به گزارش خبرگزاری حوزه، علی صالحی منش، دبیر گروه فقه نظام سیاسی پژوهشگاه فقه نظام به یادداشت «ادب انتقام» حجت الاسلام سروش محلاتی پاسخ داد که متن این پاسخ بدین شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
انتقام سخت در قرآن و سنت
پاسخی به یادداشت «ادب انتقام»
در لحظاتی که مسلمانان ایران و منطقه و حتی نامسلمانان آزاده جهان در سوز سردار دلها، سپهبد حاج قاسم سلیمانی ومجاهد بزرگ ابومهدی المهندس و همراهان آنان می سوختند، و تنها امیدشان به وعده صادق رهبری معظم حفظه الله مبنی بر"انتقام سخت" بود تا آتش شعله ور دلهایشان را آرام سازد، جناب آقای سروش محلاتی با انتشار متن مختصری تحت عنوان «ادب انتقام»، با استفاده از ادله به ظاهر فقیهانه سعی در خدشه در مشروعیت این انتقام مقدس داشته اند.
محور یادداشت ایشان استناد به روایتی است که برخی در شان نزول آیه ۱۳۶ از سوره نحل آورده اند؛ بنا بر نحوه استناد ایشان به این روایت پیامبر «صلی الله علیه و آله» شخصی با گرایشات به شدت افراطی بود که وحی الهی او را از غوطه ور شدن در دامن افراط باز داشته است!
این روایت به لحاظ فقه شیعه طبق هیچ یک از مبانی رجالی، سند قابل قبولی ندارد، لذا در مورد نوشته مذکور باید گفت «خانه از پای بست ویران است»، و افزون بر این به لحاظ متنی هم دچار اشکالاتی است، در عین حال در مورد این مطلب نکاتی به اختصار ذکر می گردد:
۱. در مورد شان نزول آیه یاد شده اختلافاتی وجود دارد. محقق بزرگ، مرحوم علامه جعفر مرتضی ضمن بررسی برخی موارد ذکر شده در روایت و رد آنها، می گوید این آیه یا در جریان فتح مکه نازل شده است و یا با توجه به مکی بودن سوره نحل آیه در مکه نازل شده اما در هنگام فتح یا هنگام درخواست برخی بر مثله کردن مشرکان، حضرت آیه را برایشان تلاوت کرده تا دست از اینکار بردارند. (رک: الصحیح من سیره النبی الاعظم ج۷ ص۲۷۱) بنابر این استدلال به آیه، نامربوط به بحث مورد نظر خواهد بود.
۲. دلیل سیره (فعل معصوم) معمولا دلیل اجمالی است و از همین روی تمسک به آن حداقلی بوده و در عین حال نیازمند اثبات مقدمات متعددی از جمله جهت فعل صادر از معصوم «علیه السلام» می باشد؛ بر فرض صحت روایت فوق نمی دانیم وجه صبر پیامبر «صلی الله علیه و آله» چه بوده است وهمچنین مصداق "عقاب به مثل" در آیه شریفه مجمل است؛ چه آن که ممکن است مراد آیه چنین باشد که مثله کردن ۷۰ نفر از مشرکین نمی تواند انتقام مناسبی برای خون جناب حمزه سید الشهداء تلقی گردد، بلکه انتقام او در گرو صبر مومنین و در قالبی چون فتح مکه و ریشه کن شدن ماده فساد مشرکین از منطقه گرفته خواهد شد!
۳. "ادب انتقام" در سیره پیامبر «صلی الله علیه و آله» و امیرالمومنین «علیه السلام» و اهل بیت «علیهم السلام» مصادیق بسیار واضح تر وروشن تری دارد، از آن جمله است:
یکم: پس از آن که پیک پیامبر «صلی الله علیه و آله» در منطقه موته ناجوانمردانه به شهادت، رسید حضرت مسلمانان را مهیای جنگ موته نمود (المغازی، ج۲، ص ۷۵۵و۷۵۶). بالغ بر ۳۰هزار نفر به قصد موته حرکت کردند. (اعلام الوری ج ۱ ص ۲۱۳، الطبقات الکبری، ج۲، ص ۱۲۵) مسلمانان در راه این انتقام سخت، نیروهای باارزشی همچون جعفربن ابی طالب و زید بن حارثه را از دست دادند (المغازی، همان)
دوم: فتح مکه خود به نحوی انتقامی بسیار سخت از نقض عهد مشرکان در مورد صلح حدیبیه به شمار می رود. (نک: الکامل، ج۲، ص۲۳۹ـ۲۴۴)
سوم: درکتاب شریف نهج البلاغه از امیرالمومنین «علیه السلام» چنین روایت شده است که در مورد جنگ جمل فرمود:«فَوَاللَّهِ لَوْ لَمْ یُصِیبُوا مِنَ الْمُسْلِمِینَ إِلَّا رَجُلًا وَاحِداً مُعْتَمِدِینَ لِقَتْلِهِ بِلَا جُرْمٍ جَرَّهُ لَحَلَّ لِی قَتْلُ ذَلِکَ الْجَیْشِ کُلِّه ...، به خدا قسم اگر تنها یک نفر از مسلمانان را به عمد و بدون جرم کشته بودند، برمن کشتن تمام آن لشگر حلال بود...» (نهج البلاغه صبحی صالح، خطبه ۱۷۲)
چهارم: ادب انتقام در روایات مربوط به امام زمان عجل الله تعالی فرجه که منتقم اصلی دین است، بسیار شیواتر و گویاتر است: در برخی روایت این مضمون هست که در هنگام ظهور، حضرت قائم «علیه السلام»، انتقام قاتلان امام حسین «علیه السلام» را از فرزندان آنان خواهد گرفت چرا که این فرزندان راضی به عمل گذشتگان خویش اند و بدان افتخار می کنند! (عیون اخبار الرضا ع، ج ۱، ص ۲۷۳، علل الشرائع، ج ۱، ص ۲۲۹، وسائل ج ۱۶ ص ۱۳۹)
این ها نمونه ای بود از ادله مربوط به "ادب انتقام" در اسلام که اهل تحقیق موارد بیشتری را برای آن خواهند یافت.
۳. نتیجه مد نظر آقای محلاتی صریحا با آیات متعددی از قرآن مخالف است. بر اساس اصول ثابت شده در شیوه فقاهت حتا اگر دهها روایت بر خلاف ظاهر قرآن وجود داشته باشد و براین فرض که همه از نظر سندی صحیح باشند، هیچ یک از نظر فقی قابل استناد نخواهند بود. از جمله این آیات است:
• « وَ قاتِلُوهُمْ حَتَّی لا تَکُونَ فِتْنَةٌ وَ یَکُونَ الدِّینُ لِلَّهِ فَإِنِ انْتَهَوْا فَلا عُدْوانَ إِلاَّ عَلَی الظَّالِمین، با آنها بجنگید تا دیگر فتنهای نباشد و دین تنها دین خدا شود. ولی اگر دست برداشتند، تجاوز جز بر ستمکاران روا نیست. » (بقرة : ۱۹۳)
• «وَ قاتِلُوهُمْ حَتَّی لا تَکُونَ فِتْنَةٌ وَ یَکُونَ الدِّینُ کُلُّهُ لِلَّهِ فَإِنِ انْتَهَوْا فَإِنَّ اللَّهَ بِما یَعْمَلُونَ بَصیر، با آنان نبرد کنید تا دیگر فتنهای نباشد و دین همه دین خدا گردد. پس اگر باز ایستادند، خدا برکردار ایشان بیناست» (أنفال : ۳۹)
سخنان حکیمانه رهبر انقلاب درتوضیح "انتقام سخت" را می توان به خوبی تطبیق این دو آیه شریفه دانست: « آنچه در مقام مقابله مهم است این است که بایستی حضور فساد برانگیز آمریکا در این منطقه منتهی بشود؛ تمام بشود. » (http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=۴۴۶۲۸)
• « وَ إِنْ نَکَثُوا أَیْمانَهُمْ مِنْ بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَ طَعَنُوا فی دینِکُمْ فَقاتِلُوا أَئِمَّةَ الْکُفْرِ إِنَّهُمْ لا أَیْمانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ یَنْتَهُون، و اگر پیمانهای خود را پس از عهد خویش بشکنند، و آیین شما را مورد طعن قرار دهند، با پیشوایان کفر پیکار کنید چرا که آنها پیمانی ندارند شاید [با این شدّت عمل] دست بردارند» (توبه:۱۲)
• « قاتِلُوهُمْ یُعَذِّبْهُمُ اللَّهُ بِأَیْدیکُمْ وَ یُخْزِهِمْ وَ یَنْصُرْکُمْ عَلَیْهِمْ وَ یَشْفِ صُدُورَ قَوْمٍ مُؤْمِنین، با آنها بجنگید، که خداوند آنان را به دستان شما مجازات میکند و آنان را رسوا میسازد و سینه گروهی با ایمان را شفا میبخشد [و بر قلب آنها مرهم مینهد] » (التوبه: ۱۴)
نکته قابل توجه در این آیه این است که عذاب الهی (بخوانید همان انتقام سخت) باید به دست مومنان صورت پذیرد؛ همچنین از این آیه ممکن است چنین استفاده شود که "انتقام سخت" حتا اگر به نیت تشفی مومنین باشد، بازهم مطلوب است.
• «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا قاتِلُوا الَّذینَ یَلُونَکُمْ مِنَ الْکُفَّارِ وَ لْیَجِدُوا فیکُمْ غِلْظَةً وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقین، ای کسانی که ایمان آوردهاید، با کافرانی که نزدیک شمایند جنگ کنید و آنها باید در شما [نسبت به خود] شدت و درشتی یابند، و بدانید که خدا با پرهیزگاران است» (التوبة : ۱۲۳)
مشخص است که با صبر و جلوگیری از انتقام، دشمنان هیچ گاه غلظتی از جانب مومنین نخواهند یافت!
• یکی از اهداف مهم نیروها وتجهیزات نظامی در قرآن، وجود ترس و وحشت در دل دشمنان است: «وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَ مِنْ رِباطِ الْخَیْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَ عَدُوَّکُم، و در برابر آنها تا میتوانید نیرو و اسبان سواری آماده کنید تا دشمنان خدا و دشمنان خود- و جز آنها که شما نمیشناسید و خدا میشناسد- را به ترس و وحشت اندازید. » حال اگر دشمنان بدانند که این تجهیزات هیچ گاه در راه انتقام به کار نخواهد رفت وتنها جنبه نمایشی دارد، به هیچ عنوان از هیمنه نمایشی مسلمانان ترسی به دل راه نخواهند داد؛ این بر خلاف حکمت یاد شده در آیه کریمه فوق است.
از این دست آیات در سرتاسر قرآن به وفور می توان یافت.
۴. رویکرد فقهی نویسنده در این گونه یادداشتها یک رویکرد کاملا انتزاعی، درخلا، وبدون در نظر گرفتن واقعیات زمانی و مکانی است!
توضیح آنکه به لحاظ فقهی آن چه اصل اولی در مساله و درزمان ما است، جواز بلکه وجوب مقاتله با آمریکایی هاست و این امر به طور کلی ثابت شده ونیازی به دلیل خاص در آن نیست، چه فاجعه ای مثل ترور ناجوانمردانه سردار سلیمانی و همراهان او صورت گرفته باشد و چه نه! دلیل این مطلب این است که در بین فقیهان سخنی در این نیست که در هنگام هجمه کفار بر پیکره جامعه اسلامی، جهاد دفاعی واجب است (به عنوان نمونه نک: تذکره الفقهاء، ج۹، ص۳۷، قم ۱۴۱۴. جواهر الکلام، ج۲۱، ص۱۵۱۶، المهذب، ج ۱، ص ۲۹۷ و...) صاحب جواهر وجوب آن را "کالضروری" می داند (جواهر، ج۲۱، ص۱۵) علامه طباطبایی آن را از مهمترین مصادیق حقوق بشر می داند (المیزان، ج۲، ص ۶۶) کاشف الغطاء که خود پیشتاز جهاد بود، این نوع جهاد را بزرگترین وسیله تقرب به خداوند می داند (کشف الغطاء (چاپ جدید) ج ۴، ص ۲۸۹)
البته ممکن است در این باره چنین به ذهن آید که این مورد درصورتی است که بین مسلمانان و دشمنان معاهده ی صلحی در کار نباشد و با توجه به پیمان های منعقده بین کشور مسلمان عراق و امریکا چنین استدلالی پذیرفته نیست.
در پاسخ از این اشکال نکات فراوان وجود دارد ولی فعلا به همین بسنده می کنیم که:
یکم، شکی نیست که عهد محترم است تا زمانی که طرف مقابل به عهد خود پایبند باشد «فَمَا اسْتَقامُوا لَکُمْ فَاسْتَقیمُوا لَهُم، تا زمانی که در برابر شما وفادار باشند، شما نیز وفاداری کنید، خداوند پرهیزگاران را دوست دارد» (توبه: ۷) از این آیه معلوم میشود بعد از نقض عهد از طرف مقابل، از نظر فقهی معنایی برای وفای به عهد وجود نخواهد داشت، بلکه از قرآن (آیات ۵۶ تا ۶۰ سوره انفال) چنین استفاده می شود که نقض عهد نباید بدون پاسخ متناسب بماند. «وَ إِمَّا تَخافَنَّ مِنْ قَوْمٍ خِیانَةً فَانْبِذْ إِلَیْهِمْ عَلی سَواءٍ إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ الْخائِنین» (انفال: ۵۸) « وَ إِنْ نَکَثُوا أَیْمانَهُمْ مِنْ بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَ طَعَنُوا فی دینِکُمْ فَقاتِلُوا أَئِمَّةَ الْکُفْرِ إِنَّهُمْ لا أَیْمانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ یَنْتَهُون» (توبه:۱۲) از این دو آیه می توان وجوب "انتقام سخت" در شرایط فعلی را ثابت نمود؛ اگر هیچ یک از دهها وبلکه صدها موارد نقض عهد و تعدی رژیم خونخوار امریکا به عراق و مسلمانان نبود، ترور وقیحانه سردار سلیمانی و همراهان مظلوم او به تنهایی برای اثبات این نقض، کافی بود!
و دوم، این که این سخن پس از رای مجلس عراق به اخراج امریکایی ها از خاک این کشور کاملا بی معنا است.
۵. توجه به این نکته ضروری است که رویکرد رحیمانه جمهوری اسلامی در این انتقام و خون خواهی حق طلبانه، به هیچ وجه کشتن نیروهای دشمن نبوده، (که اگر بودهم حق بود)، بلکه از کار انداختن "ماشین جنگی" دشمن است. بزرگترین نشانه این مطلب اعلام قبلی انتقام به فاصله چند روز است که به دشمن این امکان را می داد تا نیروهای نظامی متجاوز خود را از منطقه خالی کند.
سردار حاجی زاده فرمانده هوا وفضای سپاه به خوبی در این زمینه گفته است: «مادنبال کشتن نبودیم مادنبال ضربه زدن به ماشین نظامی دشمن بودیم ... میتوانستیم طوری عملیات را طراحی کنیم که در گام اول ۵۰۰ کشته داشته باشند و اگر جواب می دادند، در گامهای دوم و سوم، ۴ تا ۵ هزار کشته میدادند ...» (https://tn.ai/۲۱۷۸۶۰۶ )
سخن آخر آن که عفو و گذشت هر چند در برخی موارد حتا در مقابل دشمنان خوب و یا لازم است، لکن بدون شک این مطلب منوط به احراز شرائط و مصلحت جامعه اسلامی است، اما در شرائط فعلی عفو و خویشتن داری تنها به معنای ضعف و عجز نظام اسلامی از پاسخ به تجاوز و ظلم دشمنان است و نتیجه ای جز جسارت بیشتر دشمن در دشمنی اش نخواهد داشت.
- خبرگزاری حوزه در راستای حمایت از آزاداندیشی و تضارب آراء آماده است که یادداشت بقیه نویسندگان و فضلا را پیرامون این موضوع و از دیدگاههای مختلف منتشر کند.