خبرگزاری حوزه | همهی انسانها موفقیت و برنده شدن را دوست دارند و از شکست گریزانند؛ اما این پیروزی یا شکست میتواند از دید افراد مختلف، متفاوت باشد.
مثلا از نگاه یک دانشآموز، نمرهی بیست موفقیت در امتحان تلقی میشود؛ ولو اینکه درس خود را کامل نیاموخته و یا با کمک دیگران این نمره را کسب کرده باشد؛ ولی از نظر معلم او، فهم مطالب، مهمتر از کسب نمره است.
آری، همیشه ظاهر قضیه نشان دهندهی پیروزی یا شکست نیست. این قاعده در تمام زوایای زندگی انسان، ساری و جاری است.
به عنوان مثال اگر امام حسین علیهالسلام در کربلا به شهادت رسیدند، شهادت ایشان به معنای شکست نبود؛ چراکه نام ایشان برای همیشه به عنوان انسانی شریف، آزاده و فداکار بر صفحهی تاریخ نقش بست و چراغ هدایتی برای همهی آزادیخواهان جهان شد.
سیرهی عملی امام حسین علیه السلام ایشان را محدود به یک مکان و مذهب و یک عدهی خاص نکرده است؛ بلکه نام و مرام ایشان در بین تمام مردم جهان و همهی مذاهب به خوبی جاودانه مانده و از نام دشمنانشان تا ابد با بدی و نفرت یاد میشود.
به راستی معیار شکست و پیروزی از نگاه اسلام چیست؟
آیا هزینه کردن جان و مال و یا حتی از دست دادن آبرو در دیدگاه اسلام شکست شمرده میشود و یا بالعکس بهدست آوردن مال و ثروت و مقامات دنیوی و یا کسب مقام و منصبهای اعتباری اجتماعی موفقیت تلقی میگردد؟ و یا شکست و پیروزی چیزی والاتر از اینهاست؟
آنچه در فرهنگ اسلامی شکست نامیده میشود، فاصله گرفتن از هویت انسانی و دوری از فطرت پاکی است که خدای مهربان در نهاد ما به ودیعت نهاده است.
اما بهراستی سعادت و رستگاری در منطق قرآن چگونه حاصل میشود؟
خداوند در قرآن میفرماید:
قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ / به راستی که مؤمنان رستگار شدند. «مؤمنون/۱»
مؤمن چه ویژگی هایی دارد که خداوند او را فائز و رستگار میخواند؟ مؤمن تابلوی همهی خوبیهاست.
حضرت امیر علیهالسلام میفرمایند:
«مؤمن نشاطش در چهره، غمش در دل، سینه گشاده و متواضعترینهاست. ازبالا نشینی فراری، از تعریف دیگران بیزار، همیشه به فکر دیگران و آرزوهایش کم است. بیشتر ساکت است تا اینکه مدام حرف بزند، وقتش همیشه پراست (بیکار و بیهوده نیست) شکور و صبور است. متفکر است و بر خود مغرور نیست.» «نهجالبلاغه، حکمت ۳۳۳»
مؤمن آیینهی تمام خوبیهاست و هرچه انسان این صفات نیکو و الهی را در خود تقویت کند، به فطرت پاکش که حقپرستی، خیرخواهی، خیررسانی و راستگویی است، نزدیکتر میشود و از این طریق میتواند به مقام خلیفةالهی خویش برسد. اما انسان گاهی با هدر دادن و باختن سرمایههای وجودی در بازار مکارهی دنیا، بدون به دست آوردن هیچ عوض بهتری، پاکی و لطافت نخستین خویش را از دست میدهد و با آلوده شدن به گناهان، دل را از خدا دور میکند.
آلوده بودن محیط و غرق شدن جامعه در شهوات و هواپرستی از عوامل بیاثر شدن ندای فطرت الهی انسانهاست. انسانی که تمام توجهاش را به امور مادی مصروف میگرداند و حاضر میشود اخلاقیات را فدای امور مادی کند، دیگر گناه ظلم به دیگران، دروغ و رشوه و... در نظرش رنگ میبازد. پای بر پلههای اعتقاداتش میگذارد تا از نردبان رقابت دنیا بالا و بالاتر رود و در نتیجه از هدایت و لقای پروردگارش چشم میپوشد.
چنین فردی اگرچه در رقابتهای دنیایی پیروز میشود اما از نگاه قرآن یک انسان شکست خورده و زیانکار است و در حزب شیطان قرار میگیرد. زیرا در فرهنگ قرآن، شیطان برجستهترین نماد خسران است و کسانی که از شیطان پیروی میکنند در حزب او قرار میگیرند.
برخلاف انسانی که ممکن است در ظاهر از مادیات و امکانات ظاهری دنیا بهرهای نبرده، اما چون ایمانش قوی و محکم است، در مسیر هدایت و پیشرفت جامعه گامهایش را استوار میکند. او هر لحظه آماده است و آتش به اختیار. تلاش میکند تا با استفاده از سرمایههای مادی و معنوی خویش چون سلامتی، عقل، تواناییهای جسمی و روحی و... بسیجیوار در صحنه حاضر شود. میکوشد تا در عملکردن به آنچه خدا و رسولش بهآن امر فرمودهاند، از دیگران پیشی بگیرد و از بذل جان و مال و آبرویش هراسی ندارد و آنرا به کمتر از بهشت نمیفروشد.
چرا که، مولای متقیان میفرمایند:
«به راستی برای جانهای شما، بهایی جز بهشت نمیباشد. پس آنها را جز به آن بها مفروشید.» نهج البلاغه حکمت۴۵۶
نیره تسلیم
نظر شما