سه‌شنبه ۹ دی ۱۳۹۹ - ۱۰:۴۴
خلقت شگرف حضرت عیسی مسیح(ع)

حوزه/ آفرینش مخلوقات در نزد خداوند چنان است که بین کوچکی و بزرگی؛ راحتی و سختی، هیچ تفاوتی وجود ندارد. اگر خداوند بخواهد جهانی مانند جهان کنونی با این همه کهکشان ها و ستارگان ـ که آمار آن عجیب و وسعت آن حیرت آور است ـ بیافریند، به محض فرمان، ایجاد صورت می گیرد.

به گزارش خبرگزاری حوزه، «مثال های زیبای قرآن»، کتابی است از آیت الله العظمی مکارم شیرازی که به مثال های مختلف قرآن در موضوعان گوناگون پرداخته و حوزه نیوز مطالب کاربردی این کتاب را در شماره های مختلف تقدیم نگاه شما قرآن دوستان خواهد کرد.

    

فصل یازدهم

   

دهمین مثال: خلقت شگرف حضرت عیسی بن مریم(علیهما السلام)

خداوند متعال در آیه ۵۹ سوره آل عمران می فرماید: «اِنَّ مَثَلَ عِیسی عِندَ اللّهِ کَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُراب ثُمَّ قالَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ» مثل عیسی در نزد خدا، همچون آدم است که او را از خاک آفرید؛ سپس به او فرمود: «موجود باش!» او هم فوراً موجود شد. [بنابراین، ولادت مسیح بدون پدر، هرگز دلیل بر اولوهیّت او نیست.]

   

شرح و تفسیر

قرآن مجید از آیه ۴۵ تا ۵۹ سوره آل عمران درباره حضرت عیسی بن مریم (علیه السلام) سخن می گوید و مراحل مختلف زندگی او را از قبیل: کیفیّت تولّد، پرورش و رشد او، رسالت و پیامبری، معجزات و کرامات، عروج آن حضرت به آسمان و... مورد بررسی قرار می دهد. در این آیه مورد بحث نیز قرآن در صدد برآمده تا شبهه ای را که نسبت به حضرت عیسی وجود دارد، برطرف سازد.

    

سؤال: چگونه ممکن است انسانی بدون داشتن پدر، تنها از مادر متولّد شود؟ و چگونه تولّد انسانی بدون ترکیب اسپرم و اُوول (نطفه مرد و زن) ممکن است؟

آیه مثل در صدد پاسخ به این شُبهه است که: «مگر حضرت آدم (علیه السلام) پدر داشت!؟ آفرینش او که سخت تر از تولّد عیسی بود؛ چون او نه پدر داشت و نه مادر؛ همان خدایی که آدم را بدون پدر و مادر آفرید، قادرست که عیسی بن مریم را بدون پدر بیافریند!

این گونه کارها در نزد خداوند دشوار نیست. خداوند همین که اراده کند، ایجاد می شود. «ثُمَّ قالَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ» (۱) فرمان همان و ایجاد شدن همان.

آفرینش مخلوقات در نزد خداوند چنان است که بین کوچکی و بزرگی؛ راحتی و سختی، هیچ تفاوتی وجود ندارد. اگر خداوند بخواهد جهانی مانند جهان کنونی با این همه کهکشان ها و ستارگان ـ که آمار آن عجیب و وسعت آن حیرت آور است ـ بیافریند، به محض فرمان، ایجاد صورت می گیرد.

اگر انسان در هنگام نماز به چنین خداوندی فکر کند و بیندیشد که در مقابل چه خدای قادری ایستاده است؛ و احساس کند که «هیچ» با «همه چیز» صحبت می کند، مسلّماً حال دیگری در نماز پیدا خواهد کرد.

    

قدرت خداوند در کلام امیرالمؤمنین(علیه السلام)

علی(علیه السلام) در خطبه ۱۸۵ نهج البلاغه، درباره قدرت خداوند جملات زیبایی دارد که به چند نمونه آن اشاره می کنیم: «لَوْ فَکَّرُوا فی عَظیمِ الْقُدْرَةِ وَ جَسیمِ النِّعْمَةِ لَرَجَعُوا اِلَی الطَّریقِ وَ خافُوا عَذابَ الْحَریقِ...» اگر مردم در قدرت عظیم خداوند و نعمت های فراوان او می اندیشیدند، حتماً هدایت می شدند و از عذاب الهی می ترسیدند؛ ولی افکار مردم بر اثر هوی و هوس، ناتوان شده و حجاب های خودپرستی جلو دیدگان آنها را گرفته است؛ نه چشم بینا دارند و نه قلب پذیرا. نگاهی به این موجودات کوچک و ریز بیفکن که چگونه خلقت اینها را شگفت انگیز آفریده است! تمام اجزاء و اندامی که یک حیوان بزرگ آن را داراست، خداوند برای این موجودات نیز آفریده است.

سپس حضرت خلقت مورچه را مورد بررسی قرار داده، نکات لطیف و ظریفی را درباره آن بیان می فرماید.

یکی از حجاب هایی که سبب می شود، شگفتی های آفرینش مورد توجّه انسان قرار نگیرد، حجاب عادت است؛ زیرا عادت باعث می شود که عظمت چیزی از یاد برود؛ مثلا همین مورچه که معمولا مورد دید همگان است، برای انسان عادی شده است و این عادت سبب شده است که به شگفتی آن توجّه نشود. چه این که اگر مورچه با یکی از پیشرفته ترین صنایع بشر مقایسه گردد، آن وقت عظمت قدرت خداوند آشکار می شود.

   

یکی از صنایع پیشرفته بشر هواپیماست که این هواپیما مسافران و بارهای زیادی را حمل و نقل می کند و دارای قسمت و اجزای متفاوتی است که همانند یک شهر کوچک می ماند. اگر این هواپیما ـ که نهایت قدرت نمایی بشر است ـ با مورچه ـ که یکی از صنایع کوچک قدرت بی پایان خداوند است ـ مقایسه گردد، خواهیم دانست که مورچه از هواپیما عظیم تر و شگفت آورتر است؛ زیرا این موجود کوچک با این جثّه ریز خود، همه چیز را داراست. اجزا و دستگاههایی از قبیل: چشم، گوش، پا، نیروی جاذبه، نیروی دافعه، نیروی جذب و هضم غذا، دستگاه تخلیه فضولات، دستگاه تولید مثل، قدرت خانه سازی و انبارسازی، تهیّه مواد غذایی و نگهداری آن بطوری که فاسد نشود و... واقعاً این موجود کوچک، یکی از شگفتی های آفرینش است که چگونه این همه اجزا و دستگاهها در بدن کوچک او جا گرفته است!

علاوه بر آن که هواپیما قدرت تهیّه مواد خوراکی، تولید مثل و... را ندارد، و فاقد بسیاری از دستگاه هایی است که در درون مورچه است، خود به تنهایی قادر بر انجام کار نیست، بلکه عدّه ای تکنسین آن را به حرکت درمی آورند.

آری! اگر انسان در قدرت عظیم و پایان ناپذیر خداوند اندیشه کند، هدایت می شود و از آفرینش یک انسان فاقد پدر، تعجّب نمی کند. باید بر چنین خدای قادری، با تمام وجود سجده کرد و بر چنان انسان کامل (علی(علیه السلام)) که این قدرت وصف ناپذیر را زیبا توصیف نموده است، درود و سلام فرستاد.

    

درباره پیدایش انسان دو نظریّه عمده وجود دارد:

۱ـ «تنوّع انواع». صاحبان این نظر معتقدند: آدم دارای خلقت مستقلّی بوده است، همان گونه که دیگر حیوانات نیز خلقت جداگانه ای داشته اند. این نوع برداشت را «ثبوت انواع» نیز می گویند.

۲ـ «تبدّل انواع». این نظر که در بین دانشمندان علوم طبیعی مشهور است، می گوید: در ابتدای خلقت، تنها یک موجود تک سلولی وجود داشته که در دل دریاها شناور بوده است. این موجود با گذشت زمان رشد یافت؛ و سپس به ماهی تبدیل شد. ماهی نیز شروع به تولید مثل و تکثیر نسل نمود. آن گاه تعدادی از آن ماهی ها بر اثر امواج دریا به روی زمین پرتاب شدند و کم کم به سایر حیوانات تبدیل گشتند که از جمله آنها میمون و بوزینه است، پس از آن عدّه ای از بوزینگان تکامل و رشد یافته، تبدیل به انسان شدند.

   

آیا صاحبان این نظریّه (تبدّل انواع) دلیل قاطعی دارند؟

خیر؛ چون ریشه این تفکّر به میلیون ها سال قبل باز می گردد و در آن زمان انسانی وجود نداشته، اطّلاعات دقیقی نرسیده است؛ تنها قرائن و شواهدی از باستان شناسان جمع آوری شده است که آن هم یقین آور نیست.

   

تفاوت بین «نظریّه» و «قانون»

در مباحث علمی، آن دسته از مسایلی که در آزمایش می گنجد، بعد از آن که مسیر آزمایش را طی کرد، تبدیل به یک قانون عملی می شود؛ مثلا به وسیله آزمایش ثابت شده است که سرعت نور در هر ثانیه ۳۰۰ هزار کیلومتر است. امّا آن دسته از مسایلی که در علوم تجربی نمی گنجد و قابل آزمایش نیست و برای اثبات آن از روی عقل به قرائن و شواهد موجود تمسّک می جویند، «فرضیّه» نامیده می شود.

از این رو، «تبدّل انواع» فرضیّه است، نه قانون. یکی از ویژگی های فرضیّه، احتمال عوض شدن و باطل شدن آن است. به عنوان نمونه، دانشمندان فرضیّه ای را مطرح کردند که انسان های چهل هزار سال قبل، غیر از انسان های امروز بودند؛ ولی باستان شناسان جمجمه هایی از دو میلیون سال پیش یافتند که کاملا شبیه به انسان امروزی است. بدین ترتیب فرضیّه قبل، باطل می گردد.

   

نظر قرآن درباره پیدایش انسان

آنچه از ظاهر آیات قرآن استفاده می گردد، این است که قرآن مجید نظر اوّل (تنوّع انواع) را تأیید می کند و باید به نظر دوّم از روی مطالعه نگریست و نمی توان آن را قانون به حساب آورد.

در هر حال، چه نظر اوّل صحیح باشد و چه دوّم، در تفسیر آیه مثل تغییری ایجاد نمی شود؛ زیرا اگر به تبدّل انواع هم قائل شویم، باز خواهیم گفت:

همان خدایی که موجودات تک سلولی را بدون پدر و مادر آفرید، قادر است حضرت عیسی بن مریم(علیهما السلام) را نیز خلق کند. علاوه بر این که دانشمندان بر حیواناتی دست یافتند که بدون جفت گیری بچّه دار می شوند، که از آن به «بکرزایی» تعبیر شده است؛ یعنی جنس ماده در این نوع حیوانات بدون نیاز به جنس نر قادر به تولید مثل است.

بنابراین، اگر در عالم «بکرزایی» ممکن باشد، توّلد حضرت مسیح(علیه السلام) بدون پدر نه تنها جای تعجّب نیست، بلکه شگفت آورتر از آن رخ داده است.

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • منتشرشده: ۱
  • در صف بررسی: ۰
  • غیرقابل‌انتشار: ۱
  • فرهاد کاهحکیان GB ۱۳:۰۵ - ۱۴۰۰/۰۵/۱۵
    نام ایسا از دو واژه به زبان فارسی ساخته شده است. پیشوند ای به زبان کردی معادل این در زبان فارسی می باشد و پسوند سا به معنای مثل و مانند. لذا این نام به معنای " مثل این " می باشد. لقب وی نازاره ( ناصری ) است که باز هم از دو واژه فارسی ساخته شده است. نازا به معنای عقیم و یائسه و ره مخفف راه. آن شهر در استان گالیله ( جلیله ) واقع بوده است و گالیله دو معنا دارد؛ یکی گاو سیاه و دیگری بهنگام شب. مادر او در اصل و ریشه ماریام می باشد که به معنای مار دریائی است. محل تولد وی دهکده بیت لِهِم بوده است که به زبان عبری به معنای خانه نان می باشد. موسا ( موسی ) هم یک واژه فارسی است. این نام دو معنا دارد ؛ یکی به زیبایی مو و دیگری لاغر اندام شبیه مو. ایساّک ( اسحاق ) نام فرزند دوم ابراهیم می باشد که از دو واژه فارسی به شکل زیر ساخته شده است : ایسا اک. معنای این نام " ایسای کوچک " می باشد و نشانه بارز و آشکار این حقیقت است که ابراهیم به ظهور ایسای بزرگ اعتقاد داشته است و آنهم دوهزار سال قبل از میلاد ایسا مسیح. نام فرزند اول ابراهیم ، ایسما ایل ( اسماعیل ) است . پیشوند ایس در این نام مخفف عبارت فارسی " این است " می باشد و ما ضمیر اول شخص جمع . لذا این نام از دیدگاه والدین ( ابراهیم و هاجر ) به معنای " این است ایل ما " می باشد. نام نوه های ابراهیم یا فرزندان ایساّک عبارت اند از ایساو ( عیسو ) و جاکوب ( یعقوب ). ایساو به زبان فارسی قدیمی به معنای " آب ایستا " یا آب ساکن می باشد و معنای معنوی این نام این است که ایسا موعود از جریان نسل او به ظهور نمی رسد بلکه از نسل برادر او یعنی جاکوب. معنای معنوی جاکوب یا کوبنده جا این است که حق طبیعی وراثت را که در زندگی ایلی به برادر بزرگتر تعلق داشته است، به خود اختصاص می دهد و جای اورا قصب می نماید. تلفظ اصلی نام ابراهیم بصورت " آبراهام " می باشد که از سه واژه فارسی به شکل زیر ساخته شده است : آب راه ام . معنای این نام از دیدگاه والدین فارسی زبان وی عبارت است از " توشه راه من ". نام قبلی وی " اَبرام " بوده است که باز هم از دیدگاه والدین ( معمولا پدر ) به معنای " اَبر من" می باشد. نوشتار و تلفظ اصلی نام نوح به شکل زیر می باشد : Noah با تلفظ " نو آه " که دو واژه فارسی می باشند و معنای این نام عبارت است از " آه یا دَم نو " .