به گزارش خبرگزاری حوزه، مرحومه حاجیه خانم کریمی مادر بزرگوار شهیدان فهمیده بانوی ایثارگری بود که با تربیت آلالههایی همچون شهیدان والامقام محمدحسین و داود، نامش در زمره اسوههای راستین صبر و مقاومت ثبت شد و روح بلند این بانوی انقلابی، روز دوشنبه هفته جاری، ۱۲ اسفند به فرزندان شهیدش پیوست.
به همین مناسبت بخشهایی از زندگی و شهادت شهیدان بزرگوار محمدحسین و داود فهمیده مرور میشود.
محمد حسین فرزند محمد تقی در اول اردیبهشت سال ۱۳۴۶ در خانوادهای مذهبی در روستای سراجه بخش مرکزی قم بدنیا آمد و خانواده وی بعدها در محله پامنار شهر قم ساکن شدند. محمد حسین دوره ابتدایی را در مدرسه شهید هادی کریمی (روحانی سابق) طی کرد. کلاس اول و دوم راهنمایی را طی سالهای ۵۶ و ۵۷ در مدرسه حافظ قم خواند و پس از آن، خانواده وی در تابستان سال ۵۸، به کرج منتقل شدند و محمدحسین سال سوم راهنمایی را در مدرسه «خیابانی» کرج ثبت نام کرد.
وقتی ۱۱ ساله بود، در بحبوحه انقلاب، از قم اعلامیه میآورد و در روستا پخش میکرد. حتی چندبار ضد انقلابها کتکش زده بودند. مبارزات انقلابی محمد حسین وقتی خانواده اش از قم به کرج نقل مکان کردند، همچنان ادامه داشت.
۱۲ بهمن ۵۷، در اثر تصادف، طحالش پاره شده و در بیمارستان بستری بود، وقتی مرخص شد، آنقدر اصرار کرد که پدر و مادرش، او را با برادر بزرگترش داوود، به تهران فرستادند تا حضرت امام (ره) را زیارت کند، اما موفق نشد و پس از بهبودی در اولین فرصت امام را در قم زیارت کرد.
وی شیفته و عاشق امام (ره) بود و با تمام وجود سعی در اجرای فرامین ایشان داشت، میگفت: امام هر چه اراده کند، همان را انجام خواهم داد. فهمیده دوازده ساله بود که حوادث کردستان اتفاق افتاد. خود را به آنجا رساند، ولی به دلیل کمی سن، برادران کمیته او را باز میگردانند و درصدد برمی آیند که در حضور مادرش از او تعهد بگیرند که دیگر از کرج خارج نشود، ولی او رضایت نمیدهد و میگوید که خودتان را زحمت ندهید. اگر امام بگوید، به هر جا که باشد، میروم.
در همان روزهای نخست جنگ، محمد حسین تصمیم میگیرد که به خوزستان برود و هرچه تلاش میکند که همراه گروه یا دستهای به خط مقدم برود، موفق نمیشود تا با گروهی از دانشجویان انقلابی دانشکده افسری خود را به جبهه میرساند. مدتی بعد به همراه دوستش محمدرضا شمس زخمی و هر دو در بیمارستان ماهشهر بستری شدند.
شجاعت محمد حسین در گرفتن غنیمت از دشمن بعثی با دست خالی، موجب جلب اعتماد فرمانده شد و لذا اجازه یافت تا به خط مقدم برود. روز هشتم آبان ۱۳۵۹، محمدرضا و محمدحسین هر دو در سنگر و در تیررس دشمن بودند، محمدرضا زخمی شد و محمد حسین او را به زحمت به عقب رساند و خود به سنگر برگشت؛ این در حالی بود که پنج تانک عراقی، در حال محاصره رزمندگان اسلام بودند؛ محمدحسین ۱۳ ساله در حالی که تیری به پایش خورده بود، ضامن نارنجک هایش را کشید و با انفجار تانک جلویی، بقیه تانکها از منطقه فرار کردند.
اینگونه بود که محمدحسین در کوت شیخ واقع در آن سوی شط خرمشهر، به شهادت رسید و نامش به عنوان شهید شاخص در دیوان بزرگ شهدای انقلاب و دفاع مقدس و ۳۶ هزار شهید دانش آموز کشور ثبت گردید. بقایای پیکر شهید فهمیده در بهشت زهرا، قطعه ۲۴، ردیف ۴۴، شماره ۱۱، به خاک سپرده شد.
ساعت هشت صبح یکی از روزهای آبان بود، رادیو برنامههای عادی اش را قطع کرد و خبر عملیات شهادت طلبانه یک دانش آموز سیزده ساله را پخش نمود. پس از آن، پیام حضرت امام (ره) خوانده شد: «رهبر ما آن طفل سیزده سالهای است که با قلب کوچک خود ـ که ارزشش از صدها زبان و قلم ما بزرگتر است ـ با نارنجک، خود را زیر تانک دشمن انداخت و آن را منهدم نمود و خود نیز شربت شهادت نوشید» این خبر و پیام، شب نیز از تلویزیون پخش شد و مادر محمدحسین قسم میخورد که خبر این رشادت، در مورد فرزندش حسین است.
چند روز بعد، برادر محمدرضا شمس تمامی جریان را برای خانواده شهید فهمیده بازگو کرد؛ محمدرضا دوست صمیمی محمدحسین هم چندی بعد به فیض شهادت نایل آمد.
روز شهادت شهید فهمیده یعنی هشتم آبان به عنوان «روز بسیج دانشآموزی» نامگذاری شده است. اشیای باقی مانده از شهید فهمیده در موزه شهدای تهران نگهداری میشود. موزه شهدای دانشآموز نیز در خانه پدری شهید فهمیده در کرج ساخته شد. پیش از این نیز تصویر شهید روی اسکناسی چاپ شده بود. تصویر شهید فهمیده روی دیوار دبیرستان حافظ قم نیز دیوارنگاری شده است.
مقام معظم رهبری در دیدار با خانواده شهید فهمیده در رابطه با فداکاری و شجاعت وی فرمودند: «بروز چنین حوادثی که از تربیت صحیح و اصالتهای خانوادگی است، صرفاً در محیطهای اسلامی جلوه گری و نورافشانی میکند»
شهید داود فهمیده برادر بزرگتر محمدحسین نیز سه سال بعد در ۱۴ مرداد سال ۱۳۶۲ در عملیات والفجر ۲ در منطقه حاج عمران به شهادت رسید و در جوار مزار مطهر برادرش در بهشت زهرا (س) به خاک سپرده شد.