به گزارش خبرگزاری حوزه، حضرت آیت الله مظاهری، سلسله دروس اخلاقی با موضوع «شرح چهل حدیث اخلاقی» داشته اند که مطالب شنیدنی و خواندنی این استاد اخلاق حوزه در شماره های مختلف تقدیم نگاه شما خوبان خواهد شد.
حدیث بیست و چهارم: لزوم بهرهمندی از نعمتهای حلال دنیا، به شرط جوانمردی و پرهیز از اسراف
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم
«رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری وَ یَسِّرْ لی أَمْری وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانی یَفْقَهُوا قَوْلی»
صاحب تحف العقول، روایات و سخنان ارزشمندی از امام هفتم، حضرت موسی بن جعفر«سلاماللهعلیه» نقل کرده است. در بین آن جملات، یک سخن است که میفرمایند:
«اجْعَلُوا لِأَنْفُسِکُمْ حَظّاً مِنَ الدُّنْیَا بِإِعْطَائِهَا مَا تَشْتَهِی مِنَ الْحَلَالِ وَ مَا لَا یَثْلِمُ الْمُرُوَّةَ وَ مَا لَا سَرَفَ فِیهِ وَ اسْتَعِینُوا بِذَلِکَ عَلَی أُمُورِ الدِّینِ فَإِنَّهُ رُوِیَ لَیْسَ مِنَّا مَنْ تَرَکَ دُنْیَاهُ لِدِینِهِ أَوْ تَرَکَ دِینَهُ لِدُنْیَاهُ»[۱]
برای خودتان بهرهای از نعمتهای دلخواه، از حلال قرار دهید، بهگونهای که جوانمردی و مروّت را مخدوش نسازد و اسراف هم در آن نباشد. به مدد این حلال به وظایف دینی خود برسید، چه، روایت شده است: «آن کس که دنیایش را برای دینش، یا دینش را برای دنیایش از دست بدهد، از ما نیست».
روایت، روایت والایی است. در واقع، امام«سلاماللهعلیه» میفرمایند: همانطور که به فکر آخرت هستید، به فکر دنیا نیز باشید، ولی اوّلاً از راه حلال باشد. ثانیاً دو شرط دارد؛ شرط اوّل اینکه جوانمردی در آن مراعات شود و شرط دوّم اینکه مسرف نباشید و زیادهروی در همان حلال هم نکنید.
سپس میفرمایند: اگر کسی دنیا را برای آخرت یا آخرت را برای دنیا از دست بدهد، مسلمان نیست. اینکه در روایت میفرمایند: «رُوِیَ-روایت شده است»، معلوم است که آن جملۀ آخر را از رسول الله«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» نقل میکنند.
معنای فراز اوّل روایت مشخص است. میفرمایند: از نعمتهای حلال دنیا استفاده کنید. قرآن شریف نیز بر این توصیه پافشاری دارد. در واقع میتوان گفت: این فراز از روایت، تفسیر یک آیۀ شریفه است که میفرماید: «وَ ابْتَغِ فیما آتاکَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ وَ لا تَنْسَ نَصیبَکَ مِنَ الدُّنْیا».[۲]
قرآن تأکید دارد که انسان باید به واسطۀ نعمتهایی که خدا به او داده، نه فقط مال و ثروت، بلکه به واسطۀ همۀ نعمتهای حلال دنیا، هم به فکر دنیا و هم به فکر آخرتش باشد.
در نهجالبلاغه نیز با آن زهد امیرالمؤمنین«سلاماللهعلیه»، نظیر این سخنان دیده میشود. [۳]روزی آن حضرت دریافتند که برادر یکی از یارانشان، جامهای پشمی پوشیده و دست از دنیا شسته است. او را خواستند و به وی فرمودند: «یَا عُدَیَإ نَفْسِهِ لَقَدِ اسْتَهَامَ بِکَ الْخَبِیثُ أَ مَا رَحِمْتَ أَهْلَکَ وَ وَلَدَکَ أَ تَرَی اللَّهَ أَحَلَّ لَکَ الطَّیِّبَاتِ وَ هُوَ یَکْرَهُ أَنْ تَأْخُذَهَا»[۴]؛ ای کسی که دشمن خویش است! شیطان عقل تو را ربوده است. آیا نباید به همسر و فرزندانت رحم میکردی؟ آیا فکر میکنی خداوند نعمتهای پاکیزه و خوشگوار را برای تو حلال کرده، امّا خوش ندارد که از آنها استفاده کنی؟
مرحوم کلینی«رحمتاللهعلیه» هم در کافی، شبیه این روایت را زیاد نقل کرده است. [۵] عصارۀ همۀ این آیات و روایات این است که تلاش و اقدام برای دنیا یا آخرت، به تنهایی کافی نیست و انسان باید آبادانی دنیا و آخرت را با هم در نظر بگیرد و رها کردن یکی از دنیا و آخرت، و دنبال کردن دیگری، از نظر تعالیم دینی صحیح نیست.
امام دوم، امام حسن مجتبی«سلاماللهعلیه» در نصایحی که در آخرین دقایق زندگی به جناده داشتند، فرمودند: «اعْمَلْ لِدُنْیَاکَ کَأَنَّکَ تَعِیشُ أَبَداً وَ اعْمَلْ لآِخِرَتِکَ کَأَنَّکَ تَمُوتُ غَداً»[۶]؛ انسان باید برای دنیایش چنان کار کند که گویا تا ابد میخواهد زنده بماند، و برای آخرتش باید مانند کسی که فردا میمیرد، تلاش کند.
یکی از شیعیان امام صادق«سلاماللهعلیه» خدمت شان رسید. امام«سلاماللهعلیه» سراغ یکی از یاران را از او گرفتند و فرمودند: چه میکند؟ گفت: آدم نیکوکاری است و کسب و تجارت را رها کرده است. امام صادق«سلاماللهعلیه» سه مرتبه فرمودند: «عَمَلُ الشَّیْطَانِ»[۷]؛ کار او شیطانی است.
اساساً صراط مستقیم یعنی اینکه انسان در همۀ شؤون زندگی رعایت حد تعادل را بکند. افراط و تفریط در هر کاری غلط است و در تلاش برای دنیا یا آخرت نیز، غلط است.
قرآن کریم به ما یاد میدهد که دعا کنیم و به خداوند متعال بگوییم: «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیم»[۸]، و از او هدایت به صراط مستقیم را بخواهیم. صراط مستقیم چیست؟ راهی که بدون انحراف باشد؛ ذرهای افراط یا تفریط نداشته باشد.
انسان باید ساعات شبانه روز خود را بین رسیدگی به امور دنیا و تأمین آخرت تقسیم کند و در این زمینه رعایت حدّ تعادل را بنماید.
نحوۀ این تقسیم متعادل، در روایات برای ما تعیین شده است. در برخی روایات، توصیه شده است که شبانهروز خود را به سه قسمت و در برخی دیگر سفارش شده که به چهار قسمت تقسیم کنید. این روایات منافاتی با هم ندارند؛ خلاصه و نتیجۀ همۀ آنها این است که بخشی از شبانه روز خود را به کار برای تأمین معیشت، بخشی را به عبادت و بخش دیگری را به استراحت و تفریح سالم اختصاص دهید.
امیرالمؤمنین«سلاماللهعلیه» میفرمایند: مؤمن، ساعات شبانهروز خود را به سه بخش تقسیم میکند: بخشی را به مناجات با پروردگار اختصاص میدهد، قسمتی را صرف تأمین معاش و کسب و کار میکند و بخشی از وقت خود را برای استفاده از لذّتهای حلال و دلپسند دنیا میگذارد. بعد میفرمایند: «لَیْسَ لِلْعَاقِلِ أَنْ یَکُونَ شَاخِصاً إِلَّا فِی ثَلَاثٍ مَرَمَّةٍ لِمَعَاشٍ أَوْ خُطْوَةٍ فِی مَعَادٍ أَوْ لَذَّةٍ فِی غَیْرِ مُحَرَّمٍ»[۹]؛ سزاوار نیست که برنامۀ روزانۀ انسان عاقل جز در سه چیز باشد: تأمین معاش، گامی در راه معاد و لذّت در غیر حرام.
امام کاظم«سلاماللهعلیه» نیز در همین روایتی که از ایشان نقل شد، پیش از سفارش به استفاده از دنیای حلال میفرمایند: کوشش کنید که زمان شما به چهار بخش تقسیم شود: بخشی برای مناجات با خداوند، بخشی برای امرار معاش، بخشی برای معاشرت با دوستان و اشخاص مورد اعتمادی که عیوب شما را بازگو میکنند و خالصانه به شما خدمت مینمایند و بخشی از آن را نیز برای لذّتهای غیر حرام باقی بگذارید. [۱۰]
اهل بیت«سلاماللهعلیهم» با چنین دستورهایی به ما میآموزند که در زندگی و در کارها نظم داشته باشیم و به صورت منظّم وقت خود را بین دنیا و آخرت، تقسیم کنیم. آدم متدیّن و منظّم آن است که سحرها نماز شبش را بخواند، نماز صبح را در اوّل وقت اقامه کند، بعد از آن با قرآن و عترت انس بگیرد؛ قدری با طمأنینه قرآن بخواند و با ادعیه و زیارات، که بهترین آنها زیارت جامعه است، توسّل روزانه داشته باشد. سپس، کار و تلاش را در اوّلین ساعت روز شروع کند و دست کم هشت ساعت برای تأمین معیشت کار کند. تلاش و زحمت برای رسیدگی به خانواده و تأمین رفاه آنها بالاترینِ عبادات است. امام صادق«سلاماللهعلیه»، این عبادت را نظیر جهاد در راه خدا میدانند: «الْکَادُّ عَلَی عِیَالِهِ کَالْمُجَاهِدِ فِی سَبِیلِ اللَّهِ».[۱۱]
گفتیم که بر پایۀ روایت امام هفتم«سلاماللهعلیه» استفاده از نعمتهای حلال دنیوی دو شرط دارد؛ شرط اوّل استفاده و بهرهمندی از دنیای حلال، در کلام موسی بنجعفر«سلاماللهعلیه» مراعات جوانمردی است. معنای مروّت در اینجا، عمل به قانون تعاون و انصاف است؛ یعنی انسان باید در وقت مصرف نعمتهای حلال دنیا، خودخوری، خودخواهی و خودمحوری را کنار بگذارد. به جای اینکه فقط به فکر خود و زن و بچهاش باشد، دیگران را نیز در نظر بگیرد. به این کار میگویند: عمل به قانون مواسات. به این روش میگویند: روش منصفانه. انصاف یعنی آنچه انسان برای خود میخواهد، برای دیگران نیز بخواهد و آنچه برای خویشتن نمیپسندد، برای افراد دیگر نیز نپسندد.
امام صادق«سلاماللهعلیه» انصاف را دقیقاً به همین صورت معنا کردهاند. ایشان در پاسخ به این سؤال که مسلمان بر مسلمان چه حقی دارد؟ اوّلین حق را رعایت انصاف دانسته و به دنبال آن تعریف انصاف را بیان فرمودهاند: «إِنْصَافَ الْمَرْءِ مِنْ نَفْسِهِ حَتَّی لَا یَرْضَی لِأَخِیهِ مِنْ نَفْسِهِ إِلَّا بِمَا یَرْضَی لِنَفْسِهِ مِنْهُ»[۱۲].
مرحوم کلینی«رحمتاللهعلیه» در کافی، روایات فراوانی راجع به قانون مواسات و تعاون، گردآوری کرده است. بخشی از آن روایات با مفهوم انصاف بیان شده است که میفرماید: «تُحِبَّ لَهُ مَا تُحِبُّ لِنَفْسِکَ وَ تَکْرَهَ لَهُ مَا تَکْرَهُ لِنَفْسِکَ»[۱۳]
انسان باید جوانمرد باشد و همانطور که به فکر خود و خانواده و بچههای خود است، به هر اندازه که میشود به فکر دیگران هم باشد. قرآن کریم میفرماید: «لِیُنْفِقْ ذُو سَعَةٍ مِنْ سَعَتِهِ وَ مَنْ قُدِرَ عَلَیْهِ رِزْقُهُ فَلْیُنْفِقْ مِمَّا آتاهُ اللهُ»[۱۴].
جوانمردی در استفاده از دنیا یعنی اینکه روزی یکی از تجّار، عبای گران قیمتی برای مرحوم حاج شیخ، مؤسّس حوزۀ علمیّۀ قم آورد. مرحوم حاج شیخ«رحمتاللهعلیه» دیدند عبا تشریفاتی است. نه میتوانستند هدیه را قبول نکنند و نه میتوانستند عبا را بپوشند. به آن تاجر گفتند: این لطفی که کردید را قبول کردم، امّا پول این عبا به اندازۀ چند عبای معمولی است؟ گفت: شانزده عبا. گفتند: میشود این عبا را با شانزده عبا عوض کنید؟ گفت: بله. رفت و شانزده تا عبا آورد. مرحوم حاج شیخ، اول برای اینکه آن تاجر ناراحت نشود یک عبا برای خود برداشتند و باقی عباها را به طلبهها هدیه کردند. استفاده از آن عبا برای ایشان حلال بود، امّا در بهرهمندی از حلال، مروّت به خرج دادند.
استاد بزرگوار ما علامه طباطبائی«رحمتاللهعلیه» نقل میکردند که در بازار نجف، پشت سر مرحوم آقای قاضی«رحمتاللهعلیه» میرفتم. دیدم ایشان رفتند کاهو بخرند، ولی کاهوهای بد را جدا میکنند. جلو رفتم، سلام کردم و پرسیدم چرا کاهوهای فرسوده و پیر شده را برداشتید؟ فرمود: کاهوهای پیر شده، روی آن بد است، امّا زیرش خوب است. اگر این کاهوها بماند، از این مغازهدار نمیخرند و ضرر میکند. لذا من کاهوهای خوب را گذاشتم تا مردم بخرند. این کار آقای قاضی، مروّت است، برخاسته از انصاف است.
اگر همه به همین صورت مراعات انصاف و جوانمردی را بکنند، مدینۀ فاضله درست میشود. زندگی مردم، منهای فقر، تبعیض و نارسایی و توأم با اخلاق میگردد. در چنین جامعهای، هیچ کس غیبت نمیکند، تهمت و شایعه در بین مردم راه نمییابد و اهانت و توهین جایگاهی نخواهد داشت. همه به همدیگر خدمت می کنند و جامعه، یکپارچه و متّحد است. تعالیم تشیّع از ما می خواهد که با مروّت، انصاف و جوانمردی چنین جامعهای داشته باشیم.
جوانمردی فقط مربوط به استفاده از نعمتها نیست و در دیگرخواهی منحصر نمیشود، بلکه در همۀ شؤون زندگی و رفتارهای مختلف انسان جایگاه دارد.
پیامبر اکرم«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» جوانمردی را مراعات میکردند و همواره به مسلمانها نیز برای مراعات آن سفارش میکردند. مثلاً در جنگهایی که تماماً جنبۀ دفاعی داشت و به ایشان تحمیل میشد، وقتی لشکر مهیّای نبرد بود، خطبه میخواندند و از جمله، در آن خطبهها میفرمودند: وقتی پیروز شدید، دشمن را تعقیب نکنید. به زنها کاری نداشته باشید، احترام خاصی برای زنها قائل باشید، پیران و اطفال را نکشید، آب را به روی دشمن نبندید، خاک آنان را مسموم نکنید و درختان را نبرید. [۱۵] واضح است که دستورات و توصیههای آن حضرت، بر مبنای جوانمردی و مروّت بود.
مورّخین نوشتهاند که در گیرودار جنگ خیبر، یک چوپان که اجیر یهودیان بود، جذب اسلام شد. او خدمت پیامبر اکرم«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» رسید و از ایشان خواست که اسلام را به او عرضه کنند. پس از آن اسلام اختیار کرد. بعد گفت: با این گوسفندها که صاحبان آنها در حال جنگ با شما هستند، چه کنم؟ پیامبر اکرم«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» فرمودند: گوسفندها را به صاحبان آنها برگردان. او گوسفندها را برگرداند و خودش در نبرد شرکت کرد و به شهادت رسید. [۱۶]در واقع او آمده بود، گوسفندها را به پیامبر گرامی تحویل دهد و آن حضرت نیز میتوانستند در آن گوسفندها به نفع مسلمانها تصرّف کنند، امّا مروّت و جوانمردی ایشان چنین اقتضا کرد که به وی فرمودند: آنچه آنها نزد تو به امانت سپردهاند، برگردان و بعد از ردّ امانت، در جهاد در راه خدا شرکت کن.
جوانمردی رسول خدا«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» باید سرمشق همه باشد. حتی اگر کسی، خدای نکرده، مرتکب گناه میشود، خوب است در گناه نیز مراعات مروّت را بکند. اگر انسان جوانمرد باشد، با زن شوهردار رابطه برقرار نمیکند، به او تجاوز نمیکند، اگر زن است، با مردی که همسر دارد ارتباط ایجاد نمیکند، این اعمال زشت، علاوه بر اینکه گناه است، خلاف مروّت است. دزدی بد است، گناه است، امّا دزدی ناجوانمردانه، دزدیدن مال یتیم است که قرآن کریم، آن را به خوردن آتش تشبیه کرده است. [۱۷]
ظلم، گناه بزرگی است، امّا بدترین ظلم که خلاف جوانمردی است، ظلم به افراد بیپناه و بدون یاور است. امام حسین«سلاماللهعلیه» در روز عاشورا به امام سجاد فرمودند: فرزندم! از ظلم به کسی که یاوری جز خدا ندارد، حذر کن. [۱۸] امام صادق«سلاماللهعلیه» نیز در روایتی، بدترین نوع ظلم را ظلم به کسی میدانند که پناه و یاوری جز خدا ندارد. [۱۹]
من بارها به جوانها گفتهام که: گناه نکنید، گناه زندگی را تباه میکند، گناه زندگی را تاریک میکند، پس گناه نکنید، امّا اگر گناه میکنید، مواظب باشید در سرازیری گناه واقع نشوید، که دیگر مشکل است موفق به توبه شوید، مراقب باشید عادت به گناه نکنید که مانع توبه و بازگشت است. حال اگر در سراشیبی گناه هم واقع میشوید، تقاضا دارم گناه را توجیه نکنید. توجیه گناه، خلاف مروّت است.
تقاضا دارم در زندگی جوانمرد باشید و از گناهانی نظیر غیبت، تهمت، شایعه و تخریب شخصیّت دیگران که خلاف جوانمردی است، دوری کنید.
یکی از سخنان پرمحتوای امام حسین«سلاماللهعلیه» که از امتیازهای ایشان محسوب میگردد و حاکی از جوانمردی است، آن است که در روز عاشورا، وقتی که اصحاب و یاران خویش را از دست داده بودند و خودشان مشغول جنگ بودند، متوجه شدند که لشکر دشمن بین ایشان و خیمهگاه، جدایی انداخته و آنها در حال نزدیک شدن به خیمهها هستند. امام«سلاماللهعلیه» در آن موقعیّت این رجز را خواندند: «یَا شِیعَةَ آلِ أَبِی سُفْیَانَ، إِنْ لَمْ یَکُنْ لَکُمْ دِینٌ وَ کُنْتُمْ لَا تَخَافُونَ الْمَعَادَ فَکُونُوا أَحْرَاراً فِی دُنْیَاکُمْ هَذِهِ»[۲۰]؛ ای پیروان آل ابوسفیان! ای نامردها، اگر دین ندارید، اگر معاد را قبول ندارید، پس در دنیای خود جوانمرد باشید. شما با من جنگ دارید، این زن و بچه در خیمهها چه کردهاند؟
این جملۀ امام حسین«سلاماللهعلیه» بسیار درس آموز است و درس جوانمردی به ما میدهد.
شرط دوّم امام هفتم حضرت موسی بن جعفر«سلاماللهعلیه» برای استفاده از دنیا و نعمتهای آن، پرهیز از اسراف است. فرو رفتن در مشتهیات نفس از راه حلال و زیاده روی در استفاده از نعمتهای حلال دنیوی، «اسراف» است. قرآن کریم میفرماید: «انَّهُ لایُحِبُّ الْمُسْرِفین»[۲۱]؛ خداوند متعال مسرفین را دوست ندارد.
انسان باید بهگونهای از دنیای حلال لذت ببرد که اسراف و در مرتبۀ بعدی، تجمّلگرایی در آن نباشد. اسلام عزیز، زندگی فقیرانه و همراه با احتیاج و نارسایی را نمیپسندد و برای همه، خواستار یک زندگی رفاهی است که درآن، از نظر خوراک، پوشاک، مسکن و ازدواج در رفاه باشند. این زندگی رفاهی، حدّ تعادل است و اگر از آن فراتر رود، اسراف و سپس، تجمّل گرایی است که اسلام از آن بیزار است.
ورود تجمّل و تشریفات به میهمانیها، ازدواجها و مراسمها، سنّت غلطی است که منجر به فساد در جامعه و نابودی جامعه میشود.
قرآن کریم میفرماید: «وَ اذا ارَدْنا أَنْ نُهْلِکَ قَرْیَةً أَمَرْنا مُتْرَفیها فَفَسَقُوا فیها فَحَقَّ عَلَیْهَا الْقَولُ فَدَمَّرْناها تَدْمیراً»[۲۲]
وقتی در جامعه تجملگرایی و اسراف زیاد شود، خواهناخواه گناه در جامعه رواج پیدا میکند. قرآن شریف در آیۀ دیگری میفرماید: «وَ اصْحابُ الشِّمالِ ما اصْحابُ الشِّمالِ فی سَمُومٍ وَ حَمیمٍ وَ ظِلٍّ مِنْ یَحْمُومٍ لا بارِدٍ وَ لا کَریمٍ انَّهُمْ کانُوا قَبْلَ ذلِکَ مُتْرَفین».[۲۳]
در روایت موسی بن جعفر«سلاماللهعلیه» به استفاده از نعمتهای پاکیزه و حلال دنیا سفارش شده است، امّا در همین استفادۀ حلال نیز باید رعایت تعادل بشود، از این رو یکی از دو شرط استفاده را خودداری از اسراف، و به تعبیر دیگر، خودداری از افراط در بهرهمندی از لذّتهای دنیا و پرهیز از فرورفتن در مشتهیات نفس دانستهاند. چنانکه قرآن کریم میفرماید: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تُحَرِّمُوا طَیِّباتِ ما أَحَلَّ اللَّهُ لَکُمْ وَ لا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ الْمُعْتَدینَ».[۲۴]
پی نوشت ها:
[۱]. تحف العقول، ص ۴۱۰.
[۲]. قصص، ۷۷. و با آنچه خدایت داده سرای آخرت را بجوی و سهم خود را از دنیا فراموش مکن.
[۳] . ر. ک: نهج البلاغه، حکمت ۱۲۷ و ۱۳۱ و ...
[۴] . نهج البلاغة، خطبۀ ۲۰۹.
[۵] . ر. ک: الکافی، ج ۵، ص ۷۱ تا ۷۳.
[۶] . کفایة الاثر، ص ۲۲۷.
[۷] . الکافی، ج ۵، ص ۷۵.
[۸]. الفاتحه، ۷: «به راه راست ما را راهبر باش. »
[۹] . نهج البلاغة، حکمت ۳۹۰.
[۱۰]. تحف العقول، ص ۴۱۰.
[۱۱] . الکافی، ج ۵، ص ۸۸.
[۱۲]. الکافی، ج۲، ص۱۷۰.
[۱۳]. ر. ک: الکافی، ج ۲، ص ۱۴۴تا۱۷۵ و ۱۸۶تا۲۱۰.
[۱۴]. طلاق، ۷. بر توانگر است که از دارایی خود هزینه کند، و هر که روزی او تنگ باشد باید از آنچه خدا به او داده خرج کند
[۱۵] . ر. ک: الکافی، ج۵، ص۲۷تا۳۰.
[۱۶] . ر. ک: السیرة النبویه (ابن هشام)، ج ۲، ص۳۴۴؛ المغازی(واقدی)، ج۲، ص۶۴۸؛ عیون الأثر، ج۲، ص۱۸۵؛ نهایة الارب، ج۱۷، ص۲۶۰.
[۱۷]. نساء، ۱۰.
[۱۸]. الکافی، ج ۲، ص ۳۳۱.
[۱۹] . همان.
[۲۰]. اللهوف علی قتلی الطفوف، ص۱۲۰.
۲۱. انعام، ۱۴۱: «به درستی که خداوند اسراف کنندگان را دوست نمیدارد».
[۲۲]. اسراء، ۱۶«و چون بخواهیم شهری را هلاک کنیم، خوش گذرانان آن شهر را وا میداریم تا در آن به انحراف و فساد بپردازند، و در نتیجه عذاب بر آن شهر لازم گردد، پس آن را یکسره زیر و زِبَر کنیم».
[۲۳]. واقعه، ۴۵-۴۱: «و یاران چپ، کدامند یاران چپ؟ در میان باد گرم و آب داغ. و سایهای از دود تار. نه خنک نه خشک. اینان بودند که پیش از این ناز پروردگان بودند».
[۲۴]. مائده، ۸۷: «ای کسانی که ایمان آوردهاید، چیزهایِ پاکیزهای را که خدا برای [استفاده] شما حلال کرده، حرام مشمارید و از حدّ مگذرید، که خدا از حدّگذرندگان را دوست نمیدارد. »