به گزارش خبرنگار خبرگزاری«حوزه»دربوشهر، به مناسبت گرامیداشت چهل و یکمین سالگرد هفته دفاع مقدس و یاد و خاطره شهدا و رشادت های رزمندگان اسلام در دفاع مقدس، خبرنگار خبرگزاری حوزه در بوشهر گفتگویی را با حاج محراب بنافی از آزادگان و جانبازان دفاع مقدس و عضو شورای پنجم برازجان انجام داده که در ادامه می خوانید:
در هشت سال دفاع مقدس در چه عملیات هایی حضور داشتید؟
سال ۱۳۶۵ قبل از عملیات کربلای چهار با سپاهیان محمد رسول الله به جبهه اعزام شدم. سنم ۱۷سال بود و حدود دو ماه در جبهه بودم که عملیات کربلای چهار شروع شد. در این عملیات در خط مقدم حضور یافتم، ولی به دلیل جراحت در جنگ، به دست نیروهای عراقی اسیر شدم.
بهترین و تأثیرگذارترین خاطره شما از زمان جبهه و جنگ برای نسل جوان چیست؟
جوان ها در آن موقع همه چیز را کنار گذاشتند و رفتند تا از ناموس و کشور خود دفاع کنند. دوستی داشتم که پسر سه ما هه ای داشت، اما این تعلقات مانع از حضور او در جبهه نشد و در خط مقدم در کنار خودم به شهادت رسید. این خاطره هیچ وقت از ذهن من محو نخواهد شد.
بالاخره هر جوانی دوست دارد که از جوانیش استفاده کند، اما همه این تعلقات دنیایی را برای هدفی که داشتند کنارگذاشتند.
خاطره ای از امدادهای غیبی زمان جنگ دارید؟
قبل از این که به جبهه های جنگ اعزام شوم به یک بیماری استخوانی و رماتیسم مفصلی مبتلا بودم که زمستان بسیار عذاب می کشیدم و مرتب در بیمارستان بستری بودم و آمپول های سنگین تزریق می کردم، اما موقعی که به جبهه اعزام شدم در خط مقدم در زمستان و همچنین در باتلاقی زخمی افتاده بودم و این دردی که هر ساله زمستان به سراغ من می آمد، در آن شرایط سخت بهبود یافتم. خداوند با عزت و حکمت خودش یاری کرد که این بیماری در آن شرایط سخت به سراغ من نیاید.
معنویت در جبهه های حق علیه باطل دارای چه ویژگی ها و حال و هوایی بود؟
جوانان عزیز ما که به جبهه اعزام می شدند انسان های مؤمن و جوان های پاک و شایسته ای بودند که در جامعه پرورش پیدا کرده بودند و با همین معنویت به جبهه می رفتند. با دست خالی و با شعار الله اکبر و تقوای الهی پیروز شدند و همان طور که خداوند در قرآن وعده داده «ان تنصرالله ینصرکم و یثبت اقدامکم».
رزمندگان ما در جبهه نماز شب دعای کمیل و راز و نیازشان با خدا ترک نمی شد، به همین دلیل با افتخار راهی جبهه ها می شدند و می جنگیدند و به شهادت می رسیدند. این برای کسانی که با خدا معامله می کردند شیرین است.
برای نسل جوان جنگ تحمیلی و هشت سال دفاع مقدس را چگونه بیان می کنید؟
هشت سال جبهه و جنگ یک دانشگاه برای ما بود، چون نسل جوان آن موقع با تمام توان برای دفاع از سرزمین مقدس جمهوری اسلامی حضور یافتند و جنگیدند؛ خون دادند تا یک وجب از خاک میهن به دست دشمن نیفتد.
جوانان ما معادلات دشمن را بر هم زدند و عزت و اقتدار را به نفع جمهوری اسلامی ایران تغییر دادند. دفاع مقدس با خون بهای هزاران شهید شکل گرفت که اکنون بعد از سالها در کشور ما به آن افتخار می شود.
نقش بانوان در اعزام فرزندان و همسرشان به جبهه چگونه بود؟
به طور طبیعی هیچ کس از صمیم قلب دوست ندارد فرزند و همسرش به میدان جبهه و جنگ اعزام شود، اما با توجه به این که دشمن به خاک ما تجاوزکرده بود خیلی از مادران، فرزندان و بسیاری از بانوان همسرانشان را به جبهه اعزام می کردند و مانع نمی شدند.
من یادم می آید مادر شهیدی با این که دو فرزندش به شهادت رسیده بود، فرزند سوم را نیز راهی جبهه کرد و فرزند سوم نیزبه فیض شهادت نائل شد. این گونه مادران که خود مشوق فرزندانشان در این راه بودند بسیاربود. در بعضی مواقع هم دیده می شد که فرزندان بدون اطلاع اعزام میشدند.
از نظر شما آیا تفاوتی بین رزمندگان دفاع مقدس و مدافعان حرم وجود دارد؟
در آن زمان، جوانان ما به وظیفه خود در حفظ کیان اسلامی عمل کردند و اکنون بعد از جنگ تحمیلی، جوانان ما برای دفاع از حرم اهل بیت وظیفه ای را بر دوش خود احساس کردند تا از پیشروی دشمن جلوگیری کنند.
چه بسا می توان گفت که جهاد مدافعان حرم سخت تر است، چون رزمندگان هشت سال دفاع مقدس در سرزمین خود به جنگ با دشمن می پرداختند، اما مدافعان حرم کیلومترها ازسرزمین خود دورند و غریبانه جنگیدند و به شهادت رسیدند اما کارهردو جنگیدن و دفاع کردن از دین و اسلام و ارزشها بود.
سخن پایانی:
ان شاء الله که بتوانیم ادامه دهنده راه شهدا باشیم و این انقلاب هرچه زودتر به انقلاب امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف متصل شود.
سومین نفر از سمت راست آزاده حاج محراب بنافی / عکس روز اول اسارت که به بصره منتقل و این عکس در صفحه اول روزنامه الوطن عراق به چاپ رسید
روز بازگشت حاج محراب بنافی نویسنده کتاب «از شلمچه تا تکریت عراق»
گفتگو: مریم محمدی
انتهای پیام