جمعه ۲ آذر ۱۴۰۳ |۲۰ جمادی‌الاول ۱۴۴۶ | Nov 22, 2024
زن آمریکایی که نیمی از عمرش را با اسلام گذرانده است

حوزه/ زن مسلمانی که ۲۳ سال پیش به دین اسلام گروید و هم اکنون نیمی از عمرش را به عنوان یک مسلمان سپری کرده، درباره دین اسلام و آنچه در این راه به دست آورده سخن می‌گوید.

به گزارش گروه ترجمه خبرگزاری «حوزه» سمیه میهان، ۲۳ سال پیش به دین اسلام گروید. وی فارغ التحصیل دانشگاه وینسبورگ در پنسیلوانیای آمریکای و دارای مدرک لیسانس عدالت کیفری است. سمیه یک روزنامه‌نگار، بازاریاب و طراح گرافیک مستقل است. او یک مادر مجرد است که به همراه  ۵ فرزند خود در کارولینای شمالی زندگی می‌کند و داستان گرویدن خود به اسلام را این گونه تعریف می‌کند:

 به لطف و رحمت خداوند ، من نیمه اول عمرم را به عنوان یک مسیحی و نیمه دوم را به عنوان یک مسلمان گذرانده ام. انگار همین دیروز بود که من در مسجد محلی ایستادم و شهادتین خواندم.

من در این راه چیزهای زیادی آموخته ام و از پروردگار به خاطر جایی که رسیده‌ایم قدردان هستم.

فقط با اسلام همه چیز معنا پیدار می‌کرد.

من هرگز پیش از مسلمان شدن آرامش را پیدا نکردم و در سردرگمی و ناامیدی به سر می‌بردم. همیشه سئوالاتی داشتم اما نتوانستم کسی را پیدا کنم که جوابگوی آن‌ها باشد.

اما اولین باری که یک ترجمه انگلیسی از قرآن مجید را باز کردم و خواندم ، یک حس سادگی و درک وجود داشت که مرا به خود جذب می‌کرد. یکی از بزرگترین سوءبرداشت‌ها درباره اسلام این است که برخی تصور می‌کنند درک اسلام دشوار است.

قرآن صریح است و سهولت درک آن باعث شد که به سرعت در قلب من نفوذ کند.

یک سفر شفگت انگیز

باید اذعان  کنم که مدتی پس از شهادتین، ناامیدی به سراغم آمد. از یک سو از مسلمان بودن خود راضی و قدردان بودم و خوشحال از اینکه خدا این دین را برای من برگزیده است. اما از سوی دیگر کسی نبود که در یادگیری اصول دینی، نماز و روزه و وضو گرفتن مرا پشتیبانی و راهنمایی کند.

با این حال به سرعت دریافتم اگر از لاک خودم بیرون بیایم و به سراغ آن‌ها رفته و درخواست کمک کنم، یافتن آن‌ها بسیار آسان است. در طی دو دهه گذشته به عنوان یک تازه مسلمان، نادانسته‌ها درباره اسلام هنوز هم مرا غافلگیر می‌کنند، زیرا من هنوز هم همه چیز را راجع به این دین نمی‌دانم و من همیشه شاگرد مادام العمر این ایمان باشکوه خواهم بود. .

خداوند جایگزین همه چیز

یکی از بزرگترین درس‌هایی که من به عنوان یک تازه مسلمان آموخته ام این بود که ترک دین والدین می‌تواند دوستی‌ها و روابط خانوادگی را برهم بزند.

وقتی نیمه اول عمرم را به عنوان یک مسیحی به یاد می‌آورم ، بیشتر از همه تعطیلات را به یاد می‌آورم. کریسمس، عید شکرگذاری و عید پاک محبوب‌ترین مناسبت‌های خانواده من بودند. با ورود هر یک از خانواده‌ها ، تمام خانواده در خانه مادربزرگم جمع می‌شدند تا اوقات خوبی را در کنار هم گذرانده و از سنت‌های خانوادگی چند ساله لذت ببرند.

در نیمه دوم زندگی‌ام به خاطر دین جدید از این اجتماع دور افتاده و محروم شدم. این واقعیت تلخ بود اما من خدا را جایگزین کردم و خدا کافیست.

اسلام: خانه ای برای قلب

به لطف و رحمت بی‌نهایت خداوند ، من خانواده ام را از امت یا جامعه مسلمانان بنا کرده‌ام. من برکت پیدا کرده‌ام که خواهران از سراسر جهان را بصورت آنلاین ملاقات کنم و یک گروه خواهران همبسته داشته باشم که بتوانم در جامعه محلی خود به آنها اعتماد کنم. از همه مهمتر، فرزندان من بچه‌های مسلمان دارند و همه یک خانواده بزرگ هستیم.

فصل بعدی

با نگاه به گذشته ، من تقریباً فراموش کرده ام که روزی مسلمان نبوده‌ام. تمام آن سالها به نظر می رسد مانند یک چشمک تار بودند و به به یادماندنی‌ترین‌ و پرمعنی‌ترین سال‌های عمرم را مسلمان بوده‌ام. هر روز ، ماه و سالی که من صرف عبادت خداوند یکتا کردم ، زمان بسیار خوبی بوده است.

خداوند به من برکت داشتن ۵ فرزند را داده و من مشتاقانه منتظر فصل بعدی زندگی خودم هستم.

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha