به گزارش خبرنگار خبرگزاری حوزه، استاد حسین انصاریان طی سخنانی در مسجد اعظم قم و با اشاره به اعیاد مبارک و فرخنده قربان و غدیر و اهمیت رسالت رسول ختمی مرتبت(ص) اظهارکرد: من برای سخنرانی دعوت داشتم به شهرهای آنکارا و استانبول در ترکیه، به کاردار ایران گفتم من علاقه دارم با مفتی اعظم اهل سنت ملاقات کنم. گفت خبر میدهم. پیگیری کرد و خبر داد و گفت فردا ساعت ده ایشان وقت ملاقات داده، رفتم ملاقات در سالن کتابخانه بود من وقتی آمدم بنشینم روی صندلی پشت سرم را نگاه کردم دیدم که چهل جلد تفسیر کبیر فخر رازی از دانشمندان قوی و عالم اهل سنت پشت سرم است. این فخر رازی خیلی خوب حق را میدانست ولی قبول نمیکرد.
این استاد اخلاق ادامه داد: من فقط چشمم به تفسیرش افتاد خیلی خوشحال شدم، وقتی مفتی اعظم اهل سنت یا به عبارتی مرجع تقلید این شصت هفتاد میلیون نفر کشور ترکیه آمد، گفتم؛ آقا میشود یک سؤال از من داشته باشید؟ همین اولین برخورد گفت، شما مهمان ما هستی همدیگر را میبینیم پذیرایی میشویم و خداحافظی میکنیم، سؤال برای چه؟ گفتم حالا من دوست دارم شما از من یک سؤال کنید گفت باشد، چه بپرسم؟ گفتم: چند میلیارد اهل سنت در جهان است گفت نزدیک دو میلیارد گفتم ما شیعیان هم نزدیک چهارصد پانصد میلیون هستیم، شما از من بپرسید. گفت:شما با این تعداد کمتان چرا از امت اسلام جدا هستید؟ و آیین دیگری دارید؟ گفتم خب چرا؟، چرا جدا هستیم؟ چرا آیین دیگری داریم؟ من جلد اول تفسیر فخر رازی را آوردم بیرون در بحث «بسم الله الرحمن الرحیم» -انصافاً فخررازی بسیار عالمانه بحث کرده- که آیا بسم الله جزء حمد است؟ واجب است؟ در نماز بخوانیم یا نه؟ که در مکه و مدینه نمیخوانند، پیشنماز وقتی بلند میشود از اول میگوید؛ «الحمدلله رب العالمین» و یواشکی «بسم الله» را میدزدد، این مطلب را حضرت رضا(ع) میفرماید، آیا جزء سوره است که واجب است بخوانیم، یا نه واجب نیست؟ یک اگر «بسم الله» ثابت شود جزء سوره است در نمازها باید بلند بخوانیم یا آهسته جهرا یا اخفاتا . چهار مذهب را بحث میکند که مذهب شافعی، مالکی، حنفی و حنبلی حرفها و دلیلهایش این است، بعد میگوید من هیچ کدام از فتوای این چهار مذهب را قبول ندارم من در تمام نمازهایم «بسم الله» را به عنوان اینکه جزء سوره است میخوانم بلند هم میخوانم که دلیل خودم را دارم، پیش خودم گفتم بارک الله، که اینجا دیگر انصاف دارد و میگوید، به ایشان گفتم من دلیل دارم که این بالاترین دلیل است، دلیل من این است که یافتم و ثابت شده برایم «علی بن ابیطالب بسم الله را میخوانده جزء سوره میدانست بلند هم میخواند» و بعد این جمله را نوشته «من اتخذ علی اماماً فی دینه و دنیاه فقد استمسک بالعروة الوثقی» هر کس در این دنیا علی بن ابیطالب را امام خودش انتخاب کند «من اتخذ علی اماماً» امام در دینش، امام در دنیایش به محکمترین آویزه چنگ زده این صفحه را باز کردم جلوی مرجع تقلید اهل سنت، گفتم به این دلیل ما شیعه هستیم، گفتم بزرگترین عالم شما علنی دارد به ما میگوید هر کس علی(ع) را امام دین و دنیایش انتخاب کند «فقد استمسک بالعروه الوثقی» چه گفت به من گفت خواهش میکنم چایتان را میل کنید که وقتمان تمام میشود.
مترجم قرآن کریم تصریح کرد: چه بگوید! شما دینتان حق است، چون دینتان دین امیرالمؤمنین(ع) است، شما نمازتان درست است چون نمازتان نماز امیرالمؤمنین(ع) است، شما وضویتان درست است چون وضوی امیرالمؤمنین(ع) است، شما گریههای طول سال و دهه عاشورایتان بر ابی عبدالله(ع) درست است، چون امیرالمؤمنین(ع) از گریهکنهای ناب برای ابی عبدالله(ع) بود، هر وقت نگاهش به ابی عبدالله(ع) میافتاد میفرمود، پدر و مادرم فدای تو که دارم میبینم بعد از شهادتت وحشیهای بیابان روبروی قبرت گردن میکشند و گریه میکنند، بله گریه ما، دنباله گریه امیرالمؤمنین علیه السلام است.
استاد انصاریان یادآور شد: شنیده شده بعضیها گفتند گریه و عزاداری بر ابی عبدالله(ع) نه جزء فروع دین است، نه جزء اصول دین، خیلی تعجب است از شما، برخی از شما یک طلبه معمولی هستید، حالا کمی معروف شدین در حالیکه در مقابل آیت الله العظمی آقا سید محمد هادی میلانی بچه هم حساب نمیشوید، فتوا داده ایشان کتباً عزاداری و گریه بر ابی عبدالله(ع) از ضروریات مذهب است، فروع به چه معناست؟ خیلی بالاتر از فروع دین است از ضروریات مذهب است، یعنی کسی که گریه و عزاداری بر ابی عبدالله(ع) را قبول ندارد شیعه نیست، سنی هم نیست، ارمنی است. بیست و سه سال تاکید تکرار «یا علی انت و شیعتک هم الفائزون»، شما برادران اهل علم که من خیلی برایتان احترام قائلم من عاشق طلبه و روحانی هستم، میدانید ضمیر منفصل انت و شیعتک هم الفائزون، دلیل بر انحصار است، یعنی علی جان قیامت نجات فقط برای آنهایی است که به تو اقتدا کردند برای آنهایی است که پیروی از تو کردند.
خطیب حوزوی خاطرنشان کرد: رسول خدا در طول ۲۳ سال بعثت و رسالت طبق روایات شیعه و سنی وجود مبارک رسول اسلام در دو مساله واقعاً حیاتی تأکید داشتند: یکی در رابطه با خلافت امیرالمؤمنین بود با لفظ «خلیفه انت خلیفتی من بعدی» پس از من بین تو و بین من جانشین دیگری نخواهد بود و هر کس ادعای جانشینی کند، خلاف خدا و خلاف من است. این روایت به شکل گوناگون در کتب اهلسنت و شیعه آمده است. چرا رسول خدا این اعلام را کرد؟ برای اینکه وجود مبارک امیرالمؤمنین(ع) جامع همه ارزشها و کمالات بود و فاقد همه عیوب و نواقص است.
استاد انصاریان افزود: مطلب دوم که البته با تکرار مطلب اول، تکلیف امت را برای بعد از خودش روشن کرد، که منحرف و گمراه نشوند، دست به دامن مأموم به عنوان امام نزنند که البته بعد از وجود مقدسشان کبر، حسد هوای نفس، حب به جاه مدینه را اول و بعد مناطق دیگر را و تا الان بدنه مهمی از دنیای اسلام را به ذلالت و انحراف و گمراهی کشید این را من از خودم نمیگویم، که شما بفرمایید یک میلیارد و چندصد میلیون مسلمان گمراه هستند، این را یک ساعت دو ساعت قبل از درگذشتشان پیغمبر اعلام کردند، فرمودند و آمدند خانه و جان دادند، همه هم نوشتند یک بخشی از «عبقات الانوار میرحامد حسین هندی» که اصالتاً نیشابوری بوده در رابطه با همین حدیث ثقلین است، یک بخش عمده «انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی ما ان تمسکتم بهما لن تظلوا من بعدی ابداً» و مدینه و بعد هم دنیای بعد از مدینه متمسک به اهل بیت(ع) نشدند، خودشان حکومتها و مدرسهها ساختند، آخوندهای درباری تربیت کردند و دین مردم را به آنها ارجاع دادند و متمسک به عالمان مفتخور، حرامخور درباری شدند. «ما ان تمسکتم بهما لن تظلوا من بعدی ابداً» یعنی پیغمبر اکرم(ص) تلویحاً میگوید بعد از مرگ من «تظلون» گمراه میشوید به ضلالت میافتید و افتادند.
نویسنده کتاب ارزشمند «اسلام دین آسان» ادامه داد: در این بیست و سه سال تکلیف بعد از خودش را روشن کرد که جانشین من ولّی بعد از من و اولای به جان و مال شما بعد از من امیرالمؤمنین (ع) است و اما مطلب دوم که در رابطه با تأمین خیر دنیا آخرت سعادت امروز فردا تربیت رشد کمال جلب رضایت خداست در بیست و سه سال مرتب اعلام کرد: «یا علی! انت و شیعتک هم الفائزون» تو و پیروان تو رستگارند یعنی غیر از تو بعد از من هر کس بیاید سر کار و پیروان غیر تو رستگار نیستند این را هم بیست و سه سال تکرار و تاکید کرد.
عالم سنی و شهر مراغه
استاد انصاریان در ادامه به داستان شنیدنی دیگری اشاره کرد و گفت: یک داستان خیلی جالب شیرین عمیق ریشهدار ولی کوتاه برایتان بگویم غوغاست. این داستان یک عالم بزرگ اهل سنت یک روز در شهر مراغه که نزدیک به عراق بود و تقریباً غرب ایران و عراق اکثر سنینشین بودند، آمد خدمت خواجه نصیرالدین طوسی به خواجه عرض کرد: این فرقههای مختلف اسلامی حنفی، شافعی، مالکی، حنبلی، صوفی، قدریه، اشعریه، معتزله ماشاءالله هفتاد و سه تا دین اختراع شده است، گفت از این هفتاد و سه فرقه خواجه باید یک فرقهشان اهل نجات باشند همه که اهل نجات نیستند، خواجه فرمود درست است، یک فرقه اهل نجات هستند، گفت کدام فرقه است؟ ببینید عالم دانای با سواد دانشمند، چقدر ظریف محکم استوار و قوی جواب میدهد، خواجه به او گفت: که این روایت را شما در کتابهایتان نقل کردید که پیغمبر فرموده بعد از مرگ من امت به هفتاد و سه فرقه تقسیم میشوند، گفت بله نقل کردیم، فرمود: اتفاقاً این روایت را از قول رسول خدا(ص) ما هم در کتابهایمان نقل کردیم هم شیعه دارد هم سنی، بعد خواجه به او فرمودند: این روایت را هم شما داخل کتابهایتان دارید که پیغمبر فرمودند؛ «مثل اهل بیتی کسفینة نوح من تمسک بها نجی» آخر این سنی پرسید در این هفتاد و سه فرقه، نجات برای کدامشان است؟ مثل اهل بیتی کسفینة نوح من تمسک بها نجی و من تخلف عنها، این روایت را داخل کتابهایتان، گفت بله داریم، گفت ما هم داریم، گفت حالا معلوم شد از این هفتاد و سه فرقه کدام فرقه اهل نجات هستند، بُهتش برد و از جلسه شیعه بلند شد، چون راهی دیگر نداشت. یعنی خواجه دست و پای عقلش را بست که نتواند این طرف و آن طرف برود به هیچ عنوان.
انتهای پیام ۳۱۳/۱۷
نظر شما