خبرگزاری حوزه | یکی از مهمترین مباحث مهدویت، بحث ایجاد حکومت جهانی و رفع ظلم نه تنها در قسمتی از جهان بلکه در کل عالم است و این امر زمانی تحقق خواهد پذیرفت که جامعه به آن حد از بلوغ و رشد فکری نائل آید که آمادگی پذیرش این حکومت جهانی را داشته باشد.
تاریخ در موارد متعددی گواه این مطلب است که اگر جامعه، پذیرای حکومت عدل نباشد و به آن حد از برائت از ظالم نرسیده باشد که بتواند برای حکومت عدل جانفشانی کند، به سعادت نخواهد رسید؛ حتی به زودی یافته خود را از دست خواهد داد.
نمونه ی بارز این امر، حکومت حضرت علی (علیه السلام) است. با وجود این که مردم در این برهه از تاریخ ، بدون هیچ شکی وتردیدی انتخاب درستی را انجام داده بودند؛ اما از آنجا که انتخاب آنها از روی رشد و بلوغ فکری نبود، به سر منزل مقصود نرسید.
دلیل واضح عدم بلوغ فکری جامعه، انتخاب ابوموسی اشعری در مدتی کوتاه بعد از انتخاب به حق امیر المومنین علی (علیه السلام) برای حکومت بود.
مردم آن زمان، با وجود این که چنان به پذیرش حکومت حضرت رغبت نشان دادند که ایشان فرمودند: «فَتَدَاکُّوا عَلَیَّ تَدَاکَّ الْإِبِلِ الْهِیمِ یَوْمَ وِرْدِهَا وَ قَدْ أَرْسَلَهَا رَاعِیهَا وَ خُلِعَتْ مَثَانِیهَا حَتَّی ظَنَنْتُ أَنَّهُمْ قَاتِلِیَّ أَوْ بَعْضُهُمْ قَاتِلُ بَعْضٍ لَدَیَّ.» (چنان بر من هجوم آوردند که شتران تشنه به آبشخور روی آرند و چراننده پایبند آن ها را بردارد و یکدیگر را بفشارند؛ چنان که پنداشتم خیالِ کشتن مرا در سر می پرورانند یا در محضر من، بعضی خیالِ کشتن بعض دیگر را دارند).( نهج البلاغه، خطبه ۵۴)
این واقعه نشان دهنده ی انتخاب اصلح، نه از روی بصیرت و احساس نیاز واقعی به برقراری عدالت بلکه تحت فشار شرایط و موقعیت خاص موجود در جامعه بود.
در واقع هجوم مردم به خانه مولی الموحدین علی (علیه السلام) به این دلیل نبود که ایشان فهمیده بودند برای رسیدن به سعادت، راهی جز رعایت و پذیرش همه جانبه ی حق و عدالت ندارند که اگر به این سطح از تفکر رسیده بودند تا پای جان بر سر آرمان خویش باقی می ماندند و فریب ظاهر سازی معاویه را در جنگ صفین نمی خوردند؛ بنابراین زمانی جامعه برای تحقق حکومتی جهانی توسط بقیه الله (عجل الله تعالی فرجه الشریف) آمادگی لازم را خواهد داشت که نه تنها اکثریت افراد آن در مواردی محدود انتخاب اصلح داشته باشند؛ بلکه همواره بهترین ها را انتخاب کنند. در واقع باید گرایش به عدالت و حکومت عادلانه در جامعه نهادینه شده باشد.
قرار خدا بر این است که این بار زمانی دست خود را از آستین خلیفه اش بیرون آورد که هدف نهائی خلقت تحقق پذیرد و این هدف همانا ارث بردن حکومت توسط مستضعفان و مظلومان است.
«وَنُریدُ أَن نَمُنَّ عَلَی الَّذینَ استُضعِفوا فِی الأَرضِ وَنَجعَلَهُم أَئِمَّةً وَنَجعَلَهُمُ الوارِثینَ» (قصص-۵)
ما میخواهیم بر مستضعفان زمین منّت نهیم و آنان را پیشوایان و وارثان روی زمین قرار دهیم!
بنابراین باید زمینه ی همه جانبه ی برقراری و پایداری عدالت در جامعه وجود داشته باشد و مهمترین آن پذیرش حقیقی عدالت در بین مردم است نه پذیرش موقتی و بدون بصیرت.
آزاده ابراهیمی فخاری