شنبه ۱۲ آبان ۱۴۰۳ |۲۹ ربیع‌الثانی ۱۴۴۶ | Nov 2, 2024
گعده طلبگی

حوزه/ عده‌­ای همیشه نگاهشان به ورژن جدید است. دوست دارند همه چیز جدید باشد. یک عده هم معتقدند که همه چیز قدیمی‌­اش خوب است، آخوند هم قدیمی‌اش خوب است. در این میان طلبه باید چکار کند؟ آخوند قدیمی باشد یا آخوند امروزی؟ اصلا این طلبه امروزی بودن یعنی چه؟

به گزارش خبرگزاری حوزه، نشست و گعده‌ای با حضور حجج اسلام و آقایان کمال ادیب‌­زاده، یاسر رضایی، هادی صالح ­پرور و مهدی طالعی در حوزه نیوز برگزار شد و مثل همه گعده‌­های طلبگی، دوستان ساده و صمیمی با هم گفتگو کردند.

موضوع بحث هم "طلبه­ امروزی" بود. در ادامه صحبت‌های دوستان در این گعده طلبگی را می‌خوانیم. البته ناگفته نماند، از آنجایی که این گعده سال‌های گذشته انجام شده، برخی از مباحث مطرح شده در خلال صحبت‌های دوستان، ناظر به حال و هوای همان وقت است.

دبیر جلسه: نوجوانانی از خانواده‌­ای که چندان متمایل به حوزه نیستند، با حوزه فاصله دارند، نگاه مثبتی ندارند، انتقاد دارند، وارد حوزه می‌شود. خانواده می‌گویند: حالا که رفتی آخوند شدی، سعی کن از آخوندهای امروزی باشی. این شاید اولین باری است که طلبه به گوشش می­‌خورد باید امروزی باشد. عده‌­ای همیشه نگاهشان به ورژن جدید است. دوست دارند همه چیز جدید باشد. یک عده هم معتقدند که همه چیز قدیمی‌­اش خوب است، آخوند هم قدیمی‌اش خوب است. در این میان طلبه باید چکار کند؟ آخوند قدیمی باشد یا آخوند امروزی؟ اصلا این طلبه امروزی بودن یعنی چه؟

صالح پرور: درباره این بحث و مطلعی که فرمودند، موضوعی در ذهنم ایجاد شد. آن هم بار مثبت و منفی است که این اصطلاح یا عبارت می­‌تواند داشته باشد. طلبه امروزی در اذهان مردم بار مثبت دارد یا نگاه منفی به آن دارند؟ ترجیح می­‌دهم دوستان اگر نظری دارند، بفرمایند.

علی فرض مثبت بودن، طلبه امروزی طلبه‌­ای است که مردم زمان خود را بشناسد. در حد خودش، دین را بفهمد، مردم را بشناسد، و روش‌های انتقال دین به مردم را هم بلد باشد. البته می‌دانم که جامع و کامل نیست ولی این چیزی است که به ذهنم رسید. دو نکته هم به ذهنم رسید که مقدمتاً عرض کنم. اول اینکه سعی شود صفر یا صد نگاه نکنیم. یک امر مشکک است، ذومراتب است. نکته دوم اینکه یک بار می­‌توان به این مسأله نگاه انفعالی کرد، یک بار هم فعال. با این توضیح که در نگاه انفعالی شخص مقهور زمان خودش است؛ یعنی تحت تأثیر مسائل مستحدثه‌­ای است که در جامعه به وجود می­‌آید. این طلبه امروزی است و پا به پای این پدیده‌­ها و ابزار و غیره جلو می­‌آید ولی انفعالی است. مقهور و متأثر از زمان خودش است. یک معنای دیگر طلبه امروزی هم این است که امروز را می­‌سازد. حضرت امیر می­‌فرمایند: إنّ اللیل و النهار یعملان فیک  فعمل فیهما و یأخذان منک فأخذ منهما؛ شب و روز در تو اثر می‌گذارند، تو هم اثر بگذار. وقت و زمان و جوانیت را می­‌گیرند، تو هم از آنها بگیر و به بهترین شکل استفاده کن.

رضایی: به نظر من ترکیب سؤال اشتباه است. زمانی که در غرب حرکتی برای از بین بردن سیطره کلیسا شد، واژه­‌ای به نام مدرن را آوردند؛ یعنی به روز و تقابل بین مدرنیته و سنت را شکل دادند. به روز بودن یعنی نو شدن و وقتی وارد طلبگی و دین و یا هرچیز دیگر می‌­شود می­‌توانیم مدرنیته را در آن بررسی کنیم. این طور نیست که سنت مطهر باشد. اگر به گذشته حوزه برگردیم می­‌توانیم حرکات افراطی و تفریطی پیدا کنیم. حرص‌هایی که حضرت امام می‌خورد و خوشی‌هایی که داشت. رشدها و مشکلاتی که حوزه داشت. اما ترکیب سنت و مدرنیته شاید یک تقابل استراتژیک باشد برای پی‌ریزی جامعه مدرن. زمانی که ما واژه امروزی را به کار می­‌بریم هرچند که از کوچه و بازار می­‌شنویم ولی یک اندیشه و مبنا دارد. مشکل اصلی این است که ما چه بخواهیم نفی کنیم و چه بخواهیم اثبات کنیم، آب می­‌ریزیم به آسیاب تقابل بین سنت و مدرنتیه. اما اگر بخواهیم از این فضا، از این گفتمان یک لحظه خارج شویم، ما فضای طلبه انقلابی را داریم. یعنی طلبه‌ای که با تکیه بر بنیادهای دینی به حل مسائل روز و تمدن سازی می‌­آورد. اگر تقابل سنت و مدرن ایجاد شد، ما همیشه درگیر آن هستیم. پس ما باید اول سؤال‌مان را بازخوانی کنیم.

ادیب زاده: به نظرم می­‌رسد که آنچه حاج آقای رضایی فرمودند، یک نگاه عمیق و ریشه‌­ای و مبتنی بر مباحث عمیق است ولی آنچه به عنوان سؤال مطرح شد، خاستگاه‌اش این نوع بحث­‌ها نیست. البته با نکته­‌ای که فرمودند موافق هستم که کلمه طلبه امروزی شاید عنوان جالبی نباشد. اگر بخواهیم نگاه مثبت‌تری نسبت به این بحث داشته باشیم، شاید کسانی که می­‌گویند: آخوند امروزی باش، می­‌خواهند انذار بدهند. یک وقت طوری نباشد که به درد جامعه و مردم نخوری؛ یعنی خاستگاه این بحث، بحث کارآمدی است. او دلسوزی می­‌کند نسبت به این فرد که نکند وارد طلبگی شوی و طوری عمل کنی که اگر نمی­‌رفتی، خیلی بهتر بود. یا اینکه نگاهش به افرادی است که مؤثر بودند. افرادی مثل شهید بهشتی. اینها خیلی آدم­‌های به روزی بودند. متناسب با زمان خودشان تحصیل و فعالیت تبلیغی داشتند. اگر مسئله را اینگونه طرح کنیم باید وارد این بحث شویم که این کارآمدی یعنی چه؟ آیا این کارآمدی در هر عصر و زمانی متفاوت است؟ لوازم‌اش چیست؟ آن کارآمدی که ریشه­‌هایی در آیات و روایات دارد کدام است؟

دبیر جلسه: اگر طلبه امروزی اصطلاح نادرستی است، به جای طلبه امروزی چه واژه‌­ای را به کار ببریم؟ آقای ادیب زاده مثال شهید بهشتی را زدند. در هر صورت، کسی مثل شهید بهشتی آن زمان که در خیابان­‌های قم راه می­‌رفت، می‌­گفتند: ایشان طلبه امروزی است. عده­‌ای هم با ایشان مخالفت می‌­کردند. معیار امروزی بودن چیست؟ آیا شهید بهشتی چون زبان انگلیسی بلد بود، امروزی بود یا چون در دانشگاه درس خوانده بود یا چون لباده می‌پوشید و در تابستان عینک دودی می‌­زد، امروزی بود یا اینکه امروزی بودن ملاک دیگری دارد؟

صالح پرور: مشخص شد ارتکازهای متعددی نسبت به این واژه وجود دارد. به نظرم می­‌رسد جایگاه بحث را مشخص نکردیم. مخاطب این بحث کیست؟ یک وقت شما می­‌خواهید تعریف و شاخصه‌ها را در نظر بگیرید، دقت آقای رضایی در این قسمت درست است که شما در زمین دشمن بازی نکنی و بفهمی که چکار می­‌کنی. اما یک وقت مخاطبی داری و می­‌خواهی پیامی را به مخاطب منتقل کنی. اینجا به نظرم طلبه امروزی شروع خوبی است. ما در بحث خطابه نکته‌­ای داریم و می­‌گوییم شما وقتی پیام را می­خواهی برسانی، احیانا مخاطب گارد دارد. پیام مثل قرص است، قرص هم گاهی اوقات تلخ است و در کپسول می‌کنند تا راحت دریافت و هضم شود. لذا نسبت به این مسئله طلبه امروزی اگر بخواهی جان مطلب را بیان کنی، طلبه امروزی یعنی طلبه انقلابی ولی اینجا مخاطب احیاناً گارد دارد. شما با طلبه امروزی شروع کنید، ولی آخرش حرف خودمان را می‌زنیم.

رضایی: در برنامه "جیوگی" بحث در مورد سنت و مدرنیته بود. بچه­‌هایی با تیپ‌­هایی کاملا مدرن و یکسری هم سنتی بودند. دو سه نفر طلبه هم بودند که هیچ نمی­‌گفتند. بعد از یکی‌- دو جلسه دعوا بر سر سنت و مدرنیته، یکی از طلبه­‌ها نگاه بنیادگرایی را مطرح کرد. جیوگی چنین حرکتی را رقم زد. من هم این حرف را بدون مناصفه با طرف مقابل و مناسب با این فضا گفتم.

دبیر جلسه: با مطلبی که آقای صالح پرور گفتند، در حقیقت می­‌توانیم مخرج مشترکی بین افراد پیدا کنیم، برای اینکه جلوتر برویم. مردم طلبه‌­ای را می­‌بینند، می‌­گویند: این آخوند امروزی است، با نگاه مثبت به کلمه امروزی. طلبه‌­ای دیگر را می­‌بینند، می­‌گویند: این آخوند قرتی است. اما یک وقت می‌گویند: این آخوند اُمّل است. جامعه چه خصوصیت­‌هایی می­‌بیند که اینطور دسته بندی می­‌کند؟

طالعی: من اگر بخواهم با مخاطبم صحبت کنم، می­‌گویم من که با شما صحبت می­‌کنم بناست که به تفاهم برسیم یا اینکه فقط گفتگو باشد؟ در مورد این موضوع طلبه امروزی می­‌خواهیم بحث کنیم تا آخرش به یک نتیجه برسیم؟ می­‌گوید: مگر بدون بحث هم می‌شود به چیزی برسیم؟  پس بحث را شروع می‌کنیم. حالا بناست که فقط از خودمان بحث کنیم یا واسطه باشیم؟ یعنی تمام چیزی که می­‌خواهی بگویی همه را خودت فکر کردی و مستند به خودت است یا اینکه به دیگری استناد می‌کنی؟ می­‌گوید: از بزرگترها هم استفاده می­‌کنم. پس بنا شد که واسطه باشیم. واسطه یعنی الآن که با شما صحبت می‌کنم، من بین شما و بالایی وسط قرار گرفتم. از او می­‌گیریم، فهم می­‌کنم، به شما انتقال می‌­دهم. حالا که واسطه هستیم، آدم­‌های بالایی ما خیلی در بین‌شان تکثر هست. خیلی پیچیده می­‌شود. می­‌گویم: شما چه کسی را به عنوان بالاتر قبول داری؟ کسی که من وظیفه دارم از او تبعیت کنم حضرت آقاست یا فلان کس. آقا می­‌گوید طلبه باید آینده‌ساز باشد و امتداد تاریخی داشته باشد. طلبه باید پارسایی با عزت و نظم در تحصیل و به تبع آن نظم در زندگی داشته باشد.

صالح پرور: یکی از شاخصه­‌های طلبه امروزی این است که راضی به وضعیت موجود نباشد، تحول خواه باشد و بوجود آورنده پدیده باشد. طلبه باید با اقشار مختلف جامعه ارتباط برقرار کند. در محیط خودش محدود نشود. دانشجو یا کاسب و یا هر کسی و هر صنفی، اطرافیان و محیط خودش را می­‌بیند اما آنها رسالتی ندارند، وظیفه­‌ای ندارد. ولی ما مرسل هستیم، در قسمت­‌های مختلف رسالت داریم. لذا نمی‌توانیم فقط به محدوده حجره خودمان نگاه کنیم. امام هم از این موضوع خیلی ناراحت بود. سخنرانی ایشان را در نجف که گوش می‌کردم، می‌­گفت: اینها می­‌خواهند طلبه‌­ها در حجره‌­ها محصور بمانند، نباید این اتفاق بیافتد. حاج آقا مجتهدی را خدا رحمت کند، می‌فرمود: طلبه قبل از طلبگی باید دو سال در بازار کار کند. ویژگی بازار این است که با انواع و اقسام مردم آشنا می­‌شود. گاهی یک طلبه که صحبت می­‌کند، مخاطب در دلش می­‌خندد و مسخره می­‌کند که این طلبه اصلا در باغ نیست. طلبه باید زمان خودش را از حیث­‌های مختلف بشناسد. اقشار مختلف را بشناسد. مسائل‌شان را بداند. مثلا فرهنگی جماعت چه مشکلی دارد، دکتر جماعت با چه ادبیاتی حرف می­‌زند. یک نکته دیگر هم ادبیات ما طلبه‌هاست. نه صبحکم الله بالخیر، معانقه بفرمایید و ... خیر. این قسمت هم قابل حل است. مقصوم مفاهمه با مردم است. مقصودم نظام ذهنی یک طلبه است. نکته بعدی آشنایی با ابزار روز است. ده سال پیش می­‌خواستم لپ تاپ بگیرم. بین چند لپ تاپ مردد بودم. برای یکی استخاره گرفتم، آمد: «معاذ الله نأخذ هذا». برای دیگری استخاره گرفتم، آیه جالبی آمد: «فجعلهم جزازا الا کبیراً لهم»؛ حضرت ابراهیم همه بت­ها را شکست الا بت بزرگ. تبر را هم به دوش بت بزرگ گذاشت تا وسیله‌­ای برای محاجه باشد. گفتم من هم چنین استفاده‌­ای می­‌کنم.

دبیر جلسه: آیه اول مطابق نظر آقای رضایی است و آیه دوم مطابق نظر خود شما.

صالح پرور: مورد دیگر شناخت پدیده­‌هاست. بالاتر آن است که بوجود آورنده پدیده­‌ها باشد. یکی از شاخصه‌های طلبه به روز و طلبه ایده‌آل این است که بوجود آورنده پدیده باشد. مثلا اربعین یک پدیده است. در اربعین یک سری از طلب‌ها در صف اول جزو پدیده آورنده ها بودند. یعنی بازارش را به شدت داغ کردند، اگرچه که یک اموری آسمانی بود، یک دستی در کار بود، ولی بالاخره «لاتجری الامور الاّ باسبابها». یک عده این فهم را از زمان داشتند که این گفتمان لازم و واجب است، به خط زدند و مؤثر هم بودند. یک عده طلبه‌­ها هم وقتی دیدند خوب است، اینها هم راه افتادند. یک عده از طلبه‌ها هنوز راه نیافته‌­اند، یا متأثر از این هستند که همه رفتند ما هم برویم که جا نمانیم. درباره مثال اربعین خیلی می­‌توان بحث کرد.

مورد دیگر این است که حرّ و آزاد باشد. یک سری امور سنتی و مشهور در حوزه و جوامع هست که واقعا غلط است ولی نگاه مثبتی درباره آنها وجود دارد. مثلا همین زلف زیر عمامه. از این پیرایه‌ها حرّ باشد که کدام غلط است و کدام درست.

آخرین مورد هم جهانی فکر کردن و نگاه بین المللی داشتن است. در اینجا شهید مصطفی حسینی مثال خوبی است. ایشان قبل از انقلاب شهید شد. ۲۴ سال هم بیشتر سن نداشت. ایشان آن زمان ۱۷ کشور دنیا را می­‌رود و در هر کشوری که می­‌رود منشأ اثر می­‌شود؛ موقوفه‌ای توسط ایشان احداث شده یا مرکزی اسلامی تشکیل راه افتاده است. بحث بیداری اسلامی را ایشان آن زمان مطرح می­‌کند.

آقای رضایی: گفتید که ما یک نفر را می­‌بینیم و می­‌گوییم: امروزی هست؛ یعنی دیدیم و گفتیم. دیده­‌های ما ناظر بر دو چیز است؛ یکی پوشش و ظاهر، و دیگری رفتار، هرچند ما با شخصیت آن فرد و باورهای رفتاری او هیچ ارتباطی نداشته باشیم. اما زمانی که می­‌خواهند مقوله فرهنگ را مورد بررسی قرار بدهند، از فضای باور شروع می­‌کنند. بعد وارد فضای شخصیتی یا اخلاق می­‌شوند و یک سطح پایین­‌تر مصنوعات فرهنگی است. زمانی که غرب با مبانی فرهنگی خودش آمد، با مصنوعاتش آمد و آنها را پخش کرد. مثلا کلاه پهلوی و کابویی. کلاهی که یک نورگیر است ولی یک اندیشه­ هم آن را یدک می­‌کشد. ما طلبه‌­ای را می­‌بینیم که لپ تاپ دست گرفته است و می­‌گوییم طلبه به روزی است. ما ناخواسته حکم‌مان را جایی می­‌کنیم که نمادی از غرب داشته باشد. اما آیا هرچه که از غرب می­‌آید، نماد تفکر غربی است؟ تکنولوژی می­‌تواند در خدمت دین باشد؟ ما از لپ‌تاپ استفاده می­‌کنیم، چون در هندسه معرفتی ما جای استفاده صحیح از آن هست، استفاده از تکنیک­‌ها، راهکارها و راهبردهای صحیح برای تحقق وعده الهی.

دبیر جلسه: شما وقتی مطلب‌تان را آغاز می‌­کنید، یک تضاد شدید بین سنت و مدرنیته ترسیم می­‌کنید، بعد که می­‌خواهید بحث را به آقای ادیب زاده واگذار کنید، سعی می­‌کنید بین سنت و مدرنیته آشتی بدهید.

رضایی: می­‌خواهم بگویم فضای غرب یک سنت و مدرنیته‌ای ساخته است و به ما می­‌گوید سنت. ما آن را اصلا قبول نداریم.

ادیب زاده: مباحثی که فرمودند کاملا صحیح است ولی چیزی که من از موضوع بحث تلقی می­‌کنم این است که ریشه یا عقبه فکری کلمه طلبه امروزی بر می­‌گردد به طلبه‌­ای که اثربخشی مناسب داشته باشد. مثل این می­‌ماند که چهار نفر طلبه کنار هم بنشینند و به یک طلبه‌ای که تازه می­‌خواهد وارد حوزه شود، یک سری انذارهایی را بدهند و بگویند: باید طوری باشی که مطابق با شرایط روز کارکرد داشته باشی. من فکر می‌کنم که فضا، فضای آن بحث نیست.

دبیر جلسه: عده‌­ای مبلغ کنار دریا می­‌روند و مسابقه سیب خوری اجرا می‌­کنند. اعتقادشان این است که این کار موجب جذب مردم می‌شوند. می‌­گویند: ما باید سراغ ابزارها و روش‌­های جدید برویم. عده‌­ای مخالف این کار هستند و می­‌گویند: شما آخوندهایی هستید که اصلا به اصالت­‌ها توجه نمی­‌کنید، به تمام میراث گذشتگان حوزه پشت پا می­‌زنید و غیره. آیا شما برای حل این اختلاف نسخه‌ای دارید؟ با هر دو گروه هم که بخواهید صحبت کنید می­‌گویند: ما مطابق با شرایط زمان و مکان به روز هستیم.

ادیب زاده: اگر درباره همین مثال مسابقه­ با نگاه کارشناسی برخورد کنیم، حرمت­‌ها سر جایش خودش حفظ می­‌شود. اما واقعا دوستانی که این کار را کردند یا دوستانی که در مترو میز گذاشتند و خودشان را در معرض سؤال افراد قرار دادند، اینها عقبه کارشناسی‌شان چه بوده است؟ اگر طلبه به ورزشگاه رفت، آیا این فرد از نظر کارشناسی فعالیتش طوری هست که بتوانیم دفاع کنیم؟ آیا این ابزارها، ابزارهای مفیدی هستند؟ آیا این کار میدانی که انجام شده، رضایت مخاطب را در هم پی داشته است؟ ما نمی‌­توانیم نسبت به اینها غافل باشیم؛ یعنی وقتی می­‌خواهیم وارد میدان شویم باید درباره کارکرد و پشتوانه­‌های کارشناسی بحث کنیم. خروجی کار هم هست که در نهایت چه اتفاقی افتاده است؟ مخاطب ما چه تلقی  ای از کار ما داشته؟

صالح پرور: ادیان و فرق دیگر به لحاظ مایه تهی هستند و از این نظر می‌­شود گفت که عقب هستند. اما به لحاظ حجم کار توانسته‌­اند حیاتی برای خودشان حفظ کنند. برعکس ما به لحاظ مایه، حق هستیم ولی به لحاظ حجم کار، علمی بودن کار و دارا بودن اصول کار ضعیف هستیم. ما این شکل و قالب را نداریم. وقتی که اینها نیست، طبیعتا در شیوه کار که ورزشگاه رفتن و لب دریا رفتن باشد نمی­‌شود نظر دقیقی داد. سلیقه‌­ای می­‌شود.

اما نکته‌­ای را می­‌خواستم عرض کنم. به مرحوم شرف‌الدین گفتند که در لبنان مدارس مسیحیت راه افتاده است، چه کار کنیم؟ ایشان فرمود: «لاینتشر الهدی الا من حیث انتشر الضلال». شما هم بروید مدرسه بزنید و دین را ترویج کنید. اگر یک نگاه ساختار شکنانه‌­ای وجود داشته باشد، می­‌توانیم این را بفهمیم که می­‌شود خیلی کارها  کرد. فقط یک سری قیود و ضوابط می­‌خواهد. در دهه محرم دیدید که یکسری روحانیونی بودند که زبان ناشنوایان را کار کرده بودند. حرفشان هم این بود که ما خیلی غصه می­‌خوردیم که مداحی می­‌کنند و روضه می­‌خوانند و مردم گریه می­‌کنند اما معنایی به اینها که جامعه گسترده‌­ای هستند، مخابره نمی­‌شود. اصلا خیلی از مفاهیم دینی برای اینها قابل فهم نیست.

حمام وکیل رفته بودم. لیدر(راهنمای موزه) تصاویر سقف را نشان می­‌داد. کیسه می­‌کشیدند. ماساژ می­‌دادند. بخور می­‌دادند. چای می‌خوردند. نقال‌­ها هم داستان معراج پیغمبر، داستان ذبح اسماعیل، داستان به چاه افتادن یوسف و غیره را برای اینها حکایت می­‌کردند. پس، ما چند صد سال پیش هم سخنرانی چندرسانه­‌ای داشته‌­ایم. بعد همانجا ذهنم منتقل شد که چرا ما طلبه‌­ها نباید در بدو ورودی استخر آموزش غسل بدهیم؟ حالا با عمامه یا بی عمامه. مردم وسط استخر می­‌فهمند طلبه­‌ام و سؤال شرعی می­‌پرسند.

دبیر جلسه: طبیعتا عده‌­ای با این پیشنهاد شما مخالف هستند. آیا ممکن است راه حلی پیدا کنیم تا اختلاف در این امور به اصطکاک نیانجامد؟

آقای ادیب زاده: فکر می­‌کنم یکی از راه‌­های حل این مشکل این است که شاخص‌ها را معین کنیم. در میان مردم بودن یک شاخصه است. اینکه یک طلبه کارشناس دین خودش را در معرض و در مرآی مردم قرار بدهد و باب سخن را با آنها باز کند، این یک شاخصه است. اگر این شاخصه تبیین شود و مبانی تئوری هم مشخص شود - بگوییم این مبنای روایی است، این سنت علمای ما است- کسی هم که از این مسائل خوشش نمی­‌آید، نسبت به آن سنت­‌ها و مستندات نمی­‌تواند ان قلتی داشته باشد. مرحوم آیت الله غروی از علمای طراز اول تهران صبح در مدرسه مروی درس می­داده‌­اند، بعد از کلاس به بازار می­‌رفتند. آنجا حجره داشتند. بعد هم برای نماز به مسجد می­‌رفتند. برنامه زندگی‌اش اینطور بوده است. جالب اینکه  ۸-۹  بچه یتیم را در کنار بچه‌­های خودش بزرگ کرده است؛ ایشان خودش را در معرض مردم قرار داده است. وقتی در بازار حجره دارد، یک نفر می­‌آید مسئله شرعی می­‌پرسد، یک نفر وجوهات شرعی می‌­آورد، ... ما می­‌توانیم سنت‌های علما را مستند روش­‌های جدید قرار دهیم.

صالح پرور: نوه آیت الله علوی گرگانی می­‌گفت: پدر بزرگ من مرجعی است که هر سال برای تبلیغ محرم و ماه رمضان به گرگان می­‌رود. عین ۳۰ روز ماه رمضان صبح و ظهر و شب نماز جماعت و منبر است. برای افطار هم هر ۳۰ شب را دعوت است تا ساعت ۱۱-۱۲. بعد از آن هم برای سحری دعوت می­‌شود.

رضایی: در فضاهای غربی یکی از شاخصه‌­های سیستم موفق، توان بررسی و کنترل محصول است و خروجی باید به یک شکل و همسان باشد. اما داخل فضای دینی اجازه داریم خروجی­‌های ما بسیار متفاوت باشد. از علامه طباطبایی و ابن‌سینا و ملاصدرا تا این پایین­‌ها همه در گفتمان دینی ما جای دارند. همین حالت را ما در فقه می‌­بینیم. یکی می­‌گوید: نماز جمعه واجب است. یکی می­‌گوید: حرام است. هردو هم درست است ،چرا؟ چون هردو در گفتمان دین واقع شده است.

ولیکن یک نکته عرض کنم. گویا ما سه جریان موازی داریم. اسلام تجددگرا، اسلام متحجر و اسلام ناب. زمانی که افراد داخل یکی از این باغ­‌ها بنشینند، نسبت به باغ­‌های دیگر واکنش­‌هایی دارند. یکی از بحث­‌های ویژه ما این است که فضای اندیشه انقلاب اسلامی را به عنوان گفتمان مشترک در حوزه جا بیاندازیم. تا زمانی که اینطور نشود طلبه ما یا در فضای سنت زندگی می­‌کند یا در فضای تجدد بسیار شدید، تا آنجا که از اصول دینی کوتاه می­‌آید و می­‌گوید: کارکرد دین تمام شده است. پس ایجاد پارادایم­‌های مشترک، یک گفتمان مشترک برایمان وظیفه است. فارسی­‌ترین کلمه‌­ای که مترادف پارادایم است، باغ یا وادی است.

نکته بعدی التزام به آداب و اخلاق است. رفتارهایی که انجام می‌­دهیم براساس پارامترها و سنجش­‌های دینی باشد. بعضی اوقات من طلبه با لباس رسول الله است حرف­‌هایی می‌زنم، با کاور دینی، که خمیر مایه و جان مایه‌­اش اصلا با دین هماهنگی ندارد.

طالعی: اگر بناست که آن باغ و شهر شکل بگیرد، باید باغبان را هم معلوم کنیم. در این حوزه هم هر حجره یک گل است.

رضایی: کرسی­‌های آزاداندیشی برای تبیین زمین بازی است که شما می‌فرمایید.

طالعی: وقتی صحبت می­‌کنیم باید توجه کنیم که مخاطب‌مان چه کسی است؟ بناست با آدمی صحبت کنیم که نه تو و جمع تو را قبول دارد و در طیف خودشان هم اختلاف وجود دارد. هنوز معلوم نیست آقایانی که ایراد می‌گیرند، با چه چیزی مشکل دارند؟ اگر کسانی که ورزشگاه رفتند، عمامه سر نمی­‌کردند و یک علامتی به گردن می­‌انداختند که ما از حوزه هستیم و وارد ورزشگاه می­‌شدند، هیچ حساسیتی ایجاد نمی­‌شد؟ می­‌خواهم بگویم هنوز معلوم نیست که حضور آری یا خیر؟ اصل حضور مشکل است یا نمادش؟ عموماً با این نماد مشکل دارند. وقتی با کارهایت، با جنب و جوشت، این نماد مخدوش می­‌شود، پس نباید حضور داشته باشی.

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha