به گزارش خبرگزاری حوزه، حجت الاسلام والمسلمین سید حسن اسلامی اردکانی عضو هیئت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب در یادداشتی آورده است:
بیماری، بیماری است و هنگامی شیوع پیدا میکند، به جای دنبال مقصر گشتن و قربانی کردن این و آن، به افزایش آگاهی و اقدام درست دست بزنیم.
در این یادداشت می خوانیم:
یک. اولین فیلمی که در مایه بیماری فراگیر و خطر واگیر دیدم، گذرگاه کاسندرا (جورج پَن کوزماتوس، ۱۹۷۶) بود. این فیلم داستان یک قطار آلوده به بیماری طاعون و اقدام ارتش آمریکا برای مهر و موم کردن آن را روایت میکرد. سرانجام مسئولین تصمیم میگیرند که قطار را روانه مسیری کنند که نهایتش سقوط به دره و مرگ همه مسافران است. بدین ترتیب، صورت مسأله پاک و بیماری حذف میشود. تجربه زیستن در قم و مشاهده کرونا و حوادث پیش و پس آن، این نگرانی را ایجاد میکند که نکند ما نیز داریم همین سیاست را کمابیش دنبال میکنیم. گویی همگی دست به دست هم دادهاند تا عملاً یک اتفاق ساده مهارپذیر را به فاجعهای پایدار تبدیل کنند.
دو. این سنت سیئه سیاستگذاری ما است که اصل را در غالب امور بر پنهانکاری و کتمان میگذاریم. انگار شهامت نداریم با واقعیت مواجه شویم و به دیگران بگوییم. لذا هنگامی که با بیماری مشکوک یا گاه روشنی مواجه میشویم، از منطق «ان شاء الله بز است» بهره میگیریم. گویی تصور میکنیم که مردم ظرفیت یا صلاحیت مواجهه با واقعیت را ندارند. همچنین چون اصولاً از بحران هراس داریم و همیشه میخواهیم در بر یک پاشنه بچرخد، در چنین مسائلی هم تا لحظات آخر دست به دست میکنیم تا مشکل خودش حل شود و معمولاً برنامه بلندمدتی برای حل آن اتخاذ نمیکنیم. اما همین که کارد به استخوان رسید، دست به اقدامات شتابزدهای میزنیم که به جای ایجاد آرامش که لازمه مواجهه درست با بحران است، فضای وحشت را حاکم میکنیم و مردم فاجعه را دو چندان تصور میکنند. حتی همان سیاست غلط را هم که میخواهیم اجرا کنیم، از منطق یک بام و دو هوا پیروی میکنیم. برای مثال، مراکز آموزش عالی را تعطیل میکنیم، اما مراکز زیارتی عمومی را نه. در حالی که در مجموع به نظر میرسد به دلایل متعدد در مراکز آموزشی و تحقیقاتی بهتر مسائل بهداشتی و پیشگیرانه رعایت میشود تا مراکز زیارتی. تا جایی که میدانم کسی درِ هیچ دانشگاهی را نمیبوسد! الان وضع چنان شده است که یاد «وضع طبیعی» هابز و تصویری سیاهی که وی در لویاتان از آن به دست میدهد میافتیم.
سه. به مردم که میرسیم همین مسأله به شکل دیگری پیش میرود. بازار شایعه و خبرهای نادرست داغ است. البته طبیعی است. هنگامی که گردش اطلاعات به شکل شفافی نباشد، شایعهپراکنی کمترین واکنش مردم میتواند باشد. باز در این آشفته بازار، شاهد تجویزهای مختلف دارویی هستیم از دود کردن اسفند تا مصرف سیاهدانه و روغن بنفشه. برخی نیز با این تصور که ریشه این بیماری قم و اهل قم هستند، چنان با مردم قم در جاهای دیگر رفتار میکنند که گویی با جذامیان رو برو هستند. اگر امروز به هر دلیل کرونا از قم سر باز کرده است، فردا ممکن است کروناهای دیگر از شهرهای دیگر سر برآورد. بیاییم مدنی رفتار کنیم. هنگامی که کارکنان یک داروخانه معتبر در تهران، با دکتر داروساز قمی آن، رفتار زشت ناخوشایندی دارند، نمیتوان انتظار داشت که مردم عادی رفتار مناسبی داشته باشند. بیماری،بیماری است و هنگامی شیوع پیدا میکند، به جای دنبال مقصر گشتن و قربانی کردن این و آن، به افزایش آگاهی و اقدام درست دست بزنیم.