به گزارش خبرگزاری حوزه، «فرآیند نقش آفرینی جوانان در گام دوم انقلاب از دیدگاه رهبر معظم انقلاب» عنوان مقاله ای است ضمن اشاره به ظرفیت نیروی انسانی جوان کشور، فرمایشات امام خامنهای را مورد توجه قرار داده و از راهکارهای رسیدن به دولت جوان حزباللهی به عنوان راه حل مشکلات کشور پرداخته که متن کامل مقاله تقدیم نگاه شما میشود:
مقدمه:
بیانیه گام دوم انقلاب که یک ترسیم کلی از گذشته، حال و آینده انقلاب است، این فرصت را فراهم آورد که یک فهم و نگاه مشترک و یک انسجام فکری نسبت به مسائل انقلاب اسلامی در بین اذهان عمومی جامعه خصوصاً خواص پدید آید. اما نکته ای که وجود دارد این است که آیا این حد از تفاهم، خصوصاً برای جوانانی که در این بیانیه، محور حرکت گام دوم می باشند، کافی است؟ به نظر می رسد برای ایجاد یک حرکت فراگیر، نیاز به تفاهم در یک طرح کلی عملی، جهت تحقق بیانیه گام دوم انقلاب می باشیم. در این متن که حاصل بیش از یکسال جلسات هفتگی گفتگو محور بین جمعی از جوانان می باشد. به این مطلب پرداختیم.
ظرفیت مهم نیروی انسانی جوان کشور
رهبر معظم انقلاب در دیدارهای مختلف طی سال های اخیر و همچنین در بیانیه گام دوم انقلاب به ظرفیت مهم نیروی انسانی جوانِ کشور اشاره نمودند و اینکه ما نتوانستیم از این ظرفیت استفاده نماییم و علاج مشکلات کشور را حضور جوانان در صحنه انقلاب دانستند که به بعضی از این فرمایشات اشاره می نماییم:
" امروز بیش از چهار میلیون دانشجو داریم؛ یعنی ۲۳ برابر آن روز دانشجو هستند؛ این یک ظرفیّت بسیار مهمّی است برای کشور. غیر از جوانان دانشجو، جوانانی که در حوزههای علمیّه مشغول تحصیلند یا جوانانی که در میدانهای عملی مشغول کار هستند تعدادشان بسیار زیاد است؛ اینها تواناییهای زیادی دارند و می توانند در علم، در صنعت، در امور تجربی و در تربیت نقشآفرینی کنند. ما از اینها استفادهی درستی نکردهایم؛ امروز هم متأسّفانه استفادهی درستی نمی کنیم. اینکه بنده اصرار دارم که جوانها هر جایی که دستشان می رسد خودشان کار کنند، اقدام کنند، تأسیس کنند، ابتکار کنند به خاطر این است. یک برنامهریزیِ جامعی لازم است در کشور انجام بگیرد برای استفاده از این مجموعهی جوانی که ما در کشور داریم. "( ۰۱/۰۱/۱۳۹۷ بیانات در اجتماع زائران و مجاوران حرم مطهر رضوی علیه السلام)
"یک مطالعهی کارشناسی است که بانک جهانی این مطالعه را کرده- آنها می گویند: ایران مخزنی از استعدادهای انسانی و سرزمینیِ بهرهبردارینشده است؛ توجّه کنید! می گویند ایران به لحاظ عدم بهرهبرداری از استعدادهای انسانی و سرزمینی در رتبه اول جهان است؛ یعنی استعدادهای فراوانی در مقابل ما است که ما از اینها استفاده نکردهایم، کوتاهی کردهایم. " (۰۲/۰۳/۱۳۹۷ بیانات در دیدار مسئولان نظام)
" نیروهای جوان، پیشرانند؛ اینها در واقع مثل لوکوموتیو هستند، نقش لوکوموتیو را [دارند] که وقتی حرکت کردند، به طور طبیعی به دنبال خودشان قطار را حرکت می دهند؛ البتّه اگر به وظایفی که برعهدهی قشر جوان است، درست عمل بشود. یک لشکری از جوانهای مؤمن و انقلابی لازم است که وارد میدان بشوند، مطالبه کنند آرمانها را و خودشان کمک کنند به تحقّق این آرمانها که البته اینکه حالا چه جوری کمک کنند جای بحث دارد. "( ۰۷/۰۳/۱۳۹۷ بیانات در دیدار جمعی از دانشجویان)
" آنچه برای شما جوانها مهم است که به آن توجّه کنید، این است که نوک پیکان این حرکت عظیم ملی، شما جوان ها هستید؛ شما هستید که راه را باز می کنید. پیرانِ مجرّب اگر خسته نباشند، بیحال نباشند، از کارافتاده نباشند، میتوانند راهنمایی کنند ولی موتور پیشبرندهی این قطار، شما جوانها هستید. " (۱۲/۰۷/۱۳۹۷ بیانات در همایش دهها هزار نفری بسیجیان)
" نکتهی مهمّی که باید آیندهسازان در نظر داشته باشند، این است که در کشوری زندگی می کنند که از نظر ظرفیت های طبیعی و انسانی، کمنظیر است و بسیاری از این ظرفیّتها با غفلت دستاندرکاران تاکنون بیاستفاده یا کماستفاده مانده است. همّتهای بلند و انگیزههای جوان و انقلابی، خواهند توانست آنها را فعّال و در پیشرفت مادّی و معنوی کشور به معنی واقعی جهش ایجاد کنند. مهمترین ظرفیّت امیدبخش کشور، نیروی انسانی مستعد و کارآمد با زیربنای عمیق و اصیل ایمانی و دینی است. جمعیت جوان زیر ۴۰ سال که بخش مهمّی از آن نتیجهی موج جمعیّتی ایجادشده در دههی ۶۰ است، فرصت ارزشمندی برای کشور است. ۳۶ میلیون نفر در سنین میانهی ۱۵ و ۴۰ سالگی، نزدیک به ۱۴ میلیون نفر دارای تحصیلات عالی، رتبهی دوّم جهان در دانشآموختگان علوم و مهندسی، انبوه جوانانی که با روحیهی انقلابی رشد کرده و آمادهی تلاش جهادی برای کشورند، و جمع چشمگیر جوانان محقّق و اندیشمندی که به آفرینشهای علمی و فرهنگی و صنعتی و غیره اشتغال دارند؛ اینها ثروت عظیمی برای کشور است که هیچ اندوختهی مادّی با آن مقایسه نمیتواند شد. " (بیانیه گام دوم انقلاب)
" گفته شده است که ایران از نظر ظرفیت های استفاده نشده طبیعی و انسانی در رتبه اول جهان است، بیشک شما جوانان مؤمن و پُرتلاش خواهید توانست این عیب بزرگ را برطرف کنید. " (بیانیه گام دوم انقلاب)
" عرض من این است که جوانها باید شانهشان را زیر بار مسئولیّتهای دشوارِ کوچک و بزرگ بدهند؛ علاج مشکلات کشور این است. ما در گام دوّم انقلاب بایستی حرکت کشور را بر دوش جوانها قرار بدهیم همچنان که در گام اوّل در دورهی انقلاب هم هدایت را امام میکرد امّا حرکت را و موتور پیشرفت را جوانان روشن میکردند، حرکت را آنها به وجود میآوردند. " (۰۱/۰۱/۱۳۹۸ بیانات در اجتماع زائران و مجاوران حرم مطهر رضوی علیه السلام)
همانطورکه توجه نمودید در این بیانات به اهمیت حضور جوانان اشاره شده است. اما در همه این دیدارها پاسخ یک سوال داده نشده است که راهکار عملی برای اینکه جوانان وارد میدان شوند و درگام دوم انقلاب نقش آفرینی نمایند، چیست. در همین راستا مقام معظم رهبری در تاریخ ۰۱/۰۳/۱۳۹۸ به این موضوع اشاره نمودند که در ادامه به این بحث می پردازیم.
عظمت نقش نیروی جوان متعهد در بیانیه گام دوم
ایشان در ابتدا به چهار نقطه اصلی بیانیه اشاره می نمایند که یکی از نقاط اصلی، نقش نیروی جوان متعهد می باشد:
"ببینید، «بیانیّهی گام دوّم» یک ترسیم کلّی از گذشته و حال و آیندهی انقلاب بوده. خب چهل سال [از انقلاب] گذشته -یک ترسیم کلّی است، وارد جزئیّات نشدیم- یک تصویرسازی کلّی شده راجع به مسائل اصلی انقلاب. چهار نقطهی به اصطلاح اصلی در این بیانیّه مورد تأکید بوده:
نقطهی اوّل: «عظمت حادثهی انقلاب». خیلیها به این توجّه نمی کنند، خواستیم به این توجّه بشود، دقّت بشود: حادثهی انقلاب؛ هم خود پدید آمدن انقلاب در این نقطهی مشخّص جغرافیایی و در آن برههی مهمّ تاریخی، و بعد، ماندگاری انقلاب؛ بنابراین این یک نقطه است: عظمت انقلاب، هم از لحاظ وقوع، هم از لحاظ ماندگاری.
نقطهی دوّم: «عظمت راه طیشده و کارکرد انقلاب تا امروز»؛ [یعنی] نقطهی مقابل حرف آن کسانی که اصرار دارند بگویند انقلاب نتوانسته کارکردی از خودش نشان بدهد. بنده در این بیانیّه این را -البتّه به طور مجمل و کوتاه- بیان کردم که نخیر، انقلاب کارکرد کاملاً برجسته و ممتاز در زمینههای گوناگون داشته؛ هم در زمینهی سیاسی، هم در زمینهی اجتماعی، هم در زمینهی علمی، هم در زمینهی عدالت، هم در زمینهی آزادی. انقلاب در زمینهی همهی خواستههای مهمّ بشری و ملّی و بینالمللی کارکردهای برجستهای داشته. پس نقطهی دوّم، عظمت کارکردهای انقلاب.
نقطهی سوّم که در این بیانیّه مورد نظر است، «عظمت چشماندازی است که باید به آن برسیم»؛ اینکه ما به کجا می خواهیم برسیم، می خواهیم چه کار کنیم، هدف ما کجا است.
و نقطهی چهارم: «عظمت نقش نیروی جوان متعهّد»؛ نه هر جوانی؛ جوانی که احساس تعهّد کند، احساس مسئولیّت کند. عظمت نقش این قشر یعنی جوان متعهّد در این مسیری که در پیش رو داریم و در رسیدن به آن چشمانداز مورد نظر. "
محوریت جوانان برای ایجاد حرکت عمومی
در ادامه ایشان به نقش محوری جوانان متعهد برای ایجاد حرکت عمومی به سمت آن چشم انداز می پردازند:
"ما به یک حرکت عمومی به سمت آن چشمانداز نیاز داریم؛ باید یک حرکت عمومی در کشور راه بیفتد؛ البتّه این حرکت وجود دارد منتها بایستی انضباط پیدا کند، سرعت پیدا کند و پیشرفتش به سمت آن چشمانداز محسوس باشد. این حرکت طبعاً با محوریّت جوان متعهّد است؛ جوانهای متعهّد، محور این حرکتند. جوان هم که می گویم، لزوماً مراد من جوان بیستودوساله و بیستوپنجساله نیست؛ البتّه از جوانهای بیست و دو ساله و بیست و پنج ساله خیلی کار برمیآید؛ واقعاً این جوری است که این خواهر عزیزمان گفت، که بیستسالهها را با شصتسالهها مقایسه کرد که شماها هم همه برایش کف زدید؛ بنده بیستساله و بیست و پنجساله را [هم می گویم]؛ منتها وقتی من می گویم جوان، منظورم صرفاً جوان دههی بیستی نیست؛ نه، سیساله، سیوپنجساله، چهلساله، اینها هم جوانند، یعنی اینها هم می توانند در همین عرصه نقشآفرینی کنند، می توانند کار کنند؛ اینها هستند که اگر متعهّد باشند می توانند در نظام مدیریّت کشور یک تحوّل عظیمی را به وجود بیاورند. "
چگونگی نقش آفرینی جوانان
و بعد به سوالی که می خواهند پاسخ آن را در این دیدار بفرمایند اشاره می نمایند:
" حالا یک سؤال اینجا مطرح می شود و آن، این است که فرایند ورود جوانان به این حرکت عمومی چیست؟ حالا شما یک جوان متعهّد هستید، می خواهید در این حرکت عمومی حضور داشته باشید؛ شیوهی حضور شما چگونه است؟ این، آن مطلبی است که من یادداشت کردهام که به شما عرض بکنم؛ یک توضیحی باید بدهیم. "
عناصر شناختی
سپس ایشان اینگونه پاسخ می دهند که اولاً کسانی که محور این حرکتند باید یک شناختی از صحنه داشته باشند و بدانند جمهوری اسلامی در چه وضعی است، ثانیاً جهت گیری کار مشخص باشد، ثالثاً به نقاط امید بخش توجه شود.
" ببینید، درست توجّه کنید! یک حرکتِ عمومیِ معقول و منضبط -منضبط! وقتی میگوییم منضبط، یعنی حرکت، غوغاسالارانه و بَلبشویی و مانند اینها نباشد؛ گاهی حرکتهای عمومی با بلبشو و غوغاسالاری و مانند اینها همراه است؛ آنها ارزشی ندارد- و صحیح و منتظم و عقلائی اگر بخواهد انجام بگیرد، به چند چیز نیاز دارد:
اوّلاً نیاز دارد به اینکه از صحنه یک شناختی وجود داشته باشد؛ یعنی این کسانی که این حرکت را انجام می دهند یا محور این حرکتند یا لااقل تحریککنندهی این حرکتند، بایستی صحنه را درست بشناسند، عناصر درگیر در این صحنه را بشناسند. امروز شما در کشور خودتان، در جمهوری اسلامی، می خواهید یک حرکت انجام بدهید؛ خب باید بدانید جمهوری اسلامی امروز در چه وضعی است، با چه کسی روبهرو است، با چه کسی مواجه است، فرصتهایش کدامها هستند، تهدیدهایش کدامها هستند، دشمنهایش چه کسانی هستند، دوستهایش چه کسانی هستند؛ این باید دانسته بشود و شناخته بشود.
یک عنصر دیگری که لازم است برای این حرکت، این است که این حرکت باید یک جهتگیری مشخّصی داشته باشد؛ یک جهتگیری منطقی و قابل قبول، که در حرکت عمومی ملّت ایران که ما داریم پیشنهاد می کنیم و مطرح می کنیم، این جهتگیری، جهتگیری به سمت جامعهی اسلامی یا تمدّن اسلامی است؛ یعنی می خواهیم برویم به سمت تشکیل یک جامعهی اسلامی؛ و حرکت عمومی، ما را باید به اینجا و در نهایت به یک تمدّن پیشرفتهی اسلامی برساند. این هم عنصر دوّم.
عنصر سوّمی که [این حرکت] نیاز دارد، این است که یک عامل امیدبخشی باید وجود داشته باشد، یک نقطهی روشنی باید وجود داشته باشد. در هر حرکتی اگر چنانچه این نقطهی روشن، این نقطهی امیدبخش وجود نداشته باشد، حرکت پیش نمی رود. این خوشبختانه در کشور ما، برای جامعهی ما، برای مردم ما، کاملاً در دسترس است؛ نقطهی روشن عبارت است از ظرفیّتهای ملّیای که ما اینها را شناختهایم؛ یعنی امروز حتّی شما جوانها ظرفیّتهای ملّت خودتان را شناختهاید. ملّت ایران نشان داده که می تواند کارهای بزرگ را بخوبی انجام بدهد، از عهده بربیاید؛ ملّت ایران انقلاب را راه انداخت، تشکیل جمهوری اسلامی را راه انداخت؛ اینها مثل معجزه است. تشکیل جمهوری اسلامی در دنیای دوقطبیِ کاپیتالیسم و کمونیسم -که آن روز بود- مثل یک معجزه است؛ واقعاً شبیه معجزهی عبور از دریا برای بنیاسرائیل یا عصای موسی است؛ مثل یک معجزه است. خب ملّت ایران این کار را کردند؛ این یک ظرفیّت خیلی مهمّی است. بعد [هم] توانستند این را نگه دارند. دیگران هم از این کارها همین چند سال قبل از این [کردند]؛ دیدید دیگر؛ بعضی از این کشورهای منطقهی شمال آفریقا و مانند آنها از این کارها کردند، امّا نتوانستند نگه دارند. ملّت ایران توانست نگه دارد. ملّت ایران توانست در مقابل ابرقدرتهای بزرگ دوران سینه سپر کند، آنها را به عقبنشینی وادار کند؛ پس این خودش یک نقطهی امید است. پس ما این نقطهی امید را داریم. البتّه نقاط امید زیاد است؛ یکیاش این است. یکی از نقاط امید، فرسودگی جبههی مقابل ما است. بنده به طور قاطع میگویم -البتّه یک عدّهای فوراً بنا می کنند توجیه و تأویل و انکار و مانند اینها، لکن بنده قاطعاً این را می گویم، می توانم این را ثابت هم بکنم که حالا وقتش نیست- امروز تمدّن غربی دچار انحطاط است، یعنی واقعاً در حال زوال است: عَلی شَفا جُرُفٍ هارٍ فَانهارَ بِه؛ فی نارِ جَهَنَّم؛ لب گودال است؛ این جوری است. البتّه حوادث و تحوّلات جوامع بتدریج اتّفاق میافتد؛ یعنی زود احساس نمی شود. حتّی خود اندیشمندان غربی این را احساس کردهاند و بر زبان میآورند و می گویند. این هم یکی از نقاط امید ما است. تمدّن غربی، تمدّن مادّی در مقابل ما قرار دارد و رو به فرسودگی است. این هم یکی از نقاط امیدبخش است؛ و بعد هم وعدهی تخلّفناپذیر خدا که «اِن تَنصُرُوا اللهَ یَنصُرکُم». خب، وَمَن اَصدَقُ مِنَ اللهِ قیلًا؟ چه کسی از خدا راستگوتر است؟ وعدهی چه کسی از خدا درستتر است؟ خدا میگوید: اِن تَنصُرُوا اللهَ یَنصُرکُم؛ اگر شما نصرت کردید خدا را، یعنی به سمت تمدّن اسلام و جامعهی اسلامی و تحقّق دین خدا پیش رفتید، خدا شما را یاری می کند؛ نقطهی امید. پس عنصر سوّم هم که وجود نقطهی امید است، وجود دارد.
عنصر چهارم این است که بالاخره در هر برههای راهکارهای عملی لازم است. در هر برههای از زمان راهکارهای عملی مورد نیاز است. خب محلّ بحث ما اینجا است. آنچه شما سؤال می کنید -یعنی نسل جوان ممکن است سؤال بکند و یک سؤال مستتری(۱۲) است- همین است که بالاخره راهکار عملی برای اینکه ما بتوانیم به عنوان یک جوان وارد میدان بشویم چیست. "
حلقه های میانی
ایشان پس از اشاره به این عناصر شناختی که نیاز به ذهن فعال و زبان گویا است، به راهکارهای عملیاتی می پردازند و بحث حلقه های میانی را مطرح می نمایند که نقش آنها ارائه راهکار و برنامه ریزی می باشد:
" خب این چهار عنصری که گفتیم -همهی اینها- که برای یک حرکت عمومی این چهار عنصر نیاز است، تبیین اینها نیاز دارد به ذهن فعّال و زبان گویا؛ منتها این [مورد] آخری که مسئلهی راهکارهای عملی باشد، احتیاج دارد به هدایت، تمرکز، پیگیری، فعّالیّت پیدرپی و لحظهبهلحظه برای اینکه بتواند این کاروان عظیم جامعه را و مهمتر از همه جوانهای جامعه را به پیش ببرد. این کارِ چه کسی است؟ این تمرکز، این ایجاد برنامهی کار، پیدا کردن راهکار، ارائهی راهکار، برنامهریزی، به عهدهی چه کسی است؟ این به عهدهی جریانهای حلقههای میانی است. "
مقام معظم رهبری بعد از آن به نکته مهمی اشاره می نمایند که اینکار نه به عهده رهبری است و نه به عهده هیچ دستگاهی، بلکه برعهده مجموعه هایی از خود ملت است:
" این، نه به عهدهی رهبری است، نه به عهدهی دولت است، نه به عهدهی دستگاههای دیگر است؛ [بلکه] به عهدهی مجموعههایی از خود ملّت است که خوشبختانه امروز ما این را کم هم نداریم. ما نخبههای فکری در زمینههای گوناگونِ مورد نیاز در میان جوانان، در میان مسئولین خودمان داریم. اینها می توانند بنشینند برنامهریزی کنند و هدایت کنند. تشکّلهای دانشجویی از این قبیلند، مجموعههای باتجربه و فعّال در زمینههای فرهنگی و فکری و مانند اینها از این قبیلند و هر که هم در این زمینهها فعّالتر باشد، مؤثّرتر است؛ یعنی زمام کار دست کسانی است که فعّالیّت کنند؛ تنبلی و بیحالی و کسالت و مانند اینها به درد نمی خورد. "
تشکیل کارگروه های مختلف
سپس به بحث شکل گیری کارگروههای مختلف که می تواند نسل جوان را در نقش و شأن محور بودن حرکت عمومی جامعه کمک نماید اشاره می نمایند و اینکه این کارگروهها باید آتش به اختیار باشد و اگر این کارها توسط رئیس دانشکده یا معاون فرهنگی یا مانند اینها انجام بشود فایده ای ندارد.
" خب حالا نمونههایی را من اینجا یادداشت کردهام، نمونههایی از کارهایی که می تواند نسل جوان را در نقش و شأنِ محور بودنِ حرکت عمومی جامعه کمک کند و ظرفیّت لازم را به آنها بدهد. نمونههایی را من اینجا یادداشت کردهام. یکی تشکیل کارگروههای فرهنگی است؛ این کاری که الان دارد انجام می گیرد؛ این الان وجود دارد. بنده با بسیاری از اینها آشنا هستم، با بعضی، ارتباط هم دارم. کارگروههای فرهنگی در سراسر کشور و در مساجد -که در صحبت یکی از دوستان هم اتّفاقاً همین بود- یکی از کارها است. این «آتش به اختیار» که من چندی پیش گفتم، مربوط به این مجموعه است، [یعنی] مجموعههای فعّال در زمینههای فرهنگی که اینها میتوانند تأثیرگذاری عمیقی داشته باشند. از اوّل انقلاب هم همین جور بوده، الان هم همین جور است. الان هر جایی که شما یک گروه جوان را پیدا کنید -جوان متشکّل و بافکر و صاحب ذهن فعّال- که دست به کار فرهنگی میزنند مثلاً در یک مسجدی، در یک هیئتِ عزاداریای -همین طور که دوستان بیان کردند-اینها میتوانند روی جوانها تأثیر بگذارند، روی محلّه تأثیر بگذارند، روی خویشاوندان تأثیر بگذارند، روی مجموعههای دانشجویی تأثیر بگذارند، یک حرکتی، یک عزمی، یک بینش و بیناییای را در یک مجموعهای به وجود بیاورند.
یک کار دیگر، تشکیل گروههای فعّالیت سیاسی [است]؛ البتّه منظورم حزببازی نیست. حزببازی کاری است که بنده برکتی در آن احساس نمیکنم؛ امّا کار سیاسی فقط حزببازی نیست؛ نشستن، تحلیل سیاسی کردن، حوادث سیاسی را شناختن، فهمیدن، منتقل کردن، یکی از آن کارهای بسیار اساسی است که حرکت عمومی جامعه را تسریع میکند، شکل می دهد و کمک میکند؛ یکی از کارها این است.
تشکیل میزگردها و کرسیهای آزاداندیشی در دانشگاهها که بنده مکرّر این را تکرار کردهام و تأکید کردهام و توصیه کردهام؛ و خب خیلی پیشرفتی نداشته. چه کسی باید این را بکند؟ [اگر] منتظر باشید که رئیس دانشکده یا معاون فرهنگی یا مانند اینها بکنند، فایدهای ندارد؛ خودتان باید بکنید. در دانشگاهها کرسیهای آزاداندیشی را باید تشکیل بدهید؛ منتها همین طور که گفتم همهی این حرکتها باید منضبط باشد؛ با انضباط، با پیشبینی، با مطالعهی خوب از سوی افرادی که صاحب ذهن فعّال و زبان گویا هستند راه [بیفتد]؛ اینها حتماً کمک میکند، تأثیر میگذارد. الان مجموعهی دانشجویانی که همراه با تشکلّها هستند، درصد بالایی از دانشجوهای کشور نیست. اگر چنانچه شما این کارها را بکنید، این درصد قطعاً رشد خواهد کرد. خب دانشجویی که متعهّد نباشد یا سرگرم کارهای بیربط باشد، در پیشرفت کشور هیچ تأثیر مثبتی نمیگذارد اگر تأثیر منفی نگذارد. شما میتوانید تأثیرگذاری کنید با همین [کار]. یک فصل هم این؛ یعنی یکی از راهکارهایی که ذکر میشود همین است.
یک راهکار دیگر تشکیل گروههای نهضتی در ارتباط با مسائل بینالملل و مسائل جهان [است]. همین طور که اشاره کردم بعضی از مجموعهها این کارها را کردهاند. فرض کنید دعوت کردند از دانشجوهای فعّال کشورهای مقاومت که در تهران یا در بعضی شهرستانهای دیگر آمدند، جمع شدند، جلسات خوبی هم بوده، به ما هم خبرش رسید و از این قبیل کارها میشود کرد؛ یعنی فعّال شدن در زمینهی مسائل جهان اسلام. گروههایی تشکیل بشوند و این کارها را دنبال بکنند: مسائل غزّه، مسائل فلسطین، مسئلهی یمن، مسئلهی بحرین، مسائل مربوط به مسلمانهای میانمار، مسائل مربوط به مسلمانهای اروپا -یکی از مسائل قابل بحث ما در محیطهای فعّال دانشجویی مسلمانهای اروپایند که خب داستانی است- مسئلهی حوادثی که در بعضی از کشورها [پیش آمده]؛ مثلاً حوادث پاریس قابل بررسی است، قابل مطالعه است، قابل فعّال شدن است، یعنی در رابطهی با این حوادث و حوادث منطقه یک مجموعهی دانشجویی میتواند فعّال بشود؛ این هم یکی از راهکارها است.
یک راهکار دیگر تشکیل گروههای علمی و همکاری با مراکز علمی [است]. یک راهکار دیگر همکاری با شرکتهای دانشبنیان و کار اقتصادی [است]. یک راهکار بسیار مهم دیگر کارهای خدماتی [است؛ یعنی] همین کارهای گروههای جهادی که میروند به این مناطق مختلف که یکی از بهترین کارهای دانشجویی است؛ هر چه اینها توسعه پیدا کند و تقویت بشود و جهتدارتر و هدفدارتر بشود بهتر است؛ اینها تقویت جسم و روح و ایجاد آن حرکت عمومی است.
فعّالیّتهای اطلاعاتی مردمی. خیلی از کارهایی که دستگاههای اطّلاعاتی ما یا نمی توانند انجام بدهند یا به دلایل مختلفی لابهلای کارها می ماند، گاهی به وسیلهی عناصر هوشیار و آگاه اطّلاعرسانی میشود و تأثیر داشته. به خود ما گاهی اطّلاعرسانی شده، تأثیر کرده و دنبال شده و کارهای مثبتی انجام گرفته. فرض کنید [اطّلاعرسانیِ] یک سوء استفاده در زمینهی قاچاق، در زمینهی واردات گوناگون؛ مثل همینهایی که حالا یکی از دوستان اینجا اسم آوردند، خوراک سگ و امثال اینها؛ مجموعههایی میتوانند در این زمینهها فعّال باشند.
کارهای اجتماعی. ببینید، الان در این فهرستی که من گفتم تا حالا هفت هشت تا، ده دوازده تا راهکار شده؛ از این قبیل پنجاه تا راهکار میشود پیدا کرد. فعّالیّتهای اجتماعی، مثل همین کارهایی که گفتم در زمینهی هفتتپّه و مانند اینها که بچّههای دانشجو انجام دادند، کارهای بسیار خوبی است. "
ارتباط حلقه های میانی با کارگروه ها
و در انتهای این بحث، ایشان مجدداً تأکید می نمایند که برنامه ریزی و هدایت کارگروه ها توسط حلقه های میانی صورت می گیرد:
" کارگروههایی که ممکن است به هم مرتبط هم نباشند امّا بایستی هدایت بشوند، باید برنامهریزی بشود. همهی این کارها باید به وسیلهی جوانها برنامهریزی بشود. البتّه همهی اینها هم بایستی با الهامگیری از آن جهتگیری کلّی که عرض کردم [یعنی] در جهتِ رسیدن به جامعهی اسلامی و تمدّن اسلامی است. در همهی این کارها، آن برنامهریزان، آن مراکز برنامهریزی و هدایت -که گفتیم حلقههای میانی باید آن را انجام بدهند- باید به آن جهتگیری توجّه داشته باشند. "
ایجاد حرکت عمومی با مشارکت مردم و جوانان در فعالیت کارگروه ها
و نکته بعد اینکه جوانان متعهد باید بتوانند با تشکیل این کارگروه ها کلیه جوانان و مردم را وارد این حرکت عمومی نمایند:
"و اگر از این قبیل کارها که من گفتم و این فهرستها انجام بگیرد، توطئههای دشمن خنثی میشود؛ آن توطئههای نرمی که همه از آن حرف میزنند و میگویند -که در درجهی اوّل، فلج کردن نسل جوان است [یعنی] یکی از مهمترین توطئههایی که امروز علیه کشور ما و انقلاب ما دارد انجام میگیرد، توطئهی فلج کردن نسل جوان است و سرگرم کردنش به شهوات، سرگرم کردنش به کارهای بیهوده، [مثل] بازیهای کامپیوتری و کارهای گوناگونی که وجود دارد، مبتلا کردنش به موادّ مخدّر و کارهای گوناگون از این قبیل؛ اینها فلج کردن نسل جوان است- با این شیوهای که من عرض کردم، خنثی میشود. توطئهی نومید کردن نسل جوان با همین حرکتها که نشاطآفرین و امیدآفرین است، از بین می رود. "
که این مطلب را رهبری در دیدار دو ماه بعد با گروه های جهادی نیز به طور مبسوط بیان نموده و در پیام روز بعدشان به آنها نیز مرقوم نمودند.
"[شما] در این مجموعهی دوازده هزار [گروهی] که ایشان می گویند، ده درصد جوانهای کشور، یا مثلاً پانزده درصد جوانهای کشور هستید؛ آن ۹۰ درصد یا ۸۵ درصد دیگر چرا باید از این حرکت جهادی مبارک، از این کار محروم بمانند؟ " (۱۰/۰۵/۱۳۹۸ بیانات در دیدار جمعی از اعضای گروه های جهادی)
"حتماً خودِ مردم منطقهی خدمترسانی، به ویژه جوانان را در کار خدمترسانی شریک کنید؛ این نیز خدمتی بزرگ به آنها است. " (۱۱/۰۵/۱۳۹۸ پیام به اعضای گروه های جهادی و بسیج سازندگی)
به میدان آمدن مردم راه حل مشکلات و دفاع مقدس، مدل ابتکاری این حضور مردم
مقام معظم رهبری در بیاناتشان در آئین تجلیل از پیشکسوتان دفاع مقدس نیز به اهمیت حضور مردم در دفاع مقدس پرداختند و اینگونه بیان کردند که این مسأله، همچون پیروزی انقلاب بدون حضور مردم محقق نمی شد.
"یک تشخیص اساسی و حیاتی امام داد و آن این بود که این مسئلهی مهم را فقط ملّت ایران می تواند حل کند. این مسئله، صرفاً مسئلهی نیروهای مسلّح نیست. ولو نیروهای مسلّح بعد خب وضع بهتری پیدا کردند لکن این کار، کار ملّت ایران است، ملّت باید وسط بیاید؛ همچنان که ملّت ایران انقلاب را به پیروزی رساند، جنگ را هم ملّت ایران باید به پیروزی برساند. امام این را تشخیص داد و بر اساس آن عمل کرد و این حرکت عظیم مردمی را که حالا بعد یک اشارهای خواهم کرد، به وجود آورد. " (۳۱/۰۶/۱۳۹۹ بیانات در ارتباط تصویری با شرکت کنندگان در آئین تجلیل از پیشکسوتان دفاع مقدس)
" در دفاع مقدّس برای حضور مردمی یک مدلسازی جدیدی انجام گرفت. نحوهی حضور مردمی یک نحوهی شگفتآوری است و بر اساس این حضور، بُروز استعدادها [است] که حالا من مختصری دربارهی هر کدام از اینها عرض می کنم. اوّلاً همهی آحاد ملّت ایران، آنهایی که مایل بودند در این عرصه شرکت کنند، هر که بود، هر چه بود، توانست در یک شبکهی زنده، کارآمد، داوطلبانه و پُرشور جای خودش را پیدا کند. فرض بفرمایید یک رزمندهی سیزده چهارده ساله که حالا مثلاً با دستکاری در شناسنامه موفّق شده بود خودش را به جبهه برساند، جایش مشخّص بود؛ یعنی میتوانست جای خود را پیدا کند، بیکار نمانَد؛ فرض بفرمایید که آب بیاورد، خبر ببرد، پیامرسان باشد و از این قبیل کارها. یک پیرمرد هفتادساله هم که میرفت جبهه، او هم همین جور؛ او هم میتوانست کار خودش را پیدا کند. توقّعی که از یک پیرمرد در جبهه وجود داشت، کاملاً مشخّص بود، معلوم بود؛ هیچ کس بیکار نمیمانْد؛ نه آن بچّهی سیزدهساله بیکار میماند، نه آن پیرمرد هفتادساله بیکار میماند. یا فرض بفرمایید یک دختر دانشآموز هشت نُه ساله، ده ساله -دبستانی- که می خواست در این کار، او هم شرکت کند، جای خودش را پیدا میکرد؛ برمیداشت نامه مینوشت به برادر رزمندهی ناشناس و این نامه را در بستههای غذایی و هدایای مردمیای که میفرستادند میگذاشت و میفرستاد. مکرّر اتّفاق افتاده بود که رزمنده در میدان جنگ فرض کنید که این بستهی غذایی را باز میکرد میدید یک نامه در آن هست، میخواند میدید بله، یک بچّهای، یک دختر هفت هشت سالهای، دهسالهای نوشته «برادر رزمنده! خسته نباشید، من دعایتان میکنم و مانند اینها»؛ یعنی یک دختربچّه هم میتوانست در اینجا حضور داشته باشد؛ یک بانوی محترم هم میتوانست با چرخ خیّاطیِ خودش، با وسایل طبخ خودش، با مربّاسازی خودش، با ترشی انداختن خودش، با نان پختن خودش، با لباس شستنِ خودش به پشت جبهه کمک کند. بنده در اهواز رفتم یک نقطهای را دیدم که جمعیّتی از بانوان و زنهای محترم آنجا جمع شده بودند و لباسهای چرک رزمندگان را میشستند؛ یعنی همه میتوانستند جای خودشان را پیدا کنند و مشغول بودند. پزشک جرّاح مشخّصاً میتوانست آنجا حضور داشته باشد و حضور داشت و ما دیدیم. کاسب جزء، روحانی مسجد، کارگر کارخانه، شاعر و سرودخوان، راننده و صاحبکار و ریختهگر، کشاورز روستایی، کارمند اداری و انواع و اقسام گروههای مردمی میتوانستند در این شبکهی عظیم مردمی حضور پیدا کنند؛ این یک مدل جدید بود. این در دنیا هیچ سابقهای ندارد؛ هیچ جا ما [نمونهاش را] نخواندهایم و نشنیدهایم. [دربارهی] جنگهای فراوان، کتابهایشان، فیلمهایشان درآمده، ما هم خیلی از این قبیل چیزها را خواندهایم، مطالعه کردهایم [امّا] نمونهی چنین بسیج مردمی عظیمی اصلاً وجود ندارد. این مدل جدید بود؛ مدلسازی جدید که همه میتوانستند همکاری کنند، همه میتوانستند همافزایی کنند همه [کمک] می دادند. بعد، در این حرکت دستهجمعی چه استعدادهایی ناگهان پیدا بشود. فرض کنید فلان جوان از روستایی در فلان نقطهی کشور -مثلاً روستایی در کرمان- بیاید داخل شهر و بپیوندد به اینها، بعد بشود مثلاً حاج قاسم سلیمانی؛ یعنی یک چنین حرکت عظیمی [بوده]. فلان جوان دانشجو بدون اینکه حتّی یک بار تفنگ به دست گرفته باشد، داوطلبانه برود جبهه، در کوران حوادث جبهه، مثلاً در طول یک سال و نیم، بشود عضو برجسته و مؤثّر یک قرارگاه نظامی سطح بالا. فرض بفرمایید که جوانی از مجموعهی یک روزنامه، که مشغول فعّالیّت مطبوعاتی است، برود جبهه و بعد از مدّت کوتاهی بشود مثلاً شهید حسن باقری، نابغهی اطّلاعات جنگ؛ و از این قبیل موارد عجیبی و بروز [چنین] استعدادهایی مشاهده شد و چهرههای ماندگار جنگ و شهدای بزرگی از جنگ از این قبیلند. بعضی از افسران جوان را ما دیدیم، مثلاً فرض کنید شهید صیّاد که من از اوایل انقلاب ایشان را میشناختم و میدیدم، به نظرم آن وقت یک افسر جوانی بود یا ستوانیک بود یا سروان بود -که میآمد پیش ما و میرفت؛ رفت و آمد داشت- این تبدیل بشود به یک فرمانده مجرّب توانایی که مدّتها توانست نیروی زمینی ارتش را آن جور هدایت کند و آن جور پیش ببرد و در بزرگترین کارها شرکت کند. شهید بابایی [هم] از این قبیل است، و دیگرانی که بودند. این مدل ابتکاری از حضور مردم همیشه می تواند مطرح باشد. امروز هم ما می توانیم. اگر همّت بکنیم و با نگاه درست به مردم و مسائل نگاه کنیم، می توانیم از این مدل استفاده کنیم. "(۳۱/۰۶/۱۳۹۹ بیانات در ارتباط تصویری با شرکت کنندگان در آئین تجلیل از پیشکسوتان دفاع مقدس)
گفتمان سازی جهت مشارکت مردم و جوانان در فعالیت کارگروه ها
و این حضور مردمی زمانی اتفاق خواهد افتاد که گفتمان عمومی ایجاد شود که ایشان در دیدار با گروه های جهادی به این مطلب هم اشاره نمودند:
"آن وقتی کار، شکل عمومی و مردمی پیدا خواهد کرد که این فکر شما، این جهتگیری شما تبدیل به یک گفتمان عمومی بشود. [شما] در این مجموعهی دوازده هزار [گروهی] که ایشان میگویند، ده درصد جوانهای کشور، یا مثلاً پانزده درصد جوانهای کشور هستید؛ آن ۹۰ درصد یا ۸۵ درصد دیگر چرا باید از این حرکت جهادی مبارک، از این کار محروم بمانند؟ سعی کنید ترویج کنید و این ترویج در صورتی آسان خواهد شد که به گفتمان تبدیل بشود. " (۱۰/۰۵/۱۳۹۸ بیانات در دیدار جمعی از اعضای گروه های جهادی)
"این را عرض بکنم که باید این فکر را، این کار را، این حرکت را در محیطهای خانوادگی، در محیطهای دانشکده، در مدرسه، در محیط کار ترویج کنید که انشاءاللّه دنبال کنند" (۱۰/۰۵/۱۳۹۸ بیانات در دیدار جمعی از اعضای گروه های جهادی)
هدف فرایند، ورود نسل جوان متعهد به عرصه مدیریت کشور
ایشان در انتها، نتیجه این فرایند را ورود نسل جوان به عرصه مدیریت ارشد نظام دانستند:
"نتیجهی اینها چه می شود؟ اینجا من این جور یادداشت کردهام که سرانجام [اینها]، کشاندن نسل جوان متعهّد به عرصهی مدیریّت کشور [است]، که یکی از دوستان گِله میکردند که جوانها را به عرصهی مدیریّت راه نمیدهند. خب چه جوری وارد عرصهی مدیریّت میشوند؟ ورود در عرصهی مدیریّت برای نسل جوان از این راهها اتّفاق میافتد و طبعاً اگر نسل جوان وارد عرصهی مدیریّت شد، و مدیران ارشد نظام از جملهی جوانهای متعهّد [شدند] -که من گفتم جوانهای متعهّد حزباللهی، یعنی واقعاً باید حزباللهی باشند؛ به معنای درست کلمهی حزباللهی- آن وقت آن حرکت عمومی کشور طبعاً استمرار پیدا میکند، سرعت پیدا می کند و انجام می گیرد. " (۰۱/۰۳/۱۳۹۸ بیانات در دیدار دانشجویان در ماه مبارک رمضان)
راه حل مشکلات جامعه
نتیجه این فرایند تغییر کارگزاران، به کارگزاران جوان متعهد حزب اللهی می باشد که رهبر معظم انقلاب هم در ابتدای همین دیدار، مشکلات کنونی جامعه را ناشی از کوتاهی کارگزاران دانستند.
"یکی از دوستان -ناطقین محترم- سؤال کردند که «اشکالاتی که ما امروز در جامعه مشاهده میکنیم -همین کمبودها و همین اشکالاتی که شماها بعضیاش را گفتید- به ساختار برمیگردد یا به کارگزاران؟» ساختار قانون اساسی ساختار خوبی است، یعنی اشکالی ندارد؛ البتّه ساختارها در طول زمان تکمیل میشوند، نواقصشان، خلأهایشان برطرف میشود؛ این [یک] امر طبیعی است. فرض بفرمایید که یک روزی ما مجمع تشخیص نداشتیم، این یک کمبودی بود، یک خلأیی بود، امروز مجمع را داریم؛ و از این قبیل پیشرفتها که در همهی نظامهای دنیا هم همین جور است. همین چند سال قبل من میخواندم که فرض بفرمایید در یک نظام حکومتیِ ریاستی مثل آمریکا که حالا دویستوخُردهای سال از تشکیل آن میگذرد، یک چیزهایی را دارند تأسیس میکنند، به وجود میآوردند، یا کم میکنند؛ یعنی نظام را [تکمیل میکنند]. بنابراین ساختار ایرادی ندارد، ساختار خوب است؛ البتّه ممکن است کم و زیادش کرد. [در مورد] آن موضوع نظام پارلمانی -که یکی از دوستان گفتند- بحث شده؛ اینها را ما در آن مجلسی که برای بازنگری قانون اساسی بود مفصّل بحث کردیم و به این نتیجهای که امروز هست رسیدیم؛ مشکلات نظام پارلمانی -برای ما لااقل- بیشتر از نظام ریاستی است. به هر حال، من مشکلی در ساختار نمیبینم. بله، ما کارگزارها اشکال داریم؛ در این شکّی نیست. کارگزارها کوتاهی دارند، سلایق گوناگون دارند، ناتوانیهایی دارند، کمبودهایی دارند، و نتیجه این میشود که گاهی در حرکت اشتباه میکنیم. اشتباه ماها هم مثل اشتباه اشخاص عادّی نیست؛ ما وقتی اشتباه میکنیم، اشتباهمان شکافهای بزرگی در متن جامعه به وجود میآورد. " (۰۱/۰۳/۱۳۹۸ بیانات در دیدار با دانشجویان در ماه مبارک رمضان)
دولت جوان و حزب اللهی
نکته قابل توجه این است که، تحقق این فرآیند درگام دوم انقلاب زمانبر است اما همانطور که ایشان در پایان سخنرانی فرمودند همین حرکتها، برای روی کارآمدن دولت جوان و حزب اللهی زمینه سازی می نماید.
"بنابراین، اگر چنانچه انشاءالله شما جوانها با این حرکتها پیش بروید و زمینه را برای روی کار آوردن یک دولت جوان و حزب اللهی آماده کنید، بنده معتقدم که بسیاری از این نگرانیهای شما و دغدغههای شما و غصّههای شما پایان خواهد پذیرفت" (۰۱/۰۳/۱۳۹۸ بیانات در دیدار با دانشجویان در ماه مبارک رمضان)
نتیجه گیری:
در این متن کوشیدیم با تشریح فرایند نقش آفرینی جوانان در گام دوم از منظر رهبر معظم انقلاب به اهمیت سخنرانی ۰۱/۰۳/۱۳۹۸ ایشان به عنوان پیوست عملیاتی بیانیه گام دوم انقلاب توجه شود و این متن شروعی باشد تا خواص جامعه، بویژه جوانان با تشکیل جلسات گفتگو و بحث پیرامون این فرایند، به یک فهم مشترک در باب «طرح کلی عملی جهت تحقق بیانیه گام دوم انقلاب» دست یابند. سپس هر فرد و مجموعه ای بر اساس توانایی و ظرفیتی که دارد در این طرح کلی نقش خود را پیدا نموده و نقش آفرینی نماید، تا ان شاء الله شاهد یک حرکت عمومی معقول و منضبط جهت رسیدن به چشم انداز مورد نظر در بیانیه باشیم.
تهیه کنندگان:
دکتر حسین ظفری عضو هیئت علمی دانشگاه
با همکاری:
علی محمد کلانتر مهرجردی، محمدمهدی نوریه، سیدحسن آقامحمدی، امیدحسین ابیانه نظری، سیدابوالحسن میری و صادق احمدی
نظر شما