به گزارش خبرگزاری حوزه حضور در حوزههای علمیه و یادگیری دروس حوزوی همواره با سختیها و مشکلات خاص خودش همراه بوده است، دروسی که یادگیری آن نیازمند همت، تلاش و کوشش فراوان است، از همین رو با حجتالاسلام رضا محبی راد پژوهشگر و محقق مرکز فقهی ائمه اطهار (ع) و از طلاب موفق به گفتوگو نشستیم تا از دلایل موفقیت وی در یادگیری این دروس بیشتر بدانیم.
سال ۶۸ وارد حوزه علمیه شدم
رضا محبی راد هستم متولد لاهیجان، در سال ۶۸ به لطف الهی وارد حوزه علمیه شدم، یعنی بعد از وفات مرحوم امام رضوانالله، در طفولیت پدر بنده از بازاریان و تجار مؤمن و متدین و اهل وجوهات بود و از زمان آیتاللهالعظمی بروجردی (ره) هرساله بهاتفاق عدهای از علمای شهر برای ادای وجوهات به قم مشرف میشدند.
بعد از مرحوم آیتالله بروجردی (ره)، مقلد آیتاللهالعظمی گلپایگانی (ره) بود و به یاد دارم که هر زمانی تصویر ایشان از تلویزیون در آن زمان (خیلی ساعتهای محدودی هم برنامه بود) پخش میشد به احترام ایشان بلند میشد و صلوات میفرستاد و این در ذهن ما کاملاً نقش بسته بود و علمایی که از بلاد گیلان بهصورت مدون هر ماه یکی دو شبی مهمان ابوی بودند و فراتر از این یک روضه خانگی داشتند که هر هفته یکی از روضهخوانها روضه میخواندند چه کسی در خانه بود و چه کسی نبود، خانه را منور به فیوضات اهلبیت (ع) میکردند. (در قدیم بین متدینین بسیار مرسوم بود).
این باعث شد که در ذهن بنده با عنایت پروردگار نقش بست که راهم را معین کنم و به یاد دارم که در اولین انشائی که فکر میکنم در کلاس چهارم ابتدایی از دانشآموزان میخواستند که در آینده چهکاره خواهید شد؟ آنجا بود که به لطف الهی بنده نوشتم طلبه خواهم شد و این عاملی شد که در منطقه معروف شدیم به رضا آخوند.
در سال ۶۸ به لطف الهی وارد حوزه صاحبالزمان شهرستان لنگرود شدم سه سال جزء شاگردان مرحوم آیتالله مجد بودم. آن زمان اینطور نبود که حوزههای شهرستان تحت پوشش حوزه علمیه قم باشد و طلبه بهصورت مدوّن دروس حوزه را شروع کند و به یک جایی برساند و بعد وارد حوزه علمیه قم بشود، اصلاً حوزههای شهرستان از نظر حوزه علمیه قم محلی از اعراب نداشت! یعنی بهگونهای بود که اگر طلبهای ده سال هم آنجا درس میخواند که البته این فضا نبود اصلاً نهایتاً تا لمعتین بود یعنی پایان سطح چهار که بعد تبدیل شد به چهار، پنج و شش، اگر این را هم میگذراند هذا اول الکلام بود و باید وارد حوزه میشد و چند سالی را که آنجا آموخته بود در آزمون کتبی و شفاهی قبول میشد و بعد از اینکه قبول میشد تازه طلبه رسمی در حوزه علمیه قم میشد.
طبیعتاً طاقت نداشتم تا شش سال آنجا بمانم، سه سال در حوزه علمیه لنگرود بودیم و بعد وارد حوزه علمیه قم شدیم.
سطح علمی حوزه علمیه قم بسیار بالاتر است
وقتی وارد قم شدیم مواجه شدیم با طلاب که واقعاً از نظر علمی قوی بودند و تازه احساس کردم که یک طلبه بیسواد هستیم با وجودی که در حوزه علمیه لنگرود اگر طلبهای وارد میشد، برای مثال استاد و رئیس حوزه ما را برای اینها مثال میزدند که ما اینجور طلبه میخواهیم که آمادگی تحصیلیاش بالا باشد.
وقتی قم آمدیم تازه فهمیدم که نسبت به طلاب قم که هیچ اندوخته علمی نداریم.
دو سالی طول کشید مجاهدت کردیم و سختی کشیدیم، شبها تا صبح بیدار میماندم و نوارهای درسی را گوش میدادم پیاده میکردم، صبح ساعت هشت میآمدم مباحثه میکردم تا بتوانم در آزمونهای حوزه قم شرکت کنم و موفق شوم و بتوانم بهعنوان طلبه رسمی قرار بگیرم.
با دست مبارک آیتاللهالعظمی گلپایگانی (ره) معمم شدم، با اینکه تازه یادم هست لمعتین را تمام کرده بودم، ولی به اصرار دوستان که شاید دیگر ایشان سال بعد نباشد و این هم اتفاق افتاد و سال بعد ایشان وفات کردند.
این عامل شد که ما درس را در حوزه علمیه قم ادامه بدهیم و در مدرسه خان حجرهای گزیدیم و به درس شخصیتهایی مثل مرحوم استاد وجدانی فخر، مرحوم ذوالقدری و بعد هم در درس استاد نکونام گلپایگانی و اساتید دیگری که شاکله اخلاقی را از وجود استاد سید عنایتالله دریاباری کسب کرده و کفایه را خدمت ایشان تلمذ کردم و مجذوب خلقیات و رفتار ایشان شدم و ادامه درس دادم و چهار سال کفایه را خدمت ایشان خواندم.
بعد از کفایه و پایان سطح طبیعتاً در درس خارج مشغول شدم و چند سالی در درس اساتیدی از جمله سید محمدرضا علمالهدی و حضرت آیتالله مکارم شیرازی شرکت کردم و
از سال ۸۳ یا ۸۴ رسماً در درس اصول استاد محمدجواد فاضل لنکرانی حاضر شدم.
کتاب نردبان خوشبختی با استقبال علما و مراجع روبرو شد
در زمینه علمی یک کتابی را در قالب شرح و توضیح بر دعای مکارمالاخلاق را کلید زدم و به اذن الهی توفیق پیدا کردم و این کتاب را در پنج جلد طراحی کردم.
جلد اول این کتاب در سال ۸۶ بود به لطف الهی چاپ شد، این کتاب در کمتر از یک سال با تیراژ سه هزار تا با وجود اینکه هنوز نه در جامعه علمی حضور داشتیم و نه شناخته شده بودیم، این کتاب در کمتر از یک سال تمام شد، به گونهای که یادم است ستاد اقامه نماز، حجت الاسلام والمسلمین قرائتی تعدادی از این کتاب را درخواست کرده بود درسال ۸۸ جلد دوم این کتاب با همان عنوان نردبان خوشبختی که شرح و تفسیری بر دعای مکارم اخلاق بود چاپ شد و برای تورق و تیمم رفتم خدمت استاد فاضل لنکرانی ارائه دادم مقدمه زد، و با هزینه خودش چاپ کرد. این برای من زیبا بود.
به دلایل مختلف این کتاب مورد تفقد آیتاللهالعظمی نوری همدانی و حضرت آیتالله علوی گرگانی قرار گرفت و علاوه بر این به یاد دارم که مرحوم آزاد قزوینی الشریف در حیاط مدرسه آقای گلپایگانی بود وقتی این کتاب را خوانده بود، گفت آقای محبی خدمت بزرگی کردید برای اهلبیت و در راستای احیای معارف اهلبیت و به این کارتان ادامه دهید قطعاً موفقید و این جمله را هم تا آخر گفت که من هروقت از فقه مفارقت میکنم تنها چیزی که من را به نشاط میآورد مطالعه کردن کتاب شماست،این برای من جالب بود، آن زمان به دلایل مختلف مرکز نگهداری بیماران اعصاب و روان داشتیم این توفیق حاصل نمیشد ... بیشتر در بحثهای مباحث روحی روانی وارد شده بودیم و مقالات علمی که در این زمینه مجبور بودیم در راستای خودمان ارائه بدهیم و در کنارش به بحث تفسیری پرداخته بودم.
بله، مرکز توانبخشی در اسفند سال ۱۳۸۹ به ما واگذار شد، یعنی ابتدای سال ۱۳۹۰ مرکز را در استان قم از بهزیستی تحویل گرفتیم و این مرکز در راستای توانبخشی درمانی و نگهداری شبانهروزی بیماران اعصاب و روان فعالیت میکند و از آن زمان تا به امروز این مرکز فعال است و ظرفیت اسمی ۷۰ نفر است اما ۱۱۳ نفر را پذیرش کردهایم.
به لطف الهی آنجا هم توفیقات زیادی حاصل شد، بیمارانی که سالهای سال آنجا ماندگار بودند مورد توانبخشی قرار گرفته و وارد اجتماع شدند.