به گزارش خبرنگار «حوزه» در اهواز، برای تهیه گزارش از طلاب جهادی اهواز به بیمارستان گلستان اهواز رفتم.
شیفت اول جهادیها رو به اتمام بود و من قرار بود با شیفت دوم وارد بخش بیماران کرونایی بشم.
لباس و تجهیزات مخصوص رو پوشیدم و مسئول گروه اسمم رو روی سینهام نوشت! گفت اسم هرکس باید روی سینهاش نوشته بشه تا پرستارا بتونن اونهارو به اسم صدا کنن.
البته معمولا پشت هر لباس، شعار یا ذکری هم نوشته میشه... مثل "سرباز حاج قاسم" یا "طلبه جهادی"
بعد از تجهیز و بررسی وسایل، وارد بخش بیماران کرونایی شدم.
درب سالن ورودی بخش، طلبه ای رو دیدم که خستگی تو چشماش موج می زد. هیچ اسمی جز جهادی هم روی لباسش ننوشته بود!
ازش پرسیدم چرا فامیلتو ننوشتی! هیچی نگفت. لبخند زد و بهم خداقوت گفت و همینکه میخواست بره، ازش پرسیدم مسئولتون کیه!؟ میشه صداش کنی! گفت چشم الان صداش میزنم...
رفت و یک دقیقه بعد برگشت و گفت الان میاد... قبل از اینکه بره، با موبایلم ازش همین عکسی رو گرفتم که میبینید...
چند ساعتی کارم تو بیمارستان طول کشید.
موقع برگشت، عکسی از که طلبه گرفته بودم رو به سرتیم گروه نشون دادم و گفتم این رو میشناسی!؟ طلبه کدوم حوزه بود!
لبخند زد و گفت: ایشون حاج آقای پرچم، فرمانده بسیج طلاب و روحانیون سپاه خوزستان هستن...
با سکوتی ممتد به این فکر کردم که ای کاش میشد مسئولان و مدیران کشور هم مثل این فرمانده جهادی بودن...!
جا داره به حاج آقای پرچم بگیم؛ خداقوت فرمانده...