شنبه ۲۶ آبان ۱۴۰۳ |۱۴ جمادی‌الاول ۱۴۴۶ | Nov 16, 2024
حضرت آیت الله مصباح یزدی

حوزه/ أخوان بهجتی طلبه‌های بسیار درس‌خوان و فهیم و بااستعداد و در عین حال بسیار متدین و باتقوا بوده و از امتیازات هر دو برادر علاقه ایشان به ادبیات و شعر بود که هر دو از قریحه خوبی برخوردار بودند.

به گزارش خبرگزاری حوزه، پایگاه تنظیم و نشر آثار آیت الله محمدحسین بهجتی اردکانی در مصاحبه ای با آیت الله مصباح یزدی، به خصوصیت ها، اخلاقیات و زندگی أخوان بهجتی اردکانی پرداخته است که تقدیم نگاه شما علاقمندان خواهد شد.

برای ما از آغاز آشناییتون با  آیت الله بهجتی بفرمایید؟

بسم الله الرحمن الرحیم و الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمد و آله

قبل از هر چیز در این ایام روحانی و ملکوتی برای روح بلند مرحوم آقای بهجتی از خدای متعال روح و ریحان و مغفرت و رضوان طلب می‌کنیم و امیدواریم که خدای متعال روح ایشان را با ائمه اطهار محشور بفرماید.

آغاز آشنایی بنده با اخوان بهجتی از همان سال های اول طلبگی شروع شد. بنده مقدمات را می‌خواندم که به مناسبتی سفری به اردکان داشتم و در منزل مرحوم آخوند ملا محمد اردکانی که عالم برجسته‌ی آنجا بود و حضور مرحوم آقای خاتمی و یک عده از خطبا و علمای اردکان مناسبت آشنایی با مرحوم آقای بهجتی بود.

من هنوز معمم نبودم و اول طلبگی بودم و بعد طولی نکشید که رفتم یزد و مدتی در یزد بودم و بعد هم مهاجرت کردم به قم. چند سالی فاصله شد که قبل از آمدن به قم رفتم به نجف و از نجف که برگشتم سال ۳۱ بود و ما دائماً با این عزیزان محشور بودیم و در فرصتی که ایشان یزد بودند ما چند نفر با هم عقد اخوت بستیم یعنی با دو اخوان بهجتی (مرحوم آقا شیخ و علی و آقا شیخ محمدحسین).

هر وقت هم من از نجف برگشتم و قم مقیم شدم، یکی از نزدیکترین دوستان بنده بودند چون هم عقد اخوت بسته بودیم و هم از لحاظ درسی نزدیک به هم بودیم و تفاوت زیادی نداشتیم و هم از لحاظ خلق و خو و روحیات خیلی به هم نزدیک بودیم این دوستی ادامه داشت تا آخرین سال حیات ایشان که بر ما سبقت گرفت. خداوند عاقبت ما را هم ختم به خیر کند که در آن عالم هم با هم باشیم.

حاج آقا همان طور که فرمودید در این رفاقت ۶۰ ساله که با مرحوم آیت الله بهجتی داشتید یقیناً با خصوصیات و ویژگی‌های ایشان آشنا هستید و می‌توانید بسیاری ملموس از ایشان بگویید. ویژگی‌های علمی ایشان را چطور دیدید؟

آقایان بهجتی هر دو از نظر استعداد، بسیار استعداد علمی خوبی داشتند و علاوه بر استعداد جدیت و پشتکار در تحصیل و مطالعه و تحقیق داشتند.

طلبه‌های بسیار درس‌خوان و فهیم و بااستعداد و در عین حال بسیار متدین و باتقوا بودند. از امتیازات هر دو برادر علاقه ایشان به ادبیات و شعر بود که هر دو از قریحه خوبی برخوردار بودند. شاید مرحوم آقا شیخ محمد حسین از اخوی قوی‌تر بودند و آنچه باعث این شد که از لحاظ ادبیات و شعر بیشتر استعدادشون ظهور پیدا بکند دل پر شور و پر احساس و با عاطفه‌ای بود که داشتند و از امتیازات آنها بود.

روح لطیف و حساس و در عین حال خیلی مهربان و صمیمی و بنده در طول ۶۰ سالی که با ایشان محشور بودم یادم نمی‌آید در یک موردی چیزی خلاف صفا و صمیمیت و یکرنگی ازشون ببینم. چیزی که متأسفانه در این روزگار خیلی رایج است به نام زرنگی و دو رنگی و چند چهره‌گی ایشان از این اوصاف بیزار بودند. صاف، پاک و یکرنگ. شاید در این جهت پیدا کردن شخص ثالثی برای این دو برادر سخت بود.

آدم احساس می‌کرد که با یک موجودهای بهشتی همنشین است. سر سوزنی شیله، پیله و کلک و حقه‌بازی و زرنگی به اصطلاح امروز، زرنگی شیطانی در آنها وجود نداشت. نسبت به همه مهربان، دلسوز، خیرخواه و این روح لطیف در اشعار و نوشته‌هایشان هم ظاهر بود و شدت عواطف ایشان نسبت به مسائل دینی بیشتر بود که از همین جهت غزل‌هایی در مدح اهل بیت سروده بودند.

شاید بشود گفت که مرحوم آقای شیخ محمد حسین سروده‌هایشان و گفته‌هایشان در زمینه انقلاب و مهرورزی به حضرت امام بیشتر ظهور داشت. وقتی از امام صحبت می‌کردند و از سایر مظاهر دینی و مذهبی با یک حرارتی و سوزی سخن می‌گفتند که مخاطب را تحت تأثیر قرار می‌دادند.

ایشان از شاگردهای خوب مرحوم آقا محسن حائری بود و درس های دیگر از اساتید زیادی مانند حضرت امام و با بعضی از کسانی که امروز از عداد مراجع شمرده می‌شوند هم مباحثه بودند و در یک جمله ایشان از لحاظ استعداد ذاتی و خدادادی در فهم مطالب و پشتکار در  درس و بحث و ذوق سخنگویی و سخن سرایی و سخن پردازی و عشق به اهل بیت و عشق به امام و انقلاب در سطح بسیار عالی بودند و روح لطیف و دل پر احساس و پرشور ایشان کم نظیر بود.

یقیناً در دوران آشنایی شما با ایشان ما پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی را داریم و همراه ایشان و دستان دیگری که بودند از یاران بارز امام بودید. در رابطه با انقلاب و قیامی که آغاز شد و به پیروزی انقلاب منجر شد ویژگی خاصی از ایشان و اثرگذاری را که داشتند را اگر مد نظرتان هست بفرمایید؟

همان طور که اشاره کردم هم علاقه شدید مذهبی و علاقه و ارادتی که به امام و انقلاب داشتند در دوران زندگی ایشان کاملاً بروز داشت و در فعالیت‌های مختلف مشارکت داشتند و زندگی ایشان طبعاً به دو بخش قبل از انقلاب و بعد از انقلاب تقسیم می‌شود قبل از انقلاب هم به دورانی که موقتاً مشغول به تحصیل بودند مدت کوتاهی مجرداً یا متأهلاً و یک مدت هم در مسئولیت‌های تبلیغ و امامت جماعت و برگزاری جلسات مذهبی و سخنرانی‌های موسمی مثل محرم و صفر و ماه رمضان و جلسات هفتگی و در همه این فعالیت‌ها ایشان سعی می‌کردند که  اهداف نهضت حضرت امام را پیگیری بکنند از فعالیت‌های بارز ایشان یکی سخنرانی‌هایشان بود و یکی در همکاری با نشریه انقلاب بود که برخی اشعاری که در آن نشریه درج می‌شد مال ایشان بود.

برای موقعیت دستگیری حضرت امام و دوران دور بودن ایشان از حوزه اشعار پرسوزی سرودند و برای آزادی حضرت امام که به قم تشریف آوردند قصیده مفصلی سرودند که چاپ شد. فعالیت ایشان در نشر ادبیات انقلاب و سخنرانی‌ها و جلساتی که داشتند کاملاً آشکار بود اما بعد از انقلاب در مسئولیت‌های انقلابی مانند اقامه نماز جمعه منصوب شدند که تا آخرین روز حیاتشون در این پست بودند و با اینکه حال مزاجی ایشان مساعد نبود ولی همچنان با علاقه‌ای که داشتند به فعالیت‌های سیاسی و انقلابی و مذهبی این پست را رها نکردند.

بعد از انقلاب ایشان نقش فعالی در حضور در جبهه‌ها و بسیج مردم و گروه‌های مختلف و حضور خود ایشان شخصاً و سرکشی به جبهه‌ها مکرر یکی از برنامه‌های ایشان در طول جنگ تحمیلی هشت ساله بود و حضور ایشان بسیار مؤثر بود و مشوق بود با بیانات گرمشان شور و نشاط و هیجانی که داشتند مشوق دیگران بودند و در یک کلمه آنچه از دستشان بر می‌آمد در جهت پیشبرد اهداف انقلاب و پیشبرد پیروزی جنگ در پست هایی که به نفع اسلام و انقلاب بود کوتاهی نمی‌کرد و با اینکه کسالت قلبی داشتند و چند مرتبه به خارج رفته بودند. آنژیوگرافی و مداوای طولانی داشتند و خیلی دکترها سفارش می‌کردند که از استرس و تلاش پرهیز کنند ولی ایشان همچنان در انجام وظایف اجتماعی و انقلابی کوشا بودند و به حق یکی از یاران مخلص امام بودند.

حاج آقا از ویژگی‌های علمی ایشان فرمودید و اشاره‌ای هم به خصوصیات اخلاقی و اجتماعی ایشان داشتید؛ اگر بخواهید از ویژگی بارز ایشان در ارتباطات مردمی و ویژگی‌های اخلاقی ایشان صفات خاصی را مد نظر قرار بدهید شما کدام ویژگی را در ایشان برجسته‌تر می‌بینید؟

همان طور که اشاره کردم ایشان آدم دلسوز و مهربانی برای همه بود و طبعاً وقتی امام جمعه در یک شهری محوریت مسائل مذهبی و دینی شهر را عهده‌دار می‌شود مراجعات مردم به وی زیاد است و همه را با روی باز و آغوش گشاده استقبال می‌کردند و صفت بارز دیگر ایشان تواضع و خاکساری ایشان بود که اصلاً در رفتار و منش ایشان خودخواهی و چیزی که بوی علانیت و  تکبر و خودپسندی و به هر حال آنچه که مربوط به خود است دیده نمی‌شد. بسیار متواضع و برای هر دادخواهی گوش شنوا و برای هر تظلمی روی باز و مهربان و برای هر کمکی به زیردستان و نیازمندان دستی باز و گشاده داشت البته در حد توان که برایشان میسر بود.

اگر بخواهیم از نوع توجه ایشان به روحانیت و طلاب (غیر از علاقه‌مندی که در دوران تحصیل خودشان داشتند) و نوع برخورد و ارتباطی که با قشر روحانیت و طلاب داشتند برای ما بگویید و مخصوصاً اوایل انقلاب که بیشتر با شما ارتباط داشتند چون بعد از آن در حوزه علمیه اردکان مسئولیت داشتند و ارتباط ویژه‌ای را داشتند با طلاب شما از اوایل انقلاب و نوع ارتباط ایشان با دیگر روحانیون و طلاب برای ما بگویید؟

کسانی که دلسوز اسلام و انقلاب بودند در دوران پیش از انقلاب به خصوص روحانیون و تحصیل‌ کرده‌ها و آدم‌های دلسوز از یک نظر به دو گروه تقسیم می‌شدند. یک گروه اهتمام داشتند به حفظ ارزش‌های اسلامی در نوجوان‌ها و جوان‌ها و کار کردن با دانش‌آموزان و دانشجویان که در میان بزرگان نمونه‌های بارز آنها مرحوم آقای مطهری که  اصولاً با یک هدف‌گیری خاصی وارد دانشگاه شدند، مرحوم دکتر بهشتی، مرحوم دکتر باهنر و مرحوم دکتر مفتح اینها از همان دورانی که در قم بودند و به کارهای طلبگی مشغول بودند و تدریس و تحقیق علوم اسلامی هم داشتند در عین حال بخشی از وقتشان را صرف تعلیم و تربیت نوجوان‌ها و جوان‌ها کردند و برای اینکه این کار را انجام بدهند بهترین راه را این می‌دیدند که در آموزش و پرورش وارد بشوند مرحوم آقای دکتر بهشتی رئیس دبیرستان نور دانش بود مرحوم دکتر باهنر و دکتر مفتح هم دبیر بودند.

اخوان بهجتی هم این دو گروه را بین خودشان تقسیم کردند مرحوم آقا شیخ علی به کار دبیری پرداختند و از این راه خواستند به نسل جوان خدمت کنند و دین آنها را نگه دارند. یک گروه دیگر کارهای سنتی روحانیت را دنبال می‌کردند و طبعاً آن‌هایی که علاقه بیشتری به ارزش‌های اسلامی داشتند و احساس مسئولیت بیشتری می‌کردند تلاش بیشتری برای تقویت حوزه‌های علمیه و کارهای مربوط به روحانیت داشتند.

مرحوم آقا شیخ محمدحسین از این دسته بود. گویا به حسب تکوین خدا مقدر فرموده بود که این دو نوع فعالیت بین دو برادر تقسیم بشود. البته مرحوم آقا شیخ علی هم در عین حالی که در آموزش و پرورش کار می‌کردند ارتباطشان با حوزه محفوظ بود و بعد از انقلاب هم امام جمعه موقت بودند و هم سرپرست حوزه علمیه اردکان و مدرس فعال و بانشاط مدرسه در کنار وظایف دیگر داشتند ولی صبغه غالب مرحوم آقا شیخ علی در نهادهای فرهنگی بود و مرحوم آقا شیخ محمدحسین در نهادهای حوزوی. این بود که طبعاً مرحوم آقا شیخ محمدحسین ارتباطشان با طلاب و روحانیون و علما بیشتر بود و چون نهضت حضرت امام بیشتر و اصالتاً وابسته به روحانیت بود و عناصر اصلی آن روحانیت بودند طبعاً ارتباط مرحوم آقا شیخ محمدحسین با این عناصر بیشتر بود و از دوستان قدیمی هر دو برادر به خصوص آقا شیخ محمدحسین مقام معظم رهبری بودند. جهات مشترک زیادی داشتند غیر از عواطف مذهبی و همکاری در مسائل انقلابی، ذوق ادبی مشترک هم در عین حال یک خط مشترک دیگری بود که جلسات ادبی و نقد ادبی و بررسی اشعار و غزل‌ها با حضور مقام معظم رهبری داشتند که تا آخر هم جلوه‌های آن بود و در جلساتی که مقام معظم رهبری با شعرا داشتند غالباً آقای بهجتی هم در کنار ایشان می‌نشستند.

یکی از روابط بسیار عمیق آقای بهجتی با مقام معظم رهبری بود که علاقه خیلی خاص به ایشان داشتند و متقابلاً مقام معظم رهبری هم به ایشان عنایت داشتند به هر حال علمای بهشتی بودند که در این عالم روییدند و بالیدند و شکفتند و عطرافشانی کردند و دیگران را بهره‌مند کردند و سرانجام به دیار معبودشان شتافتند.

اشاره‌ای به خاطره‌ای درس‌آموز از ایشان داشته باشید برای دوستداران و بازماندگان و اقوام و طلاب و خود مردم اردکان در این ۶۰ ساله ارتباط‌های ویژه‌ای با ایشان داشتید بفرمایید تا توشه راه زندگی آینده‌مان باشد؟

این شخصیتی که بعضی از ویژگی‌های او را تعریف کردم می‌توانید حدس بزنید که سراسر زندگی ایشان خاطره است کسی که یک روح پرشور و بی‌قراری داشته باشد و در همه عرصه‌های زندگی فعال باشد طبعاً زندگی او پر از خاطره است اما آنچه که من دوست دارم تأکید کنم مسئله علاقه به اهل بیت و توسلات ایشان بود که در این جهت از مرحوم آقای حائری هم الهام می‌گرفتند و رابطه خاصی با مرحوم آقای حائری داشتند چون آقای حائری هم ذوق ادبی داشتند و شعر هم می‌گفتند و خیلی شعر دوست بودند با غزل‌های حافظ هم خیلی مأنوس بودند و به خاطر همین ویژگی ادبی‌شان ارتباط خاصی مرحوم بهجتی با ایشان داشتند و گاهی سروده‌هایشان را به آقای بهجتی ارائه می‌کردند.

از جهات ممتاز در شخصیت آقای حائری شدت علاقه ایشان و عشق به اهل بیت بود که در اشعارشان خود را نشان می‌داد و آقای بهجتی هم مستعد این ویژگی‌ها بودند و هم در اثر انس با آقای حائری تقویت می‌شد این روحیه‌شان و حالا وقتی سروده‌هایشان را ملاحظه می‌فرمایید می‌بینید که آنچه در مدح اهل بین سروده‌اند بسیار جذاب و پرمعنا و بلند است و شاید در جهت تقویت این ویژگی ایشان مرحوم آقای حائری خیلی مؤثر بودند. خدا درجات آن استاد و آن شاگرد را عالی‌تر بفرماید.

در آخر برای دوستداران و ارادتمندان و اقوام و فامیل ایشان برای اینکه یاد ایشان زنده‌ بماند توصیه‌ای بفرمایید که عمل کنیم؟

روایتی است که عبارت آن یادم نیست که عالم در خانواده حکم یک پیغمبر در میان امتش دارد و چنین علمایی با این ویژگی‌ها که ممتاز هستند در میان اقران خودشان قطعاً حکم پیغمبران برجسته و اولوالعزم را دارند و جا دارد که فرزندان و بستگان و دوستداران ایشان و همه کسانی که به ایشان علاقه دارند از زندگی ایشان سرمشق بگیرند برای رفتار خودشان از همت ایشان، از عزت نفس و قناعت ایشان سرمشق بگیرند.

یکی از بعدهای برجسته زندگی هر دو برادر روح عزت نفس و قناعت بود که من این مرتبه‌ای که از این عزیزان سراغ دارم در کمتر  کسی می‌توانم نشان بدهم. در دوران تحصیلشان در قم که ما آشنایی داشتیم و رفت و آمد خانوادگی داشتیم شاهد بودم که زندگی را خیلی به سختی می‌گذراندند. بد نیست به داستانی اشاره بکنم که هر دو برادر متأهل بودند و هر کدام بیش از یک فرزند داشتند با یکی دیگر از دوستان که خیلی مأنوس بودند به نام آقای شیخ جواد الهی خیلی معاشرت داشتند و صمیمی بودند سه نفری یک خانه‌ای در گوشه‌های شهر اجاره کرده بودند که سه اتاق داشت و هر خانواده‌ای در یکی از این اتاق‌ها زندگی می‌کردند. آب هم آن وقت‌ها هنوز قم لوله‌کشی نشده بود مانند بسیاری از شهرهای دیگر و هر ده الی پانزده روز یک بار به هر محلی می‌آمد و از جوی‌های کثیف عبور می‌کرد و به حوض و آب‌انبار می‌ریخت و از همین‌ها مردم استفاده می‌کردند و آن هم با زحمت بسیار که باید به آبیار خیلی التماس بکنیم که نصف شب آب را به ما بدهد که تمیزتر باشد و کثافتی توی آن نریزد. و شب تا صبح باید بیداری بکشیم تا نیم ساعت به منزل ما برسد که آن هم در بینش همسایه‌ها می‌بستند و اوضاعی بود. بعد از مدتی آب کم شده بود و این سه خانواده با بچه کوچک لباس شستن و کهنه شستن با یک حوض آب.

اینها با زحمت می‌رفتند سطل، سطل از جاهای دیگر آب می‌آوردند که از کریّت نیافتد. سه خانواده بچه‌دار تابستان گرما در قم اینجوری حوض را به اندازه‌ای که کر باشد نگه می‌داشتند. حالا وضع سایر زندگی و غذایشان چه بود من وارد نمی‌شوم اجمالاً عرض بکنم که خیلی به سختی زندگی می‌کردند. بعد اتفاقاً در وسط تابستان یک بارانی آمد و توی کوچه‌ها آب راه افتاد که سیل مانند بود اینها رفتند و از آب باران که توی کوچه جاری بود سطل، سطل برمی‌داشتند و توی حوض می‌ریختند که آن را پر کنند و بتوانند برای لباسشویی بچه‌ها از آن استفاده کنند و برای آنها برکتی بود این بارانی که آمد و با آب‌ گل ها توانستند بریزند توی حوض و چند روز از این آب استفاده کنند. البته این وضعیت منحصر به آنها نبود و اکثر طلبه‌ها این وضع داشتند. حالا حسنش این بود که سه تا رفیق بودند و می‌توانستند یک خانه اجاره کنند که حالا اجاره آن را با چه سختی تأمین می‌کردند و شهریه‌شان چه مقدار بود بماند و آنها با این عزت نفس و قناعت و صبر سختی‌ها را تحمل می‌کردند تا بتوانند به دین خدمت کنند.

جا دارد کسانی که انتصاب به این عزیزان دارند سرمشق بگیرند. حالا الحمدلله آن سختی‌ها نیست نه از لحاظ اقتصادی آن تنگناها وجود دارد و نه از لحاظ امکانات رفاهی مانند آب لوله‌کشی و برق و تلفن و چیزهای دیگر که قابل مقایسه با آن زمان‌ها نیست ما تابحال خواب یک همچون حالاتی را نمی‌دیدیم. حالا با این زمینه‌های رفاهی که فراهم شده که البته نسبی است، بیشتر قدر بدانیم و شکر نعمت‌های خدا را بجا بیاوریم و فراموش نکنیم آن رسالتی که بر عهده ماست برای حفظ ارزش‌های اسلامی و گسترش اسلام در اقطار عالم و جلوگیری از انحرافات و کج روی‌ها و کج‌اندیشی‌ها در دین اینها وظایفی است که بیش از سایر افراد بر دوش روحانیون و بستگانشان است. امیدواریم که به همه بستگان این عزیزان خدا توفیق بدهد که راه گذشتگان را ادامه بدهند و شرایط بهتری که در این زمان به خصوص بعد از انقلاب فراهم شده بهره‌برداری بیشتر بکنند و هم برای زندگی دنیایشان و بستگانشان بهره‌مند بشوند و هم قدم‌های بلندی برای ترقیات معنوی خودشان و جامعه بردارند.

با این مشغله کاری که داشتید از شما تشکر می‌کنیم که وقتتان را به ما دادید. توفیق بیش از پیش شما را از خداوند متعال خواستاریم.

خیلی متشکرم این کمترین انجام وظیفه‌ای است که نسبت به یک برادر می‌توانیم داشته باشیم. خدا ان شاءالله درجات ایشان را  عالی کند و عاقبت ما را ختم به خیر کند.

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha