پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ |۱۹ جمادی‌الاول ۱۴۴۶ | Nov 21, 2024
حجاب

حوزه/ بحث در منکر اختصاص به حجاب ندارد و در هر منکری این مطلب، که اجبار حکومتی در کار نباشد، طرح میشود که مثلاً اگر زنی یا مردی پوشش لازم را رعایت نمی کند و می خواهد به صورت برهنه بیرون بیاید، فرقی ندارد.

خبرگزاری حوزه | امروز هم ما مبتلای به همین معنا هستیم که با اسم اسلام می خواهند نگذارند که حکومت اسلام محقق بشود، یک دسته غیر متوجه و جاهل، و یک دسته عالم متهتک ... و من نمی دانم اسلام از کدام طایفه بیشتر صدمه دیده، آیا از عالم متهتک یا جاهل متنسک؟! [۱] دین مقدس اسلام با ارزش ترین موهبتی است که از جانب خداوند متعال به انسان عطا شده است.

خداوند خود حافظ و نگهبان این گنجینه است، اما چون خداوند مأموریت ها واهداف را با اسباب محقق می سازد؛ پاسداری از این مکتب را به نیابت واگذار می نماید. برهمین اساس انبیاء را برانگیخت تا نگهبان و نگهدار این موهبت الهی باشند. از آنجا که انسان هیچ گاه از هدایت و تربیت انسان های الهی بی نیاز نیست و همواره به چهره های صالح و شایسته محتاج است تا با اقتدای به سیمای فکری ، اعتقادی ، علمی ، عملی و اخلاقی آنان درس فضیلت بیاموزد و راه سعادت دنیا و آخرت خویش را بیابد. در واقع یکی از دلایل استمرار امامت وخالی نبودن زمین ازحجت که ازمسلمات آیین ماست، در همین نکته نهفته است. بنابراین پس از خاتم الانبیاء، ائمه معصومین علیهم السلام و در دوران غیبت امام معصوم ،عالمان حافظ دین، رسالت پیاده سازی دین الهی، شکل دهی به نظام دینی و بقای شریعت و پاسداری از آن را بر عهده دارند. در دوران معاصر با تلاش علمای بزرگ به ویژه حضرت امام خمینی(ره) زمینه تشکیل حکومت الهی با محوریت ولایت فقیه فراهم شد. پاسداری از انقلاب،وظیفه دولت، رهبری و مردم است. باید فرهنگ عاشورایی و حسینی را درجامعه ی اسلامی تقویت کرد.

۲۶ شهریور۱۳۹۹ برنامه‌ی تلویزیونی زاویه؛ میزبان مناظره‌ای درباره‌ی «قانون الزام حجاب» بود.از نظر شکلی و ماهوی ایراداتی بر برنامه و مطالب احد از مناظره کنندگان وجود داشت که به آن می پردازیم:

ایرادات از نظر شکلی؛ ایراد اول که باید مورد توجه قرار گیرد عنوان غلط انداز برنامه است. در جمهوری اسلامی قانونی تحت عنوان قانون الزام حجاب وجود ندارد. چنان چه برای هنجارشکنی و بی حجابی در قانون مجازات اسلامی یک ماده و تبصره پیش بینی شده؛ مصداق قانون الزام حجاب تلقی نمی شود. برنامه نویس چه قصدی داشته و چه مطلبی را می خواسته با انتخاب این عنوان به بیننده القاء کند، برای ما به درستی معلوم نیست.

رهبر معظّم انقلاب اسلامی حدود سه سال پیش در دیدار با مداحان اهل‌بیت علیهم السلام دربارۀ مسألۀ حجاب اجباری یا همان "الزام به حجاب" فرمودند: «آن چه بنده را حسّاس می‌کند، این است که ناگهان شما می‌بینید از دهان یک گروهی از افرادی که جزو خواص محسوب می‌شوند، مسئله‌ی «حجاب اجباری» مطرح می‌شود؛ معنایش این است که یک عدّه‌ای نادانسته -حالا من می‌گویم نادانسته؛ ان‌شاءالله نادانسته است- همان خطّی را دنبال می‌کنند که دشمن با آن‌همه خرج نتوانسته است آن خط را در کشور به نتیجه برساند؛ همان خط را دارند دنبال می‌کنند؛ در بین اینها روزنامه‌نگار هست، در بین اینها روشنفکرنما هست، در بین اینها آخوند و معمّم هست... در مقابل همه‌ منکرات، امام محکم ایستاد.

همان وقت بحث تجارت مشروبات الکلی بود؛ ما در شورای انقلاب بودیم، جلسات مشترکی با دولت داشتیم، همان وقت کسانی بودند که معتقد بودند تجارت مشروبات الکلی برای کشور فایده دارد، ما از این فایده چطور صرف‌نظر کنیم؛ مایل بودند این تجارت ادامه پیدا بکند، از بیرون شراب بیاورند. امام قرص‌ومحکم ایستاد؛ در مقابل حرام الهی، امام بزرگوار می‌ایستاد و ایستاد؛ این حرام الهی بود. حالا آقا از آن طرف درآمده [می‌گوید] که «آقا! این گناه که مثلاً از غیبت بزرگ‌تر نیست؛ چرا شما در مقابل غیبت کسی را تعقیب نمی‌کنید، در مقابل این [کار] که مثلاً روسری را بردارد یا بی‌حجاب باشد، تعقیب می‌کنید». ببینید چه [خطایی]؟ عدم تشخیص؛ آنچه انسان [از آن] رنج می‌برد، این است که تشخیص نیست. ما که نگفتیم اگر کسی در خانه‌ خودش در مقابل نامحرم روسری‌اش را برداشت، ما او را تعقیب می‌کنیم؛ [خیر] ما او را تعقیب نمی‌کنیم، در خانه‌ خودش است، کار شخصی می‌کند. آن کاری که در ملأ انجام می‌گیرد، در خیابان انجام می‌گیرد، یک کار عمومی است، یک کار اجتماعی است، یک تعلیم عمومی است؛ این [خطا]، برای حکومتی که به نام اسلام بر سرِ کار آمده است تکلیف ایجاد می‌کند. حرام کوچک و بزرگ ندارد؛ آنچه حرام شرعی است نبایستی به‌صورت آشکاردرکشورانجام بگیرد.» [۲]

ایراد دوم؛ شبکه چهارم شبکه علمی است ولی معنایش این نیست که هر کسی نظریه ی شاذی داشت لزوماَ در این شبکه مهم مطرح کند. بله، بحث های تخصصی لازم است اما نه در رسانه ملّی! در همین مورد حضرت آقا می فرمایند:« ...البته من به شماها بگویم، آزاداندیشی جایش توی تلویزیون نیست؛ آزاداندیشی جایش توی جلسات تخصصی است. مثلاً فرض کنید در زمینه‌ی فلان مسئله‌ی سیاسی، یک جلسه‌ی تخصصیِ دانشجوئی بگذارید... بحث سر تفکرات مکاتب گوناگون جهانی است؛ همین جور، بحث سر یک مسئله‌ی علمی است. بنابراین جلسه باید جلسه‌ی تخصصی باشد؛ والّا توی جلسات عمومی و در صدا و سیما دو نفر بیایند بحث کنند، آن کسی که حق است، لزوماً غلبه نخواهد کرد؛ آن کسی غلبه خواهد کرد که بیشتر عیّاریِ کار دستش است و می تواند بازیگری کند؛ مثل قضیه‌ی عکس مار و اسم مار. گفت: کدام یکی مار است؟ مردم با اشاره به عکس مار گفتند: معلوم است، مار این است.

بنابراین آزاداندیشی درجلسات تخصصیِ متناسب با هر بحثی باید باشد؛ در محیط های عمومی جای آن بحث ها و مناظره‌ها نیست. این هم معنایش این نیست که دارد تحمیل می شود؛ جهت دعوت باید مشخص باشد. معنی ندارد که انسان جهت دعوت را آزاد بگذارد؛ این موجب گمراهی مردم می شود. مردم را باید هدایت کرد. [۳]

ایراد سوم این که مهمان برنامه آماری خلاف واقع (با بزرگنمایی و سیاه نمایی) نسبت به دیدگاه مردم در مورد مخالفت با حجاب اجباری در برنامه منتشر کرد که دست مایه ضد انقلاب داخلی و خارجی قرار گرفت.  البته کارشناس ومسؤلان برنامه قبل از پخش برنامه زنده می بایستی صحت و سقم آمار را بررسی می کردند تا جلوی این مشکلات گرفته می شد ولی متأسفانه هیچ واکنش و اقدامی به عمل نیامد. البته آمارارایه شده از سوی مهمان اصلی برنامه با تکذیب جدّی پژوهشگاه فرهنگ، هنروارتباطات وزارت ارشاد مواجه گردید که بدین مضمون است:« ضمن تکذیب آمار ارائه شده از سوی مهدی نصیری درباره حجاب "یافته‌های پیمایش ارزش ها ونگرش های ایرانیان در مورد حجاب نشان می‌دهد برداشت و اظهارنظر آقای نصیری با یافته‌های این پژوهش کاملا ناهمخوان است." [۴]

مطلب دیگردراین بخش مربوط به نقل جمله ای از حضرت امام خمینی (رض) توسط مهمان برنامه بود. وی در برنامه مدعی شد:«حضرت امام یک جمله‌ای دارند که می‌گویند اگر مردم یک نظام دیکتاتوری را که بدترین نظام است انتخاب کردند کسی نمی‌تواند جلوی آن‌ها را بگیرد...» با جستجو درمجلدات صحیفه نور چنین جمله یا چنین مضمونی به دست نیامد بلکه بر خلاف آن؛ حضرت امام انتخاب دیکتاتور را اشتباه دانسته و دراولین ورود مبارکشان به کشوردربهشت زهرا سلام الله علیها فرمودند:« در صد یا صدوپنجاه سال پیش ازاین، یک ملتی، یک سرنوشتی واختیاری داشته. اواختیارماها را نداشته که یک سلطانی را بر ما مسلط کند».[۵]

  

ایرادات از نظر ماهوی

  

الف: ارایه آمار بدون منبع. به منظور شناخت بیشتر مهمان "برنامه زاویه" مصاحبه های مکتوب و فیلم های موجود وی را مطالعه و مشاهده شد. ایشان را فردی با سابقه در انقلاب، اهل مطالعه و نویسندگی و از نظر خانوادگی ریشه داریافت. آن چه توجه را به خود جلب کرد ارایه آمارهای بی منبع و بی مبنا درسایرادعاهای وی است. علاوه بر ارایه آمار خلاف واقع در برنامه زنده تلویزیون که گذشت، ایشان در گفتگو با برنامه جدال ، ضمن اعلام ناکارآمدی حکومت در زمان غیبت و در زمان مدرنیته... مدعی می شود؛ حکومت اسلامی در زمان غیبت، می تواند۳۰درصد احکام اسلام را اجرایی کند!! [۶] این ۳۰ درصد از چه منبع وبر اساس چه مبنایی ارائه شده؟

  

ب: مقایسه مع الفارق. مهمان برنامه در قیاس مع الفارقی بحث خود را از نگرانی اسدالله علم [۷]؛ در سفر به دانشگاه شیراز شروع می کند که چند دختر چادری را آن جا دیده است. بعد نتیجه می گیرد؛ که مسئله‌ی حجاب از مقوله الزام نیست که بشود با الزام قانونی آن را محو کرد و ازبین برد، کاری که رضا خان می‌خواست انجام دهد و نه با این الزام می‌شود حجاب را حفظ و تثبیت کرد و گسترش داد. مقایسه امربه باطل توسط طاغوت که کشف حجاب باشد! آن چه که نظام طاغوت بر سر این کشور و این ملت آورد، در طول سال های متمادی حاکمیت سیاه و ننگین خود، حقیقتاً یکی از فصول تلخ تاریخ ماست. یکی از همین فعالیت های فاجعه‌آمیز، قضایای هفدهم دی بود که در زمان رضاشاه اتفاق افتاد. طبق نقشه‌ی دشمنان اسلام و ایران، به کمک روشنفکران آن روزِ متصل به دربار پهلوی، تصمیم گرفتند که زن ایرانی را از دائره‌ی عفاف و حجاب خود بیرون کنند و این نیروی عظیم ایمانی را که به برکت عفاف، زن همواره در جوامع مسلمان وجود داشته است، نابود کنند و بر باد بدهند.

ولی در نظام اسلامی، این محدودیت بر طبق فطرت انسانیِ زنانه است؛ کمک کننده‌ی به این است که نیروهای آن ها هرز نرود و حتی المقدور در جهت درستی به کار بیفتد؛ که آن وقت نتیجه‌اش می شود رشد فکری و علمی وعملی درجامعه‌ی زنان، که امروز شاهدش هستیم.لذا مقایسه موضوع دعوت به باطل از سوی رضا خان ودعوت به حق و روشنایی قابل پذیرش برای هیچ عاقلی نیست.

  

ج: نفی الزامات دینی. الزامات حجاب از منظر فقه: جواز اجبار بر حجاب.الزام یعنی وادار کردن کسی به انجام کاری [۸] و التزام عملی یا قلبی یعنی فردی خود را به فعل یا ترک کاری ملزم کند که پیش از آن بر او لازم نبوده والتزام قلبی یعنی اعتقاد به چیزی. در روایت الزام مورد تاکید واقع شده و خدا برای هر شی‌ای حدّی معیّن کرده است [۹] تِلْکَ حُدُودُ اللَّهِ وَ مَنْ یَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ[۱۰] از حدود خدا و خط قرمز های خدا نباید تجاوز شود. وَ جَعَلَ عَلَی مَنْ تَعَدَّی حَدّاً مِنْ حُدُودِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ حَدّاً هر کسی که از این خط قرمز الهی عبور کند خداوند متعال برای او مجازات تعیین کرده است.پوشاندن غیر از وجه و کفین بر زنان واجب است بلکه اجبار بر آن توسط والیان أمر مشروع است، بلکه اجماع بر وجوب آن وجود دارد.

  

تالی فاسد عدم جواز اجبار بر حجاب. سؤال متدینین: اگراجباری در اجرای اوامر الهی نباشد، حدّ یقف آن کجاست؟

  

أولاً: بحث در منکر اختصاص به حجاب ندارد و در هر منکری این مطلب، که اجبار حکومتی در کار نباشد، طرح میشود که مثلاً اگر زنی یا مردی پوشش لازم را رعایت نمی کند و می خواهد به صورت برهنه بیرون بیاید، فرقی ندارد مطلقاً برهنه شود یا بخشی از بدن را برهنه کند یا جایی مثل کنار ساحل برهنه شود، چه باید کرد؟ این که در تمام منکرات جواز اجبار را انکار کنیم و نتوانیم جلوی منکر شرعی یا عرفی را در اجتماعات ولو به اجبار منع کنیم قابل طرح نیست و این حرف ها از انسان عالم صادر نمی شود.

  

ثانیاً: اگر مراد از منکر، منکر عرفی است( که در مناظره گفته شد) نهی از اجبارقابل اجراء نیست زیرا معنایش این است که اگر منکری، منکر شرعی بود منع نکنیم مثلاً اگر یک روزی روسپی گری (تن فروشی)، شراب فروشی، ایجاد اماکن فساد و فحشاء هم از نظر عرفی یک شغل محترم تلقّی شود، بگوییم دیگر منکر عرفی نیست و نهی نکنیم: ما بالکم رأیتم المعروف منکراً و المنکر معروفاً، روزی برسد که منکر معروف بشود و معروف منکر بشود. این همان وحشت خانواده ها از رواج فساد و فحشا در اجتماع است که بگوییم نه، ما تابع معروف عرفی هستیم. خدا وقتی أمر به معروف و نهی از منکر را واجب می کند مراد معروف و منکر شرعی است. آن چه مورد بحث قرار میگیرد: آیا الزام تارکین واجب به انجام واجب و الزام مرتکبین حرام به ترک حرام با قوه‌ی قهریه بر مردم یا بر حاکم جایز است؟ و اگر جایز است واجب هم می باشد؟ مشهور قائل اند که: بر مردم، فضلاً عن الحاکم، نهی از منکر واجب است و نهی از منکر چند مرحله دارد: مرتبه اولی انکار به قلب است که مراد اظهار ناراحتی است نه صرف ناراحتی درونی که فعل نفس است که اگر در ارتداع از منکر کافی بود که خوب است وگرنه نوبت به ارتداع به لسان که همان أمر به معروف و نهی از منکر است می رسد و اگر این هم فایده نکرد نوبت به ردع میرسد. البته بحث است که: اگر ردع به حدّ ضرب برسد آیا مردم می توانند بدون اذن حاکم این کار را انجام دهند؟ ظاهر مشهور این است که اگر به حدّ ضرب برسد اذن از حاکم لازم نیست[۱۱] ولی اگر به حدّ جرح برسد اذن لازم است. [۱۲]

چند روایت دال بر الزام بر منع از منکرات. عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: مَا جَعَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بَسْطَ اللِّسَانِ وَ کَفَّ الْیَدِ- وَ لَکِنْ جَعَلَهُمَا یُبْسَطَانِ مَعاً وَ یُکَفَّانِ مَعاً.[۱۳] این گونه نیست که خداوند در أمر به معروف و نهی از منکر زبان آمرین به معروف و ناهین از منکر را باز کرده باشد و دست آن ها را بسته باشد بلکه اگر توان دارید هم مبسوط اللسان و هم مبسوط الید هستید و اگر توان ندارید هیچ کدام نیست. از أمیر المؤمنین علیه السلام ذکر شده است: مَنْ تَرَکَ إِنْکَارَ الْمُنْکَرِ بِقَلْبِهِ وَ لِسَانِهِ (وَ یَدِهِ) فَهُوَ مَیِّتٌ بَیْنَ الْأَحْیَاءِ فِی کَلَامٍ هَذَا خِتَامُهُ.[۱۴] کسی که نهی از منکر را با قلب و زبان و دستش ترک کند، مرده ای میان زندگان است.

در میان معاصرین؛ امام قدس سره در تحریر الوسیله ذکر کرده اند که:«مرتبه ثالثه از أمر به معروف و نهی از منکر انکار با ید است ولی باید مراتب را حفظ کرد و اگر بتواند بین این شخص و منکر حائل شود باید به آن اکتفا کند یا دست او را ببندد که نتواند مثلاً موسیقی حرام بنوازد یا مثلاً آلت موسیقی را مخفی و یا اتلاف کنیم. اگر این هم کافی نشد باید به این شخص سخت گیری کنیم و او را در تنگنا قرار دهیم. و اگر این هم نشد نوبت به ضرب و گوش مالی دادن می رسد. بله اگر منجر به قتل یا جرح برسد جایز نیست مگر با اذن فقیه جامع الشرایط که نائب امام زمان عج است. [۱۵]

   

الزامات قانونی

مجموعه‌ای از دستورالعمل ها وهرچیزی که تنظیم کننده رفتارانسان باشد، قانون نام دارد. این قانون می‌تواند قوانین فیزیکی باشد که برانسان تأثیردارد یا قوانین اخلاقی و یا قانونی که دولت یا قدرت فراتر یک کشور آن را به شیوه خاص و درجایگاه خاصی وضع نموده است.[۱۶]  نیازانسان به قانون، درزندگی فردی واجتماعی درهمه موضوعات، زمینه‌ها و ابعاد حیات اوست. حفظ هر نظامی مستلزم رعایت قوانین می‌باشد و رعایت قانون نیز ضمانت اجرایی لازم دارد و این اصل نیز اختصاصی به اسلام ندارد. از این رو هیچ جامعه، دولت، حکومت و انسانی، بدون قانون «بایدها و نبایدها یا الزامات» پایدار نمی‌باشد. در بسیاری از کشورها، حکومت برای پوشش شهروندان، مقرراتی وضع می‌کند که حدود آن به تناسب ارزش‌های حاکم بر آن جامعه متفاوت است. در ایران نیز مقررات جامعه بر اساس ارزش‌های اسلامی پذیرفته شده، وضع گردیده است. در اصل الزامی بودن پوشش مناسب برای شهروندان و حق دخالت دولت تردیدی نیست؛ بلکه سخن در چگونگی وضع این مقررات و روش برخورد با متخلفین است.

قانون مجازات اسلامی درخصوص بدحجابی اقدام به جرم انگاری نموده است:« تبصره ماده ۶۳۸ قانون مجازات اسلامی- زنانی که بدون حجاب شرعی در معابر و انظار عمومی ظاهر شوند به حبس از ده روز تا دو ماه و یا از پنجاه هزار تا پانصد هزار ریال جزای‌ نقدی محکوم خواهند شد.»[۱۷]

بیان ثواب‌های اخروی و کیفرهای دنیوی در تخلف از قانون همه گواه این مطلب است که دین مقدس اسلام، دین قانون بوده و ازهمگان درهمه زمینه‌ها به ویژه در این مورد گوی سبقت را برده و حرف اول را می‌زند. امیر المومنین علی(علیه السلام) در سخنی در دوران حکومت پر افتخار پنج ساله‌اش می‌فرمایند: «اگر آن چه را که دخترم از بیت المال به امانت برده بود شرط ضمان در آن نبود اولین حد سرقت را در بنی هاشم بر او جاری می‌کردم،[۱۸] (یعنی قانون را انجام می‌دادم)». و در فرمایشی دیگر فرمودند: «اگر اقالیم هفت گانه را به من بدهند که به ناحق(یعنی خلاف قانون) دانه جوئی از دهان مورچه‌ای بگیرم هرگز این خلاف قانون را انجام نمی‌دهم».[۱۹]

حضرت امام خمینی(رضوان لله علیه) به تبعیت از مشی و روش امام المتقین حضرت علی(علیه السلام) برای عمل دقیق به قوانین اسلام اهمیت خاص قائل می‌شد و خود اولین کسی بود که عامل به قانون بود.

حضرت امام(رضوان لله علیه) در زمان حیات ده ساله پر افتخارش که در رأس حاکمیت قرار داشت، قانون‌گرایی را یکی از عناصر مهم و کلیدی نظام مقدس اسلامی دانسته و برای همه ارکان نظام و مسئولین امر توجه جدی به این مسئله را گوشزد می‌نمود و همه این ها را برای تحقق حق و عدالت اسلامی می‌دانست.

ایشان نه تنها هیچ گاه قوانین کشور را زیر پا نگذاشت، بلکه قانون گریزی را عملی حرام و خلاف شرع می‌دانست. دختر ایشان، خانم زهرا مصطفوی دراین باره می‌گوید:« امام خیلی مقید به قانون بودند و احترام زیادی به قانون می‌گذاشتند. ایشان رعایت قانون را یک تکلیف شرعی می‌دانستند؛ یعنی حتی مثلا عدم رعایت قوانین راهنمایی و رانندگی را خلاف شرع می‌دانستند و به عقیده ایشان، عبور ماشین از ورود ممنوع و یا سرعت بیش از حد در رانندگی، کاری حرام و خلاف شرع است». [۲۰]

   

مراجعه به کلمات حضرت امام(رضوان الله علیه) در مورد قانون و ضرورت قانونمندی و قانون‌گرایی و قانون‌مداری و همچنین پیامد های تخلف از قانون به جایگاه کلیدی قانون در نظام اسلامی ایران و فصل الخطاب بودن آن پی می‌بریم. به عنوان نمونه می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

«ما می‌‏خواهیم یک حکومتی باشد مثل حکومت اسلام که غیر از قانون هیچ چیز حکومت نکند، هیچ؛ قانون فقط حکومت بکند». [۲۱]

« دراسلام همه کس حتی پیامبر عظیم الشأن(صلی اللَّه علیه و آله) در مقابل قانون، بی‌‏امتیاز در یک صف هستند و احکام قرآن و اسلام بر همه جاری است، و شرف و ارزش انسان‌ها در تبعیت از قانون است که همان تقواست و متخلف از قانون مجرم و قابل تعقیب است». [۲۲]

  

در کشوری که قانون حکومت نکند، خصوصاً، قانونی که قانون اسلام است، این کشور را نمی‌‏توانیم اسلامی حساب کنیم. کسانی که با قانون مخالفت می‌‏کنند این ها با اسلام مخالفت می‌‏کنند. کسانی که با مصوبات مجلس بعد ازاین که شورای نگهبان نظر خودش را داد باز مخالفت می‌‏کنند، این ها دانسته یا ندانسته با اسلام مخالفت می‌‏کنند. اگر همه اشخاصی که درکشورمان هستند و همه گروه‌هایی که در کشور هستند و همه نهادهایی که در سرتاسر کشور هستند به قانون خاضع بشویم و قانون را محترم بشمریم، هیچ اختلافی پیش نخواهد آمد».[۲۳]

«شما از ولایت فقیه نترسید، فقیه نمی‌‏خواهد به مردم زورگویی کند. اگر یک فقیهی بخواهد زورگویی کند، این فقیه دیگر ولایت ندارد. اسلام است، در اسلام قانون حکومت می‌‏کند. پیغمبر اکرم هم تابع قانون بود، تابعِ قانون الهی، نمی‌‏توانست تخلف بکند». [صحیفه امام؛ ج‏۱۰، ص۳۱۰]

«نباید چنان چه یک‏ قانونی برخلاف نظرمن بود، من بیایم بیرون و هیاهو کنم که من این قانون را قبول ندارم، این قانون خوب قانونی نیست. قانون خوب است، شماها باید خودتان را تطبیق بدهید با قانون، نه قانون [خودش را] با شما تطبیق بدهد. اگر قانون بنا باشد که خودش را تطبیق بدهد با یک گروه، تطبیق بدهد با یک جمعیت، تطبیق بدهد با یک شخص، این قانون نیست. قانون در رأس واقع شده است و همه افراد هر کشوری باید خودشان را با آن تطبیق بدهند. اگر قانون بر خلاف خودشان هم حکمی کرد، باید خودشان را در مقابل قانون تسلیم کنند، آن وقت است که کشور؛ کشور قانون می‌‏شود». [۲۴]

  

هر نوع قانونی از بی قانونی بهتر است؛ در مسیر مبارزه‌ای که حضرت امام‌(رضوان الله علیه) در دوران ستم‌شاهی داشتند یکی از اشکالاتی که به آن رژیم وارد می‌کردند این بود که آن ها به هیچ قانونی پای بند نبودند به همین جهت فرمودند:

« به چه قانونی این ها عمل می‌کنند؟ بیایند به قانون چنگیزی با ما عمل کنند. یک عنوانی توی کار باشد. یک قانوی توی کار باشد».[۲۵]

هدف قانون؛ حضرت امام خمینی(رضوان الله علیه) با این که معنویت و مهذب بودن را از اهداف عالی فردی، اجتماعی و سیاسی تربیت می‌دانست، قانون را زمینه‌ساز و وسیله تربیت می دانست. بیان خود ایشان در این مورد این است که می‌فرمود:

«اسلام به قانون نظر عالی دارد، یعنی آن را آلت و وسیله تحقق عدالت درجامعه می‌داند، وسیله اصلاح اعتقادی و اخلاقی و تهذیب انسان می داند. قانون برای اجرا و برقرار شدن نظم اجتماعی عادلانه به منظور پرورش انسان مهذب است». [۲۶]

  

حضرت امام(رضوان الله علیه) همچنین می فرماید:

فرقی بین ما اشخاص نیست در قانون اسلام. فرقی میان گروه‌ها نیست.[۲۷]

همه باید مقید به این باشید که قانون را بپذیرید ولو بر خلاف رای شما باشد. [۲۸]

اگر می‌خواهید که از صحنه بیرونتان نکنند، بپذیرید قانون را. [۲۹]

قانون در راس همه امور؛ امام خمینی(رض) در بیان جایگاه قانون می‌فرمایند: «قانون در رأس واقع شده است و همه افراد هر کشوری باید خودشان را با آن تطبیق بدهند. اگر قانون بر خلاف خودشان هم حکمی کرد، باید خودشان را در مقابل قانون تسلیم کنند، آن وقت است که کشور کشور قانون می‌‏شود»[۳۰]

امام خمینی معیار سنجش رفتار همه نهادها و اشخاص را قانون اساسی می‌شمارند: «معیار دراعمال نهادها قانون اساسی است و تخلف از آن برای هیچ‌کس چه متصدیان امور کشوری و لشکری و چه اشخاص عادی جایز نیست». [۳۱]

امام خمینی(س) در جای دیگر می‌فرمایند: «... قانونی که همه بدون استثنا بایستی از آن پیروی و تبعیت کنند. حکم الهی برای رئیس و مرئوس متبع است، یگانه حکم و قانونی که برای مردم متبع و لازم‌الاجرا است، همان حکم و قانون خداست». [۳۲]

  

قانون شکنی‌ها، منشأ اختلافات

رهبر فقید انقلاب اسلامی ریشه بروز اختلافات را در قانون شکنی می‌دانند و می‌فرمایند: «‌اگر همه اشخاصی که در کشورمان هستند و همه گروه‌هایی که در کشور هستند و همه نهادهایی که در سرتاسر کشور هستند به قانون خاضع بشویم و قانون را محترم بشمریم، هیچ اختلافی پیش نخواهد آمد. اختلافات از راه قانون‏شکنی‌ها پیش می‌‏آید». [۳۳]

ایشان در جای دیگر می‌فرمایند: «بپذیرید قانون را، همه تان روی مرز قانون عمل بکنید و اگر همه روی مرز قانون عمل بکنند اختلاف دیگر پیش نمی‌آید». [۳۴]

امام‌(رض) در توصیف قانون شکنان می‌فرمایند: «کسانی که می‌‏خواهند قانون را بشکنند این ها دیکتاتورانی هستند که به صورت اسلامی پیش آمده‌‏اند یا به صورت آزادی و امثال این حرف‌ها. اگر همه این آقایان که ادعای این را می‌‏کنند که ما طرفدار قوانین هستیم، اینها با هم بنشینند و قانون را باز کنند و تکلیف را از روی قانون همه‏‌شان معین کنند و بعد هم ملتزم باشند که اگر قانون بر خلاف رأی من هم بود من خاضعم، اگر بر وفاق هم بود من خاضعم، دیگر دعوایی پیش نمی‌‏آید؛»[۳۵]

شکست نتیجه بی‌قانونی؛ حضرت امام‌(رض) معتقد است، قانون محور توافق و همدلی است؛ پیروزی و موفقیت هرملتی در سایه توجه به قانون است وگرنه هرکسی که به قانون تن درندهد، دچاراختلاف می شود و در نهایت موجب شکست او خواهد شد. در جنگ‌های صدر اسلام در هر مورد که مسلمانان گوش به فرمان پیامبر (صلی‌الله علیه و اله) بودند و کلام رسول اکرم (صلی الله علیه و اله) را به سان قانون الهی، محترم می‌شمردند، پیروزی از آنِ آنان بود وهرجا مانند نبرد احد، بی‌نظمی و تخلّف از قانون، پیش می‌آمد، زمینه‌های شکست فراهم می‌شد.

کوتاه آمدن از ارزش ها؛ مهمان برنامه دراین مناظره می گوید:« ما تجربه‌ی کوتاه آمدن در امور بسیاری داریم، مثل ماهواره، ویدئو، حضور زنان در ورزشگاه و…فکر می‌کنم در این مسئله هم با دادن هزینه‌های بسیار بیشتری کوتاه خواهیم آمد»

زراره گوید از امام صادق (علیه السّلام) راجع به حلال و حرام پرسیدم فرمود: حلال محمّد(ص) همیشه تا روز قیامت حلالست و حرامش همیشه تا روز قیامت حرام، غیر حکم او حکمی نیست و جز او پیغمبری نیاید وعلی (علیه السّلام) فرمود: هیچ کس بدعتی ننهاد جز آن که به سبب آن سنتی را ترک کرد.[۳۶]

برای روشن شدن موضوع باید فرق حکم شرعی که تغییرناپذیر است و موضوع یا مصداق که تشخیص آن با مکلف یا کارشناسان(حسب مورد) است؛ تبیین شود تا به سادگی و جهل موضوع عقب نشینی از مسائل شرعی و دینی مطرح نگردد.

  

واژه شناسی؛

۱ . حکم: یعنی آن چه شارع آن‌را جعل کرده باشد؛ خواه حکمی تکلیفی(مانند وجوب) و خواه حکمی وضعی(مانند طهارت) باشد.[۳۷]

۲.  موضوع: یعنی آن چه که برآن چیزی وضع شده است؛ لذا در احکام و قضایای شرعی به آن «موضوع حکم» گفته می‌شود.

۳.  موضوع حکم: مجموع چیزهایی که فعلیّت حکم مجعول بر آنها توقّف دارد «موضوع حکم» می‌گویند. برای مثال؛ فعلیت وجوب حج، بر وجود مکلّف مستطیع متوقّف است. بنابراین، مکلف مستطیع، موضوع حکم وجوب حج است. پس مکلفی که شرایط تکلیف؛ همچون عقل، بلوغ و غیره را دارا است و طلب فعل یا ترک آن از او خواسته شده، موضوع حکم به شمار می‌آید.

بنابراین، در مثال بالا به شخص عاقل و بالغ و مستطیع که انجام این کار از او خواسته شده، هرچند هنگام خطاب مولا حاضر نباشد (وجودش مفروض گرفته شده باشد) «موضوع حکم» گفته می‌شود.[۳۸] همان‌طور که واضح است به «وجوب» که برای حج تشریع شده است؛ «حکم» گفته می‌شود.[۳۹]

   

انواع موضوع

۱- موضوعات خارجیه صرف مثل اینکه خون یعنی چه؟ الکل یعنی چه؟ شراب یعنی چه؟ اینها موضوعات خارجی صرف هستند و ربطی هم به شرع ندارد، بحث این است که شراب یعنی چه؟ فقاع یعنی چه؟ یک وقت بحث می کنیم که کوسه فلس دارد یا نه؟ ربطی به شرع ندارد، شرع مقدس می گوید چه چیز حلال و چه چیز حرام است شرع می گوید مثلاً خرگوش حلال است یا حرام حالا خرگوش یعنی چه ؟ این موضوع خارجیه صرف است هکذا شراب و فقاع و خون و ….

۲- موضوعات مستنبط شرعی  مثلاً کر یعنی چه؟ به چه چیزی کر می گویند نمی خواهم بحث کنم آب کر پاک است یا نجس، منفعل می شود یا نه؟ اصلاً بحث اینست که کر یعنی چه؟ از کتب لغت بهفمم کر یعنی چه؟ از عرف بگیریم ؟ یا از شرع؟ شرع می گوید کر یعنی چه این موضوع را مستنبط شرعی گویند. اینگونه موضوعاتی را که به آنها مستنبط شرعی می گوییم باید از شرع گرفت نه اینکه برویم سراغ عرف یا کتب لغت و ببینیم عرف چه می گوید یا لغت چه می گوید. مثلاً اگر بگوییم آب کر که ۱۲۷ کیلو گرم است عرف مردم می گویند اگر نیم کیلو هم کمتر بود باز هم کر است مسامحه عرفی است یا مسافر باید ۵/۲۲ برود . اگر کسی مقداری کمتر رفت آیا مسافر است یا نه؟ الان سراغ عرف بروم عرف بین ۲۱ و ۲۲ خیلی فرق نمی گذارد یا اینکه باید برای این موارد سراغ شرع رفت؟ مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری در آثارش می فرماید:« حدودی که شارع تعیین کرده نباید تسامحی در آن بشود یعنی اگر شارع گفت ۱۲۷ کیلو گرم اگر کمتر شد کر نیست چون شارع مشخص کرده و اگر گفت ۲۲ کیلومتر، اگر کمتر شد سفر نیست چون شرع آمده و حدودی تعیین کرده است».[۴۰]

به موجب «‏‏حلال محمّد حلال الی یوم القیامة و حرام محمد حرام الی‏‎ ‎‏یوم القیامة‏‏» احکام الهی با تغییر زمان و مکان تغییر نمی یابد.‏ ‏‏بدعت از بزرگترین گناهان است و با شرایطی که در فقه مقرر است‏‎ ‎‏موجب ارتداد می شود. بدعت، پدید آوردن حکمی در شرع است که از منبع‏‎ ‎‏وحی نرسیده باشد.‏

‏‏در اصول کافی آمده است که‏‎ ‎‏پیامبر (ص) فرمود: هر بدعتی، گمراهی است و هر گمراهی در آتش است.‏[۴۱] ‏‏ پیامبر(صلی الله علیه وآله) فرمود: هرگاه بدعت ها در دین من پدید آید‏‎ ‎‏علما باید علم خود را اظهار کنند، و هر کس از آن ها که به این وظیفه عمل نکند،‏‎ ‎‏لعنت خدای بر او باد.‏ [۴۲]

‏‏وفرمود: هر کس پیش شخصی رود که بدعتی‏‎ ‎‏پدید آورده و او را احترام کند، در نابود ساختن اسلام کوشیده است.‏[۴۳]

‏‏باید احکام الهی ـ که امانت پروردگار در دست ماست ـ با کمال دقت مراقبت‏‎ ‎‏شود و هیچ فردی حق ندارد چیزی به آن اضافه و یا چیزی از آن بکاهد. اگر‏‎ ‎‏نوآوری در فقه به این معنی باشد، بدعت است. ملاحظۀ‏‎ ‎‏مصالح و مفاسد در زمان های متفاوت نمی تواند راهی برای نوآوری در فقه باشد.‏

‏‏‏‏ احکام الهی قابل تغییر نیست. موضوعات احکام الهی نیز با همۀ قیود و‏‎ ‎‏حدود در شرع تعیین شده است و بی کم و کاست باید درهرزمان رعایت شود.‏

‏‏آنچه در معرض تبدیل و تغییر است مصادیق موضوعات کلیّه است که‏‎ ‎‏برخی از آن ها به حسب زمان ها و مکان ها تغییر می یابد و مصداق آن ها در زمان یا‏‎ ‎‏مکانی به گونۀ دیگری است، و آن گونه که در زمان یا مکان های دیگر بود،‏‎ ‎‏‏‏نمی باشد. آری احکام الهی ضوابطی دارد که در تمام زمان ها و مکان ها‏‎ ‎‏بی چون و چرا باید رعایت شود. تنها تأثیر زمان و مکان درمواردی است که‏‎ ‎‏انطباق آن ضوابط به حسب زمان ها و مکان ها متفاوت است. مثلاً ضابطۀ حکم ربا‏‎ ‎‏در معامله آن است که مورد معامله از قبیل مکیل و موزون باشد، و اجناسی که با‏‎ ‎‏وزن یا کیل معامله نمی شوند و به تعداد و شمارش، آنها را خرید و فروش‏‎ ‎‏می کنند در معاملۀ آنها حکم ربا جاری نیست.‏

   

‏‏این ضابطه در مورد بعضی از اجناس به حسب مکان ها و زمان ها متفاوت‏‎ ‎‏است و به طور قاطع در هر مکان یا زمانی باید معمول خود آن مکان یا زمان‏‎ ‎‏رعایت شود. به این ترتیب حدّ و مرز مکان و زمان در احکام الهی معیّن و‏‎ ‎‏مشخص می گردد.‏

‏‏تغییر حکم به تغییر مصداق‏؛ ‏‏به طور کلی درهرحکمی ازاحکام الهی ضابطه ای که شرعاً معین‏‎ ‎‏شده است، قابل تغییر نیست و باید دقیقاً رعایت شود، ولی اگر مصادیق آن‏‎ ‎‏ضابطه به حسب اختلاف مکانها یا زمان ها تغییر یابد، حکم آنها نیز قهراً تغییر‏‎ ‎‏خواهد یافت که ازجملۀ آنها موارد ذیل است.:

‏‏در باب ملابس، پوشیدن لباس زنانه برای مرد و پوشیدن لباس مردانه‏‎ ‎‏برای زن حرام است. مصداق لباس مردانه یا زنانه در هر زمان و در هر نقطه ای‏‎ ‎‏باید به حسب معمول آن زمان و آن نقطه تعیین شود.‏

‏‏در باب تجارت، پول در زمان های سابق درهم و دینارو سکّه های طلا‏‎ ‎‏و نقره بود ودر زمان کنونی پول رایج اسکناس است. سکّۀ طلا و نقره با وزن‏‎ ‎‏ارزیابی می شود، و مشمول ضابطۀ اجناس موزون است، ولی ارزش اسکناس‏‎ ‎‏به وزن نیست و از ضابطۀ اجناس موزون خارج است.‏

‏‏در باب جهاد، به موجب آیۀ ‏‏«واعدّوا لهم ما استطعتم من قوّة و من رباط‏‎ ‎‏الخیل‏‏ ‏‏ترهبون به عدّوالله و عدّوکم»‏‏ حکم الهی این است که باید برای پیشگیری از‏‎ ‎‏تجاوز کفّار به مرزو بوم مسلمین، نیرویی که دشمنان را بترساند و از تجاوز‏‎ ‎‏باز دارد تهیّه شود.‏ ‏‏مصداق و ابزار نیروی جنگی ـ که از تجاوز دشمن جلوگیری کند ـ در‏‎ ‎‏زمان های نخستین شمشیروتیرونیزه بود و درزمان های بعد توپ و تفنگ تا به تدریج‏‎ ‎‏ابزارهای پیشرفته تر اختراع گردید. به هر حال در هر زمانی مصداق آن‏‎ ‎‏ابزارهای جنگی آن زمان است و برای پیشگیری از تجاوز دشمنان ـ که‏‎ ‎‏پیشرفته ترین سلاح های جنگی را در اختیار دارند ـ باید همانند آن ها پیشرفته ترین‏‎ ‎‏سلاح ها را مسلمانان تهیّه کنند.‏

   

در مورد ویدئو، ماهواره و حضور زنان در سینما که مهمان برنامه تعبیر به کوتاه آمدن از مواضع اسلامی نموده است باید گفت؛ وقتی از ویدئواستفاده صحیح صورت گرفت و فیلم های سالم ارائه گردید موضوع حرام بودن آن منتفی گردید و لزومی بر استمرار ممنوعیت آن وجود نداشت. در مورد حضور زنان در ورزشگاه موضوع اختلاط و مفاسدی بود که بر آن مترتب می گردید. شکایت و اعتراض به تعدّی ها گویای این مطلب است. و وقتی ورزشگاه ها مسئولیت جداسازی خانم ها و عدم تعرض را پذیرفتند تا اندازه ای مشکل رفع گردید. و ماهواره و سایر ابزارهای صوتی تصویری و سایبری به خودی خود حرام نیستند مگر مفسده ای داشته باشند که بر همین اساس قانون گذار بررسی و حسب مورد تصمیم گیری می نماید. لذا کوتاه آمدن از مواضع اسلامی و دینی یا عقب نشینی از عقاید مسلّم دینی به کلی منتفی و مردود است.

مهمان برنامه در بخشی از مناظره می گوید: تفاوت و امتیاز خلقت انسان و فرشتگان این بوده که خداوند می‌خواست موجودی خلق کند که او آزادانه بر سر دو راهی خیر و شر قرار بگیرد و انتخاب کند و در نهایت پاسخ خداوند را بدهد. اصل بر این است. همین مسئله را در تک تک احکام نیز می‌شود سرایت داد. یعنی اگر ثابت شود که یک جامعه‌ای به هر دلیل نسبت به یک حکم دینی باورش ضعیف است و یا مقاومت دارد، خود ِ همین مقاومت از ادله‌ای می‌تواند باشد که شما کوتاه بیایید و از اجرا منصرف شوید.

   

این جمله مرا به یاد سخن ریاست محترم جمهور در همایش سلامت انداخت که گفت:«این قدردرزندگی مردم هر روز مداخله نکنیم ولو به خاطر دلسوزی، بگذاریم مردم راه بهشت را انتخاب کنند، به زور و شلاق نمی شود مردم را به بهشت برد»[۴۴]

پاسخ حضرت امام خامنه ای دراین مورد جالب توجه است:«... فرض بفرمایید مسئله‌ی تدیّن مردم؛ خب ما می خواهیم مردم متدیّن بشوند. این حرف گاهی تکرار شده که «ما مردم را نمیخواهیم بِزور به بهشت ببریم»؛ خب این به نظر ما یک تعبیر صحیحی نیست، تعبیر مغالطه‌آمیزی است. هیچ‌کس به ِزور کسی را به بهشت نمی خواهد ببرد امّا بایستی ما راه بهشت را به روی مردم باز کنیم، مردم را تشویق کنیم. اصلاً پیغمبران برای این آمدند؛ آمدند که مردم را به بهشت ببرند، نگذارند مردم به جهنّم بروند؛ اصلاً تمام ارسال رسل و انزال کتب و این‌همه زحمت و مجاهدت برای این بوده که نگذارند مردم دچار جهنّم بشوند. این وظیفه‌ی ما است، باید این کار را انجام بدهیم، مردم باید متدیّن بشوند؛ در این شکّی نیست. البتّه از طریق درست و به شکل درست. این‌هم که حالا کسی بگوید «در اسلام در این زمینه زور وجود ندارد» حرف درستی نیست؛ [پس] این حدود شرعیّه چیست؟ این «فَاجْلِدُوا... مِائَةَ جَلدَة»[۴۵] یا «فَاجلِدوهُم ثَمانینَ جَلدَة»[۴۶] پس چیست؟ اینها همان زور است. [۴۷]

البته مطالب دیگری وجود دارد که در جای خود مورد بحث قرار خواهد گرفت.خلاصه آنکه نیاز و میل به حقوق و قانونمندی (احکام یا همان بایدها،نبایدها و الزامات) نیزعقلی و فطری بشری است که هم در زندگی فردی به آن محتاج است و هم در زندگی اجتماعی. خداوند متعال توسط انبیا و انزال وحی، اصلش را معرفی کرده و نشان می‌دهد و ابلیس و سایر شیاطین جنّ و انس، بدل همان اصل را می‌آورند تا انسان‌ها در شناخت و گزینش مصداق حقیقی یک اصل، گمراه شده و بدلی‌اش را انتخاب کنند.

افراد روشنفکر وفرقه‌های جدید و کاذب برای جذب مردم نبایدهای دین ما را گرفته و محدودیت‌ها را برداشتند تا مذهبی جدید ارائه کنند ولی کذب و تحریف در نقشه های الهی جایی نداشته و مکرشان به خودشان برخواهد گشت.

   

والسلام علی من اتبع الهدی

علی اصغر مجتهدزاده

‏‎

   

پی نوشت ها:


[۱]  صحیفه امام ۱۸: ۴۰۹ - ۴۱۰ تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۳۶۳

[۲]  بیانات رهبر انقلاب در دیدار با مداحان ۱۷/۱۲/۱۳۹۶

[۳]  بیانات دردیداردانشجویان دریازدهمین روزماه رمضان ۳۱/۵/۱۳۸۹

[۴]  رجوع به؛ https://www.farhang.gov.ir/fa/news/

[۵] صحیفه نور، ج۴، ص ۲۸۱.

[۶]  پنجمین اپیزود برنامه تلویزیون لندنی جدال - گفتگو با مهدی نصیری

[۷] رئیس درباررژیم پهلوی

[۸]  الزام یعنی؛ وادار کردن، به عهده کسی قرار دادن .۲ - لازم گردانیدن، واجب کردن محمد معین، فرهنگ فارسی معین

[۹] «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ جَعَلَ لِکُلِّ شَیْ‌ءٍ حَدّاً وَ جَعَلَ عَلَی مَنْ تَعَدَّی حَدّاً مِنْ حُدُودِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ حَدّاً وَ جَعَلَ مَا دُونَ الْأَرْبَعَةِ الشُّهَدَاءِ مَسْتُوراً عَلَی الْمُسْلِمِینَ. الکافی،ج۷، کتاب حدود، بابا تحدید، ص ۱۴۴

[۱۰] طلاق. ایه ۱

[۱۱] تحریرالوسیله، امام خمینی،ج۱، ص۵۴۴و ۵۴۵

[۱۲] جواهرالکلام، نجفی، ج۲۱،ص۳۷۵

[۱۳]   وسائل الشیعة، الشیخ الحر العاملی، ج۴۱ ،ص۴۱۹ ،أبواب جهاد العدو، باب۱۴ ،ح۴ ،ط آل البیت.

[۱۴]  وسائل الشیعة، الشیخ الحر العاملی، ج۴۱ ،ص۴۹۱ ،أبواب األمر و النهی، باب۹ ،ح۱ ،ط آل البیت.

[۱۵]  تحریر الوسیله، السید روح الله الموسوی الخمینی، ج۱ ،ص۹۴۳. اگر بداند یا مطمئن شود که مطلوب با دو مرتبه سابق حاصل نمی‌شود واجب است به مرتبۀ سوم منتقل شود و آن (عبارت از) اعمال قدرت است؛ و البته باید مراعات مختصر آن و- سپس بالاتر از آن را بنماید. اگر حائل شدن (میان فاعل و منکر) متوقف بر تصرفی در فاعل یا در وسیلۀ کار او باشد- مانند اینکه بر گرفتن دست او یا پرت کردنش یا تصرف در کاسۀ او که شراب در آن است یا چاقوی او و مانند اینها، متوقف باشد- (این تصرف) جایز بلکه واجب است اگر حائل شدن میان فاعل و گناه متوقف بر حبس کردنش در جایی، یا مانع خروج او از منزلش باشد. جایز بلکه واجب است. اگر مطلوب جز با زدن و آسیب رساندن حاصل نشود ظاهر آن است که با مراعات الایسر فالایسر و الاسهل فالاسهل، جایز باشند. منهاج الصالحین ؛ للخوئی، ج۴ ،ص: ۹۱۱

[۱۶]  مارک تبیت، فلسفه حقوق

[۱۷]  طبق ماده ۸ وتبصره الحاقی ماده ۳۷ قانون کاهش مجازات حبس تعزیری مصوب ۲۳/۲/۱۳۹۹ مجازات فوق قابل تبدیل و تعلیق می باشد.

[۱۸]  بحارالانوار، ج ۴۱، ص ۳۳۷، حدیث ۲۲ -- و تنبیه الخواطر

[۱۹]  نهج البلاغه، خطبه ۲۲۴

[۲۰]  برداشت‌های از سیره امام خمینی(س)، ج۴، ص۲۹۰

[۲۱]  صحیفه امام؛ ج‏۴، ص۴۰۷

[۲۲] صحیفه امام؛ ج‏۱۴، ص۲۲۱

[۲۳] صحیفه امام؛ ج‏۱۴، ص۴۱۴

[۲۴] صحیفه امام، ج‏۱۴، ص: ۴۱۴

[۲۵] صحیفه امام؛ ج۳، ص۴۰۶

[۲۶] ولایت فقیه؛ ص۷۳

[۲۷] صحیفه امام؛ ج۹، ص۴۲۵

[۲۸] صحیفه امام؛ ج۱۴، ص۳۷۷

[۲۹] صحیفه امام؛ ج۱۴، ص۳۷۸

[۳۰] صحیفه امام؛ ج‏۱۴ ، ص۴۱۵

[۳۱] صحیفه امام، ج ۱۴، ص ۲۰۱

[۳۲] ولایت فقیه، ص۳۴

[۳۳]  صحیفه امام، ج۱۴، ص۴۱۴

[۳۴] صحیفه امام، ج۱۴، ص۳۷۸

[۳۵] صحیفه امام؛ ج‏۱۴، ص۴۱۵

[۳۶] اصول کافی / ترجمه مصطفوی ;  ج ۱  ص ۷۵؛ عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی بْنِ عُبَیْدٍ عَنْ یُونُسَ عَنْ حَرِیزٍ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ عَنِ اَلْحَلاَلِ وَ اَلْحَرَامِ فَقَالَ حَلاَلُ مُحَمَّدٍ حَلاَلٌ أَبَداً إِلَی یَوْمِ اَلْقِیَامَةِ وَ حَرَامُهُ حَرَامٌ أَبَداً إِلَی یَوْمِ اَلْقِیَامَةِ لاَ یَکُونُ غَیْرُهُ وَ لاَ یَجِیءُ غَیْرُهُ وَ قَالَ قَالَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ مَا أَحَدٌ اِبْتَدَعَ بِدْعَةً إِلاَّ تَرَکَ بِهَا سُنَّةً .

[۳۷]  مظفر، محمد رضا، اصول فقه، شرح: محمدی، علی، ج۱، ص ۲۲۳، قم، دارالفکر، ۱۳۸۷ش

[۳۸]  فرهنگ نامه اصول فقه، ص ۸۱۸

[۳۹]  همان

[۴۰]  متن درس موضوع شناسی احکام استاد عابدی(جلسه چهارم)

[۴۱]  حدیث ۹، باب ۱۹، کتاب فضل العلم

[۴۲]  و در حدیث ۲، باب ۱۹

[۴۳] در حدیث ۳، باب ۱۹

[۴۴]   گزارش مشرق ۳خرداد ۱۳۹۳ سخنان حسن روحانی درهمایش بیمه سلامت

[۴۵]  سوره‌ی نور، بخشی از آیه‌ی ۲؛ «... صد تازیانه بزنید ...»

[۴۶]  سوره‌ی نور، بخشی از آیه‌ی ۴؛ «... هشتاد تازیانه به آنان بزنید ...»

[۴۷]  ۳۰/۶/۱۳۹۶بیانات در دیداررئیس واعضای مجلس خبرگان رهبری

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • سلام IR ۲۳:۰۰ - ۱۳۹۹/۰۷/۰۵
    1 0
    احسنت به این غیرت که این مقاله را به تحریر درآورده. اما این مطلب به این بلندی و عمق را چه کسی می‌خواند؟ در عصر صدا و تصویر و انیمیشن از رسانه انتظار هست که محتوای این تحقیق را به صورت گفتگویی با خود محقق به صورت تصویری در کلیپ‌های کوتاه منتشر کند