به گزارش خبرگزاری «حوزه» از تهران، حجت الاسلام و المسلمین حسن روحانی، عصر سه شنبه در نشستی با روانشناسان، جامعه شناسان و فعالان حوزه اجتماعی، با تاکید بر ضرورت ارتباط قوی تر مراکز و انجمن های علمی به عنوان مراجع قابل اعتماد مردم در مبارزه با کرونا، اظهارداشت: نباید بی احتیاطی کرد اما دلهره و اضطراب بیش از حد از ویروس کرونا بدتر از خود این ویروس است و می تواند زندگی مردم را در هم بشکند.
رئیس جمهور با اشاره به اینکه جامعه ما در مبارزه با کرونا به تخصص و متخصصان خود اعتماد کرد و علما و بزرگان ما نیز به کمک آمدند، گفت: بخش اقتصادی و علمی ما در مبارزه با کرونا، خوب به صحنه آمدند و موفق عمل کردند و این خیلی مهم است که بعد از چند هفته از آغاز مبارزه با کرونا اعلام می کنیم در بخش فراورده های بهداشتی مورد نیاز در این مبارزه، قدرت صادرات داریم.
متن سخنان رئیس جمهور به این شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
از حضور اندیشمندان و مسوولین انجمنهای علمی مخصوصا در زمینه جامعه شناسی، روانشناسی و همچنین در زمینه مسائل فرهنگی و ارتباطی خیلی متشکرم. در مبارزه با کرونا به عنوان حادثه ای مهم که با آن مواجه هستیم، برای ما بسیار مهم است که از نظرات همه آنهایی که باید کشور، مردم و دولت را یاری کنند، استفاده کنیم.
شرایط ایران با کشورهای دیگر تفاوتهای فراوانی دارد اما با یک حادثه تقریبا مشابهی همه ما مواجه شدیم که کمتر تجربهای درباره آن داشتیم و همه ملتها و دولتها با یک سختی و گرفتاری مشابهی تقریبا همزمان روبرو شدند و این مقطع، مقطع بسیار مهمی است چرا که تابآوری ملتهای مختلف، برنامه ریزی دولتهای گوناگون و اعتماد و رابطهای که بین مردم و دولت وجود دارد را آشکارتر میکند.
ما ملتی با نقاط قوت هستیم و اگر بخواهیم با جوامع و ملتهای دیگر مقایسه کنیم، ممکن است جامعه ما یک مشکلات ویژهای هم داشته باشد که کشورهای دیگر نداشته باشند.
ما طی ۴۲ سال گذشته مسائل بسیار فراوانی را دیدیم، به یک معنا میتوانیم بگوییم ملتی هستیم که در حوادث و مسائل مختلف، آبدیده شده ایم و حوادث ما آنقدر حوادث مهمی بوده اند که در سراسر جامعه و خانوادهها، شهر و روستای ما، تاثیر گذاشته است.
خودِ داستان انقلاب یک موضوع مهمی بود که در سراسر جامعه ما تاثیر گذاشت؛ در زندگی، سلوک و رفتار مردم و در رابطه حکومت و مردم، خیلی مساله مهمی بود. به هر حال کشوری بود که در آن از مردم کمتر سوال کرده بودند که شما چه می خواهید، چگونه میخواهید و به چه رای می دهید و اصلا در طول قرنها مردم ما با چنین سوالاتی مواجه نبودند که از آنها بپرسند شما بفرمایید چه کنیم؟ حکومتهای گذشته ما از مردم سوال نمی کردند.
ما مواجه شدیم با یک انقلاب عظیم و بزرگی که از روز اول گفت ما از شما می پرسیم چه کنیم، چه نوع حکومتی را انتخاب بکنیم، نام آن حکومت چه باشد، محتوای آن حکومت چگونه باشد و همه مردم را پای صندوق رای فراخواند.
مراحل بعد هم اینطور بود که از مردم پرسید چه کسانی بیایند برای ما قانون اساسی بنویسند، بعد از مردم پرسید این قانون نوشته شده را شما پذیرفتید یا خیر؟ و بعد همه ارکان حکومت را در برابر رای مردم قرار داد. پس ما با حادثهای مواجه بودیم که سراسر زندگی ما را عوض کرد و زندگی جدیدی را پیش روی ما گذاشت. ما با یک جنگی روبرو بودیم، جنگ خانمان سوزی که تقریبا تمام زندگی، روان، امنیت، جان و سلامت مردم را تحت تاثیر قرار داد، حال ممکن است بخشی از جامعه ما به دلیل برنایی و جوانی، خیلی زمان جنگ را به یاد نداشته باشند اما اکثر جامعه ما به خوبی به یاد دارند که آژیر خطر، ابتدا در روح و روان مردم اثر میگذاشت.
قبل از اینکه بمب و موشک بیافتد و خسارت آن چه باشد، آن آژیرخطر کل روح و روان مردم را در آن مقطع تحت تاثیر قرار می داد. البته آن آژیر همه جنگاوران را هم تحت تاثیر قرار می داد یعنی تمام سیستم پدافندی کشور بسیج میشد که آن دشمن را در هوا شکار کند و نگذارد مردم دچار مشکل شوند.
حوادث فراوان دیگری هم طی این ۴۰ سال داشتیم که کل جامعه ما را تحت تاثیر قرار داده و مخصوص یک شهر، یک روستا و یک بخش نبوده است. مساله تحریم کل جامعه و اجتماع را تحت تاثیر قرار داد.
تحریم چیز سادهای نیست مخصوصا در این ۲ سال اخیر که مردم با تحریم بسیار شدیدی مواجه بودند. اگر بخواهیم حادثه ویروس کرونا را در ایران با کشورهای دیگر مقایسه کنیم، آغاز هر چیزی قدرت و توان یک کشور برای تابآوری در برابر آن حادثه است،آن هم یک حادثه چند بعدی یعنی مساله کرونا تنها یک مساله پزشکی یا مساله درمانی یا بهداشتی نبود بلکه مساله اقتصادی و اجتماعی هم بود و سبک زندگی ما را به طور کامل تحت تاثیر قرار داد.
آنچه که نسل ما از کودکی تا امروز شنیده بود اینکه به هم نزدیک شوید به هم دست بدهید، با هم احوالپرسی کنید، به خانه هم بروید، همدیگر را میهمان کنید و حالا درست برعکس میگوید که از هم فاصله بگیرید، به هم نزدیک نشوید، خانه هم نروید، به هم غذا ندهید و اطعام نکنید. یعنی یک دفعه به ما گفتند بر عکس آنچه که نسل نسل دیروز و امروز از بچگی آموخته بودیم، عمل کنید و این خیلی کار سخت و مشکلی است که بتوانیم جامعه را آموزش بدهیم و به جامعه بگوییم که خطر چگونه است.
مخصوصا مشکل آن زمانی بیشتر می شود که در یک حادثه ای کاملا غافلگیر شویم یعنی هیچ کس۴ روز قبل یا ۱۰ روز قبل فکر نکند که فردا با چنین حادثهای مواجه میشویم.
در جنگ تحمیلی هم اینطور بود به جز عده خاصی که احساس می کردند ممکن است احتمالا با جنگ مواجه شویم، مردم عادی جامعه ناگهان در ۳۱ شهریوری که همه بچه ها خودشان را آماده کرده بودند که فردا صبح به مدرسه بروند و عدهای ساک خود را جمع کرده بودند و عازم حج و مکه بودند و درست در شرایطی که مردم تصور نمی کردند با جنگ مواجه شوند، در ساعت حدود ۲ بعدازظهر روز ۳۱ شهریور با یک بمباران مواجه شدند و تمام مرزهای غربی کشور و بخشی از مرزهای جنوبی کشور مورد حمله و تهاجم قرار گرفت. غافلگیری در مورد آنچه قبلا روی آن فکر نشده و آمادگی وجود ندارد، خیلی سخت است و انسان یکمرتبه با یک مشکل عظیم مواجه میشود.
در کنار غافلگیری، حادثهای که آدم چیزی از آن نمی داند و برای او تاریک است، دشمنی است که در تاریکی حمله کرده است. او را نمیبینیم در ظلمات و تاریکی به ما شمشیر میزند و نمیدانیم کیست و از کجا آمده است.
ویروس کرونا یک دشمنی بود که هنوز هم درست او را نشناختیم. یک دشمن جدید با شیوه جدید و با نحوه تهاجم جدید به سلامت انسانها و ضعیفکش است، یعنی دنبال آنهایی که از گذشته بیماری زمینهای دارند حمله میکند، آنهایی که سن و سالی از آنها گذشته و قدرت بدنی اشان کمتر است را مورد حمله قرار می دهد. وجود این ابهام مشکل را دوچندان میکند و جامعه را دچار ترس، حیرت و اضطراب میکند.
وقتی انسان آینده را درست نمیبیند و برای او روشن نیست، یک چاله کوچک را هم فکر میکند چاه است تا پایش در چاله کوچک میافتد فکر می کند یک گودال بزرگ است در حالی که اگر روشن باشد خواهد دید آن چیزی نیست و یک چاله کوچک است که میشود از آن رد شد اما در تاریکی همان چاله آدم را دچار اضطراب میکند.
امروز کل جهان با یک همچون حادثهای مواجه شده، حتی آنهایی که خیلی مدعی علم و دانش هستند، مدعی این هستند که تخت بیمارستانی آنها زیاد است، در دارو شرایط بسیار خوبی دارند، در ذخایر وضع بسیار خوبی دارند، با کشورهای دیگر متحد و منسجم هستند و به داد یکدیگر می رسند، دچار مشکل و سردرگمی شدند. حال شما در نظر بگیرید یک کشور و جامعهای که با تحریم مواجه هست، دست تنهاست، خودش باید روی پای خودش بایستد، میداند متحدی ندارد که آن متحد امروز به کمک او بیاید، متحدش ملت خودش است و چارهساز او تابآوری جامعه خودش است، همه باید به صحنه بیایند و دست به دست هم بدهند.
خیلی برای ما مهم است که در این مقطع همه در کنار هم قرار بگیریم، آموزشهای لازم را به مردم بدهیم، قدرت، توانمندی و اعتماد مردم را بالا ببریم. مردم خوب اعتماد کردند؛ یعنی به متخصصین و به تخصص احترام گذاشتند.
وقتی وزیر بهداشت و درمان حرف زد، وقتی مسوول یک بیمارستان حرف زد، وقتی متخصص حرف زد، مردم هم توجه و هم قبول کردند که این مسوول و متخصص از روی دلسوزی و دانش حرف میزند و قبول کردند که دارد به آنها راه حل ارائه میکند و این خیلی برای ما مهم است که جامعه ما به تخصص اعتماد کرد.
علما و بزرگان همه به کمک آمدند. شما ساعتها و روزهای اولیه این کرونا را در نظر بگیرید! زود یادمان میرود، اینقدر حوادث سخت و سنگین و زندگی سخت است، شما آن ساعتهای اول کرونا را در نظر بگیرید که چه تفکرات عجیب و غریبی بود.
آن یکی میگفت اصلا فاصله اجتماعی یعنی چه، آن یکی می گفت اصلا قرنطینه را ما نمیپذیریم، آن یکی میگفت اصلا قرنطینه معنا ندارد، آن یکی میگفت حتما باید قرنطینه شود و سختترین قرنطینه شود. تفکرات و افکار مختلف، همه آنها هم یک پشتوانهای داشت، حالا یکی پشتوانه اعتقادی و علمی داشت و یکی پشتوانهاش تجربه شخصی بود، به هر حال هر چه که بود.
در آن شرایط ناگهان کشور با یک معضلی مواجه شد. در لحظه اول فکر کردیم این بیماری در یک شهر برای چند نفر وارد شده، چند ساعت بعد دیدیم، چند نفر نیست، چند ده نفر است، یک روز بعد متوجه شدیم اصلا یک شهر نیست چند شهر است، روزهای بعد متوجه شدیم چند شهر نیست، چند استان است و همین طور درگیریها افزایشها و نگرانیها در کنار هم قرار گرفت.
اما در عین حال مردم در برابر این حادثه پیچیده، به دلیل اینکه مردم ایران این تفاوت را با ملتهای دیگر دارند که حادثه زیاد دیدهاند، حالا این حادثه به حق یا ناحق بوده، تحمیلی یا انتخابی بوده، به هر حال حوادث مختلفی را در این چهل سال مرتب دیدند و بنابراین، این هم یکی از این حوادث است. یک حادثه ناگوار و سختی است که مردم با آن مواجه شدند.
شما می بینید آن حالتی که به یک فروشگاه هجوم بیاورند و یقه همدیگر را بگیرند، در ایران کمتر دیدیم، یا اصلا ندیدیم. اما در بعضی از کشورها دیدیم. یعنی هول و هراس و اضطرابی که بوجود آمد و هنوز هم هست. هنوز هم در کشورهای پیشرفته صنعتی، همین دیروز، یعنی تا دیروز که اطلاع دارم، باز هم شما ۱۱ صبح بروید، ماکارونی پیدا نمی کنید، ظهر بروید وسایل بهداشتی نیست، بعدازظهر وسایل ضدعفونی نیست؛ کشور پیشرفته صنعتی که آن همه ادعا دارد.
این اطلاعات من مربوط به ۱۰ روز پیش نیست، مال دیشب است. همچون هول و هراسی را در ایران ندیدیم. مردم نریختند غارت کنند. مردم آرامشی داشتند، آرامشی پیدا کردند و به حرف مسوولین خود اعتماد کردند و از آن طرف بخشهای مختلف به صحنه آمدند. یعنی اینکه میبینیم در یک زمان کوتاهی در حالی که برای تهیه مواد ضدعفونی در روزهای اول با مشکل مواجه بودیم، مثلا در طول چهار روز، پنج روز یا یک هفته شرایط عادی شد. تمام بنگاههایی که میتوانستند مواد ضدعفونی را بسازند یا توسعه بدهند یا خط تولید را عوض کنند این کار را فوری کردند و شما دیدید که شرایط ما بهتر شد.
بیمارستانهای ما ممکن بود در بعضی از شهرها در ساعات اول و در روزهای اولیه با یک اضطراب و نگرانی بگویند که این بیمار را زود ببرید و ممکن است تخت، پزشک و پرستار نباشد اما بعد از مدت کوتاهی همه آرام گرفتند که اگر فردی از اعضای خانواده شان دچار مشکل شد، تخت بیمارستانی، پزشک، مراقبت و پرستار هست و این خیلی مهم است.
در حالی که در کشورهای بزرگ صنعتی پیشرفته این زمان خیلی طولانی تر بدست آمد یعنی حتی هفته اول و دوم با کمبود تخت مواجه بودند و هنوز هم در بعضی جاها با کمبود تخت و تجهیزات مواجه هستند و حتی پرستار و پزشک آنها با کمبود تجهیزات مواجه است.
ما زودتر توانستیم این کمبودها را جبران کنیم و به یک شرایط معمولی تر قدم بگذاریم. چرا؟ همه به صحنه آمدند و همه کمک کردند و ما هم آدمهایی داشتیم که احتکار کردند و دغلکاری کردند اما عده آنها محدود بود و معدود افرادی بودند. اکثر مردم به صحنه آمدند و به کمک و یاری یکدیگر آمدند و این شرایط خیلی جدیدی را برای جامعه ما ساخته است.
حالا به هر حال دیر یا زود از کرونا میگذریم. حال ممکن است با این کرونا یک ماه دیگر مواجه باشیم، ممکن است ۵ ماه دیگر با آن مواجه باشیم و ممکن است بیشتر با آن مواجه باشیم که نمیتوانیم به دقت بگوییم چه روزی این دوره تمام میشود و شاید کمتر کشوری هم بتوانند به این صراحت و قاطعیت بگوید که مثلا این مساله تمام میشود.
آثار کرونا هم که شما امروز دیدید بعضی از شرکت هایی که شرکتهای معروفی هستند و در صنعت هوایی و ساخت هواپیما و تجهیزات قدرتمند هستند و بعضیها اظهارنظر کردند که تا چند سال دیگر طول می کشد که شرایط پرواز هوایی به قبل از کرونا برگردد. حال ممکن است در این کلمه یک مقدار اغراق و مبالغه باشد ولی معلوم است قابل پیشبینی نیست یعنی هیچکس نمیگوید که این مشکلات ۱۰ روز یا ۴۰ روز و یا ۵۲ روز دیگر تمام میشود و نمیشود پیشبینی کرد و این یکی از مشکلاتی است که با آن مواجه هستیم.
در این مشکل برای ساخت امکانات و تجهیزات و نیازمندیها که به نظر من بخش اقتصادی و علمی جامعه ما خوب به صحنه آمدند. الان در بعضی از چیزها توانستیم به اندازه مورد نیاز بسازیم یا به زودی میتوانیم خودکفا شویم. دیروز ما با این شرکتهای دانش بنیان صحبت میکردیم که از توانمندیهای خودشان، از مقدار وینتلاتوری که میتوانستند در ۲۴ ساعت تولید کنند و یا از سی.تی.اسکنهایی که در هفته چند دستگاه می توانند تولید کنند، صحبت می کردند که بخشهای مختلف بودند و یا ماسکهایی که پرستار ما نیاز دارد، N۹۵ و یا بقیه تجهیزات و امکانات که همه اینها با قاطعیت و محکمی می گفتند که ما الان تامین میکنیم و در هفته های آینده شرایط ما بهتر خواهد بود.
این برای مردم ما خیلی مهم است که ما بعد از چند هفته اعلام کنیم امروز یک بخش بزرگ مواد ضدعفونی و مواد بهداشتی را قدرت صادرات داریم. نه تنها اینکه ما در داخل الان نیازمندی خودمان را رفع کردیم، قدرت صادرات نیز داریم. در بعضی از کیتها که دیروز یکی از این شرکتها مدعی بود که ما توان صادرات داریم و به اندازه نیاز میتوانیم تولید کنیم و توان صادرات داریم که خیلی مهم است یعنی دلگرمی بزرگی برای مردم ما است.
وقتی یک پرستار می گوید من ۱۰ روز در بیمارستان ماندم و می توانست شب به خانه خودش برود و نرفته و مانده که یا به خاطر اهمیت بیمارانی که آنجا بود و یا به خاطر سلامت خانواده خودش که احتیاط کرد و در بیمارستان برای ۱۰ روز، ۱۵ روز ، ۲۰ روز و یک ماه مانده و احساس خستگی نکرده است و با همان دلاوری و با همان روحیه بلند پرستاری کمک میکند که اینها خیلی مردم ما را تقویت و توانمند میکند.
حالا بله خیلی از رسته های شغلی و افراد جامعه در این ایام از لحاظ اقتصادی دچار مشکل شدند که خیلی طبیعی است و حمل و نقل و گردشگری ما دچار مشکل شده است و خیلی از مشاغلی که ما اسمش را آسیب پذیر یا پرریسک گذاشتیم و حالا هر چه که اسمش گذاشتیم و مشاغلی که هنوز هم مجاز نیست و هنوز هم باز نشده، نمی توانیم آنجایی که ریسکش بالا است. حالا یک وقتی ریسک یک درصد است و می تواند ریسک کند و همیشه ما در زندگی یک درصدی ریسک میکنیم و از هر خیابانی که رد میشویم یک درصدی ریسک میکنیم.
خبر تکمیل می شود...