جمعه ۲ آذر ۱۴۰۳ |۲۰ جمادی‌الاول ۱۴۴۶ | Nov 22, 2024
شیخ محمد حسن مظفر

حوزه/ در تقوا و عدالت، مثل برای مردم بود به گونه ای که گمان می کردم او معصومی است که عصمت او ناشناخته است و او در نماز بخصوص در قنوت آن چنان با ندایی دلربا با خدا مناجات می کرد که انسان را به ملکوت می برد و آنچنان صوت با خشوع او تاثیر داشت که گویا بهشت و جهنم در برابر چشمانت مجسم می شد.

خبرگزاری حوزه،| شیخ محمد حسن بن شیخ محمد بین شیخ عبدالله بن شیخ محمد بین شیخ احمد بن مظفر صمیری جزائری ماکلم و ادیب و شاعر و زعیم دینی در ۱۲ صفر سال ۱۳۰۱ق در نجف اشرف به دنیا آمد.
 

خاندان
نسبت آل مظفر به آل مسروح می رسد که در حجاز ساکن بودند. مظفر بن عطاءالله جد اعلای این خانواده در قرن دهم هجری از مدینه به نجف هجرت کرد. او از علمایی بود که در بصره سکونت گزید. به مرور زمان و با گسترش نسل این خاندان در شهر های بصره، خرمشهر، اهواز و کربلا و بغداد و حلب و حیره و سایر شهرها پراکنده شدند.
پدرش شیخ محمد مظفر از عالمان برجسته نجف بود که بر اثر بیماری و در سن شصت و شش سالگی در سال ۱۳۲۲ق دار دنیا را وداع گفت. رساله فی القرائه و توضیح الکلام فی شرح شرائع الاسلام در دوجلد از آثار او است.
مادر شیخ عبدالحسین طریحی از خاندان طریحی بود.
او سه برادر دیگر داشت که انان نیز از عالمان مشهور بودند. مشهور ترین انان شیخ محمد رضا مظفر و محمد حسین مظفر و شیخ عبدالنبی است.
 

تحصیلات
محمد حسن در چنین خانواده ای شریف و علمی بزرگ شد. او همگام با دیگر برادران خود دروس حوزوی را انتخاب کرد و مقدمات علوم را از صرف و نحو، منطق، حساب، فلک، کلام، حدیث، فقه و اصول و ادب را از پدرش فرا گرفت.
با پشتکاری که داشت در اندک زمانی توانست از دروس عالی اساتید فقه و اصول در نجف استفاده کند.
 

اساتید
۱. شیخ الشریعه اصفهانی ۲. شیخ علی بن شیخ باقر جواهری ۳. سید محمد کاظم یزدی ۴. آخوند خراسانی 

تدریس
شیخ بعد از رسیدن به مقام اجتهاد و بعد از وفات استادش سید یزدی شروع به تدریس خارج فقه و اصول کرد.

شاگردان
۱.شیخ محمد رضا مظفر ۲.شیخ محمد حسین مظفر ۳.آیت الله سید محمد صادق بحرالعلوم ۴.شیخ محمد طاهر آل راضی ۵.شیح محمدرضا شبیبی ۶.شیخ محمد طه حویزی ۷. محمد جواد حکامی ۸. شیخ قاسم بن حسن آل محیی الدین ۹. عبدالکاظم الغبان 
 

مرجعیت
شیخ هرچند از مرجعیت گریزان بود و گوشه عزلت اختیار کرده بود اما بعد از وفات سید ابوالحسن اصفهانی در سال ۱۳۶۵ق بعضی از مردم در امر تقلید به او رجوع کردند.
عده ای از شیعیان بصره و همچنین مغازه داران نجفی غالبا در امور دینی از او تقلید میکردند.
 

آثار
۱.دلائل الصدق لنهج الحق ۲. شرح کتاب قواعد الاحکام علامه حلی ۳. الافصاح عن احوال رجال الصحاح ۴. رجال السنه فی المیزان ۵.حاشیه برکفایه الاصول ۶.شرح کفایه الاصول ۷.حاشیه برالعروه الوثقی ۸.کتابی در فقه استدلالی ۹.رساله فی فروع العلم الاجمالی من الصلاه ۱۰.وجیزه المسائل  ۱۱.حاشیه بر مناسک حج سید الوالحسن اصفهانی ۱۲.حاشیه بر رساله عملیه سید ابوالحسن اصفهانی ۱۳.حاشیه بر رساله کوچک ابوالحسن اصفهانی ۱۴. حاشیه بر رساله عملیه شیخ عبدالحسین آل مبارک ۱۵.عالم فی فرد ۱۶.مجموعه اشعار ۱۷.تقریظ بر کتاب الرحله الحسینیه
 

فرزندان 
۱.دکتر محمود مظفر ۲.شیخ عبدالعالی مظفر
 

نماز جماعت
شیخ با توجه به ویژگی های اخلاقی و معنوی که داشت مردم زیادی در نماز جماعت به او اقتدا میکردند.

ویژگی ها
سید ابوالحسن اصفهانی بسیار مایل بودند که ایشان امور قضا را بر عهده بگیرند اما او این مسئولیت را رد کرد. بارها ایشان از او خواستند تا به جای او در مسجد هندی نماز گزاردند اما ایشان از قبول آن امتناع میکرد. او همواره به مطالعه و تحقیق مشغول و از دنیا گریزان بود. از تعصبات قومی به دور و معیار او در هر کار خدا بود. از ریا به دور و در غذا با فقرا شریک بود. او مال و شخصیت خودرا وقف مسلمانان کرد. معتقد بود شخصیت او ملک مسلمانان است. با تقوا و ورع بود. خاقانی در وصف او گفته است:« او بقیه السلفی است که داستان ها درباره آنها شنیده ایم و با دیدن او فهمیدیم که زمین از عالمان ربانی هرگز خالی نیست.»
ایشان از دقت نظر بالا و مهارت زیبا در تفهیم مطالب و تفکر عمیق برخوردار بودند. شیخ محمد طاهر ال راضی درباره ایشان مینویسد:« او در تقوا و عدالت، مثل برای مردم بود به گونه ای که گمان میکردم او معصومی است که عصمت او ناشناخته است و او در نماز بخصوص در قنوت آن چنان با ندایی دلربا با خدا مناجات میکرد که انسان را به ملکوت میبرد و آنچنان صوت با خشوع او تاثیر داشت که گویا بهشت و جهنم در برابر چشمانت مجسم میشد.»

عالم مبارک
انسان وقتی خودرا وقف خدا کرد او هم انسان را مبارک قرار میدهد. خدا در قران عیسی و مکه را مبارک معرفی میکند. از ویژگی های شیخ محمد حسن این بود که دست با برکتی داشت. نقل است جوانی برای اجرای صیغه عقد ازدواج نزد شیخ محمد حسن رفت. شیخ محمد حسن با خواندن صیغه عقد پیوند خانوادگی این دو زن و شوهر جوان برقرار کرد. بعد از اندکی داماد به بیماری سختی مبتلا شد که مردم از سلامتی او مایوس شدند و بعضی گمان کردند که همسر او با ازدواج با او در گرفتاری واقع شده است. این ماجرا به گوش یکی از علما می رسد و او میگوید:« من امید زیاد به این ازدواج دارم زیرا شیخ محمد حسن عقد این ازدواج را خوانده است و او میمون و مبارک است.» مجرب است که هرکس صیغه ازدواج او را شیخ خواند از ازدواجش نا امید نشد. بعد از مدتی جوان ناگهان سلامتی خودرا باز می یابد و زندگی خوب و خوشی را در کنار همسر خود آغاز میکند.

جمعیت منتدی النشر
نهادی بودکه در سال ۱۳۵۳ق به منظور نشر فرهنگ اسلامی و ایجاد روحیه اسلامی در میان طبقات جامعه تاسیس شد. ریاست این نهاد بر عهده شیخ محمد رضا مظفر و بعد از آن برعهده سید محمد تقی حکیم و شیخ احمد وائلی بود. این مرکز برای رسیدن به اهداف خود کتابخانه و دانشکده و مدارسی را تاسی کرد که در آن دروس جدید با گرایش ترویج فرهنگ دینی آموزش داده می شد. تحقیق و نشر کتب نیز اقدامات دیگر این نهاد بود. مجله البذره مجله طلاب دانشکده منتدی النشر بوده است. کتاب اصول فقه و منطق مظفر هم مجموعه دروسی است که در دانشکده منتدی النشر القا شده است.
این نها داز سوی علمای مانند ابوالحسن اصفهانی و شیخ محمد حسن مظفر حمایت می شد. کمک های بی دریغ شیخ محمد  حسن به خاطر این نبود که برادرانش از موسسان این نهاد بودند بلکه او معتقد بود برنامه های اصلاحی این نهاد گامی در جهت اصلاح جامعه است. از این رو همواره به کمک و یاری این نهاد همت گماشت.
 

وفات
شیخ به مریضی سخت گرفتار بود. پیش از آن نیز در سال ۱۳۶۸ق یک بار زیر عمل جراحی قرار گرفته بود. او بعد از عمل جراحی اول برای طلب شفا به زیارت امام رضا(ع) رفته بودند. سر انجام این درد جانکاه او را از پا در آورد و در روز چهارشنبه ۲۳ ربیع الاول ۱۳۷۵ق در بیمارستان کرخ بغداد جان به جان آفرین تسلیم شد.
جنازه شیخ در روز پنجشنبه از بغداد به نجف آورده شد و مردم در بیرون شهر با جمعیتی انبوه از بدن مطهر وی استقبال کردند. بدن شیخ بعد از تشییع با شکوه در مقبره خاص او در نجف، واقع در کنار جاده کوفه دفن شد.
گفتنی است شیخ محمدرضا مظفر و شیخ محمد حسین مظفر هم بعد از وفات در این مکان به خاک سپرده شدند.
با رحلت شیخ محمد حسن بازار نجف و دروس دینی به مدت ده روز تعطیل شد و مجالس فاتحه در نجف و بصره و در کشور های همسایه برگزار گشت. به مناسبت چهلمین روز درگذشت شیخ، مجلسی از سوی علما در مدرسه امام بروجردی نجف برگزار شد و در آن شعراء در رثای مظفر اشعاری سرودند. از جمله این اشعار شعری است که سید مصطفی جمال ابدین سرود الفتنه الکبری نامید.
 

کمبود امکانات و بیان مشکلات
او در پایان کتاب از این که از کتب اهل سنت کم تر نقل مستقیم کرده است عذر خواهی میکند. دلیل آن را اینگونه بیان میکند که مردم نجف که شهر شیعیان است، نیازی به نگهداشتن کتب اهل سنت ندارند از این رو تنها در بعضی از کتابخانه های آن این کتب وجود دارد و خود او نیز تنها کتاب کنز العمال را در هنگام تالیف این کتاب در دست داشته و بسیاری از کتب آنان را نمیشناختم. میگوید:« زمانی که شروع به تالیف این کتاب کردم خودرا ملزم کردم کتبی که بدان نیاز دارم به امانت بگیرم. از این رو آنچه برای مقدور بود به امانت گرفتم. به این دلیل نقل من از کتاب اهل سنت کم است بنده، چون در نفسم نگهداشتن کتاب کسی را خوش نداشت از این رو گاهی کتاب را امانت میگرفتم و سریع باز می گرداندم. به همین خاطر گاه از کتابی مستقیم و گاه با واسطه نقل میکنم. چه بسا از کتاب چیزی نقل میکنم و در آن مطالب مفید دیگری هست از آن اطلاعی ندارم. علاوه بر آن که کمی وقت و اهتمام من به آنچه مهم است مرا از نقل بیش تر باز داشت. من از برادران میخواهم که اگر کتاب آورده ام دارند آن را به صورت تعلیقه ذر کتاب بیاورند.

آرزوی شهادت
سید نورالله شوشتری برای دفاع از حریم تشیع در رد کتاب فضل ابن روز بهان کتاب احقاق الحق را نگاشت و به جرم نوشتن همین کتاب به شهادت رسید شیخ محمد حسن مظفر در ابتدای کتاب ضمن اشاره به کتاب نورالله شوشتری و تجلیل از آن میگوید:«دوست داشتم که به او اقتدا کنم و غیر از آن کتاب کتابی بنویسم. امید است که مانند او به اجر شهادت نائل آیم. من از آن کتاب زیاد نقل کردم و از مولفش با عنوان سید سعید یاد میکنم.
از زبان دیگران
محمد حرزالدین میگوید:« کان عالما فاضلا تقیا ورعا تمیل الیه جمله من کسبه النجف. له الخلق السامی و الادب الواسع مع لین جانب و بشاشه و ظرافه و کان محترما عند علما عصره والوجوه فی النجف»
او عالم و فاضل و با تقوا وبا ورع بود... او اخلاقی بلند و ادبی گسترده داشت و نرم خو و بشاش و با ظرافت بود. مورد احترام علما و بزرگانش در نجف بود»
آقا بزرگ تهرانی درباره او مینویسد:« او عالم و فقه متکلم چیره دست و از علمای معاصر نجف اشرف است.» او در جای دیگر او را با عنوان علامه «آل مظفر» یاد میکند.
 

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha