سه‌شنبه ۶ آذر ۱۴۰۳ |۲۴ جمادی‌الاول ۱۴۴۶ | Nov 26, 2024
کد خبر: 901722
۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۹ - ۱۴:۳۳
رمان ریاح

حوزه/اولین رمان فارسی با موضوع فلسطین به عنوان «ریاح» اثر جلال توکلی نویسنده یزدی درباره نفوذ صهیونیست‌ها در فلسطین و چگونگی اشغال این سرزمین مقدس پس از گذشت ۱۹ سال از انتشار نخستین آن به چاپ دوم رسید.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری«حوزه» از یزد،کتاب «ریاح» داستان بلند به قلم جلال توکلی از نویسندگان پیشکسوت استان یزد با موضوع چگونگی نفوذ صهیونیست‌ها در سرزمین فلسطین و اشغال آن پس از ۱۹ سال با یک بازنگری و ویرایش جدید در ۱۶۰ صفحه و قطع رقعی توسط انتشارات سوره مهر دوباره تجدید چاپ شده و به تازگی روانه بازار کتاب شده است.

داستان بلند «ریاح» که چهره واقعی و نقشه‌های شوم این رژیم غاصب را برملا می‌کند؛ در سال ۱۳۷۹ در جشنواره‌ دوسالانه‌ قلم زرین به‌عنوان اولین داستان بلند فارسی درباره سرزمین مقدس فلسطین‌ مورد تقدیر قرار گرفت.

جلال توکلی در خصوص کتاب خود اظهار کرد: «ریاح» یک واژه‌ قرآنی به معنی بادهای بشارت‌دهنده‌ رحمت الهی است(سوره اعراف، آیه‌ ۵۷)، که در فضای دردناک و ناگوار داستان، سفیر امید و زندگی و بشارت‌دهنده‌ پیروزی و مدد الهی است.

وی افزود: زمان داستان بین سال‌های ۱۹۴۰ تا ۱۹۴۱ میلادی اتفاق می‌افتد؛ در آن سال‌ها یهودیان در ظاهر به صورت مهاجر از دست نازی‌ها گریخته‌اند و در فلسطین که آن را «ارض موعود» می‌نامند، جویای کار هستند اما به تدریج زمین‌های فلسطینی‌ها را به هر شکل ممکن تصاحب می‌کنند.

این مدرس داستان‌نویسی ادامه داد: اگرچه وقایع کلی داستان واقعی و با استناد به مدارک موجود نوشته شده اما به‌ صورت نمادین در داستان اصلی که در یک مزرعه اتفاق می‌افتد، انعکاس می‌یابد، در حقیقت، مزرعه‌ مورد اشاره، نمادی از کشور فلسطین است و هر کدام از شخصیت‌های داستان، نماینده‌ طیف خاصی از مردم آن کشور به شمار می‌روند.

نویسنده کتاب ریاح با اشاره به درخت زیتونی که در مزرعه وجود دارد و در مرکز داستان، سلسله حوادثی پیرامون آن به وجود می‌آید بیان کرد: این درخت، نمادی از تاریخ و فرهنگ غنی فلسطین است و اگر چه با دسیسه‌ صهیونیست‌ها از ریشه کنده می‌شود و به جای آن یک دکل نگهبانی قرار داده می‌شود ولی پس از سال‌ها مبارزه و مقاومت مردم مظلوم فلسطین، دوباره سر از خاک بیرون می‌آورد و جوانه می‌زند.

توکلی افزود: نکته‌ جالب توجه ماجرا این است که سال‌ها پس از انتشار این رمان باخبر شدم واقعا چنین درخت زیتونی در فلسطین وجود دارد و به «مرد بادیه‌نشین» مشهور است و از آن‌جا که این درخت به نمادی از مقاومت مردم فلسطین تبدیل شده، صهیونیست‌ها بارها به شیوه‌های مختلف سعی کرده‌اند آن را بخشکانند و از بین ببرند!

وی اظهار کرد: داستان از زبان نوجوانی به نام «اسماعیل» بازگو می‌شود که خاطرات آن سال‌هایش را نگاشته و قبل از شهادت در سن ۷۰ سالگی، دفترچه خاطراتش را به نویسنده‌ای ایرانی می‌دهد که این نویسنده نیز برای تحقیق درباره داستان به فلسطین رفته و زخمی شده است.

وی افزود: خاطرات اسماعیل با ورود مردی یهودی به نام «هرتزل» به همراه پسرش «تئودور» به مزرعه آنها آغاز می‌شود که در مزرعه پدر مشغول به کار می‌شوند اما ...

در بخشی از این کتاب می‌خوانیم: «به اصرار پدر برای اینکه خالد از فکر مادر بیرون بیاید، دستش را گرفتم و به بهانه امتحان کردن فلاخنی که به تازگی ساخته‌ام، زدیم به تپه‌های دوردست، همان جا بود که آقای هرتزل و تئودور را در حالی دیدیم که مقابلشان، ردیفی از قوطی حلبی و بطری خالی چیده بودند و هر کدام به نوبت به طرف آن‌ها شلیک می‌کردند. آقای هرتزل، از هر سه چهار تا تیری که شلیک می‌کرد، یکی به هدف می‌زد، ولی تئودور... اسلحه را با دو تا دست می‌گرفت و بازوهایش را به جلو می‌کشید و پاهایش را هم از یکدیگر جدا می‌گذاشت؛ اما موقع کشیدن ماشه، چشم‌‎هایش را می‌بست، سرش را کمی به عقب خم می‌کرد، شانه‌هایش را بالا می‌داد، قوز می‌کرد و ...»

انتهای پیام/۳۱۳/۴۷

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha