خبرگزاری حوزه | در سال ۱۳۵۷ به همت امام خمینی (ره) انقلاب شکوهمند اسلامی ایران به پیروزی رسید.
از آن تاریخ بیش از ۴۰ سال می گذرد و همگان حوزه علمیه قم را مهد این انقلاب با برکت می دانند. حال که مجددا رئیس جمهوری حوزوی قدرت را به دست گرفته است لازم است به این سوال پاسخ گوییم که آیا حوزه علمیه در قبال حکومت وظیفهای دارد یا نه؟ و اگر بله این وظیفه چیست؟ و این رابطه چگونه باید باشد؟ و حوزه قم در عمل به این وظیفه تا چه اندازه موفق عمل کرده است؟
هویت حوزه عبارت است از مرکز پرورش عالمان دینی که پس از فراگیری آموزه های دینی برای ترویج و دفاع از دین وارد میدان میشوند تا از ارزشهای دینی حفاظت کنند و تفاوتی هم نمی کند فقیه باشد، فیلسوف باشد، مفسر باشد یا متکلم هدف حفظ ارزشهای دینی است.
و در مقابل جمهوری اسلامی همانطور که رهبر معظم انقلاب بیان می کنند حکومت ارزشهای دینی است :« جمهوری اسلامی حکومت ارزش هاست،حکومت اسلام است، حکومت شرع است، حکومت فقه است، نه حکومت افراد روحانی. ... حکومت جمهوری اسلامی، حکومت ارزشهای دینی است.[۱]»
پس اگر از این منظر به حکومت نگاه کنیم در میابیم که هدف حوزه های علمیه با حکومت اسلامی قرابت دارد چرا که هدف حوزه حفظ ارزشهای دینی است و حکومت اسلامی یکی از این ارزشهای دینی بشمار می رود ازاین رو حفظ حکومت اسلامی به عنوان یک ارزش دینی ضرورت میابد. از یک جهت نظام برای پر کردن ضعفهای نظری و علمی خود محتاج حوزه های علمیه است از طرف دیگر این نظام بر اساس اسلام و با هدف نهادینه کردن فرهنگ دینی شکل گرفته است لذا هیچ عالمی دینی نمی تواند نسبت به آن بیتفاوت و یا بیگانه از آن باشد.
با توجه به مقدمه ای که در بالا اشاره کردیم ارتباط وسیقی بین حوزه و حکومت اسلامی آشکار میشود در ادامه این یادداشت تلاش خواهیم کرد با مراجعه به بیانات امام خامنه ای عزیز نوع این ارتباط را مشخص کنیم.
نسبت حوزه با نظام
۱. حمایت و نصیحت
«نسبت روحانیت با نظام اسلامی، نسبت روشنی است. نسبت روحانیت و حوزههای علمیه با نظام اسلامی، نسبت حمایت و نصیحت است. حمایت در کنار نصیحت، دفاع در کنار اصلاح.»[۲]
از دیرباز موعظه و نصیحت در تعلیم و تربیت مورد توجه اولیاء و مربیان و مبلغان بوده است و از سوی دیگر نصیحت پذیری نیازذاتی انسان میباشد، وکسی ازآن بی نیاز نیست. هر انسانی در شرایط مختلف ممکن است نیازمند نصیحت باشد. حکومت و دولتها نیز از این قاعده مستثنی نیستند و همانطور که رهبر معظم انقلاب می فرمایند حوزه برای اصلاح امور باید نصیحت کند. اما نصیحت در کنار حمایت و دفاع و این حمایت به معنای وابستگی نیست حوزه های علمیه به خصوص حوزه قم آغاز گر انقلاب بوده اند لذا نمی توانند درقبال مسائل نظام بی تفاوت باشند بلکه باید فعالانه نسبت به مشکلات پاسخگو باشند و در مقابل اشتباهات و انحرافات ایستادگی کنند تا انقلاب از مسیر حقیقی خود خارج نشود.
۲. حوزه های علمیه پشتیبان حکومت اسلامی
یکی دیگر از وظایف حوزه ها نسبت به حکومت پشتیبانی از آن است. پشتیبانی تئوریک و علمی. «[حوزه] جدا باشد، اما همراه باشد و برای نظام جمهوری اسلامی یک پشتیبان باشد. ... منظور از پشتیبانی، نه پشتیبانیی که در گفتگو و سخنرانی، از مسؤولان این نظام تمجید و تعریف بشود ... بلکه پشتیبانی به معنای حقیقی کلمه؛ یعنی حوزهی علمیه خوراک فکری این نظام را بدهد؛ آن را توجیه دینی بکند؛ تربیت و انسانسازیِ لازم را برای ادارهی این نظامِ باعظمت بکند.»[۳]
در طول تاریخ بیش از ۴۰ ساله انقلاب اسلامی همواره شاهد هجمه های فکری و فرهنگی اجانب علیه مقدسات جامعه و ارزشهای دینی بوده ایم چه کسی باید برای جوانان و مردم متدین ایران خوراک فکری تهیه کند و پاسخ شبهات را بدهد.
یکی از بحرانهایی که هر نظام نوپایی ممکن است با آن مواجه شود مسئله مشروعیت است به این معنی که ایدئولوژی نظام مورد پذیرش عموم مردم قرار نگیرد و مردم از آن روی برگردانند و یا در مقابل ایدئولوژی های دیگر توان پاسخگویی نداشته باشد. در ابتدای انقلاب به سبب قدرت علمی و نفوذ معنوی امام راحل مردم مسلمان ایران حکومت دینی را پذیرفتند اما دشمنان نظام همواره تلاش می کنند تا این مشروعیت را به اشکال مختلف زیر سوال ببرند از این رو دفاع از مشروعیت نظام یکی از وظایف مهم حوزه های علمیه می باشد.
از سوی دیگر یکی از مشکلات جمهوری اسلامی نفوذ نیروهای تکنوکرات سکولار به بدنه دولتها است که اعتقادی به آرمانهای امامین انقلاب ندارند و بیش از آنکه خدمتی کرده باشند خیانت کردهاند. حوزه های علمیه باید نیروی کارآمد مؤمن برای نظام تربیت کند و این مهم از طریق تصحیح جهت گیری علمی کشور ممکن خواهد بود. «جهتگیری حرکت علمی را حوزهها باید معیّن کنند، چون این کارِ دین است؛ دین است که به علم جهت میدهد. علم میتواند در خدمت بشر باشد، میتواند علیه بشر باشد؛ میتواند در خدمت عدالت باشد، میتواند در خدمت ظالمین و مستکبرانِ طواغیتِ عالم باشد؛ کما اینکه الان هست. این جهت دادن به علم هم به عهدهی حوزه است.»[۴]
حال اگر حوزه اقدام به اصلاح مسیر علمی نکرد و جهت دینی به آن نداد مدیرانی تربیت میشوند که نسبتی با اسلام ندارند:« این علوم انسانیای که امروز رائج است، محتواهائی دارد که ماهیتاً معارض و مخالف با حرکت اسلامی و نظام اسلامی است؛ متکی بر جهان بینی دیگری است؛ حرف دیگری دارد، هدف دیگری دارد. وقتی اینها رائج شد، مدیران بر اساس آنها تربیت میشوند؛ ھمین مدیران میآیند در رأس دانشگاه، در رأس اقتصاد کشور، در رأس مسائل سیاسی داخلی، خارجی، امنیت، غیره و غیره قرار میگیرند.
حوزه های علمیه و علمای دین پشتوانه هائی هستند که موظفند نظریات اسلامی را در این زمینه از متون الهی بیرون بکشند، مشخص کنند، آنها را در اختیار بگذارند، برای برنامه ریزی، برای زمینه سازیهای گوناگون؛ پس نظام اسلامی پشتوانه اش علمای دین و علمای صاحب نظر و نظریات اسلامی است.»[۵]
۳. تدوین اصول اساسی و پایه های مقررات اسلامی
انقلاب اسلامی بر پایه اندیشه های امام خمینی بر محور دین مبین اسلام حکومتی دینی را بنا نهاد. اما حکومت درادامه مسیر خود نیازمند قوانین دینی و چارچوبهای اساسی اسلامی می باشد که تنها نهاد حوزه می تواند این خلأ را جبران کند.« تشکیل نظام اسلامی که داعیه دار تحقق مقررات اسلامی در همهی صحنه های زندگی است، وظیفه ئی استثنائی و بی سابقه بر دوش حوزه ی علمیه نهاده است، و آن تحقیق و تنقیح همهی مباحث فقهیئی است که تدوین مقررات اسلامی برای ادارهی هر یک از بدنه های نظام اسلامی بدان نیازمنداست. فقه اسلام آنگاه که اداره ی زندگی فرد و جامعه - با آن گستردگی و پیچیدگی وتنوع را - مطمح نظر میسازد مباحثی تازه و کیفیتی ویژه می یابد، و این همانطور که نظام اسلامی را از نظر مقررات و جهت گیری های مورد نیازش، غنی میسازد، حوزهی فقاهت را نیز جامعیت و غنا میبخشد. روی آوردن به «فقه حکومتی» و استخراج احکام الهی در همهی شئون یک حکومت، و نظر به همهی احکام فقهی با نگرش حکومتی - یعنی ملاحظه ی تأثیر هر حکمی از احکام در تشکیل جامعه نمونه و حیات طیبه اسلامی - امروز یکی از واجبات اساسی در حوزه فقه اسلامی است که نظم علمی حوزه، امید برآمدن آن را زنده میدارد.»[۶]
آیا حوزه موفق بوده است؟
به تعبیر مقام معظم رهبری حوزه باید:« کارخانهی سازندگی انسان، سازندگی فکر، سازندگی کتاب، سازندگی مطلب، سازندگی مبلّغ، سازندگی مدرّس، سازندگی محقق، سازندگی سیاستمدار و سازندگی رهبر باشد.»[۷] حال آیا حوزه در این مسیر گام بر می دارد؟
با توجه به نسبتی که برای حوزه و نظام تصویر کردیم حوزه علمیه قم وسایر حوزه های کشور علاوه بر وظایف ذاتی که در مسأله ترویج و تبلیغ و دفاع از دین دارند باید پشتیبان نظام نیز باشند و خلأهای آن را بررسی و در راه حل این مسائل تلاش نماید. جهت نیل به این مقصود باید مطالعه شود که در این سالها در کجاها دچار ضعف بودهایم، امروزه اگر بخواهیم تجربه جمهوری اسلامی را در این ۴۳ سال بررسی کنیم لازم است تا عملکرد آن را در چهار خورده نظام اساسی سیاست، امنیت، اقتصاد و اجتماعی مرور کنیم.
وقتی به گذشته جمهوری اسلامی مراجعه کنیم شاهد آن خواهیم بود که امام خمینی (ره) با طرح ایده مردم سالاری دینی و در کنار هم قرار دادن حاکم فقیه و مردم که نقش پر رنگی در سیاست دارند دانش موفقی را در حوزه سیاست تولید کرده است.
در خورده نظام امنیت نیز با تمام فراز و نشیبهایی که وجود داشته ایران در ایجاد امنیت نسبت به همسایگان خود موفق ترین تجربه را ارائه کرده است.
اما در دو خورده نظام اجتماعی و اقتصادی شاید در برخی موارد توفیقاتی حاصل کرده باشیم اما دچار کاستی های بسیاری هستیم.
در مسئله خانواده، مسئله شهرسازی، هویت دینی جامعه، مسئله حجاب، مسئله آموزش و پرورش خلأ های جدی داریم و یا در بحث اقتصادی که امروزه تبدیل به پاشنه آشیل جمهوری اسلامی شده است متأسفانه نه الگوی صحیح دینی تولید کرده ایم و نه در برداشت از اقتصاد غربی موفق بوده ایم. و به نحوی ساختار اشتباه گذشته را دنبال کردیم و ایده جدیدی ارائه نکرده ایم.
اینها بخش کوچکی از مسائلی است که حوزه علمیه به عنوان پشتیبان تئوریک نظام برای حل آنها باید تلاش کند.
آیا حوزه توانایی حل این مسائل را دارد؟ اگر بله که با توجه به ظرفیت بالای حوزه این مهم ممکن است پس حتما مانعی وجود دارد که اجازه حرکت در این مسیر را نمی دهد و باید هر چه زودتر این موانع را از بین برد. یک حکومت در خلأ نظام های اقتصادی و سیاسی و اجتماعی نمی تواند کارآمد باشد و به حیات خود ادامه دهد لذا حوزه باید تردید را کنار گذاشته و در مسیر حل مسائل گام بردارد. و گام اول رفع موانع است.
نظر شما