به گزارش خبرگزاری حوزه، آنچه در ذیل آمده است مجموعه پرسش هایی با موضوع قیام و عاشورای حسینی است که پاسخ آنان از مجموعه آثار بیانی و بنانی آیت الله العظمی جوادی آملی استخراج شده است.
چرا سفارش کرده اند هر روز زیارت عاشورا بخوانید؟
حضرت آیتالله جوادی آملی در کتاب ارزشمند «حماسه و عرفان» درباره فلسفه زیارت و عزاداری وعلت سفارش به خواندن زیارت عاشورا بیان می دارند: سرّ این که سفارش کرده اند هر روز زیارت عاشورا بخوانید و نسبت به اهل بیت(علیهم السلام) تولّی داشته و بر آنان صلوات و درود بفرستید و از دشمنانشان تبرّی بجویید، برای آن است که طرز فکر معاندان ایشان منفور شود وگرنه هم اکنون سخن از معاویه و یزید نیست تا آنها را لعنت کنیم. نام و یاد آنها رخت بربسته و قبرشان نیز زباله دانی بیش نیست، الآن سخن از فکر و راه یزید و یزیدیان عصر است.
زن فرعون وقتی که به درگاه الهی دعا کرد، نگفت خدایا مرا فقط از فرعون نجات بده بلکه گفت: (ربّ ابْنِ لی عنْدک بیتاً فی الجَنّه ونجّنی من فرْعوْن وعمله ونجّنی من القوْم الظالمین) یعنی مرا از فرعون و فرعونیان، که طرفداران سنّت سیّئه و رفتار ناپسند او هستند، نجات بده. تفکرّ برای همیشه باقی می ماند هر چند که اسم و عنوانش تغییر پیدا کند.
بعد از تار و مار شدن خوارج در نهروان و خارج شدنشان از صحنه حیات و زندگی، به علی بن ابیطالب(علیهماالسلام) عرض شد: این مقدس های خشک از بین رفتند. فرمود: «کلاّ والله إنّهم نُطَف فی أصْلاب الرجال وقرارات النساء کلّما نَجَم منْهم قرنٌ قُطِع، حتّی یَکون آخرهم لُصوصاً سَلاّبین»؛ اینها نطفه هایی هستند در پشت مردان و قرارگاه زنان. هرگاه مقداری از اینها از بین بروند، عده ای دیگر ظهورمی کنند تا این که سرانجامِ کار، سارقانِ مسلّح و رهزنانِ غارتگر خواهند شد.
اکنون نیز، هم راه سالار شهیدان زنده است و هم مرام و مسلک اموی و مروانی و عباسی وجود دارد. این که سفارش فراوان به اشک ریختن و عزاداری کردن نموده اند برای آن است که اشک بر شهید اشتیاق به شهادت را به همراه دارد، خوی حماسه را در انسان زنده و طعم شهادت را در جان او گوارا می گرداند. چون اشکْ رنگ کسی را می گیرد که برای او ریخته می شود و همین رنگ را به صاحب اشک نیز میدهد. از اینرو انسان حسینی منش، نه ستم می کند و نه ستم می پذیرد. این که عده ای به فکر ظلم کردن یا ظلم پذیری هستند برای آن است که خوی حسینی در آنها نیست وگرنه شیعه خاص حسین بن علی(علیهم االسلام) نه ظلم می کند و نه ظلم می پذیرد. آن کسی که ظلمپذیر است اموی مسلک است چنانکه ظالم هم اموی صفت است، هر چند که زمزمه «یا حسین» بر لب داشته باشد. و در قیامت که هر کسی را به نام زمامدارش صدا می زنند: (یوْم ندْعوا کلَّ أُناسٍ بإمامهم)، شخص ستمگر در صف امویان شرکت می کند. لذا اگر انسان بخواهد بفهمد که راهیِ راه حضرت حسین بن علی(علیهماالسلام) است یا راهیِ راه امویان، باید ببیند که در او خوی ستم پذیری یا سلطه گری وجود دارد یا نه. اگر گرایش به این خصلت های زشت را در خود دید باید در اخلاق خود تجدیدنظر کند.
کتاب ارزشمند «حماسه و عرفان» ص۳۱۰
زیارت قبر امام حسین(ع) به چه میزان در بیان نورانی اهل بیت(ع)تأکید شده است؟
امام صادق (علیه السلام) فرمود: امام حسین (علیه السلام) را زیارت کنید، هرچند که سالی یک بار باشد؛ زیرا هر کس عارف به حقّ او باشد و زیارتش کند، پاداشی جز بهشت ندارد، از رزق واسعی بهرهمند میشود و خداوند گشایشی در کار او ایجاد میکند.
امام صادق (علیه السلام) فرمود: خداوند چهار هزار فرشتهٴ ژولیده موی غبارغم گرفته را موکّل قبر امام حسین (علیهالسلام) کرده که تا روز قیامت برای او گریه میکنند. پس کسی که عارف به حق آن حضرت باشد و زیارتش کند، آن ملائکه، وی را همراهی میکنند تا به مأمنش برسانند، اگر مریض شود صبح هنگام و شبانگاهان عیادتش میکنند و اگر بمیرد تشییع جنازهاش کرده، تا روز قیامت برای وی استغفار میکنند.
همچنین به بشیر فرمود: کسی که قبر حسین بن علی (علیهماالسلام) را همراه با معرفت زیارت کند، همانند کسی است که خدا را در عرش زیارت کرده است؛ «یا بشیر! من زار قبر الحسین بن علی صلوات الله علیه عارفاً بحقّه کان کمن زارالله فی عرشه»
برگرفته از کتاب ادب فنای مقربان،حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی،ص۴۲
راز مهلت خواستن سالارشهیدان(ع) در شب عاشورا چه بود؟
امام حسین(علیه السلام) با همهٴ سابقه ای که در طول عمر شریف خود در نماز و عبادت داشت، عصر تاسوعا از برادرش حضرت ابوالفضل(علیه السلام) خواست یک شب از امویان مهلت بگیرد تا در آن یک شب فقط دعا، نماز، تلاوت قرآن، استغفار و راز و نیاز باخدا داشته باشد؛«فهو یعلم أنّی کنت قد اُحبّ الصّلاة له وتلاوة کتابه وکثرة الدعاء والاستغفار». لذا بعد از صحبت ها و اتمام حجت هایی که با اصحاب خودش کرد به خیمهٴ خود برگشت و تمام آن شب را به نماز و استغفار و دعا و تضرع گذراند؛«ورجع(علیه السلام) إلی مکانه فقام لیلته کلّها یصلّی ویستغفر ویدعو ویتضرع». چنان که اصحاب آن حضرت نیز این چنین بودند؛ «وقام أصحابه کذلک یصلّون ویدعون ویستغفرون».آنها در آن شب در جوار امام حسین(علیه السلام) همانند زنبورعسل،شهد شیرین شهادت را مزمزه و نام خدا را در حال رکوع و سجود و قیام و قعود زمزمه می کردند؛ «لهم دویّ کدویّ النحل ما بین راکع وساجد وقائم وقاعد»
برگرفته از کتاب حماسه و عرفان،حضرت آیت الله جوادی آملی، ص۲۴۳
نمازظهرِ عاشورای حسینی دارای چه خصوصیاتی بود؟
در ظهر عاشورا که تنور جنگ به شدت گرم و درگیری و نبرد به نهایت درجهٴ حدّت خود رسیده بود، وقتی صحبت از نماز شد، به فکر اقامهٴ نماز افتاد و فرمود: «ذکرت الصّلاة جعلک الله من المصلّین نعم هذا أوّل وقتها ثم قال: سلوهم أن یکفّوا عنّا حتی نصلّی»؛ نماز را به یادمان آوردی خدا تو را از نمازگزارانی قرار دهدکه به یاد او هستند، بله اکنون اول وقت آن است، از دشمنان بخواهید که دست از جنگ بشویند تا نمازمان را بخوانیم. و چون آنها حاضر به تعطیل کردن جنگ نشدند، سعیدبن عبدالله حنفی و زهیربن قین پاسداری از جان امام(علیه السلام) در حال نماز را به عهده گرفتند و در نهایت، این دو شهید سعید فدای نماز شدند. این نماز سه خصوصیت برجسته داشت: جماعت، اول وقت بودن، علنی بودن.
برگرفته از کتاب حماسه و عرفان،حضرت آیت الله جوادی آملی،ص۲۴۳
دربیان نورانی زینب کبرا(س) که فرمود«ما رأیت الاّ جمیلا» این حصر بیانگر چه مطلبی است؟
بیان نورانی زینب کبرا(سلام الله علیها) این بود که تلخترین حادثه جهان یعنی جریان کربلا از منظر زیباترین وجه دیده شد. وجود مبارک زینب کبرا وقتی در جریان کوفه قرار گرفت و به او گفته شد «کیف رأیت الا صنع الله بأخیک» فرمود: «ما رأیت الاّ جمیلا» نفرمود ما صبر میکنیم، نفرمود کار خوبی بود حصر کرد که جز کار خوب، چیز دیگری نبود.
تمام وقایعی که جنبه مردمی و خلقی دارد، از بین می رود ولی صبغه الهی کربلا بود که آن را نگه داشت.
حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی درس اخلاق
چرا باید هر حادثهٴ تلخ و ناگواری را بهانه کرد و برای سالار شهیدان اشک ریخت؟
براساس نقلی معروف از حضرت سکینه (علیهالسلام) بالای بدن مطهّر امام حسین (علیهالسلام)، ایشان به این اصل کلی سفارش کردند که هر حادثهٴ تلخی پیش آمد کرد، آن را بهانه کنید و برای من اشک بریزید: «أو سمعتم بغریب أو شهید فاندبونی»؛ «هرگاه داستان غریب یا شهیدی را شنیدید، برای مظلومیت من گریه کنید»؛ زیرا اگر امام حسین (علیهالسلام) به خلافت میرسید، دیگر غریب یا شهیدی وجود نداشت.
بنابراین، اصل کلی این است که هر حادثهٴ تلخ و ناگواری را باید بهانه کرد و برای سالار شهیدان اشک ریخت؛ نه آنکه افراد داغدیده برای تسکین عواطف و احساسات خود آن حضرت (علیهالسلام) را بهانه کنند و برای التیام زخم خویش اشک بریزند و ندبه نمایند و بین این دو گونه عزا داری فرق وافر است؛ زیرا محصول یکی تعزیت برای حضرت امام حسین (علیهالسلام) است و نتیجهٴ دیگری تسلیت برای خود؛ هر چند ممکن است بهانه قرار دادن واقعهٴ جانسوز کربلا هم بی اثر نباشد.
وجود مبارک سیدالشهداء (علیهالسلام) فرمودند: «أنا قتیل العبرة»؛ یعنی من که به هدف اِحیای حق و اِمحای باطل کشته شدم، باید عَبَرات داشته باشم؛ به طوری که چشمان علاقهمندان به سالار شهیدان پر از اشک شود و آن اشکْ فراوان از شبکهٴ چشم خارج گردد و به صورت انسان عبور کند تا عَبَرات بشود.
این سنّت حسنه، آثار فراوانی دارد، از جمله این که محبت اهل بیت (علیهمالسلام) در قلب شیعیان حضور پیدا میکند؛ آنگاه دوست امامان معصوم (علیهمالسلام) هرگز فکر و راه و روش آنان را رها نمیکند؛ زیرا رهبری جوارح به دست جانحه و دل است و زمامداری قلب را محبت به عهده میگیرد و دلِ دوستان حسین بن علی (علیهالسلام) جوارح را به صَوْب صراط مستقیم رهنمود میشود.
شکوفایی عقل در پرتو نهضت حسینی، ص ۲۳۳
در این جملۀ امام سجاد(ع) که فرمودند "أَنَا ابْنُ مَنْ قُتِلَ صَبْرا" قتل صبر به چه معناست؟
«مصبور» یعنی کسی که به «قتل صَبر» دارند او را میکُشند. به تعبیر جناب زمخشری در کشّاف، میگوید «مصبور» یعنی کسی که به «قتل صَبر» دارند او را میکُشند و دست و پای او را بستند، این شخص با گوشهٴ چشم آن شمشیر را نگاه میکند، هم هراسناک است و هم چشم را بسته است. مستحضرید که «قتل صَبر» در اسلام محکوم است، گفتند اسیر را هم اگر در جنگ گرفتید و خواستید بکشید، با «قتل صَبر» نکشید. وجود مبارک امام سجاد(سلام الله علیه) فرمود: «أَنَا ابْنُ مَنْ قُتِلَ صَبْراً وَ کَفَی بِذَلِکَ فَخْرا»؛ این فخر ماست که شما پدر ما را با قتل «صَبر» کشتید؛ یعنی محاصره کردید و کُشتید، اگر محاصره نبود نمیتوانستید بکُشید و اگر دست و پای او را نمیبستید، تمام راهها را نمیبستید و ورود را ممنوع را نمیکردید، هرگز به هیچ طریقی نمیتوانستید فاتح شوید: «أَنَا ابْنُ مَنْ قُتِلَ صَبْراً وَ کَفَی بِذَلِکَ فَخْرا». آن جریان تیر زدن و کشتن و سربریدن و اینها را حضرت به عنوان ستم ذکر میکند، امّا نمیفرماید «وَ کَفَی بِذَلِکَ فَخْرا»، این کلمهٴ «أَنَا ابْنُ مَنْ قُتِلَ صَبْراً وَ کَفَی بِذَلِکَ فَخْرا» برای این است، چون از دستورهای ابن زیاد ملعون به حُر گفته این است که «فَجَعْجِعْ بِالْحُسَیْنِ»، این «فَجَعْجِعْ بِالْحُسَیْنِ»؛ یعنی سخت بگیر! هیچ کمک مردمی، طبیعی، عادی و غیر عادی نباشد! نه راه کمک مردمی باشد که کسی بیاید و به او کمک کند، نه کمک طبیعی داشته باشد، وگرنه مطلع هستید که یک مسافر با زن و بچه وقتی میخواهد خیمه بزند کنار نهر خیمه میزند، اجازه ندادند حضرت کنار نهر خیمه بزند! این رود پُر آبی که در شمال شرقی کربلا در جریان است، اجازه ندادند آنجا چادر بزند! برای اینکه هر وقت خواستند بتوانند بین حضرت و بین آب جدایی بیندازند، وگرنه قافلهای که با زن و بچه میآید نزدیک و کنار آب و کنار درخت خیمه میزند، در وسط آفتاب که خیمه نمیزند! دستور رسمی ابن زیاد ملعون این بود که «فَجَعْجِعْ بِالْحُسَیْنِ»، حُر هم اصرار داشته که وجود مبارک سیدالشهداء در آفتاب آن بیابان سوزان خیمه بزند.
تفسیر سوره شوری جلسه ۳۶
رمز پیروزی واقعۀ عاشورا در کلام امام سجاد علیه السلام چگونه بیان گردید؟
وقتی از وجود مبارک امام سجاد علیه السلام در جلوی دروازه شام سؤال کردند در صحنه کربلا چه کسی پیروز شد؟ فرمود ما, چرا که ما رفتیم حق را زنده کنیم که این کار را هم کردیم لذا اگر خواستی بفهمی چه کسی پیروز شد در هنگام نماز, اذان و اقامه گوش کن تا ببینی نام چه کسی را میبرند؟ ما رفتیم نام پیغمبر (ص) را زنده کنیم که در این راه موفق هم شدیم.
جلسۀ درس اخلاق۱۴/۸/۹۴
عبارت«و جعلنا و ایاکم من الطالبین لثاره» که در سوگ سالار شهیدان بیان می شود به چه مطلبی اشاره دارد؟
ما در مراسم سوگ آن سرور، دو مطلب را عرض میکنیم: یکی میگوییم: «أعظم الله اجورنا و اجورکم بمصابنا بالحسین(علیه السلام)» که این مسئلت اجر صابران است، یکی هم عرض میکنیم «و جعلنا و ایاکم من الطالبین لثاره» این بخش دوم یک مطلب پویا و ماناست، در این بخش از خدای سبحان مسئلت میکنیم که ما را جزء طالبان خونبهای آن حضرت قرار بدهد؛ خونبها را ولیّ و بازماندهها و فرزندان مقتول میگیرند و ما از آن جهت که مکتب حسین را پذیرفتیم فرزند این مکتبیم لذا قبل از طلب ثار، شایستگی فرزند بودن لازم است؛ ما باید فرزند این مکتب باشیم تا خونبها را بخواهیم و این شعار الی یوم القیامه هست؛ یعنی از خدا درخواست میکنیم آن توفیق را به ما بدهد که خونبهای کربلا را از قاتلان کربلا بگیریم.
جلسۀ درس اخلاق۹۴/۸/۱۴
در روایت امام عسکری(ع)، خصوصیت کنار هم قرار گرفتن نماز و زیارت اربعین چیست؟
دربارهٴ نماز، ذات اقدس الهی، معارف فراوانی را ذکر کرده است. مثلا ً فرموده: انسان، فطرتاً موحّد است، ولی طبیعت او به هنگام حوادث تلخ، جزع دارد و در حوادث شیرین از خیر جلوگیری می کند، مگر انسان های نمازگزار که آنان می توانند این خوی سرکش طبیعت را تعدیل کنند و از هلوع، جزوع و منوع بودن به درآیند و مشمول رحمت های خاص الهی باشند؛ ﴿إنّ الإنسان خلق هلوعاً ٭ إذا مسّه الشرّ جزوعاً ٭ و إذا مسّه الخیر منوعاً ٭ إلّا المصلّین﴾
زیارت اربعین نیز انسان را از جزوع، هلوع و منوع بودن باز می دارد و گفته شد که هدف اساسی سالار شهیدان نیز تعلیم و تزکیهٴ مردم بوده است و در این راه، هم از طریق بیان و بنان اقدام کرد و هم از راه بذل خون جگر که جمع میان این راه ها از ویژگی های ممتاز آن حضرت (علیه السلام) است.
آیت الله جوادی آملی، شکوفایی عقل در پرتو نهضت حسینی
دو هدف مهمی که در متن زیارت اربعین سالار شهیدان (ع) مورد توجه قرار گرفته اند کدامند؟
رسالت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) تعلیم کتاب و حکمت از یک سو و تزکیهٴ نفوس مردم از سوی دیگر بود تا هم جاهلان را عالم نماید و هم گمراهان را هدایت کند و در نتیجه، جهل علمی و جهالت عملی را از جامعه جدا سازد. همین دو هدف در متن زیارت اربعین سالار شهیدان (علیه السلام) تعبیه شد؛ چنان که منشأ ددمنشی منکران رسالت و دشمنان نبوّت، حبّ دنیا و شیدایی زرق و برق آن بود و عامل مهمّ توحّش منکران ولایت و دشمنان امامت نیز همان غَطْرَسهٴ دنیا و دلباختگی به آن بود، که در بخشی از زیارت اربعین به آن اشارت رفته است: «و تَغطْرَس و تَرَدّی فی هواه»
آیت الله جوادی آملی، شکوفایی عقل در پرتو نهضت حسینی
این فراز زیارت اربعین « بَذَلَ مُهجَتَهُ فِیکَ لِیَسْتَنْقِذَ عِبادَکَ مِنَ الجَهالَهِ وَ حِیرَهِ الضَّلالَه» گویای چه مطلبی است؟
نفس ما بیش از دو نیروی اصیل در وجود خود ندارد؛ ما یک نیرویی داریم که او اندیشه و فکر و تفکر و استدلال و قیاس و مانند آن را به عهده دارد و یک نیرویی داریم که عزم و اراده و نیت و اخلاص را تأمین می کند.
جزم بدون عزم، عالم بی عمل می سازد، عزم بدون جزم، مقدس بی درک می سازد، اما در خصوص حسین بن علی علیه السلام باید گفت ایشان کاری کرد که با یک دست جزم علمی مردم را تأمین کرد و با دست دیگر عزم عملی مردم را بیمه کرد « بَذَلَ مُهجَتَهُ فِیکَ لِیَسْتَنْقِذَ عِبادَکَ مِنَ الجَهالَهِ » که مردم بشوند عالم « وَ حِیرَهِ الضَّلالَه» که بشوند عاقل، و عقل همان است که « عُبِدَ بِهِ الرَّحْمَنُ وَ اکْتُسِبَ بِهِ الْجِنَانُ»