به گزارش خبرگزاری حوزه آیتالله سید هاشم حسینی بوشهری، دبیر شورای عالی حوزه های علمیه و عضو هیئت رئیسه مجلس خبرگان رهبری، با حضور در برنامه تلویزیونی دستخط، نکاتی را درباره مسائل روز و حوزه های علمیه مطرح کرد.
فیلم| صحبتهای جالب آیتالله حسینی بوشهری در برنامه دست خط
متن کامل این گفتوگو را در ادامه میخوانید:
از اینجا شروع کنیم که فکر میکنم هفته گذشته اجلاسیه خبرگان رهبری بود و همیشه اجلاسیهها مورد توجه واقع میشود و در نهایت دیدار با مقام معظم رهبری. ویژگی اجلاسیه اخیر چه بود؟ از ناگفتهها برای ما بگویید. گفتهها تقریباً بیان شده است.
در روز اول، سخنرانی ریاست محترم قوه قضائیه را داشتیم. تبیین خوبی داشتند. برنامههای خود را اعلام کردند. حقیقتاً در این اجلاس اکثر عزیزان بلکه باید بگویم همه عزیزانی که نطق قبل از دستور داشتند در رابطه با بحث مبارزه با فساد و تائید و تقویت ریاست محترم قوه قضائیه صحبت کردند یعنی در حقیقت یک اعلام همراهی کامل خبرگان با قوه قضائیه در راه مبارزه با فساد بود که خیلی مردم را امیدوار کرد.
انصافاً در بین مردم کم و بیش هستیم، حقیقتاً کسانی که نگاه آنها به هر دلیلی نگاه مایوسانه شده بود، الان احساس میکنند در یک فضای انقلابی، فضای امید به آینده قرار دارند و انشاالله امیدواریم با همین فرمان ریاست محترم قوه قضائیه حرکت کنند و ما شاهد حرکتهای بهتر و بیشتر باشیم، همانطور که رهبر عزیز ما فرمودند مردم قوه قضائیه را پناهگاه خود بدانند.
ملجا خود بدانند. یک نکتهای در اینجا وجود دارد البته مردم که به ما رسانهایها مراجعه میکنند میگویند چه حرکت خوبی و چه برخوردهای قاطعی است ولی برخی از خناسان هستند که میگویند دامن خیلیها به این فسادها گیر است. این را چطور میتوان تبیین کرد.
من معتقد هستم نکتهای رهبر عزیزمان فرمودند و آن نکته قابل توجهی است، فرمودند که ممکن است اشخاص و افرادی مبتلا به مفاسد شده باشند اما مفاسد در کشور ما به اصطلاح، سیستمی نیست یعنی سیستم نظام سالم است.
بله. منتهی گاهی دستگاههای نظارتی غفلت میکنند، توجه نمیکنند و عدهای احساس میکنند میدان برای وارد شدن در این عرصهها باز است و کار به اینجا میکشد ولی جلوی ضرر را هر جایی بگیریم نفع است و انشاالله امیدواریم این حرکت ریشههای فساد را بخشکاند.
اسمها واقعاً مهم است؟ یعنی اسمها در عرصه فساد خیلی مهم است که یک آقا یا خانم به نام X که فرد شناخته شدهای است یا فرزند یک فرد شناختهشدهای است، به این معنا است که وقتی با او برخورد شود دامنه فساد خیلی گسترده است؟
عرض میکنم باید بررسی شود و این را به دستگاه قضا واگذار کنیم.
مردم ما زمانی ناامید میشوند، این تعبیر را برادر بزرگوار ریاست محترم قوه قضائیه به خوبی فرمودند که زمانی مردم ناامید میشوند که همه مفاسد گفته شود و از اقدامات خبری نباشد. ما اگر مردم ببینند مفسدهای در جایی وجود دارد، در کنار این مفسده اقدام قاطع نظام اسلامی هست، مردم به آینده امیدوار میشوند. روز اول ما این بحث را داشتیم، رئیس دستگاه قضا بود و روز دوم هم بحث نفوذ بود که مسئولین ذیربط آمدند و درباره راهکارهای مبارزه با نفوذ و حرکاتی که دشمنان دارند و در رابطه با نفوذ صحبت کردند. صحبت بسیار جامعی بود و برای اعضای خبرگان حقیقتاً صحبت جالبی به نظر رسید که البته این بحث طولانی شد. مسئول سازمان اطلاعات سپاه آمدند. خیلی گزارش خوبی ارائه دادند.
بحث دیگری که داشتیم معمولاً خبرگان ملت، همواره رهبر انقلاب هم بر وظیفه خطیر خبرگان در محافظت از رهبری و ولایت فقیه، تاکید دارند و خبرگان هم سازوکاری دارد که به نوعی اعمال، رفتار، هدایتهای رهبری را بررسی میکند. در این زمینه در کمیسیونها بررسی داشتید؟
کمیسیونی که عهدهدار این مسئله است یعنی رصد بقای شرایط و اوصاف رهبری، یعنی چیزی که بر عهده خبرگان است این است که خبرگان ملتی که رهبر معظم انقلاب را در 30 سال قبل بعد از رحلت حضرت امام (ره) در سال 1368 ، رهبر معظم انقلاب مسئولیت سترگ امامت و ولایت جامعه اسلامی را عهده دار شدند، کار خبرگان تمام نشد. به یاد دارم بیستمین سال رهبری رهبر فرزانه انقلاب بود، خبرگان بیانیه مستوفی و مفصلی را نسبت به این دادند که رهبر معظم انقلاب بیش از آن چه که مورد انتظار بوده درخشیده است. حقیقت امر هم همین است. روز به روز که بر عمر رهبری افزوده میشود، روز به روز که از حیات سیاسی، اجتماعی، دینی، معنوی و فقهی ایشان میگذرد حقیقتاً جامعه ما با ویژگیهایی آشنا میشوند که این ویژگیها را شاید قبلاً سراغ نداشتند بنابراین خبرگان مرتب در حال رصد است و خوشبختانه در هر دورهای و در هر سالی خبرگان اعتماد و اطمینان بیشتری نسبت به رهبر معظم انقلاب پیدا میکند که در این جایگاهی که قرار گرفتند به زیباترین وجه جامعه اسلامی را اداره میکنند.
شاید یک سال پیش بود که در خدمت آیتالله سید احمد خاتمی بودیم که ایشان هم اشاره به این موضوع کردند و تاکیدی از سوی حضرت آقا داشتند که آقا(خدا حفظشان کند) همیشه فرمودند برای تعیین رهبری بعدی آمادگی داشته باشید حتی گزینههایی را پیشبینی کنید.
بله. خبرگان باید همیشه این آمادگی را داشته باشد علاوه بر این که شرایط را رصد میکند و علاوه بر این که همه برای طول عمر مقام معظم رهبری دعا میکنیم ولی خبرگان یک جایگاه قانونی دارد و این جایگاه قانونی خبرگان اقتضا میکند همیشه برای روز مبادا آماده باشد و بحمدالله خبرگان امیدواریم بتواند در روز مبادا همان گونه که بعد از رحلت حضرت امام اتفاق افتاد و به نظر من یکی از برگ های زرین در کارنامه خبرگان میتوان حساب کرد، انتخاب مقام معظم رهبری را و طبق قانون خبرگان باید همیشه این آمادگی را داشته باشد. البته ما از خدا میخواهیم نیازی پیدا نشود که خبرگان چنین اقدامی کند.
یک کمیته ویژهای است که ...
بالاخره سازوکار خاصی در یکی از این کمیسیونها طراحی شده است.
نفرات خاصی هم هستند؟
تبعاً به شکلی است که بالاخره ... بررسی شده است.
در مورد دیدارهای خبرگان با رهبر انقلاب هم یکسری چیزهای رسمی است که بیرون میآید و خبری میشود و همه میبینند و یکسری مسائل غیررسمی است. آنهایی که شما مدنظر دارید یکی را دورادور شنیدم نمی دانم تائید میکنید یا خیر. میخواهم در این مورد صحبت کنم. آقا در این مدت بر بکارگیری از جوانان و بکار گرفتن نیروهای جوان تاکید داشتند. فکر میکنم در دیدار قبلی آقا اشاره میکنند این که میگویم بدین معنی نیست که از پیرمردها اصلاً استفاده نشود.
دقیقاً در این دوره هم و در این مرحله ملاقاتی که با مقام معظم رهبری داشتیم این نکته را دوباره تاکید فرمودند که عدهای این تصور را دارند موقعی که ایشان بحث جوانگرایی را مطرح میکنند یعنی کسانی که سن آنها از یک مرحلهای گذشته است کنار گذاشته شوند. ایشان فرمودند هرگز این چنین نیست بلکه جوانها به کمک افرادی بیایند که در این شرایط هستند و کمک کنند و ما میدان را برای جوانان در عرصهای که نیاز هست و تعبیر ایشان که در این مرحله فرمودند این است که نیروی جوان به گونهای است که گاهی مواقع کاری را به یک جمعی از نیروهای جوان واگذار میکند بعد از مدت کوتاهی احساس میشود نتیجه کار هم دست آنها است و نتیجه را هم تحویل میدهند ولی معنای این حرف این نیست کسانی که سن و سالی از آنها گذشته است کنار بگذاریم. ایشان مثال امام را مطرح کردند. خیلی جالب بود. فرمود امام در چه شرایطی وارد میدان حرکت جهادی و انقلابی شدند؟ در سن جوانی بود؟ این طور نبود.
دفعه قبل شوخی با ... جنتی در این زمینه میکنند. درست است؟
بله. تقریباً.
میتوانید بگوئید؟
من عین تعبیر را به یاد ندارم چون باید امانتداری در تعبیر کنم ولی چنین مطلبی بود.
به سن و سال آیتالله جنتی اشاره کردند که ماشاالله با انرژی و نشاط کار میکنند.
بله.
حاج آقا خیلی اهل کار هستند.
بله. همین جا نکتهای را بیان کنم که همه روسای خبرگان لااقل از زمانی که بنده عضو شدم حقیقتاً وقتگذاری و دغدغه دارند ولی واقع مطلب این است که تشکیل جلسات در زمان آیتالله جنتی قابل قیاس با دورههای قبل نیست. یعنی با یک حساسیت که چرا جلسه تشکیل نشده است، چرا غیبت میکنید و چرا نمیآیید؟
برای همین ملاقاتی که با مقام معظم رهبری می خواستیم داشته باشیم ایشان چند روز جدی پیگیر بودند که باید گزارشی تهیه شود تا کار خود را خدمت مقام معظم رهبری گزارش دهیم. ایشان اعتماد به خبرگان کردند و فرمودند هیات اندیشهورز تشکیل دهید و حضور ایشان در جلسات با این سن و سال برخی مواقع دو ساعت بیشتر در جلسات مینشینند و آدم احساس میکند خیلی با نشاطتر از کسانی هستند که سن و سال آنها کمتر از ایشان است.
ماشاالله، خدا ایشان را حفظ کند. به دبیری هیات اندیشهورز اشاره کردید. این هیات اندیشهورز هم در این دوره جدید راه افتاد.
بله. در حقیقت اواخر سال 96 بود که مقام معظم رهبری آنجا این مسئله را با خبرگان مطرح کردند. سال 97 یعنی اوایل سال 97 شکل گرفت. هیات رئیسه آن تشکیل شد.
هیات اندیشهورز چه میکند؟
کار هیات اندیشهورز رصد به این معنا است که آیا ما بعد از 40 سال که از انقلابمان گذشته است نسبت به این اهداف پیشرفت داشتیم، پسرفت داشتیم یا توقف داشتیم. یک کارگروههایی تشکیل شد. حدود 5 کارگروه، یک کارگروه دین و فرهنگ، کارگروه بحث علم و فناوری، کارگروه اقتصادی، کارگروه سیاسی-اجتماعی، کارگروه حقوق و قضا است. کار اینها این است که نه تنها اعضای خبرگان که نقطه قوت کار کارگروهها این است که از صاحبنظران، دانشگاهیان، نخبگان استفاده میشود و با همافزایی کنار هم مینشینند و با دسترسی به آمار و اطلاعات کشور و مسائل مختلف کشور دارند، به این جمعبندی خواهند رسید که ما کجای کار قرار داریم که اگر انشاالله به نتیجه نهایی رسیدیم باید این گفتمانسازی شود و بعد از گفتمانسازی مقام معظم رهبری فرمودند مطالبهگری شروع شود.
الان شما به مرحله آخر هنوز نرسیدید.
خیر. کاری زمانبر است که در حوزههای مختلف است ولی کارهای ...
کارگروهها هفتگی جلسه دارند؟
مختلف است. یعنی الان مثلاً آمار آخری که داشتیم این بود که 90 جلسه کارگروهها جلسه تشکیل دادند.
تعدادی جوان وارد خبرگان شدند.
بله. بالاخره این شعار جوانگرایی به خبرگان هم رسید لذا تعدادی از نمایندگان محترم جوان هستند و با نشاط هستند وامیدواریم منشا خیر باشند.
سراغ یکی از مهمترین چیزهایی برویم که شما دخیل بودید و هستید و آن هم قضیه حوزههای علمیه است. برای این که قدری یخ گفتوگو بشکند، این را بپرسم که حوزه لاکچری داریم؟ حوزه علمیه لاکچری داریم که این مقدار روی این مانور میدهند؟
مقصود از حوزه لاکچری یعنی ساختمان است؟
ساختمان یا نوع شهریه و یا هر چیز دیگری که میگویند.
برداشتها مختلف است و ما هنوز با این واژه هنوز آشنا نشدیم. بالاخره ببینیم چه میشود.
یعنی وجود دارد؟
خیر. به نظر برخی میآید که این ساختمان در مقایسه با دورههای قبل حوزهها و گذشته حوزهها برای حوزه نامناسب است و در ذهن آنها است که شئون حوزه و اقتضائات حوزه چیز دیگری را مطالبه میکند. به هر تقدیر محل بحث و گفتوگو هست ولی اینها نباید ما را مشغول کند آن چه که رسالت حوزههای علمیه است، این است که درباره وظیفه و رسالت و مسئولیتشان تلاش و کار کنند، در کنار نظام اسلامی باشند. حوزویان و مردم ما درگیر این گونه مسائل نشوند. آن چه از حوزهها مطالبه میکنند این است که آیا حوزهها به رسالت و مسئولیت خود در قبال جامعه، در قبال خود حوزه، در قبال نظام اسلامی درست عمل میکنند یا خیر. به جای پرداختن به این بحثها به رسالت اصلی حوزهها به نظرم بپردازیم بهتر است.
من فرمایش شما را در جایی میخواندم که در مورد آمدن آشیخ عبدالکریم حائری به قم صحبت کردید و این حوزهای که آن زمان شما می گفتید قبل از این که ایشان به قم تشریف بیاورند میگفتند فیضیه تبدیل به مسافرخانه شده است و یا مثلاً مخروبه مانند ، ایشان آمدند و احیای دیگری کردند، هم به لحاظ ساختن حوزه و ساختن ظاهری و جمع آوری مادی که باید برای چرخاندن حوزه صورت میگرفت و هم به لحاظ محتوایی که این اتفاق افتاد. از این فرمایش شما عبور کنیم همان طور که شما فرمودید مسائل حاشیهای است گرچه به نظرم به جای آن باید بدان پرداخته شود چون آن زمان جوانان ما به تناقضاتی میخورند.
عرض کنم که همه حوزه این نیست.
بله. این هم اشاره به آن قضیه کردم بالاخره حداقلی را همانطور که شما اشاره کردید باید حوزهها داشته باشند. نه به آن قبل از آشیخ عبدالکریم که وضعیت حوزهها بدان صورت بود و نه به چیزی ملاحظه می کنیم و می بینیم. الان وضعیت حوزههای ما در مجموع، نخواهیم خاص و ویژه و جزئی نگاه کنیم، چطور است، به لحاظ ساخت آموزشی و هم به لحاظ جایگاهی که باید داشته باشد؟
واقع مطلب از نظر ساخت و ساز ساختمانی حوزه ما هنوز خیلی نیازمند است یعنی در حوزه علمیه قم ساختمانهایی داریم که طلبههای عزیز ما در آنجا سکونت دارند که از چند سال قبل باید اینها تخریب شده باشد چون زمانی که بر اینها گذشته، طولانی است و اصلاً از رده خارج شده است منتهی به دلیل این که شرایط و امکاناتی نبوده که اینها بازسازی شوند همین طور باقی مانده است. میخواهم بگویم گاهی یکی دو مدرسه این چنینی پیدا میشود نباید حوزه تحت الشعاع این گونه حرفها قرار بگیرد. الان طلبههای عزیز ما از نظر زندگی و شرایط زندگی –گرچه نمیخواهیم اینها را بیان کنیم چون طلبهها با تمام وجود آن چه در طبق اخلاص دارند برای نظام اسلامی و دین خدا خود را فدا کردند ...
به طور متوسط شهریه چقدر است؟
شهریهها خیلی محدود است. 600، 700 یا 800 یا یک میلیون و همین حدودها است. یعنی طلبه ما با اجاره و زندگی و این مسائل درگیر است و حتی اخیراً دیدم یکی از بزرگوارانی که در مسائل سیاسی معمولاً اظهارنظر میکند به این مسئله پرداخته بود و من کمی تعجب کردم که باز خوب است واقعیتهایی که در حوزه ما وجود دارد عزیزانی که در فضای حوزه نیستند ولی در جریان مسائل حوزه قرار میگیرند این شکلی اظهارنظر میکنند. واقعاً تعداد زیادی از طلبههای ما،(یک تعدادشان مسئولیت دارند) اما جمعیت عمده طلبههای ما در همین حوزههای علمیه هستند. از نظر شرایط زندگی واقعا شرایط سختی دارند. هر زمان خدمت مراجع معظم تقلید و بزرگان دیگر میرسیم، مسئله اضافه کردن شهریه طلبهها را مطرح میکنیم که در این وضع بتوانند درس بخوانند اما در عین حال به خاطر عشقی که به درس، روحانیت، به دین خدا و نظام اسلامی دارند، با همه سختیها میسازند ولیکن سراغ جای دیگری نمیروند گرچه اینها اگر سراغ جای دیگری بروند و دنبال کار دیگری باشند ممکن است وضعیت زندگی آنها وضعیت زندگی بهتری شود.
از نظر علمی حوزههای ما کجای کار هستند؟ نسبت به گذشته برخی میگویند حوزههای ما به لحاظ علمی افولی پیدا کرده است، این درست است؟
در مقدمه صحبت خود اشاره کردید که طولانی مدیر حوزه بودم و طبیعتاً حوزه را خوب میشناسم. روزی روزگاری این حوزه ما مسئولیتی به عنوان مسئولیت انقلاب متوجه آن نبود. طلبهها بودند، درس و بحث و امثال ذلک و کار تبلیغی بود. ولیکن بعد از پیروزی انقلاب مسئولیت حوزویان ما چند برابر شد یعنی یک طلبه عزیز ما در کنار این که درس میخواند باید سرویس دینی و فرهنگی به جای دیگری بدهد، برای فلان نهاد نظام اسلامی هم خدمت کند یعنی در آن واحد مسئولیتهای مختلفی را بر دوش حوزه و روحانیت قرار دادیم. کسی به این نکات توجه نمیکند و در عین حال که طلبههای ما این مسئولیتهای مختلف را دارند در عرصههای درسی و بحثی هم میدرخشند. طلبههای امروز ما در رابطه با مسائل نوپیدا، مسائل ...... ، مسائلی که مسبوق به سابقه نیست، واقعاً پاسخگو هستند. در همین مجلات علمی حوزوی. ما علم را در چه خلاصه میکنیم؟ اگر در علوم خاصی خلاصه کنیم ممکن است بگوییم آنها چون در درس و بحث بودند در این زمینه بیشتر ولی اگر گستره کار روحانیت را ببینیم من معتقد هستم که روحانیت امروز موفقتر است.
با توجه به بار مسئولیت روحانیت؟
بله.
و آیا ما متناسب با این باری که بر دوش کشیدن برای آنها زمینهای فراهم کردیم که خود را به نوعی تقویت علمی کنند و هم تقویت برای خدمتگزاری
دقیقاً سفارشی که مسئولین حوزه به طلبه های عزیز دارند 8 سال دفاع مقدس این طلبههای عزیز ما جنگ را در کنار عزیزان رزمنده اداره کردند. امروز تعداد شهدای روحانیت در مقایسه با سایر اصناف قابل قیاس نیست، آن هم با آن شرایط زندگی که عرض کردم در یک سطح بسیار پائینی عده زیادی از طلبههای ما زندگی میکنند اما افتخار میکنند که طلبه هستند، افتخار میکنند که خدمتگزار دین و انقلاب هستند.
الان میزان شهریههایی که پرداخت میشوداز طرف مدرسههای مختلف و مراجع مختلف
عمده مراجع بزرگوار
یکسان هست؟
خیر. متفاوت است. هر مرجع بزرگواری به تناسب آن چه که مصلحت میبیند یا امکاناتی که در اختیار دارد، من این مطلب را نه از باب گلایه بیان کنم که مطالبات از حوزههای ما زیاد است در عین حال که بودجههای فراوانی در جاهای دیگر مصرف میشود. این بودجهها صرف طلبه نمیشود. در واقع بودجههای دولتی صرف طلبه نمیشود، بیشتر در کارهای فرهنگی و گاهی کارهای آموزشی ممکن است بودجهای در حوزههای علمیه ما وارد شود.
برخی در ایام بودجه میآیند بودجهها را عیان میکنند و یک سری بودجههای دیگر را عیان نمیکنند و سراغ بودجه حوزه میروند.
متاسفانه این چنین است. به هر تقدیر میگوییم قصد خیر دارند ولی خوب نیست این چنین با حوزه برخورد کنند.
یک بحثی جدیداً پیش آمده بود در مورد فردی در حوزه مرجعیت و اینها، آیا اعلام مرجعیت سازوکار خاصی در حوزه دارد یا اگر بخواهیم به زبان عام بیان کنیم به چه صورت است؟
مرجعیت در سیر تاریخی خود تا جایی که بنده اطلاع دارم معمولاً کسانی که در حوزههای علمیه ما اهل تدریس بودند و جایگاه علمی آنها برای حوزویان شناخته میشد، شاگرد و تدریس داشتند و گاهی مواقع اجازه اجتهاد از مرجع زمان خود میگرفتند، آرام آرام به خاطر جایگاه علمی که در حوزهها پیدا میکردند بعد از فوت یک مرجع به عنوان یک مرجع شناخته میشدند و عمدتاً شاگردان این مرجع نقش در معرفی این شخصیت داشتند.
در یک برههای بعد از این مراحل جامعه مدرسین به عنوان یک مجموعهای که دارای بیش از 50 سال، نیم قرن خدمت در حوزههای علمیه است، ملاحظه فرمودید بعد از فوت برخی از بزرگان ما همانند مرحوم آیتالله العظمی گلپایگانی، مرحوم آیتالله العظمی اراکی اعلام مرجعیت کردند و تعدادی از بزرگان را به عنوان مرجع به مردم معرفی کردند. آخرین مرحلهای که در تعیین مرجعیت اتفاق افتاده همان اقدامی بود که جامعه مدرسین انجام داده است. بعد از آن اتفاقی نیفتاده که جامعه مدرسین دوباره اعلام مرجعیت کند چون بحمدالله مراجع حضور و وجود دارند ولی عمدتاً تعیین مرجع بیشتر به خاطر شناختی است که خود حوزویان در مرحله اول پیدا میکنند. جایگاه علمی آنها را میدانند، موقعیت اجتماعی را میبینند و جهاتی که در مرجعیت معمولاً شرط است. انتخابات و امثال ذلکی در کار نیست.
مثلاً برخی افراد 3-2 سال پیش مورد یک بنده خدایی بود که جامعه مدرسین اعلام کرد ایشان مرجعیت ندارد و ایشان خود اصرار داشت مرجعیت دارد اخیراً هم باز یک بنده خدایی مطرح شده که فضای رسانهای خیلی بدان میپردازد که در این مورد هم اظهارنظر جامعه مدرسین را ندیدم.
جامعه مدرسین اظهارنظر رسمی نداشته است.
در ایام عزاداری سالار شهیدان (ع) هستیم. یکی از چیزهایی که مطرح میشد و خیلی از علما و مراجع روی این تاکید کردند که نباید باشد، چه علنی و چه غیرعلنی و حتی حضرت آقا روی این اشاره کردند. درباره قمه زنی بود که اتفاق میافتاد البته در بخشهای از قم هم اتفاق میافتاد. شنیده شده این به حداقل رسیده است.
خوشبختانه به خاطر تبعیت مردم به خصوص نسبت به نظر مقام معظم رهبری، ما در این سالهای اخیر حقیقتاً شاهد کاهش این اقدام هستیم. دلیل این است که دشمنان ما از هر سوژهای علیه ما استفاده میکنند و گاهی چهره اسلام را به شکل دیگری نشان میدهند. من معتقد هستم کسانی که قمه میزنند عشق و ارادت به حضرت ابا عبدالله الحسین، سید و سالار شهیدان، دارند و نمیتوان عشق اینها را نادیده گرفت ولی اگر اینها توجه داده شوند کار شما در عین حال که برای شما مقدس است و در راه عشق و ارادت به اباعبدالله(ع) است اما همین کار شما مایه سواستفاده دشمن خواهد شد و اولاً چهره امام حسین(ع) و چهره ارادتمندان امام حسین(ع) در نگاه دیگران به نوع دیگر جلوه میکند، به شکل طبیعی عزیزان موقعی که بفهمند دشمن آن طور بهرهبرداری میکند، خود به خود کاهش پیدا کرده از این جهت روشنگری و تبیین شده است و به نظر من الان شرایط ما شرایط مناسبتری نسبت به سالهای قبل است.
جریانی که سواستفاده میکند و همیشه سواستفاده میکرد و شاید بتوان گفت الان هوشمندانهتر سواستفاده میکند، برخی معتقدند در اربعین امسال و در کل در پیادهروی اربعین به خصوص امسال باز هم ممکن است نقش آفرینی کنند.
این حرکت بزرگ اربعین که هر سال تعداد شرکتکنندگان در این راهپیمایی اربعین از سالهای گذشته قاعدتاً بیشتر است، خیلی مراقبت و دقت لازم دارد که هیچ سوژهای به دست دشمن ندهیم و خالصانه به تعبیر مقام معظم رهبری انتظار داریم که اربعین تمدنساز برای ما باشد یعنی یک شروعی برای رسیدن به آن تمدن. ما در هیچ جای دنیا چنین راهپیمایی با این عظمت سراغ نداریم و کاملاً این حرکت الهی و خدایی باشد و همان طور که کار و حرکت حسین ابن علی برای خدا بود، کار و حرکت ما هم برای خدا باشد.
در یک جلسهای اشاره شد که سال گذشته فقط موکبهای ایرانی 60 میلیون پرس غذا دادند. این خیلی است و باورنکردنی است که تنها موکبهای ایرانی این چنین بود.
من همین جا نکتهای بیان کنم که شنوندگان عزیز ما حتماً توجه پیدا میکنند که هم رهبر معظم انقلاب و هم بقیه دلسوزان یک توصیهای به راهپیمایان و عزیزان از ایران کردند، که در این مراسم شرکت میکنند، کاری نکنید که میزبانان ما یعنی مردم عزیز و بزرگوار عراق و عشایر عراق احساس دیگری پیدا کنند. ما توجه داریم که اینها با شرایط سختی که گاهی مواقع در زندگی دارند آرام آرام پولها را جمع میکنند تا بتوانند در ایام اربعین پذیرایی و میزبانی از زائرین اباعبدالله الحسین(ع) کنند. یکباره موکبهای بزرگ و امکانات بزرگ داریم که آنها احساس کوچکی در مقابل کاری که ما انجام میدهیم نکنند. به تعبیر روشنتر ما به کمک آنها بشتابیم نه این که در مقابل آنها جلوه گری کنیم و آنها آن کار مقدس و کاری که به ظاهر کوچک است ولی در نزد خداوند و حسین ابن علی بزرگ است، از کار خود احساس شرمندگی نکنند و کار آنها کوچک تلقی نشود.
متاسفانه این روزها شرایطی در خیابانهای قم وجود دارد که متدینین از این شرایط رنج میبرند. امروز شاهد به روز شدن منکرات و تنوع در هنجارشکنیهای فرهنگی هستیم و این وضع زیبنده شهر قم نیست. این را شما بیان کردید.
بله. واقعیت مطلب این است که رهبر معظم انقلاب در دو نوبت اظهار نگرانی از وضع قم کردند که البته همه ما که در قم زندگی میکنیم، بزرگان ما که در قم زندگی میکنند، مردم متدین و علاقهمند به اسلام و دین و معنویت و انقلاب نگران هستند. خوشبختانه اقدامات خوبی در حال انجام است. من همین جا از مسئولین عزیز قم تشکر میکنم ولی این کار امکانپذیر نیست با قرارگاه و مجموعه مسئولین جمع شوند کار موفقیت لازم را ندارد. تک تک مردم قم باید پای کار بیایند. اگر مردم همراهی و همکاری کردند تنها این را نمیگویم، در هر مسئله اجتماعی اگر مردم به کمک نیایند طبیعتاً آن کار موفق نخواهد شد. مغازهدار ما نسبت به حجاب و عفاف حساسیت نشان دهد. راننده تاکسی ما نسبت به مسئله حجاب و عفاف حساسیت نشان دهد.
واقعاً دو بار حضرت آقا درباره قم تذکر دادند؟
بله. ما دشمن را دست کم نگیریم. دشمن نقشه و طراحی دارد. در دوران مختلف گاهی درگیر دعواهای جناحی شدیم، غافل شدیم از این که دشمنی داریم که این دشمن ما دین و ارزشهای ما را نشانه میگیرد. درگیر مسائل جناحی و سیاسی شدیم. در انتخاباتهای مختلف عده ای با حیثیت و آبروی یکدیگر بازی کردند و اینها زمینههای نفوذ دشمن است، نفوذ فرهنگی است. رهبر معظم انقلاب چقدر درباره ناتوی فرهنگی فرمودند، شبیخون فرهنگی فرمودند، فرمودند فضای مجازی قتلگاه جوانان ما است. رهبری دیگر چه باید بفرمایند.
حاج آقای حسینی بوشهری متولد 1335، بردخون بندر دیر بوشهر هستند. بردخون کجای بندر دیر میشود؟
بین بوشهر و بندر دیر واقع شده، یعنی فاصله آن تا بوشهر به سمت جنوب یک ساعت و نیم است و تا بندر دیر حدود 45-40 دقیقه راه است.
چه کشاورزی آنجا میکردند؟
آنجا کشاورزی دیمی، گندم و جو، داشتند.
پدر علاوه بر اینکه روحانی ...
پدرم جایگاه ویژهای داشت. نه به اعتبار اینکه پدر ما بود مورد احترام بود. تا زمانی که ایشان در حیات بود مردم آنجا کمتر به دادگاه مراجعه میکردند. کار ایشان فصل خصومت بود. من به یاد دارم گاهی اوقات 4 ساعت مینشست و دعواهای زن و شوهر، دعواهای مختلف دیگر را با حوصله حل و فصل میکردند که من حقیقتاً آن حوصله را، نه اینکه ندارم ولی واقع مطلب این است که چنین فرصتی برای من پیش نیامده است. ایشان مینشستند و بعد که دعوا تمام میشد و صلح و آشتی برقرار بود، از جیب خود پول درمیآورد و مثلاً میگفت ظاهراً دعوای شما زن و شوهر قدری به خاطر بیپولی است و این را بروید چیزی بخرید و با بچهها بخورید و کم آوردید سراغ من بیایید.
چند برادر و خواهر بودید؟
ما سه برادر و 4 خواهر هستیم. کما این که من خودم سه پسر و 4 دختر دارم.
مانند پدر.
بله.
چه سالی ازدواج کردید؟
1353 ازدواج کردم.
یعنی 18 ساله بودید؟
بله.
چطور با حاج خانم آشنا شدید؟
ایشان دخترعموی ما بودند و در یک محله زندگی میکردیم. رفت و آمدها طبیعی بود.
دخترعموی شما بودند؟
بله.
مهریه چقدر بود؟
مهریه شاید تعجب کنید که 7 هزار و 500 تومان بود.
به حاج خانم چقدر در کار خانه کمک میکنید؟
حقیقتاً خیلی درگیر کار بیرون هستم. آن هم شاید 4-3 سال بعد از ازدواج من درگیر اداره مدرسه حوزه بودم و تا الان این همینطور ادامه دارد، کار طلبگی و تدریس و اداره مدرسه و حوزه و امثال ذلک وجود دارد. وقت من خیلی بیرون از خانه صرف میشود. لذا فقط کاری که از دست من برمیآید، تشکر و تقدیر است.
اهل غذا درست کردن هم نیستید؟ میگویند طلبهها غذا میتوانند درست کنند.
من بلد هستم. زمانی که طلبه بودم، خودم غذا میپختم. الان هم بلد هستم.
ولی انجام نمیدهید.
وقت نمیکنم.
فقط تشکر میکنید.
بله (میخندد). البته تشکر برای خانواده هم مهم است و خیلیها این را هم ندارند.
بله. اهل تفریح هستید؟
خیلی کم! متاسفانه وقت تفریح ندارم.
ورزش چطور؟
دوست دارم، ولی فرصت ندارم.
جوانی هم ورزش نمیکردید؟
خیر متاسفانه. خیلی کم بود.
علاقهمند به ورزش خاصی هستید؟
بله. پیادهروی را دوست دارم. در همین حد است.
اهل فوتبال دیدن یا ورزشی نیستید؟
گاهی فرصت کنم میبینم.
اهل قرمز و آبی نیستید؟
نه، عادی هستم. بچهها گاهی مواقع نگاه میکنند و ما هم فرصتی داشته باشیم کنار آنها مینشینیم و سوال میکنم چه شد و چه نشد. در همین حد است.
گفته بودید متاسفانه برخی کارگردانان و تهیهکنندههای فیلمها و سریالها شان و جایگاه روحانیت را در ساخت محصولات خود حفظ نمیکنند.
این گلایهای است که چند سالی دارم، ولی گوش شنوایی نیست.
مثلاً مصداق این چیست؟
ببینید، گاهی اوقات هنرمندی لباس روحانیت میپوشد و در چهره روحانی نقش بازی میکند، مردم ما این چهره را میشناسند، طناز است و چهره کاملاً شناخته شده است و یکباره این چهره را با لباس روحانیت میبینند که با یک آدابی است. برای مردم حالتی ایجاد میشود که حالا میتوانند از فرد دیگری استفاده کنند، چرا الزاماً سراغ کسی میروند که در چهرههای مختلف دیده شده و بعد یکباره در لباس روحانیت است.
من چون شما را خیلی دوست دارم و میدانم به بنده لطف دارید من قدری جسارت میکنم و در حریم روحانیت وارد میشوم. مثلاً سریال نون خ بود که سریال عید ما بود و آقای هومن حاجی عبداللهی طناز بودند، ولی لباس روحانیت پوشیدند. خیلی پیامهای خوبی برای مردم با همان لباس تبیین کرده است. شیرین بوده و مردم میخندیدند. خداوکیلی چه اشکالی داشته است؟
من خداوکیلیش را کار ندارم، ما مخالف نیستیم، ولی بالاخره مردم برای این لباس روحانیت جایگاهی ویژهای قائل هستند.
این را قبول دارم، درست است.
میخواهید استفاده کنید از چهره دیگری استفاده کنید که مردم این چهره را در دو حالت نبینند.
یعنی از آدم ناشناس استفاده کنند؟
یعنی افرادی که ذهنیت اینچنینی در مورد آنها وجود نداشته باشد.
چند حوزوی خوب حوزه در عرصه فیلم و سریال تربیت کرده که مشاوره بدهند؟
من نمیدانم چند نفر هستند ولی شخصاً معتقد هستم که روحانیت یعنی تعدادی که ذوق و سلیقه دارند، من معتقد هستم باید حضور داشته باشند. ما این شکلی حرف میزنیم باید شکل دیگر آن را هم بیان کنیم.
احسنت. باید نیروهایی تربیت شوند که به آن فضا نزدیک شوند و بتوانند مشاورههای ملموسی بدهند.
دقیقا اعتقاد من بر این است لذا گاهی اوقات به طلبهها میگویم ما کمکاری میکنیم.
قبول کنید که همین جنگ فرهنگی که بیان میکنید عرصه را به صورتی میکند که از راههای مختلف به مردم و مخاطب دست یابیم و این کار ما را سخت میکند.
ولی صداوسیما حقیقتاً در مناسبتهای مختلف، چه مناسبتهای مذهبی و چه مناسبتهای انقلابی سنگ تمام میگذارد؛ در دهه محرم شاهد بودیم. حقیقتاً مراسم عزاداری مردم را چه زیبا صداوسیما پوشش داد. چه تاثیرگزار بود. فرهنگهای مختلف و آئین مختلف را نشان داد. این را صداوسیما به خانهها برد. انتظار مومنین و متدینین این است که در همه عرصهها باشد ولو لبخند، ولو طنز ولی طنز متناسب با اعتقاد مردم باشد.
شما قبل از انقلاب هم در بوشهر سخنرانیهای آتشین میکردید.
به یاد دارم مرحوم حجتالاسلام والمسلمین شهید آشوری قبل از پیروزی انقلاب در منزلش در حال وضو گرفتن به شهادت رسید. جو خفقان آن روز بوشهر جو عجیبی بود. ساواک اجازه نمیداد حتی ایشان دفن شود و بالاخره دفن شد. در منطقهای به نام چغادک دفن شدند و الان قبر این عالم بزرگ آنجاست. خبر رسید، من بُردخون بودم. خبر رسید که ایشان شهید شده و ظاهراً چهلمین روز شهادت ایشان بود من به یاد دارم مجلسی در مسجد آنجا برگزار شد و من سخنران بودم. سن من حدود 19 یا 20 سال بود. اخیراً این نوار را پیدا کردم و دوباره گم کردم، البته اگر بگردم پیدا میشود. اصلاً باور نمیکردم که در آن شرایط خفقان اینچنین... مسجد هم کنار پاسگاه و ژاندارمری آن زمان بود. خیلی نطق آتشینی داشتیم کسانی که اطراف من بودند میگفتند آیندهای برای خود پیشبینی کردید؟ گفتم برای خدا صحبت کردیم. قبل از انقلاب اعلامیههایی که حضرت امام میدادند به بوشهر میفرستادیم و گاهی خودمان میبردیم. همراه با انقلاب بودیم تا انقلاب پیروز شد و من حدود 7-6 ماه مسئول کمیته انقلاب آنجا شدم.
چون منطقه ما عبا با پشم شتر میبافند، گفتم میخواهم خدمت امام برسم و با خودم یک عبا برای امام به عنوان هدیه ببرم. سفارش دادم و عبایی آوردند و با خودم آوردم. خدا رحمت کند، مرحوم آقای توسلی خدمت امام بودند، وقتی گرفتم و خدمت امام رفتم. خلاصه این عبا را با خود برده بودم. سلام کردم و دست امام را بوسیدم و گفتم من از بوشهر آمدم و این عبای شتری خدمت شما باشد. امام تبسمی کرد و فرمود برای خود شما باشد. من گفتم این همه راه را آوردم که به شما تقدیم کنم، خیلی تعجب کردم امام با یک نگاهی عبا را برداشت و اندرونی تشریف بردند و عبا را گذاشتند و پیش من برگشتند. این حالت را فراموش نمیکنم. عبا را از من گرفتند و اندرونی گذاشتند و دوباره پیش من برگشتند. از آنجا و وضع آنجا سوال کردند و مدتی خدمت ایشان بودم و مرخص شدم.
بعد به قم برگشتید؟
من به قم برگشتم. مشغول درس و بحث و برنامههای درسی شدم.
اولین سمتی که به شما پیشنهاد دادند کجا بود؟
من سمتهای رسمی نداشتهام، بیشتر حوزوی بودم و همینطور حوزوی ماندم. آن زمان مدرسه رسالت را اداره میکردیم. قبل از پیروزی انقلاب بود. آرام آرام برخی مدارس دیگر بود و بعد این کار طلاب غیرایرانی را اداره میکردم و هنوز هم ادامه دارد، به عنوان هیات امنا اداره میکنیم. آرام آرام به مدیریت حوزه رسیدیم. من بیتوفیق بودم البته احساس من همیشه این بوده و هست که اگر بتوانیم طلبه تربیت کنیم که این طلبهها در خدمت اسلام و انقلاب باشند، کار بزرگی انجام میشود.
جبهه چطور؟
من جبهه به صورت متناوب میرفتم. الان برخی عکسها را دارم که پیشانیبندهای «یا حسین» را داریم. میرفتیم و بیشتر کار تبلیغی در ایام جبهه داشتم. در گردانها و جاهای مختلف میرفتیم و برای رزمندگان صحبت میکردیم.
اولین باری که به خبرگان از بوشهر انتخاب شدید چه زمانی بود؟
الان دوره دومی هست که در خبرگان هستم. یک دوره 8 ساله را گذراندم و این هم دوره چهار ساله بعدی است که 6-5 ماه مانده است. شاید 12 سال و خردهای است.
میتوان گفت 86 بود.
تقریباً.
سال 68 در هنگام رحلت امام در حوزه بودید.
بله. جالب این است که همان روزی که امام رحلت کردند من به تهران آمدم. در عین حال که مسئولیتی نداشتم ولی پردغدغه بودم. با برخی دوستان به تهران آمدم و اطراف مجلس خبرگان و منتظر و نگران بودم که بحث رحلت امام بود و از سوی دیگر دنبال میکردیم چه اتفاقی خواهد افتاد.
در حوزهها چه خبر بود و چه فکری میکردند؟
همه این مسئله را با دغدغه و نگرانی دنبال و پیگیری میکردند. برای رحلت امام انصافاً حوزه تا 40 روز یا بیشتر در فیضیه مراسم عزاداری بود، یعنی هر روز از سوی یک استان و یک شهرستان در فیضیه در ایام رحلت حضرت امام سخنرانی بود.
هر روز؟
تقریباً آنچه من به یاد دارم اینطوری بود. تا 40 روز ادامه داشت و بعد که مقام معظم رهبری برای رهبری انتخاب شدند، حقیقتاً فضایی ایجاد شد، هم مردم و هم روحانیت امیدوار شدند و هم حوزهها امیدوار شدند و نقش بسیار مهمی در امید به آینده گذاشت که هر روز هم میگذرد امید ما بیشتر میشود.
چه سالی مدیر حوزههای علمیه با حکم حضرت آقا شدید؟
بنده 40 ساله بودم. ابتدا به عنوان قائم مقام حضرت آیتالله استادی به حوزه رفتم. مدتی قائم مقام ایشان بودم. بعد از اینکه ایشان استعفا دادند و از حوزه جدا شدند شورای حوزه بعد از ایشان، ما را به عنوان مدیر حوزه انتخاب کردند.
بعد از رحلت امام اگر بخواهید بین دولت مرحوم آیتالله هاشمی رفسنجانی و آقای خاتمی و آقای احمدینژاد و آقای روحانی مقایسه کنید کدام را موفقتر میدانید؟
من خیلی قضاوت زیادی نمیتوانم کنم و انچه کلی میتوانم بیان کنم هر دولتی که سرکار آمده در حد توان خودش برای کشور کار کرده است، منتهی طبعاً هر کدام بینقص نبودند. در یک عصر بحث سازندگی مطرح شد، مرحوم آقای هاشمی مطرح کردند. بعد از جنگ و بعد از پایان جنگ بود. عدهای تلقی به امر مثبت کردند و عدهای گفتند، ما را وارد فضای دیگری کردند و از فضای جبهه و شرایط جبهه ما را وارد فضای دیگری کرده است و هدف ایشان این بود که بعد از چند سالی که جنگ داشتیم، بمباران داشتیم، شرایط سختی داشتیم، کشور روی آبادانی برود. منتهی نگاهی که نسبت به آبادانی بود برای عدهای قابل قبول نبود. در زمان آقای خاتمی هم شرایطی برای کشور پیش آمد و شاید در مقطعی، حضور ایشان در مقابله با تهدیداتی که دشمنان نسبت به انقلاب ما داشتند مفید بود، منتهی بحثهایی که مطرح شد و فضاهایی که در مجلس و مسائل اینچنینی به وجود آمد، قدری مشکلاتی از نظر فرهنگی یا مسائل دیگری برای کشور ایجاد کرد. در عین حال، عرض میکنم که اقدامات خوبی هم در زمان ایشان به نظر من، انجام شد.
زمان آقای احمدینژاد هم گامهای خوبی برداشته شد، در جهت بحث عدالت و امیدی که به جامعه داده شد، منتهی این ادامه پیدا نکرد. آن چه جامعه متوقع بود ادامه یابد، به هر دلیل ادامه نداشت. جناب آقای روحانی هم 4 سال را گذراندهاند و نزدیک دو سال از 4 سال دوم باقی مانده است. ایشان هم تلاش داشتند خدمت و کار کنند و زحمات زیادی خود ایشان و مجموعه ایشان متحمل شدند، منتهی شرایط کشور در مجموع شرایط سختی است و شرایطی است که مواجه با کشورها و دولتهایی هستیم که ما را درگیر مسائل روزمره جامعه ما میکنند. این یکی از مشکلات جدی کشور است. انتظاری که مردم ما از دولتها دارند همراهی با رهبری است. این یک انتظار طبیعی است که مردم ما دارند و هر دولتی که توانسته بیشترین همراهی را با رهبری داشته باشد، چه زمان امام و چه زمان مقام معظم رهبری، توفیقات آن دولتها بیشتر بوده است. دشمنان ما این احساس را نداشته باشند که دوقطبی در یک جامعه به وجود آمده و رهبری نگاهی دارد و مسئولین و دولتها نگاه دیگری دارند. هر چه منسجمتر و متحدتر و همراهتر و همدلتر باشیم این ایستادگی و مقاومتی که رهبری مطرح کردند در این ایستادگی موفقتر بودهایم.
میتوان گفت یکی از نقاط اوج سفر آقای رئیسجمهور به نیویورک بود که سخنرانی عزتمندانه داشتند.
همین سفری که اشاره کردید، هر جا انسجام و همدلی و همراهی باشد مردم هم احساس آرامش میکنند. این صحبت ایشان در آنجا صحبتی بود که مایه عزت برای جمهوری اسلامی بود، ما هم طرفدار صلح هستیم و هم در شرایط تحریم اهل مذاکره این شکلی نیستیم، چون این مذاکره به معنای تسلیم شدن است. این سخنی عزتمندانه بود.
این در حالی است که رئیس جمهور امریکا همه را واسطه کرد.
بله. همه را واسطه کرد که مذاکره کند و این نشان میدهد موقعی که از یکجا مورد تائید و حمایت قرار میگیرد، نگاه رهبری که پرچمدار انقلاب و به عنوان یک پشتیبان است، رئیس جمهور ما آنجا هم میرود، موفق میدرخشد.
چون روسای مختلفی را در خبرگان درک کردید، خدا رحمت کند حضرت ایتالله مشکینی بودند، آیتالله هاشمی رفسنجانی، آیتالله مهدوی کنی، آیتالله هاشمی شاهرودی (ره) ....
آیتالله هاشمی رفسنجانی نائب رئیس بودند.
بله.
آیتالله یزدی بودند.
بله. و آیتالله جنتی بودند. هر کدام چقدر تفاوت با هم داشتند؟
من معتقد هستم اگر بخواهم یک جمله بگویم آن جمله مناسب این است که هر کدام در جایگاه خودشان زیباییهای خود را داشتند. آدمها متفاوت هستند.
زمان ریاست آیتالله هاشمی تنش زیاد بود؟
گاهی اختلافاتی پیش میآمد، نگاهها متفاوت بود. مسائلی مطرح میشد. تنش به آن معنا نبود چون علما در این مجلس هستند. به تعبیر روشنتر، این مجلس شیوخ است و ممکن است اختلاف نظری داشته باشند ولی این اختلافنظر به اصطکاکی که به بیرون کشیده شود، نبوده است.
مثلا در ماجرایی که در فتنه 88 بود...
بالاخره تفاوت دیدگاههایی وجود داشت. یعنی نقدهایی زمان ایشان وجود داشت.
یک نامهای را در زیر سوال بردن اصل ولایت فقیه محسن کدیور مینویسد و همه از آقای هاشمی انتظار داشتند که جواب بدهند.
سطح توقعات در آن دوره کمی بیشتر بود ولی در عین حال چون جایگاه خبرگان جایگاه مهمی است، همه تلاش میکنند مسائل خبرگان تبدیل به یک حاشیهای نشود که در فضای جامعه بیاید و جایی که مورد اعتماد مردم است و روزی از این جایگاه انتظار میرود که بتواند رهبری را تعیین کند، همه باید حرمت خبرگان را نگه دارند، اگر اختلاف سلیقهای دارند با هم و کنار هم این اختلافات را حل کنند.
آن نامه را آقای هاشمی اصلاً جواب ندادند؟
من الان دقیق به خاطر ندارم.
شده بود که خود شما در آن مجلس بحثهای چالشی مطرح کنید؟
من بحث طلبگی که ... موقعی میگویند بحث طلبگی فرض میشود که به چه معنی است؛ برای من پیش نیامده بود ولی دغدغهای که دیگران داشتند ما هم داشتیم.
انتخابات مجلس را پیش رو داریم که در اسفند ماه امسال است. توصیه و یا نکتهای دارید؟
کوچکتر از آن هستم که خدمت عزیزان چیزی عرض کنم، ولی حقیقتاً بحث انتخاباتها که میشود احساس میکنم فضای جامعه یکباره تغییر میکند. همین آقایانی که مومن و متدین هستند، از غیبت و تهمت نگران هستند چطور میشود فضای انتخاب پیش میآید گویا همه این نگرانیها کنار میرود! صندلی مسئولیت بسیار خوب و رسیدن به آنجا هم بسیار خوب، ولی در جمهوری اسلامی باید حرکات ما برای خدمت باشد. بنا نیست با فضاسازی، غوغاسالاری، به هر قیمت به مجلس راه پیدا کنیم. این را نه دین به ما میگوید و نه اسلام به ما میگوید و نه انقلاب به ما میگوید.
یک چیزی را باید اشاره کنم که نمیدانم تائید میکنید یا خیر. قم به لحاظ جایگاه علمی و طلبگی که دارد همه وقتی درباره آن حرف میزنند با احساس آرامشی صحبت میکنند و میگویند جایی است که اکثراً سرشان به علم و کتب و فقاهت است و برخی مواقع یکباره بحث و یا یک نامهای بیرون میاید و کل سیستم سیاسی کشور را تحت تاثیر قرار میدهد. چطور این شکل میگیرد؟ شکل و شمایلش این چنین است که فرد تصمیم میگیرد یا برخی خیال میکنند مشاورههایی داده میشود.
خیر. تصمیم جمعی نیست. بالاخره یک بزرگواری احساس تکلیف میکنند و مطلبی را مطرح میکنند و گاهی اوقات هم غفلت میشود که این بازتابهای منفی در جامعه ایجاد کند. اگر از ابتدا توجه به این بازتابهای منفی شود شاید چنین اقداماتی اتفاق نیفتد. من امسال توفیق زیارت خانه خدا را داشتم و آنجا در جریان این مسائل قرار گرفتم، خیلی اذیت شدم. مردم ما آرامش میخواهند، مردم ما نسبت به روحانیت، نسبت به عالمان دین میخواهند با نگاه دیگری بنگرند. اگر شاهد این گونه مسائل باشند مردم خیلی متاثر و متاسف میشوند. الحمدالله این دو قضیه جمع شده ولی انشاالله شاهد قضیه دیگری نباشیم.
شخصاً با آنها صحبت نکردید؟
من شخصاً متاسفانه صحبت نکردم، البته زیارتشان کردم ولی وارد این مقوله نشدم. ولی روشن است وقتی بازتابها را میبینند و سواستفادههایی که دشمنان از این ماجرا میکنند، یعنی شغل برای رادیو BBC درست کردن، برای دیگران درست کردن، نباید کار ما باشد.
آخرین حرفم این که در حادثه منا یک خیری از شما گذشت و گفتید مکه ما به یاد آن افتادیم. میخواهید صحبت کنید؟ میگفتند پزشکان اشهد شما را میخواندند.
بله. همزمان با این حادثه که برای شهدای عزیز ما در منا اتفاق افتاد، من در فاصله دیگری روز دهم ...
میگویند شما را بیرون کشیدند.
بله. روز دهم ماه ذیالحجه که روز عید قربان بود و معمولاً حاجیها رمی جمره عقبه میکنند. ما به اتفاق حضرت حجتالاسلام والمسلمین حاج آقا قاضی عسکر که آن زمان نماینده ولی فقیه و مسئول بعثه بودند صبح با یک جمعی حرکت کردیم. هوا خیلی گرم بود. مقداری آب با خود برده بودیم که مرتب آب روی سروصورت خودمان میریختیم تا به آنجا برسیم. اول هم برخی دوستان پیشنهاد دادند در همان خیابانی برویم که این حادثه اتفاق افتاد، ولی بعد گفتند خیابان بعدی برویم که خلوتتر است. من آنچه به یاد دارم، این بود که رمی جمره کردم یعنی رمی تمام شد و تقصیر هم تمام شد، بعد نفهمیدم چطور شد تا ما را کنار ستون قرار دادند. از ساعت نه و خردهای تا یک بعد از ظهر که من چشم باز کردم و گفتم کجا هستم، دیدم کنار آمبولانس اورژانس آنها هستم و توان راه رفتن نداشتم ویلچر اوردند و ما را با ویلچر به بعثه بردند. تا رسیدم آقای قاضی عسگر فرمودند زود با ایران تماس بگیرید که آنجا اعلام شده شما فوت کردید. من زود تماس گرفتم و به خانه اطلاع دادم ولی جالب این است که بعد که برگشتم یکی از بچههای ما میوه برای مهمانان بخرند، مغازهدار سوال کرده بود از پدر چه خبر؟ گفته بود در خانه است و الان هم آمدم میوه برای مهمانان ببرم. گفتند اشتباه میکنید و ما خبر موثق داریم که ایشان فوت کرده است. (میخندد)
این از خاصیتهای فضای مجازی است.
گفتند ایشان منزل هستند و این داستانی بود که اتفاق افتاد.
انشاالله سالم باشید و خدا شما را حفظ کند.
یک صحنه این بود و یک صحنه هم در حج خونین بود.
در حج خونین هم تشریف داشتید؟
حج خونین من 4 ساعت در محاصره بودم.
خدا انشاالله عاقبت ما را به خیر کند و انشاالله شما را حفظ کند.
خیلی ممنونم. خدا یار شما باشد.
خیلی از حضرت آیتالله حسینی بوشهری متشکر هستم و ممنونم از شما که با ما همراه بودید. انشاالله در کنار خانواده صحیح و سلامت باشید. من خداحافظی میکنم، ولی برنامه با دستخطی که حاج آقای حسینی بوشهری برای ما به یادگار خواهند نوشت، به پایان خواهد رسید.
انشاالله موفق باشید. التماس دعا.
«بسمالله الرحمن الرحیم.
خدای را سپاسگزاریم که به ما عنایت فرمود و تمام برکات و نعماتهای خود را بر ما ارزانی داشت. حضور در این برنامه باعث شد که نکاتی را از آن چه فکر کردهام باید به جامعه منتقل شود بیان کنم. امیدوارم خداوند، رهبری معظم و انقلاب اسلامی ما را همچنان مستدام بدارد. ملت غیور و ولایتمدار ما را که با تمام وجود در همراهی با این انقلاب از هیچ تلاشی فروگذار نکردهاند، همواره از حوادث مصون بدارد و در دنیا ایران و ایرانی عزتمند زندگی کند».