنان، خود را «فرزندان عاشورا» میدانیم و جبهه وسیع مقاومت در جهان اسلام، موفقیت خود را در گرو درسهایی میداند که از عاشورای حسینی آموخته است. ما نیز برای حفظ عزت و اقتدار و استقلال سیاسی و اقتصادی، نیازمند «صبر و مقاومت» به عنوان آموزه مهم عاشورایی هستیم.
حجتالاسلام والمسلمین جواد محدثی