یکشنبه ۴ آذر ۱۴۰۳ |۲۲ جمادی‌الاول ۱۴۴۶ | Nov 24, 2024
شهادت امام باقر(ع)

حوزه/ امام باقر ـ علیه السّلام ـ با زمینه‌های مناسب، همه‌ را پاسخ داده و از اصل دین اسلام دفاع می کرد؛ چون با مطرح شدن برخی از شبهات اصل دین درمخاطره بود و هیچ کس درد دین نداشت و متکفل پاسخ گویی به شبهات نبود؛ از اینرو امام با این موضع گیری از جایگاه امامت نیز دفاع نمود.

به گزارش خبرگزاری حوزه، هفتم ذی الحجه سالروز شهادت پنجمین امام شیعیان، امام محمد باقر علیه السلام است که به این مناسبت به انتشار یک سؤال و پاسخ آن خواهیم پرداخت:

       

- سؤال

در دورة امام باقر ـ علیه السّلام ـ چه شبهاتی راجع به دین اسلام وجود داشت و امام چگونه آنها را پاسخ می‌داد؟

      

- پاسخ

وجود شبهات درباره دین وعقاید امری طبیعی بوده که بیشتر این شبهات در دین اسلام پس از پیامبر بوده که توسط امیرمومنان پاسخ داده می شد و غیر از آن حضرت کسی نتوانست به آنها پاسخ بدهد؛ در هردوره این شبهات ممکن است پدیدار شود و هر دینی باید از مرجعی که بتواند پاسخ آنها را بدهد برخوردار باشد.

در دین اسلام غیر از ائمه کسی نبوده که بتواند به این شبهات پاسخ قانع کننده بدهد؛ در دورة امام باقر ـ علیه السّلام ـ  شبهاتی درباره ی دین وجود داشت؛ از جمله:

۱. شبهاتی در مورد توحید، ذات، صفات و علم خداوند.

۲. شبهه جبر و اختیار و تفویض که برخی هم معتقد بودند خداوند امور بندگان را به خود آنها واگذار و تفویض کرده و برخی معتقد بودند واگذار نشده و جبر حاکم است.

۳. شبهاتی در مورد امامت و  اینکه امیر مؤمنان را بدعت‌گذار می‌نامیدند، تشکیک درانتساب حسنین به پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ نیز از جمله شبهات درباره‌ امامت آنها بود.

۴. درباره‌ تفسیر برخی از آیات قرآن شبهات فراوانی وجود داشت که امام جواب می‌داد.

      

امام باقر ـ علیه السّلام ـ با زمینه‌های مناسب، همه‌ را پاسخ داده و از اصل دین اسلام دفاع می کرد؛ چون با مطرح شدن برخی از شبهات اصل دین درمخاطره بود و هیچ کس درد دین نداشت و متکفل پاسخ گویی به شبهات نبود؛ از اینروی امام با این موضع گیری از جایگاه امامت نیز دفاع نمود.

درباره ی پاسخ های امام نیز این نکته قابل توجه است که پاسخ ها در خور میزان درک و علم و دانایی افراد بود؛

در اینجا به نمونه‌هایی از این شبهات و پاسخ امام اشاره می‌شود:

       

۱. مردی از خوارج به امام باقر ـ علیه السّلام ـ گفت: چه چیز را می‌پرستی؟ امام فرمود: خداوند متعال را می‌پرستم. مرد پرسید: آیا او را دیده‌ای؟ امام فرمود: چشم‌ها با مشاهده حسّی او را ندیده‌اند، ولی قلبها به حقیقت ایمان خدا را یافته‌اند، خدا را به وسیلة مقایسه نمی‌توان شناخت و با حواس نمی‌توان درک کرد و شباهتی با آدمیان ندارد. خداوند به وسیلة نشانه‌ها و آیاتش توصیف شده و به آنها شناسایی می‌شود، در حکم و داوریش هرگز ستم نمی‌کند، این همان خدایی است که جز او معبودی نیست، مرد از نزد حضرت بیرون آمد در حالی که قانع شده بود و می‌گفت: خداوند بهتر دانسته است که رسالتش را در کدام خاندان قرار دهد.[۱]

       

۲. روایت شده: سالم به حضور امام باقر ـ علیه السّلام ـ مشرف گردید و گفت: من نزد تو آمده‌ام که راجع با این مرد گفتگو کنم، امام فرمود: کدام مرد؟ سالم گفت: علی بن ابی‌طالب. امام فرمود: دربارة کدام امر او؟ سالم گفت: دربارة بدعت‌گذاری و امر تازه و نوین او، امام فرمود: نگاه کن ببین کدام روایاتی که راویان از پدران تو روایت کرده‌اند نزد تو معتبرند؟ ای سالم آیا این موضوع به گوش تو رسیده که پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ سعد بن عباده را با بیرق انصار به جانب خیبر فرستاد و او شکست خورده، برگشت، آنگاه پیامبر، عمر بن خطاب را علمدار مهاجرین و انصار قرار داد و عمر و یارانش ترسیدند و برگشتند، سپس پیامبر فرمود: فردا بیرق را به دست مردی کرار ـ یعنی حمله کننده ـ می‌دهم که فرار کننده نخواهد بود آن مرد را خدا و رسول دوست دارند. سالم گفت: آری قبول دارم، این موضوع را همه راویان نیز گفته‌اند، حضرت باقر ـ علیه السّلام ـ فرمود: ای سالم! اگر بگوئی خدای متعال علی ـ علیه السّلام ـ را دوست داشت ولی نمی‌دانست که علی چه عملی انجام خواهد داد، کافر خواهی شدو اگر بگوئی خدا علی ـ علیه السّلام ـ را دوست داشت و می‌دانست که علی چه عملی انجام خواهد داد. پس چه بدعتی است که علی ـ علیه السّلام ـ احداث نموده؟! سالم از جواب حضرت قانع شد و گفت: مدت هفتاد سال خدا را در گمراهی عبادت ‌کردم؛(اکنون به راه هدایت برگشتم).[۲]

      

۳. عمر بن عبید از امام باقر ـ علیه السّلام ـ معنای گفتار خداوند را پرسید که می‌فرماید: آیا ندیدند آنان که کفر ورزیدند که آسمان‌ها و زمین بسته بودند پس آنها را شکافتیم.»[۳] این بستن و شکافتن در آسمان و زمین چه بود؟ امام فرمود: آسمان بسته بود یعنی باران فرو نمی‌فرستاد و زمین بسته بود یعنی گیاه نمی‌رویاند. عمرو بن عبید خاموش شد و سپس از امام تفسیر و معنای آیه «و من یحلل علیه غضبی فقد هوی»[۴] را پرسید، که غضب خدا به چه نحو است؟ امام فرمود: غضب خداوند همان کیفری است که به خطاکاران و منحرفان روا می‌دارد، و کسی که گمان کند غضب خداوند همانند غضب آدمیان به تحت تأثیر قرار گرفتن و تغییر روحیه و تحریک قوای درونی است، و غضب تغییری در خدا به وجود می‌آورد، به کفر گراییده است.[۵]

        

۴. محمّد بن مسلم از امام باقر ـ علیه السّلام ـ در زمینه اوصاف خداوند نقل کرده است: انه واحد، صمد، ... همانا او یکتای بی‌نیازی است که همه به او نیازمندند حقیقتی است بسیط و یگانه، در او معانی متعدد و مختلف راه ندارد. محمّد بن مسلم می‌گوید به امام عرض کردم: برخی از مردم عراق معتقدند که خداوند با چیزی می‌شنود و با چیز دیگری می‌بیند! امام فرمود: دروغ گفته و ملحد شده‌اند، خداوند را به غیر تشبیه کرده‌اند، او شنوایی بینا است با همان چیز که می‌بیند، می‌شنود و با همان چیز که می‌شنود، می‌بیند. محمّد می‌گوید: برخی مردم عراق گمان می‌کنند که بینایی خداوند بر چیزی است که آن را درک کرده و تعقل نماید! امام فرمود: اندیشه، فکر و تعقل از ویژگی‌های مخلوق است، و خداوند از صفات مخلوق مبرّا است.[۶]

        

۵. حسن بصری نزد امام باقر آمد تا مطالبی دربارة قرآن از حضرت سؤال کند، امام به او فرمود: آیا تو، فقیه اهل بصره‌ای؟ گفت: بلی، امام فرمود: از جانب تو سخنی برایم نقل کرده‌اند که نمی‌دانم واقعاً تو آن را گفته‌ای یا بر تو دروغ بسته‌اند، حسن بصری گفت: آن سخن چیست؟ امام فرمود: مردم گمان کرده‌اند تو معتقدی خداوند امور بندگان را به خود آنان تفویض کرده است! حسن بصری سکوت اختیار کرد، امام برای اینکه وی را به ریشه اشتباهش متوجه سازد، گفت: اگر خداوند در قرآنش به کسی ایمنی داده باشد، آیا پس از این ایمنی تضمین شده از سوی خدا، بر او ترسی است؟ حسن بصری گفت: خیر، ترسی بر او نخواهد بود، امام فرمود: اکنون آیه‌ای برایت می‌خوانم اگر آن را غلط تفسیر کرده باشی هم خودت و هم پیروانت را هلاک کرده‌ای. آن آیه این است: «و جعلنا بینهم و بین القری التی بارکنا فیها قری ظاهرة و قدرنا فیها السیر سیروا فیها لیالی و ایّاماً آمنین.»،[۷] شنیده‌ام که گفته‌ای مراد از سرزمین امن، مکه است؟ آیا کسانی که برای حج به مکه سفر می‌کنند مورد هجوم راهزنان قرار نمی‌گیرند و ...؟

حسن گفت: چرا؟ امام فرمود: پس چگونه ایمن هستند! این آیه مثالی است که خداوند دربارة ما اهل بیت، بیان داشته است، ما سرزمین مبارکیم و سرزمین‌های آشکار (قوی ظاهره) نمایندگان و فقهای پیرو ما هستند که مطالب ما را به شیعیان می‌رسانند، و «قدرنا فیها السیر» مثالی از حرکت و کاوش علمی و «سیروا فیها لیالی» مثالی است از تهییج مردم برای کسب دانش، در زمینة حلال و حرام از اهل بیت ـ علیه السّلام ـ . هرگاه مردم از این طریق معارف دین را دریافت کنند ایمن از شک و گمراهی‌اند ... ای حسن بصری! از اعتقاد به تفویض اجتناب کن؛ زیرا خداوند به دلیل ضعف و سستی تمام کار خلق را به ایشان واننهاده و از سوی دیگر ایشان را به ناروا بر گناهان مجبور نساخته است.[۸]

       

۶. ابو الجارود روایت می‌کند؛ امام باقر ـ علیه السّلام ـ به وی ‌فرمود: این مردم (اهل تسنن) دربارة امام حسن و امام حسین چه می‌گویند. گفتم: این مردم منکر این موضوعند که حسنین ـ علیهما السّلام ـ فرزندان پیغمبر خدایند. سپس ابو الجارود احتجاج‌های خود را در مقابله با اهل تسنن بیان کرد، و امام باقر ـ علیه السّلام ـ به ایشان فرمود: اکنون من یک آیه‌ای از قرآن برای تو تلاوت می‌کنم که حسنین را پسران صلبی پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ معرفی می‌کند و آن آیه را غیر از شخص کافر، منکر نخواهد شد. ابو الجارود گفت: آن کدام آیه است؟ امام باقر ـ علیه السّلام ـ فرمود: آنجا که خداوند می‌فرماید؛ حرام شده بر شما (ازدواج) با مادرانتان و دخترانتان و خواهرانتان. تا آنجا که می‌فرماید: و زنان پسرانتان که از صلب شما باشند.[۹] آنگاه امام فرمود: آیا برای پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ حلال است که با زنان امام حسن ـ علیه السّلام ـ و حسین ـ علیه السّلام ـ ازدواج نماید؟ اگر بگویند جایز است که رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ با زنان ایشان ازدواج کند دروغ گفته‌اند، و اگر بگویند برای رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ حرام است با زنان آنها ازدواج کند، پس ثابت می‌شود که امام حسن ـ علیه السّلام ـ  و امام حسین ـ علیه السّلام ـ فرزندان صلبی پیامبر خدایند، زیرا غیر از زنان فرزندان صلبی آن بزرگوار بر او حرام نشده است.[۱۰]

      

۷. عبدالله معمّر به امام باقر ـ علیه السّلام ـ عرض کرد: شنیده‌ام شما در مورد ازدواج موقت فتوی به جواز داده‌اید! امام فرمود: بلی، خداوند آنرا جایز شمرده و سنت رسول خدا بر آن بوده، عبدالله گفت: ولی عمر بن خطاب آن را ممنوع ساخته است، امام فرمود: بنابراین تو بر سخن رفیقت پایدار باش و من هم بر سخن و رأی رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ استوار خواهم بود! عبدالله گفت: آیا شما خشنود می‌شوی که ببینی شخصی با زنی از بستگان شما چنین عملی را انجام می‌دهد!! امام فرمود: ای بی‌خرد! چرا سخن از زنان به میان می‌آوری (ما دربارة حکم خدا سخن می‌گوییم) آن خدایی که ازدواج موقت را حلال ساخته از تو و همه کسانی که به تکلّف و اجبار، متعه را حرام شمرده‌اند، غیرتمندتر است. آن گاه امام باقر ـ علیه السّلام ـ برای اینکه به او بفهماند شیوه شناخت حلال و حرام الهی اتکا به ذوق و سلیقه و تعصب‌های شخصی نیست، فرمود: آیا تو دوست داری که زنی از خانواده تو به همسری مردی در آید که تهیدست است. عبدالله گفت: خیر. امام فرمود: چرا؟ تو حلال خدا را حرام می‌شماری! عبدالله گفت: من حلال خدا را حرام نمی‌دانم بلکه معتقدم مرد تهیدست هم کفو و هم سطح ما نیست. امام باقر ـ علیه السّلام ـ  فرمود: ولی برنامه خدا جز این است؛ زیرا خداوند اعمال نیک همین مرد تهیدست را می‌پذیرد و حوران بهشتی را به ازدواج او در می‌آورد، اما تو از روی کبر از خویشاوندی با مؤمنی که شایسته همسری حوران بهشتی است ناخشنود و ناراحت هستی، در این هنگام عبدالله تسلیم شد.[۱۱]

یکی از شاگردان امام باقر ـ علیه السّلام ـ گفت: اگر صلاح می‌دانید به من تعلیم دهید که آیا خداوند، قبل از خلق موجودات، به یگانگی خود عالم بوده است یا خیر؟ زیرا برخی معتقدند که عالم بوده و بعضی می‌گویند که اگر معتقد شویم خداوند علم ازلی به یگانگی خود داشته، مستلزم این است که غیر از خدا چیز دیگری را هم ازلی بدانیم، امام فرمود: خداوند بزرگ همواره عالِم بوده و دارای علم ازلی است.[۱۲]

      

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:

۱ـ الاحتجاج ؛نویسنده: مرحوم طبرسی، ، ج ۲، ص ۱۶۰.

۲ـ ستارگان درخشان، ج ؛نویسنده: ۷محمّد جواد نجفی،.

۳ـ  امام باقر ـ علیه السّلام ـ جلوه امامت در افق روشن؛نویسنده:. احمد ترابی

       

پی نوشت ها:

[۱] . طبرسی، الاحتجاج، تحقیق: ابراهیم بهادری، انتشارات اُسوه، چاپ الثانیة، ۱۴۱۶ هـ ق، ج۲، ص ۱۶۶؛ و کلینی، اصول کافی، تصحیح علی اکبر غفاری، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ الثانیه، ۱۳۸۹ه‍ ، ج۱، ص۹۷؛ و صدوق، امالی، بیروت، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، چاپ پنجم، ۱۴۰۰ هـ، ص ۲۲۹؛ و مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، بیرت، مؤسسة الوفاء، چاپ دوم ، ۱۴۰۳ هـ، ج ۴، ص ۲۶.

[۲] . طبرسی. پیشین، ج۲، ص۱۸۵؛ و کلینی، پیشین، ج ۸، ص ۳۴۹؛ مجلسی، پیشین، ج۳۲، ص۴۴۴؛ و ابن شهر آشوب، مناقب، قم، چاپ العلمیه، بی‌تا، ج ۴، ص ۲۰۱.

[۳] . انبیاء/۳۰.

[۴] . طه/۸۱.

[۵] . مفید، الارشاد، ترجمه رسولی محلّاتی، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ ششم، ۱۳۸۳ ش، ج ۲، ص ۲۳۷؛ و طبرسی، پیشین، ج ۲، ص ۱۸۱؛ کلینی، پیشین، ج ۱، ص ۱۱۰؛ مجلسی، پیشین، ج ۴، ص ۶۷.

[۶] . طبرسی، پیشین، ج ۲، ص ۱۶۷؛ کلینی، پیشین، ج ۱، ص ۱۰۸.

[۷] . سباء/۱۸.

[۸] . طبرسی، پیشین، ج ۲، ص ۱۸۲؛ مجلسی، ج ۲۴، ص ۲۳۲.

[۹] . طبرسی، پیشین، ج ۲، ص ۱۷۵؛ مجلسی، پیشین، ج ۴۳، ص ۲۳۲.

[۱۰] . طبرسی، پیشین، ج ۲، ص ۱۷۵؛ مجلسی، پیشین، ج ۴۳، ص ۲۳۲.

[۱۱] . مجلسی، پیشین، ج ۴۶، ص ۳۵۶.

[۱۲] . کلینی، پیشین، ج ۱، ص ۱۰۸.

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha