یکشنبه ۴ آذر ۱۴۰۳ |۲۲ جمادی‌الاول ۱۴۴۶ | Nov 24, 2024
کد خبر: 896918
۳ اردیبهشت ۱۳۹۹ - ۲۰:۲۹
احمد عابدی

حوزه/ معمولاً مترجمین قرآن می‌گویند که هر سی سال یکبار باید قرآن ترجمه شود. بعضی‌ها می‌گویند که قرآن قابل ترجمه نیست. لااقل ما که کمی عربی بلدیم، ترجمه‌ها را دقت کنیم و با هم مقایسه کنیم؛ خدا می‌داند که چقدر ترجمه‌هایی که از قرآن نوشته شده ولی غلط است!

به گزارش خبرگزاری حوزه، در شبکۀ اجتماعی حجت الاسلام والمسلمین احمد عابدی و به دنبال بخش قبلی آمده است:


۳. توجه به ترجمه:

پس یکی این که زیاد قرآن بخوانیم، دوم روخوانی درستی داشته باشیم و سوم ترجمه قرآن. این‌طور نباشد که مثلاً طلبه‌ای معنای «صنوان» و «غیر صنوان» را نداند. ترجمه را بلد باشیم و به ترجمه‌ها رجوع کنیم و بتوانیم بفهمیم کدام ترجمه درست و کدام نادرست است.

 معمولاً مترجمین قرآن می‌گویند که هر سی سال یکبار باید قرآن ترجمه شود. بعضی‌ها می‌گویند که قرآن قابل ترجمه نیست. لااقل ما که کمی عربی بلدیم، ترجمه‌ها را دقت کنیم و با هم مقایسه کنیم؛ خدا می‌داند که چقدر ترجمه‌هایی که از قرآن نوشته شده ولی غلط است! من ترجمه‌ای را سراغ دارم که "بسم الله الرحمن الرحیم" را طوری ترجمه کرده که دقیقاً عین عبارت اوستا، کتاب زرتشتیان است!

 چقدر جای تأسف است که تورات و انجیل ترجمه رسمی دارد(ترجمه رسمی کتاب مقدس)، ولی قرآن ترجمه رسمی ندارد. اگر کسی به من بگوید که یک ترجمه بی‌غلط نام ببر، اصلاً سراغ ندارم. کم غلط سراغ دارم.

 این کتاب‌هایی که مفاهیم قرآن است، مثل کتاب شیخ عباس قمی که شخصیت ادیبی بوده، کتاب "الدرّ النظیم"، بسیار کتاب خوبی برای لغات قرآن است یا کتب "نثر طوبی" برای آیت الله شعرانی که خیلی کتاب دقیق و ارزشمندی است. پس این یک نکته که روی ترجمه قرآن وقت بگذاریم. خیلی بد است که طلبه جزء آخر قرآن را بخواند و معنای کلمات و مفاهیم را نفهمد. اگر ما مفسر هم نمی‌خواهیم بشویم، لااقل باید ترجمه قرآن را بلد باشیم.
 

۴. اهمیت تفسیر:

نکته بعدی در مورد تفسیر است. حداقل هر کدام از ما باید یک دوره تفسیر خوانده باشیم. کسانی مثل آیت الله جوادی آملی و حسن زاده آملی، بی‌جهت آدم‌های بزرگی نشدند. آیت الله حسن زاده می‌فرمود که مجمع البیان را از باء بسم الله تا تاء تمّت، ۱۰ جلد را، کلمه به کلمه پیش آقای شعرانی خواندم، بعد که ۱۰ جلد تمام شد، آقای شعرانی سؤالی از من ‌پرسید، بعد از جوابی که ‌دادم، آقای شعرانی فرمود یک دور دیگر باید بخوانی. دوباره مجمع را از اول تا اخر درس داد. مجمع البیان کتاب کوچکی نیست!

اولین سالی که المیزان در سال ۵۲- ۵۳ نوشته شد، در حوزه کتاب درسی شد و پیش استاد کلمه به کلمه می‌خواندند. امام خمینی(ره) تفسیر صافی فیض کاشانی را پیش آیت الله اراکی درس گرفته است. آیت الله خوانساری تا اواخر عمرش هر روز صبح که قرآن می‌خواند، تفسیر بیضاوی جلویش بوده و قرآن را با تفسیر بیضاوی می‌خواند.

چقدر علمایی بودند که تفسیر کشاف را کتاب درسی کرده بودند. یک زمانی کتاب‌هایی کتاب درسی حوزه بوده که خیلی از ما اصلاً اسمش را نشنیده‌ایم؛ مثل تفسیر نیشابوری.

ما الآن سه تفسیر از امام صادق علیه‌السلام یا لااقل منسوب به ایشان داریم که چاپ شده و در بازار هم موجود می‌باشد؛ ولی بسیاری از طلبه‌ها یکی‌اش را هم نمی‌دانند که تفسیر امام صادق علیه‌السلام است.

 مطالعه تفسیر خیلی برای ما لازم است. این‌ها را برای کسی می‌گویم که نمی‌خواهد مفسر باشد! یعنی اگر مثلاً بخواهید مورخ شوید، لااقل باید چند تفسیر را خوب خوانده باشید.

علامه مجلسی در هر بحث بحار که وارد می‌شود، آیات قرآن را ذیل بحث می‌آورد؛ به قدری این مرد در تفسیر تسلط داشته که اگر یک آیه طبق یک تفسیر، مربوط به موضوع بشود و  طبق یک تفسیر، مرتبط نباشد، متذکر می‌شود؛ با این‌که علامه مفسر نبوده است.

پس روخوانی، ترجمه و تفسیر برای ما لازم است. این‌ها همه می‌شود یک مرتبه از حفظ ظاهری قرآن. حفظ باطنی هم یعنی عمل به قرآن.

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha