خبرگزاری حوزه بیماری کرونا چالشهای مختلفی را در حوزههای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و حتی مطالعات دینی به دنبال داشته است. یکی از این چالشها، در حوزه مطالعات دینی به رابطه بین اسباب مادی و معنوی باز میگردد. آیا برای رفع و دفع بیماریهایی مثل کرونا و مشکلات باید به اسباب مادی توجه کرد یا اسباب معنوی؟ دیدگاههای مختلفی در این موضوع ابراز شده که مهمترین آنها عبارتند از:
برخی با رد سببیت اسباب معنوی مانند دعا و توسل، بر پیگیریهای اسباب مادی مانند مراجعه به پزشک و رعایت بهداشت تأکید کردهاند و اسباب معنوی مثل شفابخشی معصومان را به سخره گرفتهاند.
در مقابل برخی، راه اصلی دفع این بیماری را تأکید بر اسباب معنوی به عنوان اسباب اصلی دانستهاند و معتقد شدهاند که در حرمهای معصومان هیچگونه میکروبی وارد نمیشود و حرمهای آنان دارالشفاء است.
برخی دیگر ضمن تأکید بر اثرات اسباب مادی، دفع این بیماری یا شفایافتن را با دعا و دیگر راههای معنوی از امور نادر و استثنا دانستهاند که قابل توصیه نیست.
برخی نیز بر تمسک به هر دو در عرض هم توصیه کردهاند.
دیدگاههای یاد شده مبتنی بر مبانی مختلفی است که از جمله آنها رابطه بین اسباب مادی و معنوی است و تا این مطلب به خوبی روشن نشود، نمیتوان داوری دقیقی در این موضوع داشت.
دستهبندی اسباب به مادی و معنوی
اسباب یا علل را میتوان به لحاظهای مختلف دستهبندی کرد. یکی از دستهبندیهای مرتبط با بحث ما تقسیم اسباب به مادی و معنوی است. مراد از اسباب مادی سببیتهای مثل مراجعه به پزشک و استفاده از داروها در بیماریها، تلاش و پیگیری راههای عادی برای رسیدن به اهداف و آرزوها و... است و مراد از اسباب معنوی، تأثیرگذاری غیر مادی اموری مثل صدقه، دعا، زیارت، توسل و... است.
مقامهای بحث
لازم است این موضوع را در دو مقام بحث کنیم: مقام ثبوت و مقام اثبات. مراد از مقام ثبوت این است که صرف نظر از مصادیق این اسباب به تحلیل نظری رابطه بین آنها بپردازیم. در مقام اثبات علیت و روابط برخی از مصادیق مثل توسل به اهلبیت، تبرک جستن به حرمهای معصومان و... بررسی میشود. در ادامه به اختصار به مهمترین مباحث مرتبط با موضوع نشست در دو حوزه ثبوت و اثبات اشاره میکنیم.
چگونگی رابطه خداوند و اسباب مادی
در بررسی رابطه بین اسباب مادی و معنوی این نکته اساسی است که بر اساس توحید افعالی تمام حوادثی که در عالم رخ میدهد، فعل خداوند است. چیزی از دایره فعل خداوند خارج نیست. البته خداوند اسبابی برای تحقق اراده خود قرار داده است که برخی از این اسباب مادی و برخی مثل فرشتگان فرامادی هستند (والمدبرات امرا).
نکته دیگر این است که رابطه خداوند و این افعال، رابطه طولی است؛ اما نه طولی به این معنا که خداوند فاعل بعید است و به طور مستقیم تأثیری نمیتواند داشته باشد. مثل ساعت ساز لاهوتی در فلسفه غرب؛ بلکه او فاعل قریب است؛ زیرا معلول عین الربط به علت است و از خود هویت مستقلی ندارد.
ملاصدرا معتقد است که همان طور که وجود فرد به طور حقیقی به خود او منسوب است، یکی از شؤون حق متعال نیز میباشد؛ زیرا عین الربط به خداوند است. بنابراین علم، اراده، افعال و همه آن چه از فرد صادر می شود، نیز به طور حقیقی منسوب به خداوند است. در نتیجه فعل انسان، به صورت اعلی و اشرف و به صورت لایق ذات احدیت، یکی از افعال خداوند است. همراهی خداوند با مخلوقات از نوع همراهی (معیت) قیومیه است.
علامه طباطبایی; نیز براساس مبانی فلسفه صدرایی اثبات کرده است که خداوند فاعل قریب همه فعلها و فاعلهای آنهاست، زیرا وجود معلول نسبت به وجود علت وجود رابط و متقوم به وجود آن است، بنابراین، وجودهای امکانی نسبت به وجود واجب بالذات وجودهای رابط و غیر مستقل میباشند. بر این اساس، در دار وجود فقط یک ذات مستقل وجود دارد و همه موجودات اعم از ذوات و آثار و افعال آنها، افعال واجب بالغیراند. بنابراین، خداوند متعال فاعل قریب هر فعلی با فاعل آن است این مقتضای نظر دقیق در هستی شناسی و نظام علیت است. اما اینکه از خداوند به عنوان فاعل بعید و علتالعلل یاد میشود مقتضای نظر ابتدایی به موجودات است که ماهیت موجودات مورد توجه واقع میشود [و نوعی استقلال وجودی برای آنها تصور میشود، گویی آنچه در جایگاه علت قرار دارد، به صورت مستقل منشأ پیدایش معلول است، اگر چه وجودش معلول موجود دیگری است که از کمال وجودی بالاتری برخوردار است، و سرانجام رشته علل به خداوند که علت العلل است ختم میشود] (نهایۀ الحکمۀ، مرحله۱۲، فصل ۱۴، ص۲۶۴-۲۶۵).
بنابراین اولا، باید توجه داشت که این اسباب استقلالی عمل نمیکنند. این جا بحث تفویض معتزلی نفی میشود. خداوند ساعت ساز لاهوتی نیست. خداوند فاعل قریب همه افعال است؛
ثانیا، فعل اختیاری انسان، از طریق اختیار او محقق است، لذا جبر نیست؛ اما در عین حال انسان و اختیارش به خداوند وابسته است.
ثالثا، بنابراین خداوند از طریق اسباب فعال لحظه به لحظه است.
سببسازی و سببسوزی خداوند
نکته مهم دیگر این است که خداوند سبب ساز و سبب سوز است.
اسباب فقط نقش وساطت در فیض دارند و مؤثر واقعی تنها خداست. خدایتعالی با وجود قرار دادن نظام اسباب و مسببی همچنان قدرتش ـ در امور ممکن ـ مطلق است و می تواند واسطههایی را از قدرت بیندازد و واسطههای دیگر ایجاد کند پس اسباب مادی نسبت به اراده و افعال خدای متعال نه سببیت دارند نه وساطت منحصره؛ یعنی خداوند قادر است شیء واحد را از طریق واسطههای فراوان بوجود آورد همچنان که در مورد معجزات میبینیم آتش هست ولی نمیسوزاند و خوردن نیست ولی سیری هست. از همین مطلب میتوان رابطه خداوند با اسباب معنوی مثل دعا، معجزه و... را شناخت؛ زیرا علیتها منحصر به علیتهای شناخته شده نیستند.
سببسازی و سبب سوزی با قانون علیت
سبب سازی و سببسوزی خداوند نقض قانون علیت هم نیست؛ بلکه نقص علیتهای شناخته شده است. درمان یک بیماری بدون استفاده از دارو، و یا تبدیل یک جسم بیجان به جاندار غیر از راه طبیعی شناختهشده، نقض قانون علیت نیست؛ بلکه کشف علت جدید است. علل جدیدی که کشف میشوند،
برخی علل مادی حوادث هم برای ما شناخته شده نیست تا چه رسد به علل معنوی.
قرآن کریم نیز وجود چنین عللی را تأیید کرده و نمونههای از اثرگذاری اسباب معنوی را گزارش کرده است. مثل آوردن تخت بلقیس در کمتر از چشم بر هم زدنی یا شفای کورمادرزاد و زنده کردن مرده و...
قالَ یا أَیُّهَا الْمَلَؤا أَیُّکُمْ یَأْتِینِی بِعَرْشِها قَبْلَ أَنْ یَأْتُونِی مُسْلِمِینَ * قالَ عِفْرِیتٌ مِنَ الْجِنِّ أَنَا آتِیکَ بِهِ قَبْلَ أَنْ تَقُومَ مِنْ مَقامِکَ وَإِنِّی عَلَیْهِ لَقَوِیٌّ أَمِینٌ (نمل:۳۸ـ۳۹)؛ «[پس سلیمان] گفت: "ای سران [کشور]، کدامیک از شما تخت او را پیش از آنکه مطیعانه نزد من آیند، برای من میآورد؟" عفریتی از جن گفت: "من آن را پیش از آنکه از مجلس خود برخیزی برای تو میآورم و بر این [کار] سخت توانا و مورد اعتمادم"»؛
وَ رَسُولاً إِلی بَنی إِسْرائیلَ أَنِّی قَدْ جِئْتُکُمْ بِآیَةٍ مِنْ رَبِّکُمْ أَنِّی أَخْلُقُ لَکُمْ مِنَ الطِّینِ کَهَیْئَةِ الطَّیْرِ فَأَنْفُخُ فیهِ فَیَکُونُ طَیْراً بِإِذْنِ اللَّهِ وَ أُبْرِئُ الْأَکْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ وَ أُحْیِ الْمَوْتی بِإِذْنِ اللَّهِ وَ أُنَبِّئُکُمْ بِما تَأْکُلُونَ وَ ما تَدَّخِرُونَ فی بُیُوتِکُمْ إِنَّ فی ذلِکَ لَآیَةً لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنینَ (آلعمران:۴۹)
نتیجه اینکه وقوع اعجاز، مستلزم نقض قانون علیت نیست. از نگاه ما پذیرش اعجاز تنها بهمعنای قبول علتی غیرمادی و معنوی برای پدیدههای مادی است که با موهبت پروردگار متعال در نفس پیامبر محقق میشود، اما آموختنی نیست. بنابراین ما معجزه را محال ذاتی نمیدانیم؛ چون فرض آن مستلزم تناقض نیست. حتی با توجه به قدرت مطلق خداوند و توانایی انسان، معجزه محال وقوعی نیز شمرده نمیشود؛ زیرا تحقق علتش ممکن است، و فرض آن نیز بهمعنای فرض یک معلول بدون علت نیست؛ زیرا علتی دارد که البته ناشناخته است.
در بحث قدرت خداوند هم همین نکته است. خداوند اگر بخواهد کاری انجام دهد کسی نمیتواند مانع باشد؛ البته آنها در موارد عادی بنا ندارند، قوانین عادی عالم را نقض کنند. مثلا در جنگ بدر، خداوند صلاح دید امداد خاص خود را نازل فرمود با این که به حساب اسباب مادی، مسلمانان شکست میخوردند ولی با امداد غیبی، پیروز شدند:
إِذْ تَسْتَغِیثُونَ رَبَّکُمْ فَاسْتَجَابَ لَکُمْ أَنّی مُمِدُّکُم بِأَلْفٍ مِّنَ الْمَلَئکَةِ مُرْدِفِینَ؛ وَ مَا جَعَلَهُ اللَّهُ إِلَّا بُشْرَی وَ لِتَطْمَئنِّ بِهِ قُلُوبُکُمْ وَ مَا النَّصْرُ إِلَّا مِنْ عِندِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ؛[۱] (به خاطر بیاورید) زمانی را (که از شدت ناراحتی در میدان بدر،) از پروردگارتان کمک میخواستید؛ و او خواسته شما را پذیرفت (و گفت): من شما را با یکهزار از فرشتگان، که پشت سر هم فرود میآیند، یاری میکنم. ولی خداوند، این را تنها برای شادی و اطمینان قلب شما قرار داد؛ و گر نه، پیروزی جز از طرف خدا نیست؛ خداوند توانا و حکیم است!
در قضیه کندن درب قلعه خیبر هم چنین عنایتی بوده است:
فَأُخْبِرَ النَّبِیُّ ص بِذَلِکَ فَقَالَ وَ الَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ لَقَدْ أَعَانَهُ عَلَیْهِ أَرْبَعُونَ مَلَکاً فَرُوِیَ أَنَّ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ ع قَالَ فِی رِسَالَتِهِ إِلَی سَهْلِ بْنِ حُنَیْفٍ رَحِمَهُ اللَّهُ وَ اللَّهِ مَا قَلَعْتُ بَابَ خَیْبَرَ وَ رَمَیْتُ بِهِ خَلْفَ ظَهْرِی أَرْبَعِینَ ذِرَاعاً بِقُوَّةٍ جَسَدِیَّةٍ وَ لَا حَرَکَةٍ غِذَائِیَّةٍ لَکِنِّی أُیِّدْتُ بِقُوَّةٍ مَلَکُوتِیَّةٍ وَ نَفْسٍ بِنُورِ رَبِّهَا مُضِیئَةٍ وَ أَنَا مِنْ أَحْمَدَ کَالضَّوْءِ مِنَ الضَّوْءِ وَ اللَّهِ لَوْ تَظَاهَرَتِ الْعَرَبُ عَلَی قِتَالِی لَمَا وَلَّیْتُ؛[۲]
رابطه اسباب مادی و معنوی
پرسش مهم و قابل تأمل دیگر اینکه آیا خدای تعالی معجزات و استجابت دعا را از طریق اسباب و علل مادی و طبیعی محقق میکند یا آنکه بدون بهجریان انداختن اسباب مادی و علل طبیعی و به صرف اراده خود محقق مینماید؟ به عبارت دیگر آیا در امور مادی اسباب غیر مادی اثر دارد یا فقط از کانال اسباب مادی جریان مییابد؟
از نظر عقلی در اینجا دو فرض را میتوان تصور کرد: یکی اینکه علل مادی جانشین پذیر در طول علل معنوی اثرگذار باشند؛ یعنی خداوند پس از دعا و توسل بنده بیمار، با فراهم کردن مقدرات مادی شفا را مثلا عطا میکند. دکتر خوب را با مقدرات فراهم میکند، تشخص درست را به دکتر الهام میکند و اسباب شفا را فراهم میکند. بنابراین شفا و... اثرگذاری دعا و توسل از طریق اسباب مادی محقق میشود. بحث توفیقات و سلب توفیقات و قضا و قدر در این جا مطرح میشود.
احتمال دیگر این امور مادی فقط، با اسباب مادی محقق نشوند، بلکه اسباب معنوی اثرگذار باشد یا مانند جنگ بدر، اسباب مادی و معنوی با هم دخالت داشته باشند.
اشکال نشود که خداوند نمیتواند به طور مستقیم دخالت کند و حتما وساطت اسباب مادی ضروری است؛ زیرا پاسخ آن است که سنخیت علت و معلول بدین معنا است که علت کمال معلول را ـ هر چند در مرتبه بالاتر داشته باشد ـ اما ضرورتی ندارد که یک علت مادی برای پدیدههای مادی حتما فرض شود، خداوند متعال بدون واسطه هم میتواند اثر گذار باشد.
تقدم و تأخر رتبی اسباب
این بحث به بحث وساطت فیض مرتبط میشود. شواهد متعددی دلالت بر آن دارد که اسباب معنوی مقدم بر اسباب مادی هستند. نشانه روشن آن این است که تمام تأثیرگذاریهایی که برای دعا، صدقه، توسل، معجزه و... مشاهده میشود، خلاف جریان عادی و مادی است. بنابراین نشان میدهد که آنها مقدم هستند. شواهد روایی نیز همین نکته را به صراحت بیان کردهاند. به نمونههایی از روایات مربوط به دعا، توسل و صدقه که بر اثر گذاری مخالف اسباب عادی دلالت دارند، توجه فرمایید:
عَنْ أبی عَبْدِاللّهِ علیه السلام قالَ: إنَّ الدُّعاءَ یَرُدُّ الْقَضاءَ وَقَدْ نَزَلَ مِنَ السَّماءِ وَقَدْ ابْرِمَ إبْراماً ؛ امام صادق علیه السلام فرمود: دعا قضائیکه از آسمان نازل شده برمی گرداند، اگر چه آن قضا به سختی مبرم و محکم شده باشد.
کانَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ علیهما السلام یَقُولُ: ألدُّعاءُ یَدْفَعُ الْبَلاءَ النَّازِلَ وَما لَمْ یَنْزِلْ؛ حضرت رضا علیه السلام می فرماید: حضرت علی بن الحسین علیهما السلام فرمود: دعا بلایی را که نازل شده و نازل نشده دفع می کند.
وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحیماً (نساء:۶۴)
کمال الدین و تمام النعمة ؛ ج۲ ؛ ص۴۴۱: «قَالَ أَنَا خَاتَمُ الْأَوْصِیَاءِ وَ بِی یَدْفَعُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ الْبَلَاءَ عَنْ أَهْلِی وَ شِیعَتِی».
من لا یحضره الفقیه ؛ ج۲ ؛ ص۶۱۵: «وَ بِکُمْ یُنَفِّسُ الْهَمَ وَ یَکْشِفُ الضُّرَّ».
کافی (ط - دار الحدیث) ؛ ج۷ ؛ ص۲۱۱: «قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عَلَیْهِ السَّلَامُ: «دَاوُوا مَرْضَاکُمْ بِالصَّدَقَةِ، وَ ادْفَعُوا الْبَلَاءَ بِالدُّعَاءِ، وَ اسْتَنْزِلُوا الرِّزْقَ بِالصَّدَقَةِ».
بنابراین در امراض و بیماریها باید به علل اصلی، به عنوان علل اصلی و به علل فرعی، به عنوان علل فرعی توجه داشت. نوع نگاه ما، باعث میشود که از این اسباب به طور مناسب استفاده کنیم.
توجه به اسباب مادی در طول اسباب معنوی
تأکید میکنم که باید مراقب باشیم که بیتوجهی به علل مادی هم نادرست است؛ زیرا اینها اسبابی است که خود خداوند قرار داده است. خداوند میتواند کارها را با قدرت خود انجام دهد؛ اما بشر از طریق این اسباب به کمال میرسد. روایات زیر به صراحت همین نکته را بیان میکند:
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِنَّ نَبِیّاً مِنَ الْأَنْبِیَاءِ مَرِضَ فَقَالَ لَا أَتَدَاوَی حَتَّی یَکُونَ الَّذِی أَمْرَضَنِی هُوَ الَّذِی یَشْفِینِی فَأَوْحَی اللَّهُ تَعَالَی إِلَیْهِ لَا أَشْفِیکَ حَتَّی تَتَدَاوَی فَإِنَّ الشِّفَاءَ مِنِّی؛[۳]
احتمال پیراسته بودن حرمهای اهلبیت از ویروس
آیا احتمال دارد که ویروس وارد حرم اهلبیت و مجالس توسل و دعا نشود؟ جواب آن است که بله این احتمال وجود دارد که خداوند چنین اثری برای این مکانها و مجالس قرار داده باشد؛ اما دلیل نقلی بر آن داریم؛ بلکه شواهدی داریم مثل این که مسجد و حرمهای مطهر میتواند به نجاستهای ظاهری آلوده شود و برخی روایات که درباره تقدس و مطهر بودن این مکانها وجود دارد، به طهارت معنوی آنها ناظر است نه آلودگیهای مادی. بنابراین با وجود این که احتمال تأثیرگذاری مادی را هم انکار نمیکنم؛ اما چنان که گفته شد، به قوانین و اسباب عادی هم باید توجه شود؛ بنابراین ضمن اعتقاد به این که این مکانها اثرات معنوی خود را دارند؛ اما مسائل بهداشتی و پیشگیری هم باید مورد توجه باشد.
سید علی هاشمی، استادیار جامعة المصطفی العالمیه